کشش قیمتی تقاضا معیاری از تغییر مصرف یک محصول نسبت به تغییر قیمت آن است.
اگر تغییر قیمت باعث تغییر قابل توجهی در تقاضا یا عرضه شود، کالا کشسان است.
اگر تغییر قیمت تغییر زیادی در تقاضا یا عرضه ایجاد نکند، کالا کشش قیمتی ندارد.
دسترسی به یک کالای جایگزین برای یک محصول نیز بر خاصیت کشسانی آن تأثیر می گذارد. اگر جایگزینهای خوبی وجود نداشته باشد و محصول ضروری باشد با افزایش قیمت، تقاضا تغییر چندانی نخواهد کرد و این کالا را به یک کالای غیرکشسان تبدیل میکند.
درک کشش قیمتی تقاضا
اقتصاددانان دریافتهاند که قیمتهای برخی کالاها بسیار غیرکشسان است. یعنی کاهش قیمت باعث افزایش تقاضا نمیشود و افزایش قیمت نیز به تقاضا لطمه نمیزند. به عنوان مثال، بنزین کشش قیمتی تقاضای اندکی دارد. رانندگان همچنان به میزانی که مجبور باشند بنزین خریداری میکنند و خطوط هوایی، صنعت حمل و نقل و تقریباً هر خریدار دیگر نیز به خرید بنزین به اندازه نیاز خود ادامه خواهد داد.
سایر کالاها کشش بسیار بیشتری دارند، بنابراین تغییرات قیمت این کالاها تغییراتی اساسی را در تقاضا یا عرضه آنها ایجاد میکند.
جای تعجب نیست که این مفهوم برای متخصصان بازاریابی بسیار اهمیت دارد. حتی می توان گفت که هدف آنها ایجاد تقاضای غیرکشسان برای محصولاتی است که به بازار عرضه می کنند. آنها با شناسایی تفاوت معنادار در محصولات خود نسبت به سایر محصولات موجود به این تقاضای غیرکشسان دست مییابند.
اگر مقدار تقاضا برای یک محصول در واکنش به تغییرات قیمت آن به شدت تغییر کند، محصول دارای کشش قیمتی است. یعنی نقطه تقاضا برای محصول از نقطه قبلی خود فاصله زیادی خواهد داشت. اگر مقدار خریداری شده پس از تغییر قیمت، تغییر جزئی پیدا کند، محصول کشش قیمتی ندارد. یعنی نقطه تقاضا از نقطه قبلی خود فاصله زیادی پیدا نمیکند.
ملاحظات ویژه
در دسترس بودن جایگزین ها عامل تاثیرگذاری بر کشش قیمتی تقاضا است
هر چه یک خریدار راحت تر بتواند یک محصول را جایگزین کالای دیگر کند، قیمت آن بیشتر کاهش می یابد. به عنوان مثال، در دنیایی که مردم قهوه و چای را به یک اندازه دوست دارند، اگر قیمت قهوه بالا برود، افراد بدون هیچ مشکلی به چای روی میآورند و تقاضا برای قهوه کاهش می یابد چرا که قهوه و چای جایگزین های خوبی برای یکدیگر در نظر گرفته می شوند.
اضطرار یک عامل تاثیرگذار است
هر چه یک خرید اختیاریتر باشد، در پاسخ به افزایش قیمت مقدار تقاضای آن بیشتر کاهش مییابد. یعنی تقاضای محصول کشش بیشتری دارد.
فرض کنید که قصد خرید یک ماشین لباسشویی جدید را دارید، اما ماشین لباسشویی فعلی هنوز کار می کند و فقط قدیمی و از مد افتاده است. اگر قیمت یک ماشین لباسشویی جدید بالا برود، احتمالاً از خرید فوری چشم پوشی میکنید و منتظر میمانید تا قیمت ها کاهش یابد یا ماشین فعلی خراب شود.
هرچه یک محصول ضروریتر باشد، میزان تقاضای آن نیز کمتر کاهش پیدا میکند. نمونه های غیر کشسان شامل اقلام لوکسی میشوند که افراد تنها برای نام تجاری آنها خریداری میکنند. محصولات اعتیاد آور کاملا غیرکشسان هستند، همانطور که محصولات جانبی ضروری مانند کارتریج های چاپگر جوهر افشان نیز اینچنین هستند.
یکی از ویژگیهای مشترک همه این محصولات این است که جایگزین های خوبی برای آنها وجود ندارد. اگر واقعاً اپل آیپد میخواهید، Kindle Fire کفایت نخواهد کرد. قیمت های بالاتر معتادان را از خرید منصرف نمیکند و فقط جوهر HP در چاپگرهای HP کار می کند (مگر اینکه محافظ کارتریج HP را غیرفعال کنید).
فروش اعداد را منحرف می کند
مدت زمان دوام تغییر قیمت نیز مهم است. پاسخ تقاضا به نوسانات یک روزه قیمت فروش متفاوت از پاسخ آن به تغییر قیمتی است که برای یک فصل یا یک سال طول می کشد.
وضوح حساسیت زمانی برای درک کشش قیمتی تقاضا و مقایسه آن در میان محصولات مختلف حیاتی است. مصرف کنندگان ممکن است به جای تغییر عادات خود، نوسانات فصلی قیمت را بپذیرند.
مثال کشش قیمتی تقاضا
به عنوان یک قاعده کلی، اگر میزان تغییر تقاضا یا خرید کالا بیشتر از تغییر قیمت باشد، محصول کشسان در نظر گرفته می شود (به عنوان مثال، قیمت 5٪ افزایش می یابد، اما تقاضا 10٪ کاهش می یابد).
اگر تغییر مقدار خریداری شده با تغییر قیمت یکسان باشد (مثلاً 10٪/10٪ = 1)، گفته می شود که محصول دارای کشش قیمت واحد (یا یکنواخت) است.
در نهایت، اگر مقدار خریداری شده کمتر از تغییر قیمت تغییر کند (مثلاً 5-% تقاضا برای 10% تغییر قیمت)، آنگاه محصول غیرکشسان تلقی می شود.
برای محاسبه کشش تقاضا، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید قیمت هر سطل سیب از 1.99 دلار به میزان 6% کاهش پیدا کند و به 1.87 دلار برسد. در پاسخ، خریداران مواد غذایی میزان خرید سیب خود را 20 درصد افزایش می دهند. بدین ترتیب، کشش سیب برابر 0.20/0.06 = 3.33 خواهد بود. این تقاضا برای سیب کاملاً کشسان در نظر گرفته میشود.