تیپ شخصیت کینه توز یا انتقامجو
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ فرد کینه توز یا انتقامجو مدام درحال کینه ورزی و انباشتن خشم از طرف دیگران است اگر یک فرد معمولی از رفتار دیگران ناراحت شده یا کمی خشمگین شود، معمولا بعد از مدتی خشمش کاهش مییابد؛ درحالیکه شخصیت کینه توز هرگز خشمی را که در دل و ذهن دارد، فراموش نمیکند و همواره درصدد انتقام برمیآید.
گرچه خیلی سخت است که بتوانیم در قالب کلمات از آنچه کینه و انتقامجویی با ما میکند و تاثیراتی که بر بدن و سیستم اعصاب و روان ما میگذارد، بگوییم، اما شاید بتوان گفت کینه همانند قطرهای از جوهر مشکی در یک ظرف آب باشد که پس از مدت کوتاهی شفافیت آب را میگیرد و تمام آب را کدر میکند.
درحقیقت فرد انتقامجو ضمن خودخوری و مشغولکردن ذهنش درمورد فردی که از وی کینه به دل دارد، انرژی فراوانی صرف تلافیکردن میکند و تا این کار را نکند، معمولا آرام نمیگیرد.
در ادامه واژه « کینه » را ازنظر لغوی بررسی میکنیم: کینه، یعنی بیمهری و عداوت و آزار کسی را در دل پوشیده داشتن. بغض و عداوت دشمنی و عداوت و بدخواهی و آزار کسی در دل پنهان داشتن.
دشمنی نهفته در دل. خصومت پنهانی و عداوت که از سوء رفتار یا گفتار کسی در دل گیرند (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) همچنین کلمات «بغض»، «پدرکشتگی»، «تنفر»، «دشمنی»، «عداوت»، «عناد»، «غرض، کین»، «نفرت» مترادف با این واژه هستند.
همینطور زمانیکه انسان غضب کند و نتواند انتقام بگیرد، چارهای جز فروخوردن غضب خود ندارد که نتیجه این امر، عقدهای را در فرد ایجاد میکند، یعنی کینه ای که از شخص مودنظر دارد، دائما بر قلب وی سنگینی میکند و از وی متتفر است.
کینه توزی در دین اسلام امری نکوهیده تلقی شده است؛ چنانکه پیامبر اکرم (ص)، نقل به مضمون، میفرمایند: «مومن، کینه توز نیست.»
پس میتوان گفت کینه یکی از ثمرات غضب است که شش اثر بر فرد کینه ورز میگذارد که عبارتند از:
۱- آرزوی سلب نعمت از فرد مورد کینه میکند.
۲- او حسد را در باطن خود رشد میدهد تا وقتیکه فرد مورد انتقام را به بلایی گرفتار دید، به او طعنه بزند.
۳- باعث قطع ارتباط با فرد میشود، اگرچه آن فرد تمایل به ادامه ارتباط داشته باشد.
۴- اینکه برای تحقیر فرد از وی روی برمیگرداند.
۵- اینکه بهخاطر تمسخر و استهزاء، اعمال و رفتار و گفتار فرد مورد کینه را تقلید میکند.
۶- گاهی هم با کتک و آزار جسمی، فرد را اذیت میکند.
شناسایی و کنارآمدن با کینهتوزها و انتقامجوها-مجله موفقیت
عواملی که موجب افزایش کینه در افراد میشوند
نادیدهگرفتهشدن
افرادی که آمادگی کینه توزی هستند اگر احساس کنند دیده نمیشوند و مورد توجه قرار نمیگیرند، به شدت خشمگین میشوند و کینه کسی یا کسانی را که تصور میکنند باعث نادیدهگرفتنشان شدهاند، به دل میگیرند.
درواقع بسته به میزان کینه توزی، شکل انتقامجویی این افراد متفاوت است؛ مثلا تیپ مهرطلب و مهردهنده وقتی احساس میکند که محبت و کارهایش نادیده گرفته میشود، ضمن دلخوری سعی میکند دیگر به کسانی که از آنان کینه به دل دارد، خدمتی را ارائه ندهد؛
برای نمونه خانمی که در این تیپ قرار دارد، هنگامیکه با بیتوجهی همسرش نسبت به تلاشهایش مواجه میشود، بهمرور میکوشد سرویسهایی را که به شوهرش ارائه میدهد، قطع کند و مثلا اگر تا دیروز ۲ مدل غذا و چند مدل دسر درست میکرد، حالا اصلا غذا نمیپزد!
تحقیرشدن
تحقیرشدن و زیرسوالرفتن برای اشخاص کینه جو خشمی به مراتب بالاتر و شدیدتر از افراد عادی است؛ تاجاییکه آنان تاحدامکان همانلحظه عکسالعملی تند از خود نشان داده یا به تحقیر طرف مقابل میپردازند و یا حتی افراد را مورد ضربوشتم قرار میدهند.
تحقیرشدن در بیشتر آدمها احساس نامطلوب ایجاد میکند و این امر، بسته به میزان حرمتنفس این احساس شدید یا ضعیف است؛ اما در فرد انتقامجو شدت این احساس نامطلوب بسیار بالاتر است؛
تاحدی که شاید بتوان گفت یکی از خطوط قرمز آنها تحقیرشدن است و درصورتیکه این اتفاق برایشان رخ بدهد، آنها عنان اختیار از کف میدهند و بهدنبال فرصتی مناسب برای خالیکردن خشم خود و انتقام میگردند.
پس بهتر است مراقب خشم افراد کینه توز باشیم؛ چون آنها گاهی بسیار خطرناک میشوند و عکسالعملهایشان قابل پیشبینی نیست. یادمان باشد تحقیرکردن افراد ضمن ناشایست بودن ازنظر اخلاقی ممکن است مخاطراتی جدی را برای فرد تحقیرکننده بهدنبال داشته باشد.
مقایسه منفیشدن
اصولا مقایسه، در اکثر افراد احساسی نامطلوب و منفی ایجاد میکند؛ بنابراین هرگز انجام آن توصیه نمیشود. درواقع افرادی که کینه توزی و انتقامجویی ویژگی پررنگ آنهاست، از این عمل بسیار برآشفته میشوند و بدون گرفتن انتقام و بهراحتی نمیتوانند از کنار این قیاسشدن عبور کنند.
در این مورد ممکن است آنها به کسی که دارد آنها را با فرد دیگری مقایسه میکند، کاری نداشته باشند. بلکه بهسراغ فردی بروند که دارند با او مقایسه میشوند تا برای انتقامگرفتن به تخریب رفتار و شخصیت آن فرد بپردازند. چنانچه میزان خشم و انتقامجویی آنها بسیار بالا باشد، پا را از این هم فراتر میگذارد و ممکن است به وی آسیب برساند.
عدم صداقت با آنها
در برخی از کینه توزها صداقت بسیار حائز اهمیت است؛ یعنی اگر به آنها دروغ گفته شود، این افراد خشمگین میشوند و درصدد انتقامجویی برمیآیند.
گفته میشود تیپ هشت شخصیت از دیدگاه انیاگرام که تیپ «قدرتطلب» یا «مدیرمآب» نامیده میشوند و معمولا مایل به دستوردادن و کنترلکردن هستند.
به گونهای است که اگر آنان دروغ بشنوند یا احساس کنند زیردستان و یا کسانی که با او در تعامل هستند، با وی روراست نیستند و دروغ میگویند، به شدت برآشفته و خشمگین میشوند.
برایشان مهم است که اگر شما اشتباهی کردید، به اشتباهتان اعتراف کنید و با آنها روراست باشید؛ چون اگر خودشان مچ شما را بگیرند، قطعا شما به شکلی جدی تنبیه خواهید شد.
درمورد تیپ شخصیت پارانوئید یعنی افرادی که سوء ظن و بدبینی بیمارگونه دارند نیز این مورد صدق میکند؛ چون این افراد معمولا قانع نمیشوند و بهواسطه بددینی قدرتمندی که دارند همواه تصور میکنند به آنها دروغ گفته میشود .
درصورتیکه برایشان اثبات شود چیزی واقعا دروغ بوده، خشمشان فعال میشود و حس انتقامجویی در آنها فوران میکند.
ویژگیهای افراد دچار اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل عبارتند از: «مانعتراشی و کارشکنی»، «تعلل و مسامحه»، «لجبازی و ناکارآمدی به شکل و شیوهای پنهانکارانه» و این کردار تظاهر و بیان پرخاشگری بنیادین و زیر ساختاری است که به شیوهای منفعلانه ابراز میشود.
بیماران دچار اختلال شخصیت پرخاشگر-منفعل به گونهای چشمگیر اهل تعلل، مسامحه و کارشکنی هستند. آنان پیشنیازهای داشتن کارکردی باکفایت را برنمیتابند.
با کوچکترین عذر و بهانهای در کار خود تاخیر میکنند و از کار کسانی که خود به آنها وابستهاند، عیبجویی میکنند و مدام غر میزنند و درعینحال هیچگاه هم دلشان نمیخواهد از شر اینگونه روابط مبتنی بر وابستگی رها شوند.
افرادی که این تیپ شخصیتی را دارند، درصورتیکه حس کینه داشته باشند، به انتقامجویی میپردازند، اما بیشتر به شکل منفعل و با شیوهای نرمتر از تیپهای دیگر؛ یعنی بیشتر سعی میکنند ازطریق کارشکنی، لجبازی و دیگر شیوههای پنهانکارانه این کار را انجام بدهند.
به جز مواردی که در بالا گفته شد شاید به جرئت بتوان گفت بهترین شکل کنارآمدن با افرادی کینه توز و در امان ماندن از کینه و انتقامجویی آنها پیداکردن علل کینه در آنان و درنهایت صداقتداشتن با آنهاست.