۰ نفر

از چاله آزمون ورودی به چاه آزمون هوش

۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵
کد خبر: 292578
از چاله آزمون ورودی به چاه آزمون هوش

چند هفته‌ای از هیاهوهای رسانه‌ای و واکنش‌ها در مورد برگزاری آزمون هوش برای ورودی مدارس تیزهوشان متوسطه اول گذشته است. پرسش اصلی این است که چرا فرآیند تصمیم‌گیری در وزارتخانه‌ای که بیشترین مخاطب و دریافت‌کننده خدمات را دارد، دستخوش تغییرات می‌شود و تصمیمی که در راس این وزارتخانه گرفته می‌شود اینگونه منتفی می‌شود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، این تصمیم توسط وزیر اعلام و مورد استقبال کارشناسان و فعالان رسانه‌ای حوزه آموزش‌وپرورش قرار گرفت اما مخالفان نه در رسانه بلکه بیشتر در لابی‌ها و فشارهای داخلی در نهاد‌ها و سازمان‌ها به‌ویژه کمیسیون آموزش مجلس و شورای عالی آموزش‌و‌پرورش و سازمان پرورش استعداد‌های درخشان با حمایت‌های پشت‌پرده موسسه‌های تجارت آموزشی تلاش خود را به ‌کار گرفتند.

اعلام پیروزمندانه وزیر آموزش و پرورش

سید‌محمد بطحایی که از شهریور ٩٦ سکان هدایت وزارت آموزش و پرورش با نزدیک به یک میلیون پرسنل و بیش از ١٣ میلیون دانش‌آموز را برعهده گرفت و ٢٦ میلیون پدر و مادر را مخاطب خود می‌دانست، در جست‌وجوی سوژه‌هایی بود تا بر رای بالای اعتماد مجلس تاییدی بزند و نشان دهد که بی‌جهت به او اعتماد نشده است لذا در کنار سوژه حذف پیک‌های نوروزی که معاونت ابتدایی وزیر روی آن به نیابت مانور می‌داد، با اعلام خبر حذف آزمون ورودی مدارس خاص به‌ویژه مدارس متوسطه اول تیزهوشان، خود را پرچمدار مبارزه با مافیای تجاری معرفی و محکم اعلام کرد که درصدد جمع‌آوری هر آنچه شادی و نشاط دانش‌آموزان را می‌گیرد و به آنها استرس وارد می‌کند، است.

اعلام متناقض شورای عالی آموزش و پرورش

ژست قهرمانانه و مانور رسانه‌ای وزیر خیلی به‌طول نینجامید چرا که دبیر و تعدادی از اعضای شورای عالی آموزش‌و‌پرورش اعلام کردند که این تصمیم در شورا گرفته نشده است و باید به تصویب شورا برسد لذا اجرایی و قانونی نیست و آزمون برقرار خواهد بود. البته برای اینکه خیلی خود را مقابل وزیر که او خود ریاست این شورا را برعهده دارد، قرار ندهند، با سخنان دوپهلو گاهی بر پیچیدگی این تصمیم و سردرگمی خانواده‌های و نگرانی آنها می‌افزودند. اما آنچه مسلم می‌نمود تفاوت دیدگاه اعضای شورایی بود که مافوق وزیر اما با ریاست اوست و ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تصمیمات خود را اتخاذ کند.

نقش‌های دوگانه نمایندگان

تعدادی از نمایندگان هم دست به‌ کار شدند و از تصمیم وزیر دفاع کردند و برخی هم پرچم حمایت از دانش‌آموز و والدین را به دست گرفته و داد و فریاد راه انداختند که حتی اگر این تصمیم درست است باید برای سال آینده اجرایی شود چرا که بسیاری از خانواده‌ها کلی هزینه و برنامه‌ریزی کرده‌اند تا فرزندشان را روانه مدارس خاص به‌ویژه تیزهوشان کنند. رفته‌رفته ادبیات و نوع واکنش نمایندگان متفاوت می‌شد آنها با رصد کردن افکار عمومی و فضای رسانه‌ای گاهی از نظرات شبه‌کارشناسی خود عبور کرده و همراهی‌های احساسی نشان می‌دادند و برخی هم که در ابتدا موافق یا مخالف تند بودند، سکوت اختیار کردند چرا که دیدند این عرصه‌ای نیست که برنده مطلقی داشته باشد و سکوت را بهترین واکنش و محافظه‌کار‌ترین روش دانستند.

مخالفت‌های پشت‌پرده مافیای تجاری

وزیر و حامیان تصمیم حذف آزمون ورودی مدارس خاص و حذف تیزهوشان متوسطه اول، مهم‌ترین دلیل خود برای این تصمیم را رهایی دانش‌آموزن دوره ابتدایی از فضای تست‌زنی و فشارهای ناشی از کلاس‌های موسسات تجاری،آموزشی اعلام کرده بودند که به قول وزیر و معاون ابتدایی او، فرصت کودکی کردن را از دانش‌آموزان می‌گیرد؛ دلیلی که مورد تایید و استقبال کارشناسان قرار گرفت اما گویا مافیای برپایی آزمون‌ها و کلاس‌های آمادگی برای تست پرنفوذتر ظاهر شد و توانست بر رای مراجع بالادستی وزارت آموزش و پرورش تاثیر بگذارد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از اجرای این تصمیم دریغ نکردند تا جایی که همدستان‌شان در سازمان پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) و دیگر جاهای مرتبط و غیر‌مرتبط توانستند آزمون هوش را به‌جای آزمون ورودی قرار دهند و بدتر را جایگزین بد کنند.

حمایت‌های قاطع و شفاف کارشناسان و کنشگران رسانه‌ای حوزه آموزش و پرورش

برخلاف مسوولان و مدیران و نمایندگان اما از همان لحظه نخست اعلام تصمیم توسط وزیر، اکثر کارشناسان منتقد و مستقل و کنشگران رسانه‌ای حوزه آموزش و پرورش از این تصمیم استقبال کردند حتی چهره‌های مخالف و منتقد وزیر به حمایت از این تصمیم او برخاستند و در قالب یادداشت‌ها و مصاحبه‌های گوناگون این تصمیم را کارشناسانه و مطابق با اصول و مبانی آموزش و پرورش حرفه‌ای دانسته و بر پایداری وزیر بر این تصمیم و اجرای دقیق آن تاکید کردند.حمایت گسترده و همه‌جانبه این طیف که همیشه به فرآیندهای غیر‌کارشناسانه هشدار می‌دهند در روزهای نخست مشوقی بود برای وزیر تا بر تصمیم خود اصرار بورزد اما رفته‌رفته گویا او درمقابل فشارهای مافیای تجارت آموزشی، از رسالت آموزشی خود عقب‌نشینی کرد و هر‌چند از تصمیم خود برنگشت اما با یک کلاه‌شرعی تصمیمی گرفته شد که می‌شود نام آن را از چاله به چاه نهاد. کارشناسان و فعالان این حوزه هم که ناامید شده بودند این‌بار با آه و افسوس نسبت به برگزاری آزمون هوش واکنش نشان دادند؛ واکنشی که دیگر فایده‌ای نداشت و کار از کار گذشته بود.

نگرانی و سرگردانی دانش‌آموزان و خانواده‌ها

کنکورگرایی نهادینه و گسترده‌شده ناشی از تجارت آموزشی و نخبه‌گرایی آزمون‌محور موجب شد تا با اعلام این خبر موجی از نگرانی میان خانواده‌هایی که سال‌ها فرزندان‌شان را با فرستادن به کلاس‌های مختلف برای ورود به مدارس تیزهوشان آماده کرده بودند و درصد بسیار پایینی از مجموع خانواده‌های دانش‌آموزان دوره ابتدایی را تشکیل می‌دادند به راه بیفتد؛ موجی که مورد تحریک موسسه‌های تجاری قرار گرفت و عده‌ای از آنها را به تجمعات کم‌تعداد مقابل وزارتخانه کشاند و این عده معترض بهانه شدند تا مخالفان این تصمیم برای به کرسی نشاندن حرف خود تلاش‌های آشکار و پنهان خود را ادامه دهند؛ تلاش‌های کم‌تعداد اما پرنفوذ در رده‌های بالایی که بیشتر حول محور اعضای شورای عالی آموزش‌و‌پرورش و مدیران ارشد سازمان پرورش استعدادهای درخشان ایجاد شده بود و در سکوت محافظه‌کاری معاونان و مشاوران وزیر، روز به روز حرف خود را به کرسی نزدیک‌تر می‌کرد تا اینکه بالاخره کلاه شرعی آزمون هوش را جایگزین آزمون ورودی کرده و دانش‌آموزان را از چاله به چاه انداخت.

در حالی همچنان وزیر تا آخرین هفته‌های برگزاری آزمون از لغو آزمون ورودی و در نهایت حذف تیزهوشان متوسطه اول دفاع می‌کرد که طیف مخالف درصدد یک راهکار جایگزین بود؛ راهکاری که با اعلام برگزاری آزمون هوش پرده از یک اقدام تلخ و غیرکارشناسانه برداشت چرا که اگر منطق مخالفت با تیزهوشان و تفکیک دانش‌آموزان در پایه‌هفتم و برگزاری آزمون ورودی به دلیل تاثیرات روانی و تربیتی منفی بود حالا این جایگزینی آنقدر منفی و غیر‌کارشناسی بود که نه تنها تاثیرات منفی روانی ناشی از آزمون هوش بیشتر از آزمون ورودی ناشی از اطلاعات و آموخته‌های ٦ ساله ابتدایی بود بلکه زدن مارک کم‌هوش و با‌هوش بر پیشانی یک عده کودک بیچاره تا آخر عمر بر آنها ضربه وارد می‌کند؛ ضربه‌ای که شاید سرنوشت او را در ابهام قرار داده و او در آینده به‌جای پیدا کردن دلایل ناتوانی یا شکست خود در کم‌کاری و دلایل بیرونی، عدم‌ موفقیت‌های خود را به پایین بودن هوش نسبت بدهد و کودکانی را که باید با نشاط و شادابی با تربیت عمومی برای زندگی کردن آماده شوند در بن‌بست‌های‌انگیزشی و رویکردهای غیرکارشناسانه گرفتار کند.

تجربه ناموفق تفکیک و نخبه‌­گرایی

این تلخی‌ها در حالی همچنان در نظام آموزشی ما تکرار می‌شود و تاسف‌ها گسترده‌تر می‌شود که نظام‌های آموزشی موفق دنیا نشان از ناموفق بودن رویکرد تفکیک‌ها و نخبه‌گرایی در آموزش عمومی دارد چرا که رسالت آموزش عمومی، آماده کردن کودکان و نوجوانان برای زندگی عمومی و آشنایی با اطلاعات عمومی است و سوق دادن افراد به سمت گرایش‌های رشته‌ای و حرفه‌ای با یک زمینه‌سازی کلی و مقدماتی در متوسطه دوم درواقع از دانشگاه شروع می‌شود حتی آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش در متوسطه دوم درواقع تاییدی است بر تفاوت‌های استعدادی و رغبتی نه رده‌بندی دانش‌آموزان لذا هر‌گونه تفکیک یا هر‌گونه مارک‌زنی هوشی به‌ویژه در مقطع ابتدایی و متوسطه اول آسیب‌زا است و تاثیرات مخربی در ذهن و روان کودکان می‌گذارد. برای اثبات این ادعا نیازی به تحقیق نیست، کافی است در جمع خانواده و اطرافیان خود نگاهی بیندازیم و ببینیم این نظام آموزشی و این تجارت آموزشی و این رویکرد کنکور و تست‌محور و حافظه‌گرا چه بر سر کودکان و نوجوانان آورده است. بی‌تردید در آزمون سلامت و توانمندی ذهنی و روانی بسیاری از آنها نمره پایینی خواهند آورد و نمره بالا در آزمون‌های هوش، ورودی و کلاس‌های کنکور و تقویتی و... در مقایسه با این نمره سلامت و توانمندی ارزشی نخواهد داشت.