۰ نفر

بازار دستفروشان داغ ماند

۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۸:۰۸
کد خبر: 182716
 بازار دستفروشان داغ ماند

آرامشی که میادین و گذرهای اصلی شهر تهران در شب عید امسال نسبت به سال‌های گذشته دارند، قابل مقایسه نیست؛ آرامشی که با حضور هزاران نیرو برقرار شده است.

اگر این روزها سری به میدان‌های تجریش و چهارراه ولیعصر بزنید حتما تأیید خواهید کرد که اوضاع با پارسال بسیار متفاوت است. این تفاوت به حضور کمرنگ‌تر دستفروشان و بساط‌گستران برمی‌گردد. البته هنوز برخی از دستفروشان با مقاومت‌های بسیار، بساط خود را درست جلوی مغازه‌هایی که چشم امیدشان به فروش شب عید بوده، پهن کرده‌اند. برخی از آنها هم از حضور در مکان‌هایی که شهرداری برای ساماندهی دستفروشان مشخص کرده، امتناع کرده و گروهی به یک‌نقطه دیگر شهر می‌روند. گزارش میدانی همشهری از چند گلوگاه و میدان اصلی پایتخت بازگوکننده حقایقی در این زمینه است.

    پلان نخست؛ تجریش

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری ، سرپل تجریش مطابق شب عید سال‌های گذشته پر است از شهروندانی که برای خرید مایحتاج خود، حضور دارند. درست در آخرین سنگفرش‌های پیاده‌رو خیابان ولیعصر چند دستفروش بساط کرده‌اند که چهره اغلب‌شان آشناست؛ یکی از آنها معلولیست که سرجای همیشگی‌اش، رومیزی می‌فروشد.

آن‌طرف‌تر هم خانمی حضور دارد که مثل همیشه، با کودکش و کالسکه و یک‌بغل دسته گل، گل‌فروشی می‌کند. از سرپل که به سمت امامزاده صالح(ع) می‌رویم آنچه می‌بینیم با انتظارات فرق دارد. تنها یک‌دستفروش که مخفیانه ترقه می‌فروشد. نزدیک درب ورودی بازار تجریش هم چند دستفروش فریاد سبزی‌پاک کرده سر می‌دهند.

در پیاده‌رو خیابان شهرداری نیز هرچند قدم یک‌سرباز نیروی انتظامی و یک‌مامور شهربان حضور دارند. مرتضی.م، از عوامل نیروی انتظامی، میزان ساعت کاری را که در اینجا پست می‌دهند را جویا می‌شویم؛ «از 10صبح تا 10شب، یک‌کله شیفت می‌دهیم.» در کنار وی، یکی از معبربانان حضور دارد. او وقتی گفت‌وگوی ما را می‌شنود، می‌گوید: «بساط‌گستران تجریش بیشتر از اهالی آبک در نزدیکی گلابدره بوده و هستند.» کمی آنطرف‌تر مأمور نیروی انتظامی و معبربان می‌گویند با وجود یک‌بازار موقت دستفروشی برخی از دستفروشان دسته جمعی، به میدان دیگری از تهران مثل میدان ونک رفته‌اند.

    پلان دوم؛‌ ونک

همانطور که یکی از معبربانان در تجریش گفته بود، در میدان ونک تعدادی بساط‌گستر دیده می‌شود. آنها البته در همه جای میدان پراکنده نشده‌اند. کمی از خیابان ونک و نخستین مرکز خرید که بالاتر می‌رویم چند دستفروش دیده می‌شوند؛ آنها در فاصله کمی از هم عطر، روسری و لباس راحتی می‌فروشند. هرچه به تقاطع خیابان کار و تجارت نزدیک‌تر می‌شویم تعداد آنها بیشتر می‌شود. دو پژو 206هم در صندوق عقب خود عروسک و ساعت مچی می‌فروشند.

با یکی دوتا از دستفروشان وارد گفت‌وگو می‌شویم. لهجه‌ای ناآشنا دارند. یکی‌شان می‌گوید: «زمانی از مرز جنس قاچاق برای شهرمان در شرق کشور می‌آوردیم و وضع‌مان نسبتا خوب بود اما تنها راه درآمدی‌مان را بستند و به‌خاطر خشکسالی، کشاورزی هم نمی‌شد کرد تنها راهی که به ذهن‌مان رسید این بود که با برادرم، داماد خانواده و دوتا از دوستانش بیاییم تهران برای دستفروشی. »

    پلان سوم، هفتم‌تیر

در ضلع جنوبی میدان هفت‌تیر و نزدیک مانتو فروش‌ها بازار دستفروشان حسابی داغ است. اغلب لباس می‌فروشند. هوا رو به تاریکی که می‌رود تعدادشان بیشتر می‌شود. معبربانانی هم حضور دارند اما آنقدر تعداد دستفروشان زیاد است که مسلما کاری از آنها برنمی‌آید. یکی از معبربانان به خبرنگار همشهری می‌گوید: «چقدر جان خودمان را به خطر بیندازیم تا جلوی دستفروشان را بگیریم؟ شهرداری برای ساماندهی آنها، جاهایی را آماده کرده است اما حاضر نیستند به آنجا بروند.»

    پلان چهارم؛ هفت‌حوض

ضلع جنوبی میدان نبوت (هفت حوض) و اطراف خیابان آیت همیشه پاتوق دستفروشان بوده است. حالا هم که شب عید‌شده آنها حضور پررنگی در این بخش از شهر تهران دارند. در اجناس‌شان همه‌‌چیز پیدا می‌شود حتی خوراکی. در ضلع شرقی خیابان آیت یک خانم که لوازم آرایشی می‌فروشد می‌رویم. وقتی می‌فهمد خبرنگاریم پاسخمان را نمی‌دهد اما پس از اصرار که اسمی از او نخواهیم آورد، با حالت عصبانی می‌گوید:

«چند روز دیگر می‌آیند اینجا و به‌خاطر گزارش شما بساط‌مان را جمع می‌کنند. اگر بساط دستفروشی‌ام را جمع کنند دیگر هیچ منبع درآمدی برای خرید داروهای شوهر علیلم ندارم. بروید بنویسید کسی کمکی به من نکرد که هیچ، عده‌ای ناشناس اجناسم را در چهارراه ولیعصر هم از بین بردند. گفتند اگر روزی 200هزار تومان ندهی دیگر نمی‌گذاریم بساط کنی.

من هم نداشتم بدهم. زدند هرچه جنس بود را شکستند.. آنها یک‌باند بودند برای خودشان. از هرکس نسبت به جا، 150تا 450هزار تومان باج می‌گرفتند. مجبور شدم بیام نارمک. .» وقتی اینها را می‌گوید یاد جمله چیذری، مدیرعامل شرکت شهربان شهر تهران می‌افتم که گفته بود: «افرادی هستند با استفاده از برق‌دزدی یا خودروهای بدون پلاک اقدام به دستفروشی می‌کنند که تبدیل به یک مافیای دستفروشی در تهران شده‌اند.»

    پلان پنجم؛ امامزاده حسن

برای بازدید از بازارچه ساماندهی دستفروشان توسط شهرداری تهران به محدوده امامزاده‌حسن رفتیم. اینجا اوضاع برای حضور در بازارچه طرح ساماندهی با دیگر جاهای شهر متفاوت بود. دستفروشان نیازمند و آبرومند بدون هیچ جنجالی برای ثبت‌نام در طرح ساماندهی با مدارکی که در دست داشتند صف کشیده و مشتاقانه چشم انتظار ثبت نام بودند. اما عده‌ای دیگر شرایط دیگری داشتند. به‌نظر از باندهای دستفروش و به‌اصطلاح جزو باند خیابان‌فروش‌ها بودند. با حالی آشفته و به انحای مختلف سعی می‌کردند دستفروشان دیگر را از ثبت‌نام منصرف کنند.

جوسازی می‌کردند. با یکی از دستفروشان نیازمند هم‌صحبت شدیم و علت آشفتگی اراذل خیابان‌فروش و دستفروشان حرفه‌ای را پرسیدیم. او در پاسخ گفت: « خب معلوم است دیگر. افرادی که پیاده‌روهای محله امامزاده حسن را به ما اجاره می‌دادند روزی نزدیک به ٢٠ میلیون تومان درآمد داشتند. دستفروشان حرفه‌ای هم در ماه‌های عادی سال روزی نزدیک به ٧٠٠ هزار تومان در می‌آورند و به ما هم اجازه نمی‌دهند بساط کنیم. حالا شهرداری با طرح ساماندهی، جلوی گردن کلفتی اینها را گرفته. طبیعی است که جار و جنجال کنند.»