۰ نفر

جان آدم‌ها خریدنی نیست

۲ خرداد ۱۳۹۸، ۵:۳۵
کد خبر: 355116
جان آدم‌ها خریدنی نیست

صدای هولناک برخورد دو خودرو شاید با توجه به آمار تصادفات درون و برون‌شهری چندان توجه کسی را جلب نکند یا پنجره خانه‌ای برای مشاهده تصادف باز نشود، اما وقتی پای نگاه بالا به پایینی به این مساله باز می‌شود و خون ریخته‌شده بی‌گناهی را سیری چند محاسبه می‌کنند، از صدای هولناک ناهنجاری اجتماعی، گوش‌ها زنگ می‌زند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، داشتن خودروهای لوکس، آپارتمان یا خانه‌ای مجلل در بهترین نقطه شهر با به‌روزترین وسایل زندگی، ساعت‌های مچی با برندهای برتر و زیورآلات آنچنانی، فضای ذهنی افرادی است که می‌خواهند با این وسایل لاکچری، به‌اصطلاح برای خود پایگاه و موقعیت اجتماعی بخرند. این فضای ذهنی زمانی زننده و ناخوشایند جلوه می‌کند که همین افراد به‌اصطلاح نوکیسه، با رفتار و برخوردهای اجتماعی ناهنجار و نگاه ارباب ـ رعیتی خود، دوران برده‌داری را به یاد انسان می‌آورند! نمونه بارز آن، تصادف اخیر پورشه با پرایدی است که منجر به کشته‌شدن جوان 20ساله راننده پراید شد و خانواده‌ای را در سوگ عزیز از دست رفته نشاند. تا اینجای امر تصادفی است که بر اثر سرعت غیرمجاز جوان پورشه‌سوار به وقوع می‌پیوندد اما هنگامی رنگ بحران به خود می‌گیرد که فرد به‌جای شوک کشته‌شدن یک هموطن، همچنان به فکر آهن‌پرستی است و در پاسخ به اینکه کسی را کشتی به‌راحتی پُز پول بادآورده را می‌دهد و عنوان می‌کند دیه او را می‌دهم. رفتارهای ناهنجاری که سعید معیدفر جامعه‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، آن را ناشی از متناسب‌نبودن ارتقای مالی افراد با سِبقه اجتماعی آنان عنوان کرد و گفت: فساد و در پی آن رانت‌خواری، انواع و اقسام شیوه‌های ارتقای اقتصادی و شغلی به دنبال دارد و باعث می‌شود جولان اقشار نوکیسه‌ای که دارای سابقه اجتماعی نیستند و از هیچ نوع وجاهت اجتماعی و فرهنگی برخوردار نیستند و تنها تمایزشان نسبت به بقیه افراد جامعه ثروت آنان است، گسترش یابد.

نگاه خریدارانه نوکیسه‌ها به ارتقای اجتماعی

به باور جامعه‌شناسان، ارتقای اجتماعی مستلزم لوازم متعددی است؛ باید ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی در چارچوب آن اتفاق بیفتد و هم افراد از نظر پایگاه شغلی و وجاهت مالی دارای موقعیت باشند. این دو امر در کنار هم به ارتقای پایگاه اجتماعی افراد کمک می‌کند. مواردی که در کشورهای توسعه‌یافته شاهد آن هستیم آنجا که ثروت تنها عامل ارتقای اجتماعی به‌شمار نمی‌رود و تا حد زیادی با معیارهای دیگر همانند ارزش‌های اخلاقی، انصاف، مروت و جایگاه‌های اجتماعی تلفیق شده است، تا حدی شاهد مانور از این دست مصائب نیستند. معیدفر هم یکی از دلایل سقوط ارزش‌های اخلاقی را متناسب‌نبودن ارتقای مالی افراد با سِبقه اجتماعی عنوان کرد و اظهار داشت: برای کسانی که دارای صلاحیت‌های اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی نیستند، این معیارها پوچ به نظر می‌آید و در نتیجه چنین رخدادهایی به وجود می‌آورند. افرادی که به‌واسطه پول و درآمد، میان خود و اقشار جامعه تمایز قائل هستند در حالی که این جایگاهشان مقبول جامعه نیست. وی ادامه داد: همچنان که بارها اتفاق افتاده و سال‌های پیش هم چندین‌بار در تهران و سایر شهرها کسانی نوکسیه با ماشین میلیاردی آدم کشته‌اند و در نهایت پدرشان به صحنه آمده و نگرانی‌هایشان را حل کرده غافل از اینکه آن سوی شهر خانواده‌ای بی‌سرپرست شده یا داغ از دست دادن فرزند را بر دوش می‌کشد.

قاتل و مقتول، هر دو قربانی

انتشار خبر تصادف و مهم‌تر از آن شنیدن جمله معروف «دیه‌اش را می‌دهم» با احساسات جامعه بازی کرد. برخی افراد از قوانین بیمه انتقاد کردند که چرا براساس دیه طراحی شده و دست افراد متمول را باز گذاشته است. معیدفر این انتقاد را بی‌مورد خواند و گفت: طرف که چاقو به دست نگرفته و از قبل برنامه‌ریزی کشتن یک شخص را نکرده است بلکه رفتارهای پرخطر رانندگی او باعث کشته‌شدن شخصی دیگر شد. پس این انتقاد که دیه را تغییر دهند به ابزارهای دیگر، اشتباه است. این جامعه‌شناس ادامه داد: حتی آن پسر جوانی که پشت ماشین نشسته خود قربانی شرایط اقتصادی و اجتماعی است. اگر فرض کنیم او از طبقات پایین جامعه بوده و به دلیل به‌هم خوردن نُرم‌های اجتماعی و از طریق تبعیض‌های به شدت منحط در این موقعیت قرار گرفته، قربانی است. قربانی که در موقعیت‌های مختلف رفتارها و کنش‌های متفاوت از خود نشان می‌دهد، پس نمی‌توانیم با گذاشتن قانون جلوی این کار او را بگیریم. وی افزود: جامعه‌ای که دچار هجمه پول‌های بادآورده شده قربانی می‌گیرد و این قربانی هم از اقشار محروم است و حتی از اقشار مرفه چراکه این بچه‌پولدار محصول یک وضعیت نابسامان است و قطعا این فرد ممکن است یک عمر عذاب وجدان داشته باشد. به گفته معیدفر، این مورد خطای تصادف اخیر به دلیل محسوس‌بودن منتشر و دیده شد اما در زندگی روزمره همواره شاهد این نوع برخوردها از سوی افراد پولدار با افراد دیگری که تمکن مالی ندارند، هستیم. به‌عنوان نمونه همین تورم و مشکلات اقتصادی که امروزه دامن جامعه را فراگرفته بازپخش مشکلات ناشی از فساد و رانت است که به‌نوعی دیگر طبقات محروم را قربانی می‌کند. وی خاطرنشان کرد: ما امروزه نمونه‌های متعددی داریم از یک چنین شرایط بدی که حالا یکجا به این شکل خود را نشان داده و جاهای دیگر هم وجود دارد. در نتیجه‌گیری از گفته‌های این جامعه‌شناس می‌توان گفت تنها راه مهار و کنترل این معضل اجتماعی و اقتصادی را باید در فرهنگ‌سازی و آموزش صحیح جست‌و‌جو کرد؛ آموزشی برای اعتمادبه‌نفس بیشتر، خوداتکایی، قناعت و خود را جای خود دیدن نه دیگربینی. در غیر این صورت هر مقدار تب لاکچری‌بودن در جامعه بالا رود به همان میزان بر شیء‌سروری و نوکیسگی افزوده می‌شود.