۰ نفر

مدرسه غیردولتی حلقه‌ای از زنجیره مافیای کنکور

۲۴ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۵۶
کد خبر: 373806
 مدرسه غیردولتی حلقه‌ای از زنجیره مافیای کنکور

نتایج کنکور سراسری امسال بار دیگر بحث نبود عدالت آموزشی و اختلاف جدی بین روش‌های آموزشی در مدارس عادی دولتی و مدارس خاص و غیردولتی را مطرح کرد و باعث شد باز هم کارشناسان و متخصصان علوم آموزشی نسبت به‌وجود شکاف طبقاتی در بخش آموزش هشدار دهند و ادامه این روند را خطرناک توصیف کنند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، موضوع این است که از ۴۰ نفر اول کنکور سراسری سال 98، 66درصد دانش‌آموز مدارس غیردولتی و نمونه دولتی و 33درصد دانش‌آموز مدارس تیزهوشان بوده‌اند. به این آمارها، قبولی 90درصد نفرات برتر شهرستان‌ها را هم اضافه کنید که در مدارس تیزهوشان درس خوانده‌اند. این در حالی است که تا پایان دهه 80امکان قبولی دانش‌آموزان مدارس دولتی چه در تهران و چه در شهرستان‌ها با سایر دانش‌آموزان در مدارس خاص برابر بود و یک دانش‌آموز در شهر محروم و دور از پایتخت می‌توانست با تکیه بر تلاش و کوشش خود و تنها با امتیاز سهمیه منطقه‌ای در بین رتبه‌های برتر قرار گیرد و در دانشگاه‌ها و رشته‌های تراز اول قبول شود و تحصیل کند. اما چه اتفاقی افتاد که این روند به هم خورد و آیا تبعیض‌های اقتصادی و نبود توازن منطقه‌ای باعث شکاف طبقاتی در بخش آموزش نیز شده و ثروت را برابر علم اندوزی کرده است؟

پاسخ‌های متعددی به این پرسش داده می‌شود، از هدف‌گذاری سیستم آموزشی کشور به سمت کنکور گرفته تا مافیای بزرگ و قدرتمند آن در آموزشگاه‌ها، مدارس غیردولتی و انتشار کتاب‌های تست، از مهاجرت معلمان توانمند مدارس دولتی به بخش خصوصی گرفته تا روزمرگی وزارت آموزش و پرورش با مسائل مالی مانند حقوق معلمان و ناتوانی در نظارت سایر بخش‌ها به‌ویژه مسائل آموزشی و بی‌توجهی به مدارس روستایی و عشایری.

محمد حسنی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در این‌باره گفت: «اینکه کنکور در ایران تبدیل به یک پدیده اقتصادی شده و مافیای بزرگی از آن کسب درآمد دارند و میلیاردها تومان از آن سود می‌برند دیگر بر همگان روشن شده و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند. مافیایی که وزیر سابق آموزش و پرورش می‌گفت: توانایی مقابله با آن را ندارد و دیدید که در نهایت هم نتوانست با آن مبارزه کند. اما نقش مدارس غیردولتی در این مافیا چیست و چگونه توانسته‌اند در کنار عناصر دیگر این زنجیره سود ببرند؟ پاسخ این سؤال کاملا روشن است، این مدارس در کنار مدارس خاصی مانند تیزهوشان و نمونه دولتی روی کنکور تمرکز کرده‌اند و به‌صورت تخصصی دانش‌آموزان را برای این مسابقه بزرگ آماده می‌کنند. خانواده‌ها نیز با سرمایه‌گذاری در این مدارس، آینده دانشگاهی فرزندشان را تامین می‌کنند و کاری ندارند که مسئولان مدارس هیچ مسئولیتی در قبال سایر زمینه‌های تربیتی و آموزشی فرزندانشان نمی‌پذیرند و غفلت جدی در این زمینه دارند.»

مهاجرت نامحسوس معلمان بخش دولتی به مدارس غیردولتی

اما دومین مسئله‌ای که باعث شده قبولی دانش‌آموزان مدارس خاص و غیردولتی در کنکور تضمین شود، مهاجرت معلمان با تجربه و برتر از مدارس دولتی به این مدارس است. معلمانی که در مدارس دولتی حقوق اندکی دریافت می‌کنند و تورم اقتصادی معیشت آنها را تحت فشار قرار داده، ترجیح می‌دهند کار خود را در مدارس غیردولتی با دریافت حقوق بهتر ادامه دهند. زهرا اشرفی، کارشناس ارشد مدیریت آموزشی در این‌باره توضیح می‌دهد: « طی 2 دهه اخیر بسیاری از معلمان رسمی آموزش و پرورش به مدارس غیردولتی مهاجرت کردند که تعداد آن در آمارهای رسمی اعلام نشده است. این مهاجرت یا قطعی یا پاره وقت است و با انگیزه کسب درآمد بیشتر صورت می‌گیرد. در واقع این دسته از معلمان تلاش می‌کنند که وقت و انرژی بیشتری برای تدریس در مدارس غیردولتی صرف کنند و تمرکز خود را روی افزایش سطح سواد دانش‌آموزان آن مدارس بگذارند.»

اشرفی این را هم گفت که بسیاری از مدارس غیردولتی توسط معلمان و مدیران موفق دولتی راه‌اندازی می‌شود. « یک مدیر بازنشسته به علاوه چند معلم بخش دولتی، مدرسه راه‌اندازی می‌کنند و بلافاصله در زنجیره کنکور قرار می‌گیرند و به کسب درآمد از آموزش مشغول می‌شوند. این مهاجرت از همه جوانب آسیب‌زاست. خالی شدن مدارس دولتی از نیروهای خوب و با تجربه، تمرکز روی کنکور برای سودآوری بیشتر مدرسه، تشویق خانواده‌ها برای ثبت نام فرزندان‌شان در این مدارس، غربالگری و جدا‌سازی‌ دانش‌آموزان در طبقات مختلف فرهنگی و اقتصادی از یکدیگر تنها بخشی از تبعات این مهاجرت است.»

روزمرگی مدیران و عدم‌نظارت بر سیستم آموزشی

سومین علتی که باعث شده مدارس به‌خصوص در بخش غیردولتی به‌عنوان حلقه‌ای از زنجیره مافیای کنکور عمل کنند، روزمرگی مدیران وزارت آموزش و پرورش و ناتوانی آنها در نظارت بر عملکرد آموزشی مدارس است. سجاد مروتی، مدیر یکی از مدارس دولتی شهر تهران معتقد است، مشکلات مالی متعدد مهم‌ترین دلیل آن است. « وقتی مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش در کل سال مجبورند به تامین منابع بودجه حقوق معلمان و بدهی‌های خود فکر کنند و دائم با دولت و سایر بخش‌ها در این زمینه رایزنی داشته باشند دیگر چه فرصتی برای نظارت بر عملکرد فضای آموزشی مدارس باقی می‌ماند؟ وزیر آموزش و پرورش باید دائم پاسخگوی نیروهای بازنشسته باشد که پاداش پایان خدمت آنها چه شد یا پاسخ تجمع‌های متعدد معلمان حق‌التدریس را بدهد که چه زمانی استخدام می‌شوند یا به‌دنبال افزایش حقوق معلمان باشد. خب در این خلال چه فرصتی باقی می‌ماند که سیستم معیوب آموزشی را تغییر دهند؟ این روزمرگی و دغدغه‌های مالی نتیجه‌ای جز رها شدن نظام آموزشی و سپردن آن به‌دست عده‌ای کاسب ندارد.»

رشته‌های خوب و موقعیت برتر شغلی

اما این فرایند چه نتایجی داشته و چگونه به بی‌عدالتی آموزشی دامن زده است؟ محمد حسنی، عضو پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در این‌باره گفت: «کسانی که از نظر مالی مرفه هستند و سرمایه‌گذاری می‌کنند، قطعا فرزندشان در رشته‌های خوب و معتبر قبول می‌شوند و در آینده نیز موقعیت‌های برتر شغلی و مدیریتی را کسب می‌کنند و کاملا روشن است که سایر افراد با استعداد از این فرایند پله به پله عقب می‌مانند و بدین‌ترتیب شکاف طبقاتی به عمیق‌ترین حالت خود می‌رسد و ضربات جدی و اساسی به پیکره جامعه وارد می‌شود، چنانچه این اتفاق تاکنون رخ داده و اگر جلوی این وضعیت گرفته نشود فضای جامعه ملتهب‌تر هم خواهد شد.»

از دفتر تالیف کتب درسی تا سازمان سنجش

ایجاد زنجیره منسجم و مقاوم مافیای کنکور و نفوذ آن در تمام عرصه‌های آموزشی، دومین دستاورد این فرایند است. آموزشگاه‌های علمی و کنکور، ایجاد انتشارات بزرگ کتاب‌های کمک آموزشی و تست و رونق مدارس غیردولتی 3 حلقه بزرگ این مافیا هستند. زهرا اشرفی، کارشناس ارشد مدیریت آموزشی می‌گوید: «اصلاح نکردن سیستم آموزشی در طول سالیان دراز و عدم‌نظارت دقیق روی آن باعث شده که این زنجیره خیلی دقیق و بدون نقص شکل بگیرد و هر سال قوی‌تر شود. این زنجیره حتی با برخی مولفان کتاب‌های درسی که با مدیران انتشارات بزرگ کتاب کنکور همکاری می‌کنند، آغاز می‌شود و بعد به معلمانی که همزمان در مدرسه و آموزشگاه‌های خصوصی فعالیت می‌کنند، امتداد می‌یابد و سپس به مدارس غیردولتی که بر طبل اهمیت کنکور می‌کوبند، می‌رسد. سازمان سنجش هم که با مؤسسات پذیرش دانشجو و انتخاب رشته همکاری می‌کند در پایان به این زنجیره اضافه می‌شوند.»

راهکار مقابله با این مشکل چیست؟

اما راهکار اساسی مقابله با این زنجیره کدام است و چطور می‌توان عدالت آموزشی را از بزرگ‌ترین شهرها تا کوچک‌ترین و محروم‌ترین روستاها ایجاد کرد و دسترسی همه کودکان و نوجوانان را به آموزش مناسب و با کیفیت فراهم ساخت؟ 

حسنی، عضو پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در این‌باره می‌گوید: « باید توسعه و افزایش کیفیت آموزشی در همه شهرهای ایران عادلانه باشد و تمام بچه‌های این سرزمین بدون لحاظ شدن بافت فرهنگی و اجتماعی خانواده، وضعیت مالی و سواد والدین، محل سکونت و زبان و استعدادشان شناسایی و در مسیر بروز و رشد آن حرکت کنند. به همین‌خاطر شفافیت در کنکور از مبدا تا مقصد باید روشن شود و ناظران مشخص کنند که چه کسانی در این مافیای بزرگ مالی منتفع می‌شوند که اجازه جمع‌آوری آن را نمی‌دهند؟»

تنوع مدارس از بین برود

وی ادامه داد: « دومین راهکار این است که تنوع مدارس در ایران از بین برود. وجود مدارس تیزهوشان، غیردولتی، نمونه دولتی، هیأت امنایی، وابسته به دانشگاه‌ها و...بر موضوع رقابت در کنکور دامن می‌زند. باید تمام دانش‌آموزان با هر میزان استعداد و توانایی و در هر سطح فرهنگی در کنار هم درس بخوانند. سومین راه‌حل هم این است که بخشی از اعتبارات آموزش و پرورش را به سمت مدارس روستایی و عشایری سوق دهیم تا دانش‌آموزان در آن مناطق هم بتوانند استعداد خود را بروز دهند.»

ساختار نظام آموزشی تغییر کند

زهرا اشرفی هم معتقد است که باید آموزش و پرورش بر کیفیت آموزش مدارس دولتی بیفزاید. «سند تحول بنیادین نوشته شد تا ساختار آموزشی معیوب مدارس اصلاح شود ولی این اتفاق نیفتاد و شاهد آن هستیم که هر مدرسه‌ای روش آموزشی خود را دنبال می‌کند چون سند کاملا شعاری و غیرکاربردی نوشته شده بود بنابراین این وزارتخانه باید خیلی زود عزمش را جزم و تغییر ساختار آموزشی را با نظارت دقیق در همه مدارس دنبال کند. این ریشه‌ای‌ترین راه‌حلی است که می‌توان برای ایجاد عدالت آموزشی مطرح کرد.»

نظام آموزشی معیوب، تنوع مدارس، ریشه کن کردن مدارس غیردولتی در نظام آموزشی، مافیای کنکور، بی‌اراده بودن دولت‌ها در حذف کنکور، مشکلات کلان مالی آموزش و پرورش همگی دست به‌دست هم داده تا زمینه تبعیض آموزشی فراهم شود و بی‌عدالتی در فرایند تعلیم و تربیت به اوج خود برسد. اتفاقی که هر روز ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند.