۰ نفر

بررسی پرونده‌ قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی

هزار توی یک قتل

۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۶:۳۰
کد خبر: 422665
هزار توی یک قتل

هفتم خرداد سال 97 وقتی خبرنگاران جنایی تهران در حال جمع‌آوری اخبار روزانه از یک شعبه به شعبه دیگر دادسرای تهران بودند، یک‌دفعه نگاه‌های متعجب و بهت‌زده بازپرسان توجه همه را به خود جلب کرد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، چند ثانیه لازم بود برای اینکه سرپرست دادسرای جنایی تهران، محمد شهریاری، شخصا به همراه بازپرس کشیک سوار خودروی رونیز بررسی صحنه جرم شود. هرچند کسی کلامی با خبرنگاران جنایی حرف نمی‌زد اما سؤال سربازی که بازپرس کشیک را همراهی می‌کرد، کافی بود که خبر مثل بمب صدا کند: «حاج‌آقا، نجفی شهردار رو می‌گین؟ واقعا زن اون کشته شده؟». هنوز خبرنگاران جنایی در بهت خبر بودند که خبرگزاری فارس در خبری فوری اعلام کرد همسر دوم شهردار اسبق تهران به قتل رسیده‌ است. محمدعلی نجفی، متولد 1330، استاد دانشگاه صنعتی شریف، استادی که وقتی کلاس داشت چندین کلاس درس دیگر تعطیل می‌شد و دانشجویان سر کلاسش حاضر می‌شدند، افشاکننده بسیاری از پرونده‌های فساد در شهرداری و میراث فرهنگی، مشاور شهید چمران، وزیر علوم کابینه شهید باهنر، وزیر آموزش‌وپرورش در کابینه میرحسین موسوی و مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجه در کابینه سیدمحمد خاتمی، مشاور رئیس‌جمهور فعلی و رئیس دولت اصلاحات، عضو شورای شهر تهران، کاندیدای معرفی‌شده به مجلس به عنوان وزیر آموزش‌وپرورش در دولت حسن روحانی و در نهایت شهردار تهران حالا در مظان اتهام قرار داشت. قتل میترا استاد، همسر جوان شهردار تهران که حاشیه‌های این ازدواج شهردار تهران را تا استعفا از شهرداری پیش برد، حالا وضعیتی بغرنج‌تر برای محمدعلی نجفی، نخبه دانشگاه M.I.T آمریکا ایجاد کرده بود. از اینکه حالا نجفی کجاست، کسی خبر نداشت اما اخباری که از خانه‌ او در برج‌ دوبلار سعادت‌آباد بیرون می‌آمد، از قتلی دردناک حکایت داشت. زهرا دختر 34ساله محمدعلی نجفی بعد از دریافت نامه پدرش و گفته‌های راننده او درباره اینکه پای نجفی خونی است، متوجه شد خطری پدر را تهدید می‌کند؛ خاصه اینکه چند ماه قبل از این حادثه نیز نجفی در یک هتل اقدام به خودکشی کرده ‌بود. حضور زهرا و همسرش شاهد در خانه میترا استاد راز این قتل را فاش کرد. درحالی‌که نامه نوشته‌شده به زهرا نشان می‌داد قتل کار شخص محمدعلی نجفی است، بازپرس نیز دنبال سرنخی دیگر نبود تا اینکه ساعت شش‌ونیم عصر همان روز محمدعلی نجفی در مقابل در پلیس آگاهی حاضر شد و خود را به مأموران تسلیم کرد و سلاح را تحویل داد. چند دقیقه بعد محمدعلی نجفی که همیشه با نگاهی آرام و بسیار خندان و با دیسیپلین مقابل خبرنگاران حاضر می‌شد، با خبرنگار صداوسیما مواجه شد، خبرنگاری که قبل از کارشناسی اسلحه و قبل از حضور متخصصان در اداره آگاهی از شهردار سابق تهران سؤال می‌پرسید. فردای آن روز نجفی با لباس اداره آگاهی در دادسرای جنایی تهران حاضر شد. نجفی کاملا شکسته، غمگین و مبهوت در برابر خبرنگاران قرار گرفته ‌بود. او صحبت‌هایی را مطرح کرد که ورق به طور کامل برگشت. حالا مسائل دیگری در رسانه‌ها مطرح شده ‌بود که وضعیت را حداقل در افکار عمومی مخصوصا دانشجویان نجفی و طیفی از جامعه که او را فردی پیشرو می‌دانستند و با خبر قتل همسرش به دست خودش به اعتماد آنها شلیک شده‌ بود، متفاوت کرد و دوباره معادلات را به‌هم می‌ریخت. پس از آن مصاحبه نجفی دیگر حاضر نشد درباره میترا استاد حرفی همراه با اتهام بزند و آن مصاحبه در واقع آخرین گفته‌های او در مقابل رسانه‌ها بود. علیزاده‌طباطبایی یکی از وکلای وی هم که در این خصوص اظهارنظر می‌کرد، به صورت کاملا ناگهانی برکنار شد. پرونده در چهار روز و به گفته وکیل نجفی قبل از اخذ آخرین دفاع با صدور کیفرخواست راهی دادگاه کیفری استان تهران شد. هرچند حاشیه‌های این پرونده تمامی ندارد و مخالفان سیاسی نجفی قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی را دستمایه انتقادات تندی از اصلاح‌طلبان قرار دادند اما این انتقادات فقط به منتقدان اصلاح‌طلبان محدود نمی‌شد بلکه بسیاری از افراد شناخته‌شده طیف اصلاح‌طلب نیز او را آماج حملات تندی قرار دادند. با این حال همه منتقدان نجفی و مسئولان قضائی که در پرونده او سمت داشتند، نجفی را فردی بسیار مثبت و راستگو ارزیابی کردند. محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران که کیفرخواست اولیه علیه نجفی را تنظیم کرده‌ بود، در چند جای کیفرخواست به صراحت اشاره کرد که نجفی فردی راستگو، صادق‌ و باهوش است و از اینکه چنین اتفاقی برای نجفی افتاده ‌است، ابراز تأسف کرد.

گفت‌وگو با وکلای اولیای‌ دم میترا استاد

مسعود افرازه و مجید حاجیلویی دو وکیل دادگستری هستند که دو روز قبل از جلسه دادگاه به عنوان وکلای اولیای‌ دم میترا استاد در پرونده او از سوی اولیای‌ دم اعلام وکالت کردند. افرازه از روزهای سخت خانواده استاد که هنوز هم ادامه دارد، می‌گوید و از اینکه اگر این پرونده درگیر حاشیه‌هایی نمی‌شد، اعلام گذشت از سوی اولیای‌ دم شاید راحت‌تر انجام می‌شد. مسعود افرازه در پاسخ به این سؤال که پرونده قتل میترا استاد پرونده‌ای خاص و ویژه بود، پرونده‌ای که شاید بتوان گفت به لحاظ پیچیدگی قضائی و حاشیه‌های سیاسی که داشت بسیار نادر است، چطور تصمیم گرفتید این پرونده را قبول کنید، می‌گوید: حقیقا ما در پذیرش پرونده با هیچ تردیدی روبه‌رو نبودیم. از پیشینه سیاسی آقای نجفی و مشهوربودن و وابستگی سیاسی او کاملا آگاه بودیم اما هیچ‌کدام از این عوامل باعث نمی‌شد نسبت به حقیقت بی‌تفاوت باشیم. از نظر ما یک انسان بی‌گناه به قتل رسیده ‌بود و بنابراین شخصیت متهم به قتل با توجه به آنچه گفتم، مورد توجه نبود. عامل دیگری که باعث شد ما وکالت خانواده استاد را بپذیریم اعتماد و عنایت ویژه اولیای‌ دم نسبت به من و همکارم بود. از بین وکلایی که به آنها معرفی شده‌ بودند، بعد از مذاکراتی که داشتیم آنها ما را انتخاب کردند. بنابراین اشتیاق اولیای‌ دم برای اینکه مسئولیت این پرونده را ما قبول کنیم، عامل مهمی در پذیرش پرونده بود. بنابراین با جمیع آنچه گفتم، تصمیم گرفتیم پرونده را قبول کنیم. مجید حاجیلویی دیگر وکیل خانواده استاد خلاف نظر گودرزی، وکیل نجفی درخصوص تعجیل در رسیدگی به این پرونده را دارد و می‌گوید: با احترام فراوانی که برای همه همکارانم مخصوصا وکلای آقای نجفی قائلم، باید بگویم به نظر من آنچه رخ داد تعجیل نبود. غیر از مرحله دیوان عالی کشور، پنج جلسه به صورت علنی و در دو مرحله برگزار شد و حتی حسب ایرادی که وکیل آقای نجفی درخصوص نقص تحقیقات گرفته‌ بودند، قاضی محترم در مرحله بدوی ترتیب اثر دادند و در بخشی تحقیقات مجدد انجام شد، حتی موضوع نحوه شلیک‌ها و کارشناسی آن به هیئت ارجاع شد و دوباره با حضور متهم و وکلای وی و ریاست محترم شعبه و مستشاران و کارشناسان به‌جد بررسی انجام شد. حداقل از منظر ما به کفایت تحقیقات انجام شد و اگر سرعت‌بخشی هم در این پرونده بود صرفا به خاطر شخصیت متهم پرونده و توجه ویژه مردم به این پرونده بود و عموم جامعه دوست داشتند هرچه سریع‌تر رسیدگی انجام شود و به پایان برسد و نتیجه آن برای مردم روشن شود. به اعتقاد من دستگاه قضا هم به درستی رسیدگی را تسریع کرد تا اذهان جامعه پاسخی دریافت کنند. کسب رضایت برای متهم به قتل کاری است بسیار دشوار که در این پرونده نیز وکلای هر دو طرف پرونده را درگیر کرده ‌است. افرازه درباره پروسه رضایت و اعلام گذشت اولیای ‌دم خانم استاد این‌طور توضیح می‌دهد: شاید برای عموم مردم که مراوده‌ای با خانواده استاد نداشتند، جالب است بدانند که خانواده استاد به میزان شگفت‌آوری وسیع‌النظر و مهربان هستند. با اینکه در زمره ثروتمندان نیستند و در واقع خانواده‌ای معمولی به لحاظ اقتصادی هستند اما مناعت طبع در ذره‌ذره رفتارشان موج می‌زند و از دیرباز و به اندازه خودشان در امور خیر پیشگام بودند پس قطعا پروسه اعلام گذشت نباید چندان سخت می‌بود اما سخت شد. علاقه وافری به بازگویی و توضیح بیشتر درباره علت سخت‌شدن ندارم اما همین را بگویم که افراد بسیاری به این پرونده علاقه داشتند و از هر تریبونی برای اظهارنظر درباره شخصیت مرحومه استفاده می‌کردند؛ آن هم براساس اظهارات اولیه آقای نجفی و وکیل اول (مستعفی) ایشان. حرف‌ها و اتهاماتی مانند مهدور‌الدم‌بودن و پرستوبودن و... هرچند در ادامه از این اتهامات و بازگویی آنها عدول کردند و صرفا به دفاع ماهوی پرداختند اما واقعیت این است که این اتهامات خیالی و انعکاس آن در رسانه‌ها دل اولیای ‌دم را به درد آورد و هر روز زخم‌شان را تازه ‌کرد پس موضوع رضایت حداقل به خاطر حرف‌ها و اتهامات این‌چنینی هر لحظه سخت و سخت‌تر می‌شد. شوربختی بزرگ‌تر اینجا بود که هیچ یک از افراد منتسب به آقای نجفی درصدد تسلی دل خانواده استاد و ابراز همدردی تا هفته‌ها برنیامدند و این خانواده هفته‌ها بعد از فوت دخترشان هیچ‌کسی را در این زمینه پیش‌قدم ندیدند بنابراین تمامی این مسائل جمع شد و پروسه رضایت را بسیار سخت کرد. حاجیلویی نیز درباره نحوه کنترل ناراحتی خانواده استاد می‌گوید: مهم‌ترین عامل که در رضایت بسیار دخیل بود، پادرمیانی چند نفر از ریش‌سفیدان کرمانشاه و پادرمیانی چند نفر از سران احزاب سیاسی و وکلای آقای نجفی و خانواده‌اش بود و همچنین عرایضی که بنده و همکارم در هر فرصت ممکن از آن استفاده می‌کردیم و سعی در آرامش و طیب خاطر خانواده استاد داشتیم. دوم اینکه عموم جامعه طبعا اتهامات واهی را که متوجه مرحومه کردند، نپذیرفته‌اند و سوم در ثواب گذشت بسیار عرض کردم؛ البته تأکید می‌کنم که عامل اصلی در تعویق اعلام رضایت اتهامات ناشایستی بود که متوجه مرحومه شد. واقعا تا امروز به هیچ عنوان خانواده استاد این غم جان‌گداز را فراموش نکرده‌اند و هنوز هم بسیار ناراحت و غم‌زده ‌هستند. با مراجعاتی که گاهی دارم، متوجه وخامت حال آنها هستم و واقعا امیدوارم التیام پیدا کنند اما متأسفانه تاکنون وخامت حالشان چندان بهبود پیدا نکرده و بسیار غمگین هستند.