سهم ناچیز بنزین در نرخ تورم
برای افزایش کارآیی اقتصاد که در نتیجه حصول قیمتهای نسبی مناسب بهوجود میآید و همچنین برای جلوگیری از قاچاق سوخت، سیاست مناسب، قرار دادن قیمت بنزین در سطح قیمت مورد استفاده در سایر کشورهای همسایه است.
از لحاظ کمی با توجه به اینکه قیمت سوخت در کشورهای همسایه، قیمت واحدی نیست و متفاوت از قیمتهای بینالمللی خرید و فروش بنزین است، تعیین قیمت بنزین براساس فوب خلیجفارس میتواند بهترین هدفگذاری برای قیمت بنزین باشد. نکته دیگر نحوه قیمتگذاری پلکانی است که مطالعات در سایر کشورها نشان داده است که حساسیت قیمت بنزین بسیار کم است. به عبارت دیگر واکنش و عکسالعمل مصرفکنندگان نسبت به افزایش قیمت بنزین میتواند قابل اغماض باشد. به گزارش دنیای اقتصاد ، این موضوع نشاندهنده حساس نبودن قیمت بنزین به میزان مصرف است. به این صورت که اگر میزان افزایش قیمت بنزین کم باشد، مصرف کم نمیشود. در زمینه با قیمتگذاری پلکانی این موضوع قابل توجه است. وقتی قیمتگذاری بهصورت پلکانی صورت گیرد، عملا حساسیت مصرفکننده نسبت به افزایش قیمت، بسیار کم خواهد بود.
مسلما هدف از افزایش قیمت بنزین، کاهش مصرف بنزین و دیگری کاهش آلودگی و مصائب ناشی از مصرف بیش از حد بنزین است. اگر قیمتها پلکانی افزایش یابد، سیاست گذار به هدف خود، یعنی کاهش مصرف بنزین و کاهش آلودگی نخواهد رسید. از لحاظ روانشناسی رفتار مصرفکننده، این موضوع کاملا تایید میشود. یعنی وقتی ضربات افزایش قیمت کم و تدریجی باشد، باعث میشود که مصرفکنندگان خود را با افزایش تدریجی قیمت وفق دهند و عملا سنگینی افزایش قیمت را لمس نکنند این موضوع باعث خواهد شد که شهروندان ترکیب ارجحیتهای آشکار خود را در مصرف بنزین تغییر ندهند. بنابراین برای اینکه سیاست افزایش قیمت بنزین به مقصود خود برسد، باید قیمتها، افزایش یکباره و غیرپلکانی داشته باشند. اگر دولت نگران مسائل سیاسی ناشی از افزایش یکباره قیمت بنزین است، میتواند برای حمایت از گروههای کمدرآمد، قیمت بنزین را در دو پله یعنی هزار تومان با سهمیه بسیار ناچیز ماهانه و در 2 هزار تومان یا بیشتر برای عموم متقاضیان مقرر دارد. در این حالت، هم مصرفکنندگان ضعیف مورد پشتیبانی قرار گرفته و هم افزایش قیمت سوخت به جامعه وارد شده است بنابراین میتوان نتیجه گرفت، این حالت بهتر از
قیمتگذاری پلکانی است. هر چند سیاست اصولی و کارشناسی برای این مساله، افزایش کلیه قیمتها به سطح قیمتهای فوب خلیجفارس است، اما همانطور که پیشتر نیز گفته شد، نگرش دولت به طرح هدفمندی یارانهها و افزایش حاملهای انرژی تنها یک مساله اقتصادی نیست. بلکه دولت با ادامه این طرح درصدد این است که همچنان حمایت مردمی خود را داشته باشد و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، این موضوع بهعنوان یک حربه سیاسی نیز تلقی میشود. مسلما وقتی در بازار، یک کالا با سهمیهبندی یا با هرگونه محدودیت بازاری دیگر مواجه میشود، مسلما باید منتظر تشکیل بازارهای موازی و بازار سیاه باشیم. از لحاظ اثرگذاری افزایش قیمت در نرخ تورم نیز دولت نباید نگران این موضوع باشد. براساس آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، سهم هزینههای بنزین و حملونقل در کل هزینههای سبد مصرفی خانوار، حدود 3 درصد بوده است. در چنین شرایطی اگر هزینه بنزین را یک سوم هزینههای حملونقل خانوار در نظر بگیریم، عملا سهم هزینههای خانوار در نتیجه افزایش 100درصدی قیمت بنزین از رقم 3 درصد به 4 درصد افزایش خواهد یافت. که این میزان تغییر، عملا اثر قابلتوجهی
در افزایش اسمی هزینه خانوار نخواهد داشت و بخشی از آن در نتیجه اثر جایگزینی کالاها و خدمات جبران خواهد شد، در نتیجه این امر موجب نگرانی در افزایش هزینههای سطح عمومی قیمتها نمیباشد. اثر جایگزینی ناشی از افزایش قیمت یک کالا، به این معنی است که وقتی افزایش قیمت یک کالا اتفاق میافتد، عملا مصرفکننده میزان مصرف خود را از آن کالا کاهش داده و بخشی از نیازهای خود را با مصرف کالاهای دیگر تامین میکند برای مثال وقتی قیمت بنزین افزایش مییابد، از خدمات جایگزین استفاده میکند که هزینه حملونقل آن کمتر است.
*اقتصاددان
ارسال نظرات