۰ نفر

"نامه‌ فارسی" تیمور لنگ به پادشاه فرانسه +عکس

۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۹:۰۹
کد خبر: 370169
"نامه‌ فارسی" تیمور لنگ به پادشاه فرانسه +عکس

تیمور لنگ در اواخر عمرش، پادشاهی پارسی‌گوی عثمانی را تسخیر می‌کند؛ وی ۱۲ روز پس از آن، نامه‌ای پر از مهر و صفا و به زبان فارسی به پادشاه فرانسه می‌فرستد و می‌نویسد: «دشمن مشترک را شکست دادم!». متن نامه را ببینید.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، نامه که از سوی تیمور لنگ، بزرگ مغولان، به یکی از پادشاهان اروپایی، و مقارن زمان فتح سرزمین «عثمانیان پارسی‌گوی»، و آن هم به زبان پارسی نگاشته شده، رونمایی می‌شود. میرزا محمدخان قزوینی1 در روزنامه‌ی «کاوه» که در تاریخ 28 آذر 1290 هجری شمسی منتشر شد متنِ نامه‌ی تیمور گورکانی2 به شارل ششم3، پادشاه فرانسه، در سال 1402 میلادی را منتشر کرده است. این نامه چنان که از تاریخ آن پیداست4 در ترکیه‌ی امروزی، و تنها 12 روز پس از شکست و اسارت تاریخی سلطان پارسی‌گوی عثمانی، بایزید ایلدرم5، نوشته شده، و اصل آن اکنون در خزانه‌ی اسناد رسمی پاریس نگهداری می‌شود. «فری جوآن مارحسیا مطران»، که تبار ایتالیایی داشت و رهرو فرقهٔ فرانسیسکن بود و بزرگ کشیش‌های منطقه‌ی «سلطانیه» (در جوار زنجان امروزی)، پیک پی‌خجسته‌‌ی این نامه بود. بنا به نقل حسین میرجعفری، این نامه در ژوئن 1403 به پادشاه فرانسه تحویل شد.6 متن این نامه عیناً از این قرار است:

«امیر کبیر تمر کوران زید عمره

ملک ری دفرنسا

صد هزار سلام و آرزومندی ازین محّب خود با جهان ارزمندی بسیار بعد از تبلیغ ادعیه رای عالی آن امیر کبیر را نموده می‌شود که که فری فرنسکس تعلیم‌ده بدین طرف رسید و مکاتب ملکان را آورد و نیک‌نامی و عظمت و بزرکوری آن امیرکبیر را عرضه کرد عظیم شادمان شدیم و نیز تقریر کرد که با لشکر انبوه روانه شد بیاری باری تعالی و  دشمنان ما را و شما را قهر و زبون کرد  من بعد فری جوان مارحسیا سلطانیة به خدمت فرستاده شد وی بخدمت تقریر کند هر چه واقع شد اکنون توقع از آن امیر کبیر داریم دائماً مکاتیب همایون فرستاده شود و سلامتی آن امیر کبیر باز نماید تا تسلّی خاطر حاصل آید دیگر می‌باید که بازرگانان شما را بدین طرف فرستاده شود که اینجایگه ایشانرا معزّز و مکرّم سازیم و نیز بازرگانان ما بدان طرف رجوع سازند ایشانرا نیز معزّز و مکرّم سازند و بر ایشان کسی زور و زیادتی نکند زیرا دنیا ببازرگانان آبادانست زیادت چه ابرام نمایم دولت باد در کامرانی بسیار سال و السلام تحریر فی غرّة محرّم المکرم سنة خمسة و ثمانمایه الهجریّة [مُهر تیمور]»

تصویر نامه

در مورد این نامه دو نکته‌ی مهم و حائز اهمیت وجود دارد:

الف)  تیمور، سه موج حمله به سمت غرب و جنوب را از مبدأ شهر بلخ سامان داد که به حملات سه، پنج و هفت ساله موسوم است. وی سه سال پیش از مرگش در خلال جنگ هفت ساله (یعنی در سال 1402 میلادی) توانست سلسله‌ی مقتدر عثمانی را شکست دهد؛ و بشارت این غلبه، به زبان پارسی، با تصریح بر عنوان «دشمن مشترک با اروپاییان» و البته «توسط بزرگ کشیشان منطقه» برای پادشاه فرانسه ارسال شد. این همه نشان‌گر پیوند عمیق استراتژیک امیر گورکانی با اروپای مسیحی است.

مرحوم جلال آل احمد7  در «غربزدگی‌»اش از قول رنه گروسه8 نفوذ مسیحیت نسطوری9 در سرزمین مغولان را عامل این پیوند استراتژیک برمی‌شمرد و می‌نویسد:

«اهمّیّت تاریخی مسیحیّت ترک بسیار زیاد است. می‌دانیم که ولایت سغد که ترکان غربی از 565 میلادی به بعد در آن ساکن شدند، یکی از بزرگ‌ترین مراکز کلیسای نسطوری بود. از این‌جا و نیز از ولایت بلخ بود که مبلّغان نسطوری به قصد مسیحی کردن آسیا پا در راه نهادند... چنین به نظر می‌رسد که در حدود سال هزار میلادی، مبلّغان نسطوری کار مسیحی کردن عقبه‌داران قبایل ترک را در آسیای مرکزی به انجام رسانده باشند. این قبایل عبارتند از: (اونگوت)های مغولستان داخلی، (قره‌ایت)های مغولستان مرکزی و (نایمن)های مغولستان غربی. صرف‌نظر از اویغورها که از مدّت‌ها پیش در صحرای گبی به آداب مسیحیّت مؤدّب شده بودند، به هر جهت سیمای نیمه‌مسیحی امپراتوری چنگیزخان را بی‌توجّه به ایمان نسطوری این همه ترکان غربی که در رکابش شمشیر می‌زدند، نمی‌توان مشخّص کرد».10

بعدها در همین پرونده به این مسئله خواهیم پرداخت که سرعت گسترش خیره‌کننده‌ی تمدن پارسی‌زبانان به‌سوی اروپا و توسعه‌ی برق‌آسای سرزمین‌های تحت نفوذ آنان، عامل اساسی این دست‌پاچگی و متعاقب آن پیوند نظامی بین مغولان و اروپاییان است. در واقع، فاصله‌ی سده‌های نهم، دهم و یازدهم قمری، یعنی حدود سال‌های 1400 تا 1529 میلادی، زمانی است که امپراتوری روم غربی، از دو سوی شرق (عثمانی) و غرب (اندلس؛ اضمحلال: 1492 م) در پنجه‌ی فشار مسلمانان اسیر شده بود. شاید بتوان گفت فاصله‌ی سال‌های فتح قسطنطنیه (1453م) تا اضمحلال اندلس (1492م) و تا محاصره‌ی اول وین (1592م) و محاصره دوم این شهر (1683م) سال‌های صورت‌بندی بزرگترین کشمکش‌های تاریخ بر سر حیات و ممات تمدن مسیحی است. اروپا که دیگر در چند ناحیه‌ی معدود از اروپای غربی و شمالی خلاصه می‌شد، صدای مهیب خرد شدن و فروریختن استخوان‌های پیکر نحیف تمدنش را به‌وضوح می‌شنید.

متعاقب این تکانه، اروپایی‌ها نومیدانه راهبردهای متعددی طراحی کردند تا از پیشروی و بسط این تمدن بزرگ به‌سوی غرب جلوگیری کنند. از پیشِ رو جنگ‌های دویست ساله‌ی صلیبی، از پشت سر تحریض مغولان نسطوری به ترک‌تازی در سرزمین‌های مسلمان، و نیز تصرف ممالک هندِ بزرگ توسط انگلیس، و از داخل، سیاست اختلاف‌افکنی میان کانون‌های سیاسی ایران بزرگ – که جملگی به فارسی سخن می‌گفتند - از جمله راهبردهای اروپاییان بود، که به‌صورت بطئی و در یک دوره‌ی سیصد ساله کارگر افتاد.

ب)  با هدف مکتوم ماندن اتحاد استراتژیک بین مسیحیان شرق و غربِ کانون ایران - یعنی مغولان و اروپاییان - تلاش زیادی صورت گرفته تا تیمور لنگ را در عداد مسلمان، یا اهل تسنن، و گاهی حتی اهل تشیع، و حتی حافظ کل قرآن بدانند، و هم بر این مقال افسانه‌ها بسرایند که مثلاً «تیمور قرآن را از انتها به ابتدا و به‌عکس از بر می‌خوانده!!!» اما حقیقت آن است که این گورکانی خونخوار، متحد استراتژیک مسیحیان اروپایی در انهدام تمدن پارسی‌گوی آن دوران است. مرحوم جلال، در این مقام، شواهدی از گفتگوهای ابن‌خلدون11 با یکی از وعاظ قسطنطنیه می‌آورد که حمله‌ی تیمور را پیش‌پیش می‌دانسته:

"ابن خلدون که در اواخر عمر خود تیمور را دیده است و با او مصاحبه‌ای دارد، می‌نویسد: «هنگامی که هنوز در مغرب بودم، پیشگویی‌های بسیار از قیام تیمور شنیده بودم. ستاره‌شناسان در حدود سال 766 منتظر ظهورش بودند. یک روز در «فاس»، در مسجد «القارویین» واعظ قسطنطنیه، ابوعلی بادیس، را دیدم که رأیش حجّت است. از او درباره‌ی قرانی که باید واقع شود پرسیدم. گفت دلالت دارد بر ظهور شخص مقتدری  از شمال شرقی مردم صحرانشین که بر این پادشاهان پیروز خواهد شد  و قسمت عمده‌ی ربع مسکون را خواهد گرفت و  از او گذشته «ابن زرزر» طبیب یهودی پادشاه فرنگ «بن آلفونسو» نیز همین را به من نوشته است ...»12

توجّه کنید که راویان این اخبار،  یک واعظی است از قسطنطنیه آمده که تازه به دست مسلمانان عثمانی فتح شده و دیگری، طبیبی یهودی از دربار شاهی از فرنگ!  به این طریق فکر نمی‌کنید حق داشته باشیم که از این‌جای پای صریح، این حقیقت تاریخی را بخوانیم که رُفت و روب مغول، هنوز به اندازه‌ی کافی کمر اسلام را نشکسته بوده است و در غربِ همیشه خواب نطربوق دیگری را می‌دیده‌اند که بیاید و پشت این پهلوان را عاقبت به خاک برساند! اگر هنوز شکّی دارید، متوجّه باشید که نه از آتش ویرانی مغول و نه از کشتار تیمور، هرگز جرقّه‌ای به دامن مسیحیّت نرسید؛ و روسیه هم که اندکی تأدیب شد، به کیفر این گناه بود که «ارتدکس» بود و سر به آستان پاپ اعظم روم نمی‌سود...

اکنون بگذارید یک بار دیگر قلم را به ابن‌خلدون بدهم تا «... از بیگانگان هرگز ننالم و الخ...» این حضرت، درباره‌ی شخص تیمور می‌گوید: «برخی او را عارف مشرب می‌دانند و برخی دیگر  رافضی‌ اش می‌دانند. زیرا که دیده‌اند برای افراد خاندان علی برتری قایل است...13» می‌بینید که زمزمه، بسی پیش از صفویان آغاز شده است و آن‌وقت مگر این تیمور «رافضی» چه کرد؟ یک‌بار دیگر دنیای اسلام را چنان کوبید که نه از تاک‌شان ماند و نه از تاک‌نشین. اگر هلاکوی مغول در 657 هجری، خلیفه‌ی عبّاسی بغداد را به ترس از لرزش زمین و آسمان و غضب الهی لای نمد مالید تا خفه شد، این گردن کلفت ثانی، یعنی تیمور، بایزید ایلودوروم(=برق) را که آخرین سلجوقیان ترکیه بود، در قفس کرد و به عنوان خوش‌رقصی، برای نامسلمانان مسیحی هم‌چون ببری به تماشایش گذاشت."