۰ نفر

عروسک ملی؛ از بانو گشسب تا لیلی ممسنی

۱ شهریور ۱۳۹۶، ۹:۴۰
کد خبر: 214040
عروسک ملی؛ از بانو گشسب تا لیلی ممسنی

شما وقتی بچه بودید دوست داشتید اسباب بازی‌های‌تان چه شکلی باشد؟ هیچوقت دلتان می‌خواست خودتان اسباب‌بازی‌تان را بسازید؟ اصلاً دوست داشتید به یک جشنواره بروید که پر از اسباب‌بازی باشد و بعد خودتان سر صبر اسباب بازی موردعلاقه‌تان را انتخاب کنید؟ به جای ماشین آهنی و پلاستیکی یک ماشین چوبی برای خودتان انتخاب کنید، یا به جای عروسک‌های مرسوم در بازار که ازجنس یولونیت و پلاستیک‌اند یک عروسک بافتنی برای خودتان بخرید؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ،  سومین جشنواره ملی اسباب‌بازی این امکان را تا حدی برای بچه‌ها فراهم کرد. جشنواره‌ای که چند روز قبل در مرکز آفرینش‌های فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

کفپوش سالن قرمز پر رنگ است و همه جا پر از بادکنک‌های رنگی.غرفه‌‌های پر از اسباب‌بازی‌های رنگی فضای شاد و پر نشاطی ساخته. در نگاه اول بیشتر اسباب بازی‌هایی که می‌بینم، همان‌هایی هستند که در بازار هم می‌توان پیدا کرد اما چند قدم آن طرف‌ترغرفه‌های متفاوت‌تری هم به چشم می‌خورد. بچه‌ها با ذوق و شوق به سمت اسباب بازی‌ها می‌دوند و باعلاقه به آنها خیره می‌‌شوند.

 «خلاقیت، تمرکز، هوش هیجانی» این شعار یکی ازغرفه‌هایی است که به بچه‌ها آموزش می‌دهد چطور اسباب بازی موردعلاقه‌شان را بسازند. مهدی 8 ساله و حمید 9 ساله آموزش ساخت فوتبالیست، مرد مبارز و کفش دوزک را می‌بینند. با علاقه به قطعات خیره شده‌اند.

 خانم مسئول غرفه بیشتر برایم توضیح می‌دهد: «می‌بینی چطور با علاقه مراحل ساخت اسباب بازی را دنبال می‌کنند، خیلی‌ها نمی‌دانند اسباب بازی چه نقش مهمی در بروز خلاقیت بچه‌ها دارد، این نحوه ساخت به بچه‌ها کمک می‌کند آچار به دست شوند و ذهنشان پراز تئوری نشود، همان کاری که مدارس با بچه‌ها می‌کنند.»

در گوشه گوشه نمایشگاه میز و صندلی گذاشته‌اند و بچه‌ها با لگو یا قطعات پازل‌مانند رنگی و دیگر و سایل بازی که من از آنها چندان سر درنمی‌آورم مشغول هستند، پدر و مادرها هم کنارشان. کم نیستند.

سارا دختر کوچولوی 5 ساله دست مادرش را می‌کشد و او را به سمت غرفه‌ای می‌برد که پر است ازعروسک، اتفاقاً عروسک‌هایی که کمتر نمونه‌اش را در بازار می‌توان دید. عروسک‌ها سایزهای مختلف دارند و دست‌سازند، با موهای کاموایی و یک اسم و تاریخچه مشخص.عروسک آفتاب، عروسک سهراب، عروسک بانو گشسب.

 سارا با کلی سخت‌گیری بالاخره عروسک موردعلاقه‌اش را انتخاب می‌کند.

نیلوفر جلیلوند، خالق این عروسک‌ها لباس سفید رنگ زیبایی که با خال‌های رنگی تزئین شده پوشیده و با حوصله برای بازدید‌کنندگانش ازعروسک‌هایش می‌گوید: «همه عروسک‌ها ارگانیک‌اند؛ پارچه‌ای و بدون حساسیت برای بچه‌ها. دغدغه من این است که عروسک‌های ایرانی، بومی شوند و مردم آنقدرعروسک چینی نخرند. همه این عروسک‌ها یک داستان کهن دارند.»

او بانو گشسب را نشانم می‌دهد.عروسکی با لباس مشکی که خنجری بر کمر بسته. می‌گوید: «این عروسک دختر رستم است. بانویی پهلوان، قدرتمند، جنگجو و در عین حال زیبا. او با این لباس، همیشه برای رزم آماده است. گشسب دختری سرکش و جنگجو بوده.» او هم معتقد است جشنواره‌ای که برای معرفی اسباب بازی‌های بومی تدارک دیده شده، پر است از اسباب بازی‌های چینی، اسباب بازی‌هایی که متأسفانه بیش از سایر اسباب‌بازی‌ها مورد استقبال بازدید‌کنندگان واقع می‌شوند.

از نیلوفرمی‌پرسم چقدر در تولید عروسک‌هایش کودکان معلول و کم توان را در نظر گرفته، چند لحظه به فکر فرو می‌رود: «راستش را بخواهی هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم. من عروسک‌هایم را معمولاً برای قشر خاصی تولید می‌کنم. آدم هایی که لزوماً متمول نیستند، اما اطلاعات بیشتری دارند و احساس مسئولیت می‌کنند. خودم هم سعی می‌کنم درباره بچه‌های معلول بیشتر احساس مسئولیت کنم.» یاد حرف های سارا می‌افتم. دختری که با نابینایی مادرزادی به دنیا آمده و به من سپرده حتماً وقتی به این جشنواره می‌روم درباره اسباب بازی‌هایی که به درد کودکان معلول می‌خورد هم پرس و جو کنم. سارا به من گفته بود: «وقتی بچه بودم همیشه دوست داشتم با لگو بازی کنم، اماهیچوقت لگوها برای ما طراحی نشده بود. اساسش بر انتخاب و تشخیص رنگ ها بود و من مجبور بودم همیشه از دیگران کمک بگیرم و رنگ‌ها را بپرسم. هنوز هم از بسیاری حیوانات هیچ شناختی ندارم. معمولاً در طراحی اسباب بازی، بچه‌های معلول نادیده گرفته می‌شوند.»

 حالا صدای موزیک پرنشاطی فضای نمایشگاه را پر کرده. بچه‌ها این‌ور و آن‌ور می‌دوند. می‌گویند قراراست تا چند دقیقه دیگر در یکی ازغرفه‌ها با هم گرگم به هوا بازی کنند.

بردیا 10 ساله با مادر و خواهرش جلوی غرفه‌ای ایستاده‌اند که دارهای قالی می‌فروشد. دارهای کوچک و مینیاتوری با یک سی‌دی آموزشی. بردیا با اصرار از مادرش می‌خواهد یکی از دارها را برایش بخرد، مادرش با عصبانیت جوابش را می‌دهد: «هر چیزی که می‌بینی می‌خواهی اما تا برسیم خانه دلت را می‌زند و می‌اندازی‌اش دور. می‌دانم این دار هم جزو همان چیزهاست و تا خانه نرسیده‌ایم از خریدنش پشیمان می‌شوی.» آقای مسئول غرفه با حوصله برای مادر بردیا توضیح می‌دهد که این دارقالی با بقیه چیزهایی که پسرش خریده متفاوت است و بر اساس نیازهای ویژه کودکان طراحی شده. مادر ابروهایش را بالا می‌اندازد، یک جوری که انگار اصلاً حرف‌های مرد را باور ندارد.

غرفه احسان مشایخی و دوستانش هم از آن غرفه‌های متفاوت جشنواره اسباب بازی است. همه اسباب بازی‌ها ازهواپیما گرفته تا ماشین و حیوانات چوبی‌اند. اصلاً انگار در یک کارگاه نجاری مدرن قدم می‌زنی. ماشینی که با چوب گردو و نارون ساخته شده چشم نواز و زیباست. مشایخی می‌گوید: «با کارگاه نجاری عروسک‌سازی شروع کردیم. خانه‌های کوچک، سه چرخه و دوچرخه و ماشین و هواپیما. این روزها در بازار، اسباب بازی‌های چینی پلاستیکی متداولند و این نیازمند تغییر است.» او یک هواپیمای چوبی را دردست می‌گیرد: «این را ببین فقط 45 هزار تومان قیمت دارد؛ اما متأسفانه انگار آدم‌ها به دیدنش عادت نکرده‌اند. در طراحی این اسباب بازی همه اصول ایمنی که یک اسباب بازی خوب نیاز دارد، دیده شده. همان‌طورکه می‌دانید اسباب بازی با کودک در ارتباط مستقیم است و اگر در ساخت آن از مواد ناسالم استفاده شود به کودک لطمه می‌زند و خسارت جبران‌ناپذیر به بار می‌آورد.»

مشایخی هم می‌گوید در تولید اسباب بازی‌هایش کمتر کودکان معلول را دیده است و من چندمین نفری هستم که درباره اسباب بازی مناسب برای این کودکان سؤال می‌پرسم و آنها در آینده قطعاً برای این کودکان هم اسباب بازی‌های مناسب طراحی خواهند کرد. طبقه پایین نمایشگاه غلغله است. رزیتا دختر سه ساله 10عروسک را همزمان بغل کرده. طوری که بیشتر بازدیدکنندگان را به خنده می‌اندازد. سرانجام با تشویق مادرش قبول می‌کند فقط عروسک زرد رنگش را بغل کند و بقیه اسباب‌بازی‌ها را در کیسه بزرگی که دست مادرش است بگذارد: «عاشق اسباب بازی است. 100 برابر این‌ها که می‌بینی عروسک دارد ولی اینجا هم ازهیچ عروسکی نمی‌گذرد. خیلی این نمایشگاه را دوست داشتم و کلی عروسک متفاوت دیدم. رزیتا عروسک‌های بافتنی را خیلی دوست دارد، بی‌ضررند چند تایی برایش خریدم.»

عروسک‌هایی با لباس محلی رنگارنگ در انتهای سالن نظرم را جلب می‌کند. آمن خادمی طراح این عروسک که لیلی نام دارد و عروسک سنتی شهر نورآباد ممسنی را طراحی کرده برایم ازعروسکش بیشتر می‌گوید: «لیلی نورآباد ممسنی دی‌ماه سال 95 در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ثبت ملی شد. این عروسک قدمتی چندین هزار ساله دارد و پوشش آن هم لری است. لرها هنگام کوچ برای کودکان خودعروسک‌هایی از جنس چوب، نی و پشم گوسفند می‌ساختند تا بچه‌ها وقتی خودشان نیستند با آنها سرگرم شوند. لباس لیلی متأثر از لباس محلی زنان لر است.»

 آمن هم آرزو دارد روزی این عروسک‌های ملی بتوانند جای عروسک‌های چینی موجود در بازار را بگیرند: «خیلی اوقات بچه‌ها دوست دارند لیلی را داشته باشند اما مادرانشان مخالفت می‌کنند، انگار مادرها برای خودشان عروسک می‌خرند نه برای بچه‌ها. خوب است درانتخاب اسباب بازی خواست بچه‌ها هم در نظر گرفته شود.» او و خواهرش آوا خادمی، دلیار، یار لیلی را هم طراحی کرده‌اند، عروسکی که ابتکار خودشان است و ریشه در افسانه‌های تاریخی ندارد. جشنواره اسباب بازی در ساعت های پایانی روز به اوج نشاط و شادی رسیده. در یک غرفه بچه‌ها دسته جمعی گرگم به هوا بازی می‌کنند و پدر و مادرها هم با علاقه نگاهشان می‌کنند. پدر محسن و محمد که ساعتی است درنمایشگاه می‌چرخد می‌گوید: «بچه‌های ما به این فضاهای شاد نیاز دارند، کاش بیشتر به نیازهای آنها توجه شود و این نمایشگاه آخری نباشد.»