۰ نفر

فاصله یک قدمی تپه پوئینک و تپه پردیس قرچک تا نابودی؛

تپه‌های باستانی؛ بلای جان شهرداری، محل دپوی زباله

۹ آبان ۱۳۹۸، ۸:۰۷
کد خبر: 391203
تپه‌های باستانی؛ بلای جان شهرداری، محل دپوی زباله

شهرستان قرچک با دو تپه باستانی نبض تاریخ تهران را در دست دارد. دو تپه پردیس قرچک و پوئینک با 8 هزار سال سابقه زیست و تمدن در این شهرستان واقع هستند اما آفت بی‌برنامگی بلای جان هر دو شده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، پردیس قرچک که می‌تواند با تپه سیلک کاشان قیاس شود چنان از نظر دور افتاده است که حتی داربست‌های حفاظتی آن به سرقت رفته‌اند و تپه پوئینک نیز همچنان خاری است در چشم شهرداری برای احداث کمربند جنوبی. دو تپه‌ای که می‌توانستند در کنار هم محور فرهنگی جنوب‌تهران را تعریف کنند این روزها نتیجه بی‌برنامگی‌های چند ساله را در بدنه باستان‌شناسی کشور عیان می‌کنند و این وضعیت در دیگر تپه‌های باستانی کشور هم صادق است. «تپه تاریخی محل دپوی نخاله» این عنوان را می‌توان در کنار تپه تاریخی چناران، تپه تاریخی قوش تپه یا خوشه تپه، تپه 7 هزارساله دشت بهشت در محمدشهر کرج، تپه تاریخی گورکای در شهرکرد، تپه باستانی پری‌جا در قائمشهر، بیدسرخ، تپه باستانی باغ شایگان مهاباد نوشت، ردیف کردن نام این تپه‌ها در میان سطور این گزارش نمی‌گنجد اما تپه‌های نجات‌یافته فهرست کوتاه و مختصری دارند: تپه چغاگاوانه. وضع ناخوش تپه‌های باستانی ایران از سال 1384 آغاز شد و بهانه‌هایی چون کمبود بودجه و کمبود نیروی متخصص برنامه‌ریزی درست و نگهداری از آنها را به اولویت‌های چندم سازمان میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی وقت واگذار کرد. با این حال کمبود بودجه و نیروی متخصص دلیل اصلی وضع حال تپه پردیس‌ها و پوئینک‌ها نیست بلکه به گفته حسن فاضلی، استاد دانشگاه و باستان‌شناس نبود سند راهبردی باستان‌شناسی چنین ضربه‌ای را به تاریخی‌ترین چهره ایران زده است. با اینکه اردیبهشت ماه امسال جامعه باستان‌شناسان کشور در بیانیه‌ای خطاب به مجلس خواستار استقلال رای و کار شدند اما تاکنون تنها خبری که از بدنه باستان‌شناسی وزارت تازه تاسیس میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی می‌رسد، خبر برای توقف تخریب تپه‌ای باستانی است. در این میان شهرستان قرچک با دو تپه باستانی ناخوش احوال در صدر اخبار قرار دارد؛ دو تپه‌ای که وضع آشفته‌شان گویای وضع دیگر تپه‌های باستانی کشور است؛ محل دپوی ضایعات، حفاری‌های غیرمجاز، تداخل با برنامه‌های شهری، عدم بودجه کافی، عدم نظارت و نامشخص بودن پاسخ مسوولان.

بهشت در حاشیه

«سال 83 پیش از کاووش تپه 40 کامیون آشغال از تپه خارج کردیم.» این توصیف «حسن فاضلی»، رییس گروه کاووش تپه پردیس قرچک از وضع این تپه پیش از شروع کاوش‌های باستان‌شناسی است. با این حال این توصیفات چندان از وضعیت امروز پردیس قرچک دور نیست. 15 سال از اجرای عملیات اکتشاف این تپه می‌گذرد و در حال حاضر ویرانی، نخاله‌های ساختمانی و علف‌های هرز در این محوطه هفت هزارساله به چشم می‌خورند. تپه باستانی قرچک در 2 کیلومتری شمال شهر قرچک و کنار کوره‌های آجرپزی این روزها حال خوشی ندارد. گرچه روزی خاک باستانی این تپه در کوره‌های آجرپزی به آجر تبدیل می‌شد اما کاوش‌های باستان‌‌شناسی در سه فصل توانست برای مدتی کوتاه دست چپاولگران را از سر این تاریخ چند هزارساله کوتاه کند، با این حال این امر هم دیری نپایید. فاضلی  از برنامه‌های مشترکی با دانشگاه دورام انگلیس می‌گوید؛ از اینکه قرار بود با همکاری این دانشگاه و با هدف احیای تپه طرحی پنج ساله ریخته شود و حاصل آن بشود محور فرهنگی جنوب تهران. کاووش تپه، نصب سازه و ویترین‌های شیشه‌ای، حضور یگان حفاظتی، تهیه بروشور و تعریف محور گردشگری از جمله اقداماتی بود که در سال‌های 83 و 84 صورت گرفت، اما این خواب خوش به تپه حرام شد. در سایه بهانه‌ای به نام کمبود بودجه، امکانات به باد رفتند. «ایرنا» در گزارشی با عنوان «هزار سال تاریخ قرچک زیر نخاله دفن شد» وضعیت فعلی تپه را چنین توصیف می‌کند: «کانکس‌هاو سایه‌بان‌هایی که به سرقت رفته‌اند، پراکندگی نخاله‌های ساختمانی در اطراف تپه، روییدن درخت و نیزار در حاشیه آن و وفور تکه سفال‌هایی قدیمی زیر پای عابران و البته آثاری از حفاری‌های غیرمجاز.» این وضعیت پردیسی است که به قول فاضلی در زمره منحصربه‌فردترین تپه‌های باستانی کشور قرار دارد. تپه‌ای با دو بخش باستانی؛ یکی آثاری به جای مانده از 7 هزار و 200 سال پیش از تاریخ دارد و دیگری با قدمت 3 هزار و 700سال به عصر مفرغ باز می‌گردد. یکی از قدیمی‌ترین کارگاه‌های سفالگری خاورمیانه در این تپه کشف شده است و شکل کارگاهی این تپه نشانه‌ای دال بر جدایی سکونتگاه و کارگاه دارد. از طرفی گورستان این تپه متعلق به نیمه اول هزاره دوم پیش از میلاد نیز در نوع خود واجد ارزش است. آثار به دست آمده از این گورستان «بهشت‌» بودن این تپه را تصدیق می‌کند؛ استخوان‌ حیوانات مثل خرس، گیاهان ساقه بلند و امثال آن. به زعم فاضلی همگی تاییدی است بر نام پردیس قرچک، پردیسی که روزی متمدن‌ترین منطقه سکونتی تهران بود و امروز بهشت ویرانی است در حاشیه.

تعارض میان اهمیت باستانی حاشیه شهر تهران و وضعیت فعلی آن و تلاش برای تغییر آن در سخنان فاضلی مشهود است: «شهرهای حاشیه تهران که روزی مرکز تمدن و شهرنشینی بودند امروز به حاشیه رفته‌اند. این مناطق کمترین امتیازات فرهنگی را ندارند. سینماها، تئاترها و کتاب‌فروشی‌ها در مرکز و شمال تهران جمع شده‌اند و حاشیه‌نشین‌ها به چنین امکانات فرهنگی دسترسی ندارند.» فاضلی با این دغدغه درصدد بود تا با تعریف سایت‌ موزه در قرچک، محوری فرهنگی را تعریف کند؛ امری که می‌توانست فاصله بین طبقاتی و ناهنجاری‌های اجتماعی را در دراز مدت کم کند اما همین امر نیز با عدم تخصیص بودجه مواجه شد و پس از اتمام کاوش‌های باستان‌شناسی، این تپه به آرامی زیر سایه فراموشی رفت.

با اینکه پس از انتشار این گزارش مریم خدابنده، رییس دفتر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان قرچک از احیای این تپه باستانی خبر داد، اما سوال اینجاست آیا این طرح برمبنای پژوهش‌های هیات کاوش تپه پردیس صورت گرفته است یا خیر؟ دو روز بعد از درج گزارش «ایرنا»، روابط عمومی فرمانداری قرچک خدابنده از ایجاد سایت موزه فردیس در قالب طرح بازآفرینی شهری خبر داد و اعتبار آن را 40 میلیارد ریال از اعتبارات ملی طرح اولیه دانست. با اینکه فاضلی می‌گوید طی این سال‌ها درباره آینده تپه پردیس از این هیات کاووش نظر کارشناسی گرفته نشده است اما خدابنده بدون اشاره به تمام طرح‌ها و برنامه‌هایی که 15 سال پیش فراهم شد، خبر ارایه طرح اولیه این سایت موزه را به اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری می‌دهد؛ طرحی که مشخص نیست بر اساس کدام مطالعات صورت گرفته است و چه آینده‌ای را بر سر راه این تپه باستانی قرار خواهد داد.

پوئینک، بلای جان شهرداری

تپه پوئینک قرچک در حدود 30 کیلومتری جنوب شرق پایتخت، با 8 هزار سال تاریخ و درخت‌های 400 ساله وصله ناجوری بر سر راه احداث کمربندی است. عملیات احداث کنارگذر جنوبی قرچک از سال ۸۳ در دستور کار مدیریت شهری قرچک قرار گرفت که به دلیل واقع شدن تپه باستانی پوئینک در مسیر این پروژه که قرار است به شهرستان ورامین متصل شود، تکمیل این پروژه با توقف مواجه شد. براساس گزارشی که روزنامه «تعادل» منتشر کرده است دو سال پیش «حسین دهقان»، شهردار ورامین در جلسه شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان تهران با گفتن اینکه «تپه باستانی پوئینک قرچک که در مسیر کمربندی جنوبی قرار دارد، شبانه جمع شود.» دیدگاه شهرداری را نسبت به تاریخ قرچک مشخص کرد. این ادعا را «محسن خرمی شریف» شهردار قرچک در 17 خرداد سال جاری و در جمع خبرنگاران چنین توصیف کرد: «با توجه به اینکه پروژه کمربندی جنوبی قرچک بار ترافیکی سه شهرستان را به دوش می‌کشد و برای دشت ورامین این کمربندی حائز اهمیت است، این پروژه نسبت به نگهداری بنای تپه پوئینک اولویت دارد.» همین ادعاهای صریح بود که «تخریب‌های هدفمند» شهریور امسال را در این تپه به شهرداری منتسب می‌کرد اما انکار شهرداری نمی‌توانست دلیل موجهی باشد. تخریب‌ها در بخش جنوبی تپه و به تایید «هادی احمدی»، مدیرکل دفتر حفظ و احیای بناها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی نیز رسید. بررسی‌ها نشان می‌داد تپه باستانی پوئینک در شهرستان قرچک با استفاده از بیل مکانیکی تخریب شده است و آثار چرخ‌ها و بیل مکانیکی هم در این منطقه مشخص بود. به دنبال همین خبر مسوولان میراث‌فرهنگی این اقدام را جرم خواندند و خبر از برخورد قانونی با تخلفات دادند. اما اگر بنا به اعلام موضع متولیان وزارتخانه جدیدالتاسیس بود باید سخنان «محمدحسن طالبیان»، معاون میراث فرهنگی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در 28 خرداد ماه سال جاری به ثمر می‌نشست. در این زمان حتی «حجت نظری»، عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران خواستار ورود مجلس به موضوع خروج بناهای ثبت ملی از فهرست آثار ملی شده بود. اما شهرداری موضع خود را با عنوان «شهرداری قرچک 400 میلیون برای کاوش تپه پوئینک هزینه کرده است» در سایت فرمانداری قرچک اعلام کرد. شهردار قرچک در این گزارش مدعی شده بود که «بعد از این همه پروسه کاری و نظریات تیم کاوش که تپه پوئینک قابلیت نگهداری ندارد، هم‌اکنون میراث فرهنگی و گردشگری اعلام کرده که چرا این کاوش انجام شده و چه کسی گفته این مراحل طی شود؟» و البته نتیجه هم‌چنین بود: «اگر قرار بوده که اتفاقی در خصوص کاوش و تفحص تپه پوئینک نیفتد، چرا روز اول میراث فرهنگی و گردشگری اعلام نکرد که این تپه ثبت ملی است تا شهرداری این همه هزینه نکند.» به دنبال این موضع‌گیری شهرداری قرچک، «فارس» نیز در گزارشی به دفاع از شهرداری و تخریب تپه پرداخت: «بیش از ۸۰ درصد کمربندی جنوبی قرچک اجرایی و به بهره‌برداری رسیده است. وقتی پروژه‌ای اجرایی می‌شود باید دورنما و آینده شهرستان در نظر گرفته شود.» فارس با پیوند تخریب تپه‌ای هشت‌هزار ساله به منافع 300 هزار نفر جمعیت شهرستان قرچک همان سناریوی شکست ‌خورده چغاگاوانه را تکرار کرد. توسل به منافع مردم و به اتمام رساندن طرحی نیمه‌کاره در توجیهات شهرداری و رسانه‌های حامی‌اش در پرونده چغاگاوانه به چشم می‌خورد. تا زمان تنظیم این گزارش آینده تپه پوئینک در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و مشخص نیست شهرداری موفق می‌شود این مانع باستانی را با بهانه‌ای به نام مردم از سر راه کنار بگذارد یا خیر.

مروری بر یک فاجعه

دو تپه قرچک و وضعیت بحرانی آنها ریشه در تغییرات اساسی در ساختار پژوهشگاه باستان‌شناسی دارند، تغییراتی که نتایج زیان‌بار آنها یکی ‌یکی در تپه‌های باستانی کشور نمودار می‌شوند. اما وضعیت پژوهش‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی و متعاقب آن نگهداری از تاریخی‌ترین میراث کشور همیشه به سیاهی امروز نبود. سال 73 خوش‌یمن‌ترین سال برای باستان‌شناسان بود. واحدهای متعدد سازمان میراث‌فرهنگی یکی ‌یکی به پژوهشگاه تبدیل شدند و بعد از دوران طولانی رکود بالاخره بودجه‌ نصیب فعالیت‌های باستان‌شناسی شد. به نقل از «مهرداد ملک‌زاده»، باستان‌شناس و نویسنده در گفت‌وگو با «ایلنا» بسیاری از پروژه‌های میدانی باستان‌شناسی مهم که در ترسیم چشم‌انداز فرهنگی ایران جایگاهی بسزا پیدا کردند در این دوره کاوش شدند، مثل کاوش‌های تپه هگمتانه همدان، زیویه سقز، شوش در خوزستان، تخت سلیمان تکاب، سلطانیه زنجان. این دوران رونق تا 1384 ادامه داشت. دورانی که به زعم ملک‌زاده می‌تواند دوران «طلایی باستان‌شناسی» نام بگیرد اما ادغام سازمان میراث فرهنگی و سازمان ایرانگردی و جهانگردی دوران خوش باستان‌شناسی را به پایان رساند. در نتیجه این ادغام بود که باستان‌شناسی بدل به جزء کوچک 3 درصدی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شد. امری که به زعم ملک‌زاده چنین تصویری را از آن دوران به دست داد: «حوزه باستان‌شناسی در آن دوران مرد. تغییر مدیریت‌های پیاپی در سازمان میراث و گردشگری از یک‌سو و انتقال پژوهشکده‌های مختلف میراث به استان‌های مختلف طی ریاست دولت نهم و دهم از دیگر سو، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به حوزه باستان‌شناسی وارد کرد.» علاوه بر آن ضربه دیگر در سال 1390 بر بدنه باستان‌شناسی کشور وارد شد. در این سال بود که کاوش‌ها در محوطه‌هایی مثل ری باستان، سلطانیه زنجان، هگمتانه همدان، زیویه سقز، تخت سلیمان تکاب، معبد آناهیتای کنگاور، شوش و هفت‌تپه، ازبکی، سیلک، شهر سوخته در سیستان و دیگر محوطه‌هایی که بیش از 10 سال زیر کاوش متخصصان بودند، به بهانه کمبود بودجه و نیروی متخصص متوقف شدند. این اتفاق که با عنوان «ضربه مهلک» به باستان‌شناسی کشور خوانده شد در پی خروج پژوهشگاه از تهران و استقرار آن در شیراز بود. به نقل از گزارش «خبرآنلاین» با عنوان «خواب تلخ تاریخ ایران: باستان‌شناسی متوقف شد» تغییر ساختار پژوهشگاه و رفتار نامناسب مسوولان با کارشناسان و اعضای هیات علمی شاغل در این مجموعه باعث ریزش نیروهای متخصص از پژوهشکده شد به‌ طوری که در این خروج از نیروی 480 نفری پژوهشگاه تنها جمعیت 48 نفری پژوهشگاه بر سر کار ماندند، بسیاری دورکاری گزیدند و بسیاری هم قید سازمان را زدند و چند باستان‌شناس پیشکسوت نیز به اعتراض خود را پیش از موعد مقرر بازنشسته کردند. این اقدامات آسیب‌های جبران‌ناپذیری زدند که دامن باستان‌شناسی امروز کشور را گرفته است و حتی با وزارتخانه شدن این سازمان، هنوز چاره‌ای اساسی برای این معضل پیدا نشده است.

سند راهبردی باستان‌شناسی، یک الزام

«کشور ایران با غنای فرهنگی، تاریخی و باستانی در صدر کشورهای صاحب تمدن در جهان قرار دارد، اما متاسفانه وضعیت تشکیلات باستان‌شناسی آن‌که تنها نهاد متولی رسیدگی‌کننده به وضعیت هزاران محوطه تاریخی و باستانی است، بسیار بغرنج است.» این بخشی از بیانیه جامعه باستان‌شناسی ایران در اردیبهشت 98 و پیش از تشکیل وزارتخانه میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی است. جامعه باستان‌شناسی در این بیانیه از نمایندگان مجلس خواسته بودند تا جایگاه باستان‌شناسی در وزارتخانه میراث فرهنگی را در قالب سازمانی مجزا ارتقا دهد. به نوشته این بیانیه روند نزولی وضعیت فعلی کاوش‌ها و پژوهش‌های باستان‌شناسی در غیاب این استقلال نسبی اجرایی و مالی صورت گرفته است. در واقع این روند نزولی در بازه سال‌های 1387 تا 1393 با وابستگی مالی پژوهشکده باستان‌شناسی به پژوهشکده میراث فرهنگی رخ داد. از طرف دیگر جامعه باستان‌شناسان در این بیانیه گفته بود انتخاب ریاست پژوهشکده باستان‌شناسی هیچ‌گاه از سوی خود باستان‌شناسان نیست و برای این امر از آنها مشورت هم گرفته نمی‌شود. فقدان بودجه و کمبود نیروی انسانی مجرب دو بهانه‌ای است که سال‌ها بر سر کاوش‌های باستان‌شناسی سنگینی می‌کند، با این حال فاضلی مهم‌ترین معضل امروز باستان‌شناسی را «نبود سند راهبردی باستان‌شناسی و برنامه جامع کشوری می‌داند.» دکتر فاضلی با گفتن این جمله تاکید می‌کند که در غیاب سندی جامع می‌توان به حال‌ و ‌روز باستان‌شناسی کشور امیدوار بود. «روح‌الله شیرازی»، رییس پژوهشکده باستان‌شناسی تحریم‌ها را دلیل اصلی کاهش بودجه و به تبع آن کاهش پژوهش‌های باستان‌شناسی می‌داند. او با اینکه پرسش  مبنی بر وجود سندی راهبردی برای شناسایی و پژوهش محوطه‌های استانی کشور را بی‌پاسخ می‌گذارد اما می‌گوید که با توجه به بودجه فعلی سالانه می‌توان یک الی دو تپه باستانی را در استان تهران مطالعه کرد. این در حالی است که شیرازی در حاشیه چهارمین همایش ملی باستان‌شناسی که یکم آبان سال جاری برگزار شد خبر داد که 500 هزار محوطه باستانی در ایران شناسایی شده است و با تخمین یک میلیون اثر دیگر نیز باید در این حوزه وجود داشته باشند.

در حال حاضر نه بیانیه جامعه باستان‌شناسان کشور پاسخی درخور گرفته است و نه وضعیت دو تپه قرچک به سامان شده‌اند. اعلام وجود 500 هزار محوطه باستانی در کشور موید این امر است که در غیاب سند راهبردی و برنامه‌ای مشخص، این تعداد تپه باستانی نیز آینده‌ای بهتر از همتایان قرچکی خود نخواهند داشت. وزارتخانه میراث ‌فرهنگی و گردشگری نیز در عمر کوتاه خود جز گردشگری توجه چندانی را به حوزه‌های دیگر معطوف نکرده است و به نظر می‌رسد بخش‌های دیگر سازمان مثل باستان‌شناسی اگر در مسیر گردشگری نباشند، بودجه‌ و برنامه‌ای نخواهند داشت. در غیاب برنامه‌های مدون و بودجه‌های کافی، تپه‌های باستانی همچنان محل مناقشه شهرداری و وزارتخانه می‌شوند یا محلی برای دپوی نخاله. این روند باطل نیز می‌تواند سرنوشت هر کدام از آن 500 هزار تپه باستانی باشد.