دوئلی که به مرگ منجر شد
اهالی خواب و بیدار منطقه یاخچیآباد صدای شلیک گلولههایی را که پی در پی از دهانه تفنگ شکاری و کلت مرد مهاجم و پسرش شلیک شد شنیدند.
آنان آمده بودند تا با یک نمایش خون و خونریزی راه بیندازند و تکلیف دعوای قدیمی و ریشه دارشان را با «م» معلوم کنند. علت اصلی درگیری معلوم نیست. اهالی آن روز آن مرد را در حال درگیری لفظی و کوبیدن مشت روی کاپوت ماشین «م» دیده بودند. حالا او و افرادش آمده بودند تا به همه بگویند کسی نمیتواند جلودارشان باشد و تنها قدرت آنها در محل یکهتاز است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اعتماد ، آن شب در ساعت یک بامداد «م» هم مثل دیگر اهالی محل در خانه نشسته بود و صدای فریادها و تهدیدهای مهاجم و دوستان و بستگانش را شنید. آنان با اسلحه منتظر بیرون آمدن «م» از در خانهاش بودند تا او را خلاص کنند. اهالی محل وحشتزده از شیشههای پنجره صحنه را تماشا میکردند و کسی جرات نداشت در خانهاش را باز کند و وارد این نمایش خونین شود. مهاجم ایستاد و تیر انداخت. با تیر سوم «م» به همراه پدر و پسرعموهایش از خانه بیرون آمدند. همان لحظه اول تیری که از تفنگ شکاری مهاجم رها شده بود سر «پ» (پسرعموی) «م» را شکافت.
پدر «پ» که دید پسرش را کشتند، برای دفاع از پسرش خودش را میان آتش درگیری انداخت و با شلیک گلوله کلت به بازویش روی زمین افتاد. مهاجم و دوستان و بستگانش فریادهایشان را زدند و خط و نشانهایشان را برای دشمنانشان کشیدند و رفتند. اهالی محل هم صبر کردند تا آنها محل را ترک کنند و آنوقت بود که پلیس و اورژانس را خبر کردند. «پ» و پدرش را به بیمارستان رسول اکرم بردند اما ٢٠ ترکش پخش شده در یک گلوله تفنگ شکاری همان لحظه اول جان «پ» را گرفته بود. بازوی پدر «پ» هم که در اثر گلوله کلت آسیب دیده بود از شانه قطع شد. حالا ٩ روز از ماجرای آن شب میگذرد و فیلمها و عکسهای تلگرامی حادثه میان اهالی محل دست به دست میچرخد. همه به دنبال نسخه سه دقیقهای حادثه میگردند. سه دقیقهای که اوج حادثه هفت دقیقهای آن شب را نمایش میدهد. پیداست که همسایهها و ساکنان منطقه نمیخواهند از ماجرای درگیری آن شب چیزی بگویند. از هر پنج نفر چهار نفر حضور در خانه و مغازهاش را انکار و اظهار بیاطلاعی میکنند. اما صاحب یکی از سوپریهای نزدیک میدان میگوید: «درگیری نزدیکی قهوهخانهای در میدان عباسی رخ داد که پاتوق جوانان محل است. «پ» که در درگیری کشته شده مسلح نبوده. او و دوستان و بستگانش همیشه با قمه در خیابان رفت و آمد میکنند. او آن شب هم با قمه آمده بود تا از پسرعمویش دفاع کند اما با قمه نمیشود جلوی تیر ایستاد. » از «پ» تعریف میکنند: ««پ» بچه این حرفها نبود. ٣٢ سالش بود و در قزوین گلخانه داشت.
کشاورزی خوانده بود. روزهای پنجشنبه، جمعه میآمد تهران تا به پدر و مادرش سر بزند. آن شب حقش نبود کشته شود.» جلوی خانه «پ» در دو طرف خیابان پر از دستههای گل و حجله است. شاید ٢٠ تا ٣٠ دسته گل، و بنرها و پارچههایی که تمام دیوارهای خیابان را پوشانده است. کف خیابان را هم با پارچه سیاه بپوشانند میشود مجلس ترحیمی ترتیب داد. پسربچه ١٢ سالهای که از راه مدرسه به خانه میرود جلوی عکس «پ» میایستد و تماشایش میکند انگار که به تماشای قهرمانی ایستاده باشد و بخواهد خودش را جای او بگذارد. جوان درشت اندامی که دیوار به دیوار خانه «پ» در مغازه سوپریاش نشسته میگوید: «این جا تو یاخچیآباد هر چند وقت یکبار دعواهای سختی اتفاق میافتد. » مرد میانسالی که مشغول بیرون آوردن شیشههای شیر از داخل یخچال مغازه است حرفهایمان را میشنود و عکس «پ» را نشان میدهد و با صدای بلند میگوید: «اینها هنوز تو دهه شصت زندگی میکنند. هنوز که هنوزه بعضی از جوونهای یاخچیآباد وقتی در خیابون راه میروند قمه همراهشان است و داستان این درگیریها تمام شدنی نیست. یک کلمه حرف یا یک جمله کافی است تا آتشی روشن شود؛ هر لحظه ممکن است درگیری دوباره شروع شود.» گزارش پلیس از حادثه عصر روزجمعه ٢٧ آذرماه یک درگیری مرگبار به ماموران کلانتری ١٣٠ نازیآباد اعلام شد. تیمی از کارآگاهان راهی محل شدند. بررسیها نشان میداد پسر جوانی در درگیری با افراد ناشناس هدف گلوله قرار گرفته و در بیمارستان جان باخته است. موضوع به قاضی حسینپور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران اطلاع داده شد و با دستور وی تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند. آنها در تحقیقات میدانی از شاهدان دریافتند که قربانی حادثه از مدتی قبل با عامل قتل اختلاف داشت یکی از بستگان مقتول گفت: روز حادثه مقتول با مشت به خودروی پسر جوان ضربه زد. درگیری بالا گرفت تا اینکه وی راهی خانهاش شد اما دقایقی نگذشته بود که همراه دوستان و بستگانش مقابل خانه امیر آمد. قاتل و همدستانش اسلحه شکاری و اسلحه کمری داشتند. آنها با شلیک گلوله «پ» را کشتند و پا به فرار گذاشتند. جسد مقتول به دستور قاضی حسینپور برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. تلاشها برای بازداشت عاملان اصلی حادثه در دستورکار ماموران پلیس اداره دهم آگاهی قرار دارد.