رویکرد جامعه نسبت به رشته ریاضی تغییر کرده
محمدرضا نیکنژاد، نزدیک به ٢٤سال دبیری کرده و حالا سالهاست که در مقطع متوسطه فیزیک تدریس میکند. او هم شاهد تغییراتی در انتخاب رشته دانشآموزان بوده و میگوید که این روند به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه است: «ما شاهد تغییر در رویکرد جامعه هستیم، بههرحال نمیشود پنهان کرد که بازار کار رشته ریاضی فیزیک افت پیدا کرده و تصوری که قبلا خانوادهها نسبت به این رشته داشتند، تغییر کرده است، رشته ریاضی فیزیک رشتهای برای جوامع درحال رشد است و هر چقدر صنعت و بازار کار رشتههای مهندسی گسترش پیدا کند، اقبال از این رشتهها هم بیشتر میشود. در گذشته چنین تصوری وجود داشت که رشته ریاضی یکی از پرکاربردترین رشته است و خانوادهها به مهندس شدن فرزندانشان تمایل داشتند، اما بعدها پدر و مادری که خودشان مهندس شدند، به این نتیجه رسیدند که این رشته خیلی هم برای درآمدزایی مناسب نیست.» نیکنژاد از آمار سازمان سنجش و تعداد داوطلبان رشته تجربی خبر دارد و میگوید که طبیعی است خیلیها به سمت تحصیل دراین رشته بروند: «تحصیل در رشته تجربی دو حُسن دارد، یکی اینکه درسهایش مثل رشته ریاضی خشک نیست و درسها برای یادگیری راحتتر است، دوم اینکه بازار کارش بهتر است. الان شرایط به گونهای است که جامعه و صنعت از رشتههای ریاضی اشباع شده است، اما رشتههای تجربی در هر سطحی که باشند در جامعه خواهان دارند، چرا که همیشه هم به آنها نیاز است. خیلی فرق نمیکند که جامعه در چه سطحی باشد، همیشه به پزشک و پرستار و ... نیاز است، این خودش انگیزه مهمی است برای تحصیل در رشتههای تجربی.» نیکنژاد، به نکته دیگری اشاره میکند: «رشتههای تجربی ظرفیت خوبی برای پذیرش در کشورهای دیگر دارند، حتی کشورهایی که مهاجرپذیر نیستند هم از افراد با تحصیلات تجربی استقبال میکنند. مثل امارات یا ترکیه که علاقه زیادی به رشتههایی مثل پرستاری دارند. بازار کار رشتههای تجربی در داخل و خارج از کشور بسیار بهتر شده و تضمین پیدا کردن شغل هم بیشتر است. منظور از رشتههای تجربی هم تنها پزشکی نیست، پرستاری و رشتههای پیراپزشکی مثل علوم آزمایشگاهی و فیزیوتراپی و ... هم شامل میشود. درحالیکه رشته ریاضی تنوع زیادی ندارد و در چند رشته خلاصه میشود.» او میگوید درحال حاضر دانشآموزان نخبه و درسخوان هم بشدت به سمت رشتههای تجربی گرایش پیدا کردهاند، هم خودشان و هم خانوادههایشان وقتی به شرایط کاری و مالی فکر میکنند، این رشته را انتخاب میکنند: «به هر حال بچهها تحت تأثیر خانوادهها هستند، یک نفر میرود مطب پزشک میبیند که پزشک ٢٠، ٣٠ بیمار دارد و از هر نفر کلی هم پول ویزیت میگیرد، حساب میکند میبیند که روزانه چقدر درآمد دارد، خب، دوست دارد که فرزندش هم همین شرایط را داشته باشد. خانوادهها بشدت دید اقتصادی پیدا کردهاند و شاهد شکاف طبقاتی هستند؛ به هر حال پزشکشدن هم درآمد بالاتری دارد و هم موقعیت اجتماعی بالا. حالا هم رشتههای پزشکی یکی از پردرآمدترین مشاغل است و طبیعی است که هر کسی به فکر درآمدزایی باشد.»
ماجرا اما تنها به تمایل خانوادهها و فرزندانشان برای انتخاب یک رشته دانشگاهی ختم نمیشود؛ مدرکگرایی و تمرکز ویژه بر روی رشتههای دانشگاهی فرصتهای شغلی دیگری را از افراد گرفته است و حلقه گمشده مهارتآموزی است که نه تنها دانشآموزان و خانوادهها بلکه نظام آموزشی هم از آن غفلت کرده است. میشود آنقدرها هم بر روی رشتههای اصلی مثل ریاضی و تجربی و... تمرکز نکرد و به جای آن رشتههایی که به مهارتهای شغلی مرتبط میشوند را گسترش داد. این روش اما سیاست نظام آموزشی نیست: «ساختار آموزشی ما به گونهای است که کارمند پرورش میدهد، خانوادهها هم به تبع آن دنبال همین هستند که فرزندشان جایی استخدام شود و حقوق بگیرد، این نوع تفکر، قدیمی است و در بسیاری از کشورها وجود داشته اما حالا شرایط تغییر کرده است، شاید یک دانشآموزی که به سمت رشتههای هنری رفته یا گرافیک خوانده خیلی زودتر از کسی که رشته ریاضی یا تجربی خوانده، جذب بازار کار شود و حتی برای خودش کسبوکاری راه بیندازد و درآمد بیشتری هم داشته باشد. ما حالا در فضای مجازی با گروه بزرگی از این افراد مواجه هستیم که به دنبال راهاندازی کسبوکاری هستند و درآمدهای خوبی هم دارند. در شرایط فعلی همه ما میبینیم که خیلی از تحصیلکردهها بیکارند و دنبال یک کار با حقوق بخور نمیر هستند.»
احمد بخارایی، جامعهشناس اما نظر دیگری دارد. او میگوید که اتفاقا انتخاب رشتههای تجربی از سوی داوطلبان کنکور نشاندهنده روند درست و استاندارد یک جامعه است: «طبیعی است که افراد بخواهند رشد کنند و داوطلبان کنکور هم فهمیدهاند که سلامت افراد مهم است، پس برای داشتن شغلی که به سلامت افراد کمک میکند و در قالب تحصیل در رشتههای تجربی میتوان آن را به دست آورد، به سمت مشخصی گرایش پیدا میکنند. در جامعه ما اگر جز این اتفاق بیفتد، باید تعجب کنیم؛ مثلا اگر بیشتر داوطلبان کنکور به سمت رشتههای علوم انسانی میرفتند.» تحلیل این جامعهشناس درباره تمایل افراد برای تحصیل در رشتههای تجربی این است که داوطلبان کنکور تحت تأثیر دو مقوله یکی تقلیدی و دیگری عکسالعملی به سمت این رشته متمایل شدهاند؛ گروه دوستان حقیقی و مجازی در ویژگی اول نقش دارند و جامعهای با انبوه بیکار در ویژگی دوم. همینها باعث میشوند تا اعضای جامعه به جای «کنشهای معطوف به هدف»، اقدام به «واکنشهای معطوف به هدف» کنند؛ به طوری که افراد احساس کنند مجبور به انجام یک واکنش هستند و چارهای جز آن ندارند. در اینجا منظور همان گرایش بالا به سمت رشتههایی خاص است.
تجربی هم کار دارد، هم درآمد بالا
«شایان» داوطلب کنکور امسال است و در رشته تجربی ثبت نام کرده است. او میگوید که از همان ابتدا به این رشته علاقه داشته و سه سال دبیرستان را تجربی خوانده: «من بیشتر به رشتههای پزشکی، داروسازی و پیراپزشکی علاقه دارم، اگر پزشکی و یکی از رشتههای پیراپزشکی قبول شوم، قطعا پیراپزشکی را انتخاب میکنم.» شایان میگوید که تمایل خانوادهاش هم همین است؛ چون آنها میگویند که بازار کار این رشته خوب است: «همه به من پیشنهاد کردند که تجربی بخوانم؛ چون در رشتههای دیگر، کار نیست، رشتههای مهندسی هم دیگر اشباع شده است اما در تجربی هر رشتهای که بخوانم برایش کار هست.» برای شایان درآمدزایی اولویت اول است و در کنار آن هم علاقهاش به رشته تحصیلی: «برای پزشکی باید زیاد درس بخوانم، اما رشتههای پیراپزشکی این طور نیست؛ برایم هم جذابتر از پزشکی است.» شایان میگوید که در مدرسه هم بیشتر دوستانش در رشته تجربی بودند و اغلب میخواهند پزشک شوند، این تمایل خود و خانوادههایشان است: «به هر حال پزشکی درآمد خوبی دارد» و در کنار همه اینها معتقد است که سیستمی که بر نظام آموزشی حاکم است، ایراد زیاد دارد؛ چرا که همه دانشآموزان را به سمت رشتههای ریاضی و تجربی میکشاند، در حالی که رشتههای هنری هم کاربرد زیادی دارند؛ الان طوری عنوان میشود که تحصیل در هنرستان خوب نیست و بچه تنبلها و درسنخوانها هنرستان میروند، نگاه به این رشته حتی از قبل هم بدتر شده: «در مدرسه فقط روی تئوری کار میکنند، روی درسهای عملی تمرکز زیادی نمیشود؛ مثلا برای زیستشناسی ما باید مدام در آزمایشگاه باشیم اما این اتفاق نمیافتد و با این روش رغبت دانشآموزان برای درسخواندن کمتر شده است.»
فلانی دکتر شده تو هم باید دکتر شوی
«افشین» هنرستان درس خوانده و امسال میخواهد در رشته ریاضی کنکور بدهد: «چون رشتهام در هنرستان ساخت و تولید است، میخواهم در دانشگاه مکانیک بخوانم، به همین دلیل کنکور را در رشته ریاضی شرکت کردم.» افشین میگوید که بیشتر خانوادهها تمایل دارند تا فرزندشان در رشته تجربی درس بخواند، چشم و همچشمی هم دراین زمینه نقش دارد، میگویند فلانی دکتر شده، تو هم باید دکتر شوی: «برای من این طور نبود، همه به من گفتند برو سمت علاقهات؛ من هم رفتم هنرستان. وقتی علاقه داشته باشی، از تحصیل هم لذت میبری و بعدا هم میتوانی به درآمدزایی برسی.»
کمبود پزشک یا فراوانی پزشک؟
پیش از این محسن مصلحی، دبیرشورای عالی نظام پزشکی کشور در تحلیل دلایل گرایش فراوان افراد برای تحصیل در رشتههای پزشکی و زیر مجموعه آن را پرستیژ و درآمد بالای این رشتهها عنوان کرده و تأکید کرده بود که تمایل بالا به این رشته ناشی از یک مشکل فرهنگی است و از آن طرف محمد قمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی به قدس آنلاین گفته بود که بخشنامههایی برای هدایت تحصیلی دانشآموزان برای تحصیل در رشتههای علوم انسانی یا مهندسی پایه صادر شده، اما اثری از آن در جامعه دیده نمیشود. او پذیرفته بود که رشته تجربی و بازار کار آن در میان مردم با استقبال بیشتری مواجه است. این اظهارات درحالی عنوان میشود که وزارت بهداشت از کمبود جدی پزشک خبر میدهد. ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت به تازگی اعلام کرده که کشور با کمبود جدی پزشک مواجه است: «در حال حاضر شاخص تعداد پزشک عمومی، متخصص و دندانپزشک در کشور ۱.۶ به ازای هرهزار نفر است. این درحالی است که کف مورد نیازمان در این زمینه ۲.۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر بوده و حتی بسیاری از کشورهای دنیا در این زمینه شاخصی بین ۳.۵ تا ۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت دارند.» او مهاجرت دانشجویان پزشکی را یکی از دلایل کمبود پزشک در کشور اعلام کرد: «توزیع پزشک ما نسبتا عادلانه است، اما اشکالش این است که در شرایط فعلی وزارت بهداشت برای پزشک عمومی و متخصصان بهطور متوسط دوسال اختیار توزیع دارد و بقیه سالها را پزشکان خودشان تصمیم میگیرند که کجا خدمت کنند. بنابراین آن قسمت از توزیع پزشک که در اختیار وزارت بهداشت قرار دارد عادلانه است، اما بعد از آن شرایط متفاوت میشود. مثلا میبینیم که در برخی تخصصها تا ۴۰ درصدشان در تهران مستقر هستند. چنین چیزی مطلوب نیست و امیدواریم بتوانیم این موضوع را با کمک سیاست مناطق محروم مجلس حل کنیم.»