به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، «مریم عبدالعلی» و «مژگان قنبری» یا به قول خودشان لیسانسهای سنگتراش به جای اینکه بروند فرم پر کنند برای استخدام در دستگاه دولتی برای خودشان کسب و کاری دست و پا کردهاند و حالا از تهران و شیراز و اصفهان و بندرعباس مشتری دارند و آن طور که میگویند سنگهای تراشخورده دست آنها سر از امریکا و اروپا هم درآورده است.
وقتی وارد ارگ راین که بعد از ارگ بم قدیمیترین ارگ خشتی دنیا به شمار میآید، میشوی چند حجره صنایع دستی نظر هر بازدیدکننده و گردشگری را به خود جلب میکند. حجرههایی که هنر میفروشند؛ از «پته دوزی» و «گلیم بافی» گرفته تا چاقوسازی و سنگتراشی؛ اما حجرهای که ویترین کوچک شیشهای اش چند سنگ تزئینی و تعدادی گردنبند و انگشتر فیروزه و عقیق سفید و زرد و قرمز و لاجورد را در خود جای داده، چنان دلبری میکند که نمیتوانی تماشایش نکنی.
دو دختر جوان روپوش سفید به تن دارند و عینکی شبیه به عینک دندانپزشکها به چشم زدهاند و مشغول تراشیدن سنگهای زمخت بدقوارهاند. دستگاهها کار میکنند و نمیگذارند صدا به صدا برسد. دختران سنگتراش هم آنقدر غرق کارند که متوجه حضور ما نمیشوند. دقایقی بعد کارشان تمام میشود و روپوششان را میتکانند و تا میکنند و میگذارند توی قفسه.
مریم عبدالعلی لیسانس شیمی دارد و مژگان قنبری لیسانس تاریخ. وقتی با آنها مصاحبه میکنیم خندهشان میگیرد. باورشان نمیشود که خبرنگاری از آنها برای روزنامه مصاحبه بگیرد. از آنها درباره کارشان میپرسم و اینکه چرا در رشتههای تحصیلی خود مشغول به کار نشدهاند.
مریم عبدالعلی درباره ایده راهاندازی کارگاه تراش سنگهای تزئینی میگوید: «یک سال پیش کمیته امداد امام خمینی برای دخترها کلاس سنگ تراشی گذاشت و 16 نفر در آن دوره ثبتنام کردیم. هفتهای دو جلسه سر کلاس رفتیم و استاد به ما روش سنگ تراشی را یاد داد، بعد از دوره که تقریباً 6 ماه طول کشید، تصمیم به راهاندازی کارگاه سنگ تراشی گرفتیم و با استفاده از وامی که کمیته داد وسایل مورد نیازمان را خریدیم و حالا سه چهار ماهی میشود اینجا را راه انداختهایم.»
مژگان قنبری که این کار را یکی از لذتبخشترین حرفهها میداند میگوید: «همزمان که کلاس تراش سنگ میرفتیم، تحقیقات زیادی هم درباره سنگهای تزئینی کردیم و در طول این مدت سنگهای زیادی را شناختیم، مثل تفاوت سنگ عقیق با سنگهای شبیه به آن، یا تفاوتهای بین سنگ زمرد و زبرجد و یشم. ما بیشتر سنگهایمان را از واسطهای که از معادن هرمزگان و کرمان سنگهای تزئینی میآورد، خرید میکنیم.»
مژگان قنبری و مریم عبدالعلی سنگهای تزئینی زیادی را سفارش گرفتهاند. میگویند اگر کارشان بیشتر از این رونق بگیرد دستگاههای بیشتری به کارگاهشان اضافه میکنند و از بقیه کسانی که توی دوره آموزشی سنگ تراشی همدورهشان بودهاند برای اشتغالزایی و توسعه کارشان حتماً استفاده خواهند کرد.
میان چند حجرهای که در این ارگ فعالیت میکنند تنها حجرهای که ادراهکنندگان آن زن هستند فقط همین حجره است. فعالیت آنها در چند روز ابتدایی مایه تعجب دیگران بوده و همین طور میزان موفقیتشان، آن هم در محیط کوچکی مثل شهر راین.
عبدالعلی در این باره عنوان میکند: «زمانی که تصمیم گرفتیم کارگاه را راه بیندازیم خانوادههایمان آنچنان رضایتی نداشتند. خب فعالیت زن آن هم در این زمینه آنچنان رایج نیست، از طرفی خانوادهام میترسیدند بلایی سر خودم بیاورم یا اصلاً ورشکسته شویم ولی با پشتکاری که داشتیم خیلی زود پیشرفت کردیم و حرفی برای گفتن داریم.»
قنبری ادامه حرف دوستش را میگیرد: «خانواده من با توجه به اینکه رشته تحصیلیام هیچ ربطی به این کار نداشت ولی مخالفتی هم نداشتند و حتی حمایتم کردند. اوایل بازارمان کساد بود و خیلیها گمان میکردند که ورشکسته میشویم ولی از دو ماه پیش کارمان رونق گرفت و از شهرهای دیگر هم سفارش برایمان میآید.سر پنجههایشان رد زخمهای قدیمی را دارد ولی آنها با علاقه کار میکنند و امیدوارند در آینده نه چندان دور کارگاهشان را توسعه دهند و بتوانند دست دختران دیگری را در آن بند کنند. دختران سنگتراش امید دارند بهروزی که ساختههای دستشان به یکی از صنایع دستی شهره شهرشان تبدیل شود.