قدرت خرید ممکن است در طول زمان به دلیل تورم ضعیف شود زیرا افزایش قیمت ها تعداد کالاها یا خدماتی را که می توانید خریداری کنید کاهش می دهد. قدرت خرید به عنوان قدرت خرید ارز نیز شناخته می شود.
در حوزه سرمایه گذاری، قدرت خرید عبارت است از مقدار دلاری اعتباری که بر اساس اوراق بهادار مارجینی موجود در حساب کارگزاری مشتری در دسترس وی قرار داده میشود.
نکات کلیدی
تورم قدرت خرید یک ارز را در طول زمان کاهش می دهد.
بانک های مرکزی در تلاش برای تثبیت قیمت ها و حفظ قدرت خرید ارز خود نرخ بهره را تنظیم می کنند.
یکی از معیارهای قدرت خرید دلار ایالات متحده، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) است.
جهانی شدن ارزها را بیشتر از همیشه به هم مرتبط ساخته است، بنابراین حفاظت از قدرت خرید در سراسر جهان اهمیت زیادی پیدا کرده است.
آشنایی با قدرت خرید
تورم قدرت خرید یک ارز و آنچه را که آن ارز می تواند خریداری کند، کاهش می دهد. از دست رفتن قدرت خرید باعث افزایش قیمت ها می شود. برای اندازه گیری قدرت خرید در معنای متعارف اقتصادی، می توانید قیمت یک کالا یا خدمات را با شاخص قیمتی مانند شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) مقایسه کنید.
یکی از راههای درک قدرت خرید این است که تصور کنید اگر همان حقوقی را دریافت میکردید که پدربزرگتان 40 سال پیش دریافت میکرد، چه روی میداد. امروز برای حفظ همان کیفیت زندگی به حقوق بسیار بیشتری نیاز دارید.
به همین ترتیب، خریدار خانهای که ۱۰ سال پیش به دنبال خانهای در محدوده قیمت ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار دلار بود، نسبت به افرادی که اکنون در همان محدوده قیمتی خانهای را برای خود جستوجو میکنند، گزینههای بهتر و بیشتری برای بررسی در اختیار داشت.
قدرت خرید بر هر جنبه ای از اقتصاد از جمله خرید کالا توسط مصرف کنندگان گرفته تا خرید سهام توسط سرمایه گذاران و رونق اقتصادی یک کشور، تأثیر می گذارد.
هنگامی که قدرت خرید یک ارز به دلیل تورم بیش از اندازه کاهش می یابد، ممکن است پیامدهای اقتصادی منفی بزرگی ایجاد شود. این پیامدها ممکن است شامل هزینه های زندگی بالاتر، نرخ های بهره بالاتر که بر بازار جهانی تاثیر می گذارند و کاهش رتبه اعتباری باشد. همه این عوامل ممکن است احتمال وقوع یک بحران اقتصادی را تشدید کند.
قدرت خرید و شاخص قیمت مصرفکننده
دولت ها سیاست ها و مقرراتی را برای محافظت از قدرت خرید ارز و حفظ سلامت اقتصاد وضع می کنند. آنها همچنین برای کنترل و اطلاع داشتن از شرایط در حال تغییر، داده های اقتصادی را رصد می کنند. به عنوان مثال، اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) تغییرات قیمت را اندازه گیری و این تغییرات را با شاخص قیمت مصرفکننده اعلام می کند.
شاخص قیمت مصرفکننده یکی از معیارهای تورم و قدرت خرید است. این شاخص تغییر میانگین موزون قیمت کالاها و خدمات مصرفی و به ویژه حمل و نقل، غذا و مراقبت های پزشکی را در یک زمان معین محاسبه می کند. شاخص قیمت مصرفکننده ممکن است به تغییرات هزینه زندگی و همچنین تورم منفی اشاره کند.
شاخص قیمت مصرفکننده تنها یکی از معیارهای رسمی قدرت خرید در ایالات متحده است.
برابری قیمت خرید
یکی از مفاهیم مرتبط با قدرت خرید، برابری قیمت خرید (PPP) است. برابری قیمت خرید یک نظریه اقتصادی است که با توجه به نرخ مبادله ارز دو کشور، میزان تعدیل قیمتی را که برابری قیمت خرید کالا در آن دو کشور باید ایجاد شود، تخمین میزند. برابری قیمت خرید را میتوان برای مقایسه فعالیت اقتصادی کشورها، سطح درآمد و سایر داده های مرتبط در مورد هزینه زندگی یا نرخ تورم و تورم منفی احتمالی استفاده کرد.
برنامه مقایسه بین المللی بانک جهانی داده هایی را در مورد برابری قدرت خرید کشورهای مختلف منتشر می کند.
کاهش یا افزایش قدرت خرید
کاهش یا افزایش قدرت خرید به کاهش یا افزایش میزان خرید مصرف کنندگان با مقدار مشخصی از پول اشاره دارد. مصرف کنندگان با افزایش قیمت ها قدرت خرید خود را از دست می دهند. همچنین کاهش قیمت ها نیز قدرت خرید آنها را افزایش میدهد.
دلایل کاهش قدرت خرید ممکن است شامل مقررات دولتی، تورم و بلایای طبیعی و انسانی باشد. علل افزایش قدرت خرید نیز عبارتند از تورم منفی و نوآوریهای فناورانه.
نمونهای از افزایش قدرت خرید را در زمانی میتوان مشاهده کرد که رایانههای لپ تاپ که دو سال پیش 1000 دلار قیمت داشتند، امروز قیمت آنها به 500 دلار کاهش پیدا کرده است. در غیاب تورم، اکنون با 1000 دلار میتوان یک لپ تاپ به اضافه 500 دلار کالای اضافی خریداری کرد.
واقعیت سریع
تورم بزرگ دهه 1970 تا اوایل دهه 1980 قدرت خرید و استاندارد زندگی آمریکایی ها را ویران کرد. نرخ تورم به 14 درصد افزایش یافت.
نمونه هایی از قدرت خرید
آلمان پس از جنگ جهانی اول
بررسی نمونههای تاریخی تورم شدید و ابر تورم (که ممکن است قدرت خرید ارز را از بین ببرد) ممکن است علل و آثار مختلف چنین پدیدههایی را به ما نشان دهد. گاهی اوقات، جنگ های پرهزینه و ویرانگر فروپاشی اقتصادی را به ویژه برای کشور بازنده به همراه دارند. این اتفاق برای آلمان پس از جنگ جهانی اول رخ داد.
پس از جنگ جهانی اول در طول دهه 1920، آلمان با مشکلات اقتصادی شدید و تورم تقریباً بیسابقهای مواجه شد که بخشی از آن به دلیل غرامت عظیمی بود که آلمان باید به کشورهای دیگر پرداخت میکرد.
از آنجا که آلمان قادر به پرداخت این غرامتها با مارک مشکوک آلمان نبود، اسکناسهای کاغذی را برای خرید ارزهای خارجی چاپ میکرد که این مسئله نرخهای تورمی بالا و بیارزش شدن مارک آلمان و از بین رفتن کامل قدرت خرید آن را در پی داشت.
بحران مالی 2008
اثرات از دست رفتن قدرت خرید پس از بحران مالی جهانی 2008 و بحران بدهی دولتی اروپا تا به امروز در یادها مانده است. به دلیل افزایش جهانی شدن و معرفی یورو، ارزها به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط شدهاند و دامنه مشکلات اقتصادی ممکن است از مرزهای جغرافیایی عبور کند. در نتیجه، دولت ها در سراسر جهان سیاست هایی را برای کنترل تورم، محافظت از قدرت خرید و جلوگیری از رکود وضع می کنند.
به عنوان مثال، در سال 2008 فدرال رزرو ایالات متحده نرخ بهره را به سطحی نزدیک به صفر کاهش داد و طرحی به نام تسهیل کمی (QE) را ایجاد کرد. در طرح تسهیل کمی که در ابتدا بحث برانگیز بود، نظام فدرال رزرو ایالات متحده (فدرال رزرو) اوراق بهادار دولتی و سایر بازارها را برای افزایش عرضه پول و کاهش نرخ بهره خریداری میکرد.
افزایش سرمایه باعث افزایش نرخ وامدهی و ایجاد نقدینگی بیشتر شد. پس از تثبیت اقتصاد، ایالات متحده سیاست تسهیل کمی خود را متوقف کرد.
بانک مرکزی اروپا (ECB) نیز برای کمک به توقف تورم منفی در منطقه یورو پس از بحران بدهی دولتی اروپا و تقویت قدرت خرید یورو به دنبال برنامه تسهیل کمی رفت.
اتحادیه اقتصادی و پولی اروپا مقررات سختگیرانه ای را در رابطه با گزارش دقیق بدهی های دولتی، تورم و سایر داده های مالی در منطقه یورو وضع کرده است. به عنوان یک قاعده کلی، کشورها تلاش می کنند نرخ تورم را در محدوده 2 درصد ثابت نگه دارند. سطوح متوسط تورم قابل قبول است. سطوح بالای تورم منفی می تواند منجر به رکود اقتصادی شود.
ملاحظات ویژه
سرمایه گذاری هایی که ممکن است افراد را در برابر ریسک کاهش قدرت خرید محافظت کنند
بازنشستگان ممکن است به ویژه نگران کاهش قدرت خرید خود باشند زیرا بسیاری از آنها بایستی با مقدار ثابتی پول زندگی کنند. آنها باید مطمئن شوند که سرمایهگذاریهایشان نرخ بازده برابر یا بیشتر از نرخ تورم دارد تا ارزش اندوخته دوران بازنشستگی آنها هر سال کاهش نیابد.
اوراق بدهی و سرمایهگذاریهایی با نرخ بازده ثابت بیش از سایر سرمایهگذاریها در برابر ریسک قدرت خرید یا تورم آسیبپذیر هستند. مستمریهای ثابت، گواهی سپرده (CD) و اوراق قرضه خزانه داری همگی در این دسته قرار می گیرند. به عنوان مثال، اوراق قرضه بلندمدت با نرخ بازده ثابت و پایین ممکن است ارزش سرمایه گذاری شما را در دوره های پرتورم به اندازه کافی افزایش ندهد.
برخی از سرمایه گذاری ها یا استراتژی های سرمایه گذاریها ممکن است به محافظت از سرمایه گذاران در برابر ریسک قدرت خرید کمک کنند. به عنوان مثال، نرخ بازده اوراق بهادار محافظت شده در برابر تورم خزانه داری (TIPS) برای همگامی با افزایش قیمت ها تنظیم می شود. کالاهایی مانند نفت و فلزات نیز ممکن است قدرت خرید را در دوره های تورم حفظ کنند.
قدرت خرید چیست؟
قدرت خرید به این مسئله اشاره دارد که با پول خود چقدر می توانید کالا و خدمات خریداری کنید. با افزایش قیمت ها، قدرت خرید پول شما کاهش مییابد. با کاهش قیمت ها، قدرت خرید پول شما بیشتر میشود.
تورم چگونه قدرت خرید را از بین می برد؟
تورم افزایش تدریجی قیمت طیف وسیعی از محصولات و خدمات است. اگر تورم در سطح بالایی باقی بماند یا از کنترل خارج شود، ممکن است قدرت خرید شما را آنچه را که می توانید با پولی که در اختیار دارید خریداری کنید- از بین ببرد. همان محصولی که شش ماه پیش 2 دلار قیمت داشت، اکنون به دلیل تورم ممکن است 4 دلار قیمت داشته باشد. این افزایش قیمت به نوبه خود می تواند پس انداز افراد و در نتیجه استانداردهای زندگی آنها را از بین ببرد.