۰ نفر

پایان سونامی فوق‌لیسانس‌ها

۳ مهر ۱۳۹۶، ۶:۴۲
کد خبر: 221255
پایان سونامی فوق‌لیسانس‌ها

«درس و دانشگاه را تمام کردی، حالا کفش‌های آهنین خود را بپوش! تازه اول بدبختی است و باید به‌دنبال کار بروی»؛ این جملات را اغلب فارغ‌التحصیلان آموزش عالی شنیده‌اند و‌ برای آنها یادآور خاطرات خوبی نیست.

صحبت از فارغ‌التحصیلی که به‌میان می‌آید، فرم‌های مختلف استخدام، صف‌های طولانی مصاحبه‌های کاری و انتظارهای طولانی برای پاسخ‌دهی به درخواست‌های کار به ذهن متبادر می‌شود. این روزها خبر از کاهش ۱۰‌درصدی ورودی‌های کارشناسی ارشد به گوش می‌رسد؛ خبری که شاید حاکی از عدم‌استقبال جمع‌کثیری از دانشجویان از تحصیلات تکمیلی باشد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، بر اساس آخرین اطلاعات و به‌گفته معاون آموزشی وزارت‌علوم امسال با کاهش 10‌درصدی دانشجویان ارشد مواجه هستیم. ۷۲۷‌هزار و 400دانشجوی‌جدید به دانشگاه‌ها وارد شدند و از این تعداد ۳۷۸‌هزارنفر در مقطع کارشناسی، ۳۲۵‌هزارنفر در مقطع کارشناسی ارشد و ۲۴‌هزار و ۴۰۰نفر در مقطع دکتری پذیرش شدند. از چندسال گذشته زمزمه‌هایی برای کاهش ظرفیت ورودی‌دانشگاه‌ها به گوش می‌رسید. وزارت‌علوم کاهش جمعیت‌جوان کشور را دلیلی بر کاهش ظرفیت دانشگاه‌های ارشد عنوان می‌کند و البته جمعیت انبوه دانشجویان و فارغ‌التحصیلان‌بیکار نیز مزیدبرعلت است تا این وزارتخانه سیاست کاهش‌ظرفیت ورود به تحصیلات‌تکمیلی را در پیش بگیرد. این تصمیم به هرعلت گرفته شده باشد، درراستای حل‌مشکلات و جلوگیری از اختلال در امور آموزش‌عالی کشور است، زیرا با کاهش تعداد دانشجویان‌تکمیلی در کشور و عدم‌تغییر ظرفیت‌ورودی دانشگاه‌ها در آینده‌ای نزدیک شاهد تعطیلی برخی مراکز دانشگاهی خواهیم بود و بسیاری از امور کشور با مشکل مواجه می‌شود. درحال‌حاضر میزان داوطلبان‌کنکور کمتر از تعداد صندلی‌های دانشگا‌ه‌ها شده و دغدغه اصلی مسئولان صندلی‌های‌خالی دانشگاه‌هاست، اما میل به تحصیل صندلی پر یا خالی نمی‌شناسد. نمی‌توان به مشتاقان علم‌ودانشگاه‌ گفت که نمی‌توانید در مراکز آموزش‌عالی برتر حضور پیدا کنید، زیرا دولت قادر نیست تاوان صندلی‌‌های خالی دانشگا‌ه‌ها و صندلی‌های پر ادارات و نهادهای دولتی و کارخانه‌ها را بپردازد. جوانان تشنه پیشرفت تنها سکوی پرتاب خود را ادامه‌تحصیل و رسیدن به مدارج بالای علمی می‌دانند و توجه‌چندانی به پیش‌بینی‌های جمعیتی و اقتصادی ندارند. آنها تمایل دارند از حق‌تحصیل خود در بهترین‌دانشگاه‌ها بهره‌مند شوند. پس از اعلام نتایج کنکور کارشناسی شاهد اعتراضات گسترده داوطلبانی بودیم که با کسب رتبه‌های عالی در کنکور برخلاف انتظارات و برآورد‌هایشان نتوانستند در دانشگاه‌های‌برتر کشور پذیرفته شوند. وزارت‌علوم علت را کاهش ظرفیت دوره‌های کارشناسی و افزایش ظرفیت دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری عنوان کرد؛ دلیلی که باتوجه به کاهش 10‌درصدی ورودی‌های ارشد دانشگاه‌ها چندان قابل‌قبول به نظر نمی‌رسد. بنابراین به‌نظر نمی‌رسد بتوان یک دلیل مشخص برای کاهش ورودی‌های ارشد دانشگاه‌ها پیدا کرد. مسئولان آموزش‌عالی علت این موازنه را هشت بند سند آمایش آموزش‌عالی می‌دانند که بر اساس آن با اعمال این تغییرات تحصیلات هدفمند شده و می‌توان تحصیل در یک رشته را با بازار کار آن متوازن ساخت تا درنهایت نرخ بیکاری در جامعه نیز کاهش ‌یابد.

تحصیلات تکمیلی یا ضربه‌گیر بازار کار!

با توجه به داوطلبان بسیاری که مشتاق حضور در مراکز آموزش‌عالی هستند، رهاکردن درس و جست‌و‌جوی کار، بیش از آنکه یک واقعیت به‌نظر بیاید، یک قصه‌تلخ است، اما این قصه‌تلخ واقعیت دارد. در عصر ارتباطات و فناوری هنوز هستند افرادی که عطای دانشگاه را به لقایش بخشیده و به فکر کار و امرار معاش هستند. برخی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها سال‌ها پس از پایان‌تحصیلات و هنگامی که آواره‌ دفاتر کار و بنگاه‌های شغل‌یابی مختلف می‌شوند، حسرت زندگی و موقعیت اجتماعی این افراد را می‌خورند و از خود شاکی هستند که سال‌های عمر و جوانی خود را در دانشگاه و برای رشته‌ای سپری کردند که شغلی برای آن نیست. با وجود مشکل گسترده اشتغال در کشور سخن‌گزافی نیست اگر بگوییم دانشجویان تحصیلات‌تکمیلی به‌نوعی ضربه‌گیر بازار انبوه و متراکم کار هستند. تصور کنید از فردا هیچ‌کدام از دانشگاه‌های کشور، دانشجویی نپذیرند و افراد مستقیما پس از طی دوران تحصیل‌عمومی راهی بازار کار شوند. در این صورت بازار کار با یک سونامی نیروی‌کار مواجه می‌شود؛ نیروی‌کاری که تخصص کافی در هیچ‌زمینه‌ای ندارد و به‌رغم نبود تخصص نیازمند کار و امرار معاش است. دانشجویان درواقع عامل توازنی برای اشتغال و نیروی‌کار هستند. مسئولان آموزش‌عالی با اتخاذ تصمیم کاهش‌ظرفیت دانشگاه‌ها در تلاشند حرکت این عاملان توازن را هدفمندتر کنند و ناخودآگاه سروسامانی به بازار کار ببخشند.

خروج نخبگان از کشور

اگر فرض کنیم کاهش‌ظرفیت شامل پذیرش مستقیم دانشجویان ارشد نیز باشد، در این صورت از تعداد دانشجویان ممتاز کارشناسی نیز که بدون آزمون در دانشگاه‌های ارشد برتر کشور پذیرفته می‌شدند، کاسته می‌شود. اگر بنا را بر آن بگذاریم که این دانشجویان بین پذیرش بدون‌کنکور در دانشگاه‌های برتر و خروج از کشور و ادامه‌تحصیل در دانشگاه‌های برتر دنیا راه اول را انتخاب کرده‌ باشند، به‌محض اطلاع از کاهش ظرفیت دوره‌های کارشناسی ارشد به‌ناچار دست به انتخاب راه‌دوم می‌زنند و راه‌غربت را در پیش می‌گیرند. در هر صورت اگر سیاست را کاهش پذیرش دانشجویان در دوره‌های ارشد و دکتری بدانیم، راه را برای انتخاب این دانشجویان سخت کرده‌‌ایم و آنها را بین دو راهی ماندن و رفتن قرار داده‌ایم.

به هر قیمت ارشد نمی‌خوانم!

اغلب دانشجویان‌کارشناسی در سال‌های اخیر به‌دلیل علاقه به ادامه‌تحصیل تن به شرکت در کنکور کارشناسی ارشد می‌دهند و به‌دلیل کمبود ظرفیت‌پذیرش در دوره‌های روزانه و شبانه در دانشگاه‌های پیام‌نور و غیرانتفاعی پذیرفته می‌شوند. از سوی دیگر مطابق اصل 30قانون‌اساسی ایران «دولت موظف است وسایل آموزش‌وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره‌متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات‌عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به‌صورت رایگان گسترش دهد»، اما آنچه در عمل گسترش پیدا کرده، موسسات‌پولی است. البته «پولی»بودن تنها خصوصیت آنها نیست؛ هیچ‌یک از این دانشگاه‌ها در ردیف دانشگاه‌های درجه‌اول کشور قرار ندارند و سطح آموزش در آنها بسیار پایین‌تر از دانشگاه‌های مطرح و دولتی است. به‌هرصورت، افراد در سال‌های اخیر به‌هرقیمتی با حضور در این موسسات‌پولی تحصیل کرده و مدرک گرفته‌اند. اکنون با توجه به کاهش ورودی دانشگاه‌های ارشد به‌نظر می‌رسد ادامه‌تحصیل آن، هم به هر قیمت، با تفکر تعداد زیادی از افراد جامعه منافات پیدا کرده و آنها تمایل چندانی به انتخاب این راه ندارند.

دلیل کاهش ورودی دوره‌های کارشناسی ارشد

وزیر علوم دولت‌اصلاحات با اشاره به کاهش 10‌درصدی ورودی دوره‌های کارشناسی ارشد می‌گوید: پیداکردن دلایل کاهش‌داوطلب در دوره‌های‌تکمیلی نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد، اما یکی از دلایل روشن آن کاهش‌داوطلبان ورود به دوره‌های کارشناسی‌ارشد است؛ کاهش جمعیت 17 تا 24سال در کشور باعث کاهش‌تعداد داوطلبان دوره‌های کارشناسی شده است. جعفر توفیقی می‌افزاید: این موج جمعیتی زمانی به‌سمت دوره‌های کارشناسی‌ارشد آمد و درحال‌حاضر در حال عبور از این دوره است. او می‌افزاید: تصور اشتباهی است که فکر کنیم بازار کار فعال و پرتحرک شده و دانشجویان جای ادامه‌تحصیل قصد ورود به بازار کار را دارند و به این دلیل داوطلبان ورود به این دوره‌ها کاهش یافته‌اند. توفیقی بیان می‌کند: البته سیاست دولت توسعه اشتغال و اقتصاد است، اما این اقدامات زمانبرند و تاکنون به‌طور کامل در کشور اجرا نشده است. او تاکید می‌کند: در صورتی که دلیل کاهش تعداد متقاضیان مهیابودن شرایط بازار کار باشد، حضور آنها در بازار کار مطلوب‌تر از حضور در دانشگاه‌هاست. توفیقی بیان می‌کند: درحال‌حاضر از نظام آموزش‌عالی انتقاد می‌شود که باتوجه به بیکاری دانش‌آموختگان چرا تعداد زیادی دانش‌آموخته را به بازار کار تزریق می‌کند و از سویی دیگر داوطلبان کارشناسی معترض به کاهش‌ظرفیت هستند. به‌هرصورت وزارت‌علوم ناچار است تحلیلی از اشتغال دانش‌آموختگان و بازار کار داشته باشد. این وزارتخانه باید رشته‌هایی را که در بازار کار با مازاد عرضه مواجهند، شناسایی کند و ظرفیت ورود به آنها را کاهش دهد. او می‌افزاید: دو سال است وزارت‌علوم طرحی را به‌عنوان «ساماندهی گسترش آموزش‌عالی» با تصویب شورای‌عالی انقلاب فرهنگی دنبال می‌کند و یکی از موارد مطرح‌شده در این طرح نیز کاهش ظرفیت رشته‌هایی است که مازاد عرضه دارند یا کاهش تعداد دانشگاه‌هایی است که این رشته‌ها را به دانشجویان ارائه می‌دهند. توفیقی خاطرنشان می‌کند: وزارت‌علوم در حال پاسخگویی به انتقادات مطرح‌شده به ازدیاد دانشجو، رشته و پذیرش‌داوطلبان در دانشگاه‌هاست، چرا که با بیکاری دانش‌آموختگان نیز مواجه است. او می‌افزاید: هنگامی که فشار داوطلبان برای ورود به آموزش‌عالی کاهش یابد، وزارت علوم کیفیت‌گرا کار می‌کند، با استانداردهای بالاتری به توسعه آموزش‌عالی دست می‌زند و با استاندارد و کیفیت‌بهتری دانشجو می‌پذیرد. در شرایطی از اوج عرضه داوطلبان آموزش‌عالی عبور کردیم که رشته‌ها و دانشگاه‌ها توسعه یافت و با بحث صندلی‌های‌‌خالی مواجه شدیم. توفیقی تاکید می‌کند: توسعه آموزش‌عالی اکنون بر توزیع رشته‌ها متمرکز است، اما اگر ورودی در یک رشته کاهش پیدا کرد، به‌معنای کاهش میزان شانس برای ورود به رشته‌های دیگر نیست. بنابراین در کل دسترسی به آموزش‌عالی افزایش یافته است.