۰ نفر

آینده جمعیت در ایران

۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۷:۳۱
کد خبر: 443043
آینده جمعیت در ایران

بسیاری بر این باورند که سبک زندگی مردم در یک دهه اخیر با روند شتابانی در حال تغییر است. افزایش سن ازدواج و ترجیح بسیاری از جوانان در سن ازدواج به داشتن یک فرزند سبب شده است این تغییر سبک، اثرات خود را در آینده‌ای نه چندان دور بر جامعه ایران به شکل مؤثری نشان دهد.

 هر چند برخی کارشناسان معتقدند رشد جمعیتی در ایران منفی نخواهد شد، اما همه آنها بر این اعتقادند که ایران تا سه‌دهه آینده، از کشوری با نیروهای جوان به کشوری سالخورده تبدیل خواهد شد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ در گفت‌وگو با الهام فتحی، رئیس گروه آمارهای  جمعیت و سلامت مرکز آمار ایران، از او پرسیده است آینده جمعیت ایران چگونه رقم خواهد خورد؟

به‌عنوان نخستین سؤال، لطفا بفرمایید به‌طور کلی، گزارش‌ها و مطالعات جمعیت‌شناختی تا چه حد در تصمیم‌گیری‌های کلان در سطوح ملی و بین‌المللی تأثیرگذارند؟

از آنجا که دانش جمعیت‌شناسی یکی از زیرشاخه‌های علوم‌اجتماعی است، مانند شاخه‌های دیگر این حوزه، تحت‌تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و بسیاری عوامل دیگر قرار می‌گیرد و در تعامل با تمام عوامل عمل می‌کند؛ بنابراین نمی‌توانیم جمعیت را به‌طور مستقل نگاه کنیم و به سایر عوامل توجه نداشته باشیم، چراکه مطالعات جمعیت با مطالعات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به‌نوعی در‌هم‌تنیده و پیچیده هستند و بین آنها رابطه دوسویه وجود دارد. دلیلش هم این است که موضوع مطالعه، رفتار انسانی است که به‌طور طبیعی این پیچیدگی را ایجاد می‌کند. در چنین شرایطی، به‌طور طبیعی مطالعات جمعیت، یکی از مباحث مهم قلمداد می‌شود که همیشه مورد توجه برنامه‌ریزان و سیاستمداران بوده است. امروز هرچه افرادی که در این حوزه تخصص دارند، بتوانند تحلیل‌های مناسب‌تری ارائه دهند، به برنامه‌ریزان و سیاستگذاران، دید عمیق‌تر و روشن‌تری نسبت به آینده خواهند داد تا بتوانند مسائل پیش روی جوامع را دقیق‌تر تحلیل و تصمیمات مؤثرتری برای مسائل و پدیده‌های پیش رو ارائه کنند.

شما در پژوهش اخیرتان جمعیت ایران را در بازه  زمانی 30سال آینده مورد توجه قرار داده بودید. به‌طور معمول بازه‌های زمانی‌ای که در مطالعات جمعیت‌شناسی مورد توجه کارشناسان این حوزه قرار می‌گیرد، چگونه است؟ 

در مطالعات جمعیت‌شناسی، معمولا تعیین بازه‌های زمانی برعهده پژوهشگر است و هدفی است که از پژوهش‌اش دنبال می‌کند، اما معمولا جمعیت‌شناسان بازه‌ها را بیشتر از 30سال پیشنهاد نمی‌کنند، زیرا همانطور که اشاره کردیم بحث، بحث علوم اجتماعی است و این علم، در روند تغییرات زمانی و مکانی، تحت‌تأثیر متغیرهای بسیار زیادی قرار می‌گیرد که به ما اجازه نمی‌دهد آینده‌ای خیلی دور را پیش‌بینی کنیم. حتی در مورد پیش‌بینی‌هایی هم که انجام می‌شود، بعد از گذشت مدتی، نیاز است دوباره برگردیم و با توجه به شرایط جدید، یک بازنگری روی آن انجام دهیم؛ هرچند سازمان ملل، معمولا پیش‌بینی‌های خود را در بازه زمانی صدساله ارائه می‌کند و اخیراً دوره‌های صدوپنجاه‌ساله را هم ارائه کرده است. البته این موضوع، با این استدلال که طولانی ‌بودن این دوره‌ها باعث ضعیف‌شدن پیش‌بینی‌ها خواهد شد، مورد انتقاد جمعیت‌‌شناسان قرار گرفته است. با این حال، آنها هم هر ۲ یا ۳ سال یک‌بار مجددا پیش‌بینی‌های خود را بازنگری می‌کنند.

آیا از نگاه جمعیت‌شناختی، یک استاندارد جهانی برای ساختار جمعیتی کشورها وجود دارد؟ مثلا آیا می‌توانیم بگوییم ساختار جمعیتی ایده‌آل کشورها چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ 

بهترین و گویاترین نمودار برای آگاهی از وضعیت ساختمان سنی هر جمعیتی، ترسیم هرم سنی آن جمعیت است. این هرم، فراوانی افراد را در گروه‌های سنی برحسب جنس نشان می‌دهد. جمعیت، برای هر کشوری متفاوت است و تا به‌ حال، یک ساختار ایده‌آل برای این منظور، پیشنهاد نشده است، ولی معمولا وقتی جمعیت فعال (گروه سنی64-15 سال)، حجم نسبتا بزرگی از کل جمعیت را به‌ خود اختصاص دهد، می‌تواند به صورت بالقوه باعث شکوفایی اقتصادی جوامع شود؛ تأکید بنده بر کلمه بالقوه به این دلیل است که این شکوفایی مشروط به این است که کشورها بتوانند امکانات و بسترهای لازم را برای اشتغال و بالندگی این جمعیت فعال فراهم کنند. برای مثال هم‌اکنون ایران در چنین شرایطی قرار گرفته، اما تا الان نتوانسته از آن به شکل مطلوب استفاده کند. برای اثبات آن می‌توانیم نگاهی به نرخ بیکاری کشور، مخصوصا بیکاری جوانان در دهه اخیر داشته باشیم. به‌طور کلی، اگر دوسوم از کل جمعیت هر کشور، در بازه جمعیت فعال قرار بگیرند، برای آن کشور حالت ایده‌آل محسوب می‌شود که البته چنین شرایطی خیلی به‌ ندرت و در اثر‌ گذار جمعیتی (انتقال از وضعیتی که میزان موالید و مرگ‌ومیر بالاست به وضعیتی که میزان موالید و مرگ‌ومیر پایین است) پیش می‌آید و اگر هم اتفاق بیفتد، در صورتی برای آن کشور به ‌عنوان یک فرصت محسوب می‌شود که بسترهای لازم برای بهره‌گیری از آن فراهم باشد و بتوان به‌خوبی از آن استفاده کرد تا باعث رشد و شکوفایی اقتصادی شود. برای مثال خیلی از کشورها ازجمله چین و آمریکا در دوره‌هایی از تاریخ خود به این فرصت رسیدند و توانستند از آن بهره‌برداری مناسبی کنند.

اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به بحث جمعیت‌شناسی در کشورمان داشته باشیم، بحث مطالعات جمعیت در ایران از چه زمانی مورد توجه قرار گرفت ؟

بحث جمعیت در ایران، از قدیم مورد توجه پادشاهان بوده؛ مثلاً زمانی که می‌خواستند سربازگیری کنند یا مالیات بگیرند، شمارش جمعیت برایشان اهمیت داشت. اگر به اسناد تاریخی هم مراجعه کنیم، می‌بینیم که در مواردی، سرشماری‌هایی هم انجام شده است، اما پیشینه مطالعات جمعیت به‌صورت علمی، به دوران قبل از انقلاب و به دوره‌ای که بحث‌های بهداشتی و توسعه‌ای مطرح شدند، برمی‌گردد. در این دوره، افراد تحصیل‌کرده در رشته جمعیت‌شناسی، کم‌کم وارد این حوزه شدند و نخستین درس جمعیت‌شناسی در دهه 1330 در دانشگاه تهران برقرار شد و نطفه پژوهش‌های جمعیتی نیز با ایجاد بخش مطالعات جمعیتی در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی این دانشگاه شکل گرفت. بعد از انقلاب اسلامی هم هرچند توجه بیشتری به حوزه جمعیت‌شناسی در ایران شده است، اما همچنان کانون متمرکزی که متولی این امر در کشور باشد تا بتواند تمام نظرات را جمع‌آوری و برنامه‌ریزی کند، وجود ندارد.

با توجه به اینکه شما هم‌اکنون رئیس گروه آمارهای جمعیت و سلامت مرکز آمار ایران هم هستید، مگر در مرکز آمار ایران این امور را پیگیری نمی‌کنید؟

مرکز آمار ایران وارد بحث سیاستگذاری و برنامه‌ریزی نمی‌شود، تنها وظیفه‌ای که دارد تولید آمار است و تا حدی هم می‌تواند آمار تولید‌شده را تحلیل کند و در اختیار برنامه‌ریزان قرار دهد، اما هیچ وظیفه‌ای در حوزه برنامه‌ریزی برای آن تعریف نشده است.

نرخ رشد جمعیت ایران طی سال‌های گذشته، به چه شکلی بوده و روند رشد جمعیت در چه دوره‌هایی مطلوب و در چه دوره‌هایی ضعیف بوده است؟

آمارهای موجود در این حوزه نشان می‌دهد که ایران از آغاز نخستین سرشماری در سال1335 تا سومین سرشماری در سال1355، رشد جمعیت نسبتا بالایی داشته است. در آن زمان حکومت به این فکر می‌افتد که سیاست‌های جمعیتی را به‌سمت کاهش رشد جمعیت سوق دهد. این کار از اوایل دهه۵۰ شروع می‌شود و اثر خودش را در سرشماری سال ۱۳۵۵ می‌گذارد که در نقاط شهری تا حدودی با کاهش متوسط رشد سالانه جمعیت مواجه می‌شویم. در سال ۱۳۵۷ با شروع انقلاب اسلامی، این سیاست رها شده و سیاست‌های افزایش جمعیتی جایگزین آن می‌شود. در دوره زمانی  سال‌های1355 تا 1365 با رشد بی‌سابقه جمعیت نزدیک به 4درصد مواجه می‌شویم که در تاریخ ایران و جهان بی‌سابقه بوده است. هرچند بخشی از این رشد، تحت‌تأثیر ورود مهاجران افغانستانی به ایران هم بود، اما در هر صورت رشد جمعیت کشور شدیدا زیاد شد و دولت به فکر تدابیری برای کاهش این رشد افتاد، چراکه به ‌دلیل وقوع جنگ در آن زمان، تأمین هزینه‌های این جمعیت برای دولت نگران‌کننده بود و سعی کرد با سیاست‌های کاهش جمعیت، رشد آن را کاهش دهد. نتیجه این سیاستگذاری، خودش را در دهه‌های بعد نشان داد. به این ترتیب، رشد جمعیت کشور کاهش پیدا کرد تا اینکه در دوره زمانی سال‌های 1390 تا 1395 به کمترین مقدار متوسط رشد سالانه جمعیت (یعنی مقدار 1.24 درصد) رسیدیم. مجددا از اوایل سال ۱۳۹۰، دولت نگران بحث کاهش جمعیت شد و مجموعه‌ای از سیاست‌های تشویق رشد جمعیت و موالید را مطرح کرد، اما مطالعات نشان می‌دهد متوسط رشد سالانه جمعیت ایران با شیب ملایمی رو به کاهش خواهد بود و انتظار می‌رود حتی در بدبینانه‌ترین سناریو، رشد جمعیت کشور تا سال 1430 به صفر نزدیک شود. به این ترتیب، انتظار می‌رود حداقل تا سه‌دهه آینده، رشد مثبت جمعیتی را تجربه نکنیم.

به بدبینانه‌ترین سناریویی که در پژوهش اخیرتان انجام داده‌اید، اشاره کردید.در این باره بیشتر توضیح بدهید

 جمعیت‌شناسان برای اینکه بتوانند به یک دید کلی نسبت به آینده برسند، روش‌های مختلفی را برای پیش‌بینی جمعیت ارائه می‌کنند. یکی از این روش‌ها -که خیلی مورد استفاده قرار گرفته و از یک منطق کاملا مناسب برخوردار است‌- پیش‌بینی جمعیت با روش ترکیبی یا مولفه‌ای نسلی است که من هم در پژوهش اخیرم از این روش استفاده کرده‌ام. در این روش، معمولا چند سناریو از سوی جمعیت‌شناسان درنظر گرفته می‌شود که شامل «حالت حداقل»، «حالت حد وسط» و«حالت حداکثر» است، اما در نهایت این جمعیت‌شناس است که باید پیشنهاد بدهد کدام فرض، محتمل‌تر است. در مورد آینده جمعیت ایران هم 4سناریو را می‌توان درنظر گرفت؛ بدبینانه‌ترین سناریو، کاهش میزان باروری به رقم 1.5 فرزند و خوش‌بینانه‌ترین سناریو، افزایش باروری حداکثر به 2.6 فرزند است. 2سناریوی بینابینی را هم می‌توان درنظر گرفت؛ اول اینکه باروری در سطح جانشینی (2.1 فرزند) باقی بماند و دوم اینکه باروری با شیب ملایمی کاهش یابد و به رقم زیر سطح جانشینی یا 1.9 فرزند برسد.

مطالعات جمعیت در سال 1395 نشان می‌دهد که میزان باروری در ایران در سطح جانشینی بوده که البته این میزان یک حالت مقطعی و‌ گذار بوده و با یک شیب ملایم رو به کاهش است. بنده با توجه به شرایطی که کشور با آن روبه‌رو است، فرض محتمل را باروری1.9  درنظر گرفتم که براساس آن جمعیت ایران به‌احتمال زیاد در سال1430، بالغ بر ۱۰۱میلیون نفر می‌شود. در سناریوی خوش‌بینانه، با درنظر گرفتن باروری 2.6 فرزند، جمعیت کشور حداکثر به۱۱۲میلیون نفر می‌رسد که البته این فرض ضعیف بوده و احتمال تحقق آن پایین است. در حالت بدبینانه، با سطح باروری 5/1فرزند، جمعیت ایران در سال1430 بالغ بر ۹۵میلیون نفر خواهد بود. به هر حال هرکدام از این چهار سناریو را درنظر بگیریم، تا سال ۱۴۳۰ ما رشد منفی جمعیت را تجربه نخواهیم کرد. توجه به این نکته لازم است که نمی‌توان گفت همیشه پیش‌بینی‌های جمعیت حتما به‌وقوع می‌پیوندند و قطعیت دارند و همانطور که ذکر شد در سال‌های آتی با توجه به شرایط جدید، لازم است مجددا در این حوزه بازنگری صوت گیرد.

با فرض اینکه براساس سناریوی محتمل، جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به ۱۰۱میلیون نفر برسد، آیا می‌توان مشخص کرد که ساختار این جمعیت به چه صورتی خواهد بود؟

به هر حال هر سناریو که به وقوع بپیوندد، پنجره جمعیتی ایران (جمعیت فعال بین 14 تا 64سال) تا آن زمان باز می‌ماند، چراکه گروه سنی‌ای که الان در دهه سوم زندگی خود هستند و حجم بزرگی از جمعیت اکنون ایران را به‌ خودشان اختصاص داده‌اند، هنوز به سن ۶۵ و بالاتر نرسیده‌اند، اما از دهه ۱۴۳۰ کم‌کم از این پنجره خارج می‌شوند و به سنین بالاتر از شصت‌وپنج‌سالگی می‌رسند. بنابراین ما از سال 1430 به بعد، کم‌کم با پدیده سالخوردگی مواجه خواهیم شد.

 برای اینکه بتوانیم جمعیت را درست مدیریت کنیم و در آینده با بحران مواجه نشویم، روی کدامیک از شاخص‌های تأثیرگذار در این حوزه باید بیشتر کار و برای آن برنامه‌ریزی کنیم؟

با توجه به شرایطی که ایران دارد، بحث باروری خیلی مهم است. درست است که هر سناریویی که اتفاق بیفتد، ما تا ۳۰سال دیگر رشد صفر را تجربه نخواهیم کرد، اما باز هم باید به این سمت برویم که باروری را در مقداری که اکنون هست، حفظ کنیم. برای این کار، باید جوانان به ازدواج تشویق شوند و شرایط اشتغال را فراهم کنیم. در کنار آن، بحث کنترل مرگ‌ومیر هم هست که خیلی مهم است و یکی از سیاست‌های تعیین‌کننده در حوزه سیاست‌های جمعیتی است. براساس بررسی‌های انجام شده، هم‌اکنون سومین دلیل مرگ‌ومیر در ایران، حوادث و سوانح است که در اثر آن اکثریث مردان جوان (جمعیتی که در سن فعالیت و کار هستند و می‌توانند به اقتصاد کشور کمک کنند) از دست می‌روند. بنابراین اگر ما بتوانیم سوانح کشور را کاهش دهیم، با بهبود شرایط بهداشتی و پزشکی، باز هم می‌توانیم مرگ‌ومیر را در نوزادان و کودکان کاهش دهیم و در سنین میانسالی و سالمندی هم با تمرکز روی بیماری‌های قلب و عروق، سرطان (مخصوصا در زنان که نرخ بالایی را مبتلا می‌کند)، می‌شود بخشی از جمعیت را حفظ کرد. باید تلاش کنیم با فراهم کردن شرایط اقتصادی و اجتماعی از مهاجرت جوانان جلوگیری کنیم.

براساس سناریوی محتمل شما، ما در سال 1430 حدود 101میلیون نفر جمعیت خواهیم داشت. به‌نظر شما آیا کشور ما بسترهای لازم برای مدیریت این حجم از جمعیت را دارد؟

نکته مهم در این خصوص این است که هیچ کشوری دوست ندارد رشد منفی جمعیت داشته باشد. ما هم باید همین شیب ملایم را حفظ کنیم، اما در عین حال به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که پیش از اینکه کمیت جمعیت برایمان مهم باشد، باید به کیفیت جمعیت هم توجه داشته باشیم و تمام امکانات اقتصادی، پزشکی، آموزشی و فرهنگی مورد نیاز این جمعیت را فراهم کنیم. ما کشوری هستیم که با کمبود شدید منابع آبی مواجه است و یکی از مسائل پیش روی جمعیت ایران در سال‌های آینده، تأمین آب شرب است. نیاز است که تیم‌های تخصصی در حوزه‌های مختلف روی این موضوع کار کارشناسی انجام دهند و ببینند اگر در آینده جمعیت ایران تا حد 101میلیون نفر زیاد شود، آیا امکانات و زیرساخت‌های ما جوابگوی تأمین آب شرب این جمعیت خواهد بود یا خیر؟ نکته دیگر این است که متأسفانه طی سال‌های گذشته، افزایش جمعیت فقط در چند کلانشهر ایران (از جمله تهران) اتفاق افتاده و بازتوزیع جمعیت به ‌صورت مناسبی در کشور انجام نشده است. علت این است که امکانات و بسترهای مناسب بیشتر در شهرهای بزرگ متمرکز شده و جمعیت مناطقی که از اینگونه امکانات محروم هستند، مجبور به سرازیر شدن به ‌سمت کلانشهرها شده‌اند. همین مسئله، باعث ایجاد آسیب‌های اجتماعی شده است. بسیاری از جغرافی‌دانان و اقتصاددانان بر این باورند که اگر توزیع جمعیت در هر سرزمینی به‌ صورت متناسب انجام شود، منجر به رشد و توسعه کشور خواهد شد، این در حالی است که براساس آمار، در سال ۹۵ بیشترین میزان تراکم در تهران حدود۹69نفر در کیلومترمربع و در خراسان‌جنوبی حدود 5نفر در کیلومترمربع بوده است. بنابراین اگر قرار باشد در سال۱۴۳۰ یک جمعیت۱۰۰میلیون نفری را در قالب همین پراکنش جمعیت در کشور داشته باشیم، مطمئنا با مشکل مواجه می‌شویم؛ مخصوصا در شهر تهران که تراکم بالایی دارد.

سالخوردگی، بحران سالمندی نیست

البته سالخوردگی، مشکل نیست، بلکه یک پدیده طبیعی است که در بحث‌گذار جمعیتی اتفاق می‌افتد  و با کاهش باروری و کاهش میزان مرگ‌ومیر، خواه‌ ناخواه هر کشوری با این پدیده مواجه می‌شود. در سطح جهانی هم این اتفاق خواهد افتاد و یک پدیده کاملا طبیعی است، اما مهم این است که قبل از مواجه شدن با آن، بتوانیم راهکارهایی ارائه دهیم و شروع به برنامه‌ریزی در این زمینه کنیم تا در آن زمان با بحران مواجه نشویم. البته باید توجه داشت که سالخوردگی جمعیت با بحث سالمندی فردی متفاوت است و نباید آن را با پیری یک فرد اشتباه بگیریم. سالخوردگی جمعیت، به این معنی نیست که همه افراد، سالمند و از کارافتاده می‌شوند، بلکه سهم جمعیت 65سال و بیشتر افزایش می‌یابد. جمعیت‌شناسان معتقدند که اگر هم‌اکنون، جمعیت جوان کشور حمایت و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناسبی برای آنها فراهم شود، در آینده وقتی به سن سالمندی برسند هم می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند و حتی پشتوانه خوبی برای اقتصاد کشور به شمار آیند. بنابراین اگر از حالا مدیریت داشته باشیم، در آینده دچار بحران نمی‌شویم. توجه به این نکته ضروری است که کشور باید از نظر اقتصادی خیلی قوی باشد تا بتواند این مرحله را با کمترین مشکل سپری کند.

آماده افزایش جمعیت هستیم؟

جمعیت شهر تهران در بدبینانه‌ترین پیش‌بینی، حداقل به 9.61 و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، حداکثر به 14.1 میلیون نفر در سال 1430شمسی خواهد رسید. بنابراین در صورت سوق دادن سیاست‌های جمعیتی کشور به ‌سمت افزایش  یا حتی تثبیت جمعیت، چنانچه تدابیری برای تمرکززدایی از کلانشهر تهران اندیشیده نشود، این کلانشهر حداقل جمعیتی بالای9.6 میلیون نفر را درون خود جای خواهد داد. البته جمعیت مورد بحث، مربوط به جمعیت شب شهر تهران است. براساس نتایج سرشماری 1390، روزانه حدود 500هزار نفر جمعیت شناور نیز به شهر تهران سرریز می‌شود که جمعیت روز این شهر را متراکم‌تر از جمعیت شب آن می‌کند. حالا سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا کلانشهر تهران، در آینده می‌تواند پاسخگوی امکانات مختلف زیربنایی، زیست‌محیطی، بهداشتی، آموزشی، اقتصادی، ترافیکی و حمل‌ونقل و فرهنگی باشد، درحالی‌که اکنون پاسخگوی نیازهای جمعیت کنونی خود نیست؟

سیاست کاهش جمعیت

آمارها نشان می‌دهد که ایران از آغاز نخستین سرشماری در سال1335 تا سومین سرشماری در سال1355، رشد جمعیت نسبتا بالایی داشته است. در آن زمان حکومت به این فکر می‌افتد که سیاست‌های جمعیتی را به‌سمت کاهش رشد جمعیت سوق دهد

توجه به کیفیت

باید توجه داشته باشیم که پیش از اینکه کمیت جمعیت برایمان مهم باشد، باید به کیفیت جمعیت هم توجه داشته باشیم و تمام امکانات اقتصادی، پزشکی، آموزشی و فرهنگی مورد نیاز این جمعیت را فراهم کنیم