۰ نفر

رقابت نابرابر با مسافربرهای خطی در جاده زندگی

۱۴ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶
کد خبر: 168424
رقابت نابرابر با مسافربرهای خطی در جاده زندگی

آفتاب غروب کرده و سرمای هوا در دی ماه گزنده‌تر شده است. همهمه و هیاهوی روزانه مسافران فروکش کرده و صدای رانندگان بلندتر و واضح‌تر شده است.

کم بودن مسافر باعث شده تا صف تاکسی‌های بین‌شهری طولانی‌ شود. هر کدام از مدل‌های مختلف تاکسی از ماشین‌های تولید داخل (سمند و پژو و جیلی) گرفته تا ماشین‌های خارجی مثل تویوتا صف و نرخ کرایه مخصوص به خودشان را دارند و مسافران هم بر اساس پولی که می‌خواهند برای رسیدن به شهر دیگر هزینه کنند، یکی از این مدل تاکسی‌ها را انتخاب می‌کنند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، از آنجا که هر کدام از راننده‌ها برای آنکه بتوانند به قول خودشان مسافر بزنند باید نوبت دریافت کنند و منتظر بمانند زمان بسیار خوبی بود تا بتوانم برای گپ و گفتی کوتاه سراغ‌شان بروم.  یکی از راننده‌ها که خودش را اکبر آقا معرفی می‌کند و صاحب تاکسی پژو نویی است نخستین کسی است که برای صحبت اعلام آمادگی‌ ‌می‌کند. از او درباره وضعیت کار مسافر می‌پرسم که می‌گوید: مدت‌هاست که به‌دلیل کمبود مسافر وضعیت خوبی نداریم، همین تعداد کم هم در پاییز و زمستان کمتر می‌شوند و ما مجبوریم زمان بیشتری را برای پر شدن ماشین منتظر بمانیم و همین باعث می‌شود تعداد کورس‌هایی که می‌رویم کمتر شود.

راننده دیگری که خودش را معرفی نمی‌کند، می‌گوید: مشکلات ما راننده‌های تاکسی شهری بیشتر از کمبود مسافر است.  این راننده ادامه می‌دهد: غیر از آنکه مجبوریم برای آنکه بتوانیم برای سوار کردن مسافر و نوبت گرفتن صبح خروسخوان به ترمینال بیاییم وضعیت جاده‌ها و کم‌خوابی و نگرانی از پرداخت قسط وام‌هایی که گرفتیم هم از مشکلاتی است که باعث می‌شود نتوانیم شب سر آسوده روی بالش یگذاریم.

 عجب که کسی به یاد ما افتاد!

محمد‌آقا راننده دیگری است که وقتی می‌فهمد خبرنگارم به سمتم می‌آید و با صدای بلند می‌گوید: چه عجب بالاخره یکی یاد ما افتاد! محمد آقا می‌گوید: مدت‌هاست که باور کرده‌ایم کسی دیگر به فکر ما نیست. اینکه چرا باوجود این همه مشکل جور واجور هنوز ما راننده‌ تاکسی‌های بین‌شهری در مشاغل سخت قرار نگرفته‌ایم برای من دردآورد است.

وی ادامه می‌دهد: رانندگی‌های طولانی و بی‌خوابی باعث می‌شود که ما زودتر از سن‌مان پیر و شکسته شویم. در کنار اینکه درآمدمان تغییر چندانی نمی‌کند؛ خود من را ببینید 48 سال دارم اما 60ساله می‌زنم.

محمد آقا می‌گوید: مگر ما چه فرقی با رانندگان تاکسی‌ درون شهری می‌کنیم؟ تازه آنها بعد از اتمام سرویس‌شان به خانه خودشان برمی‌گردند اما ما مجبوریم در شهر دیگری بمانیم تا فردا صبحش دوباره مسافر سوار کنیم و برگردیم تهران.  کم‌کم تعداد بیشتری از راننده‌ها در اطرافم جمع می‌شوند. هر کدام با لحن و روشی خاص به دنبال آن است تا از وضعیت و مشکلات این قشر برایم بگوید.

نفر بعدی حسن‌آقا است که بی‌خوابی در چهره‌اش بیداد می‌کند. او در خط تهران به قزوین مسافر می‌برد. حسن آقا دل پری دارد و می‌گوید: مدت‌ها پول جمع کرده و از هزینه‌های مختلف زندگی‌اش زده تا توانسته ماشینش را با سمند نو عوض کند.  حسن آقا می‌گوید: درست است که وام خرید ماشین نرخ سود کمی دارد اما با این نرخ‌ها باز هم ما در پرداخت اقساط‌ ماشین و هزینه‌های خانواده‌مان مشکل داریم چرا هیچ کدام از مسوولان سراغ ما نمی‌آید تا ببیند چقدر وضعیت برای ما سخت است.

هر چه به ساعت 9 شب نزدیک می‌شویم سرمای هوا بدتر می‌شود هنوز تعداد مسافران نسبت به تعداد تاکسی‌ها کم است. بسیاری از راننده‌ها سال‌هاست که با هم همکار هستند و همدیگر را می‌شناسند همین باعث می‌شود تا زمانی هم که مسافر می‌آید به نفع دیگری کنار بکشند و بگویند: عباس جون تو قسط داری تو سوار کن.

آقا حشمت‌الله که راننده‌های ترمینال حشمت خان صدایش می‌کنند، بلند می‌گوید: می‌خواهی مشکلات ما را بدانی که چه شود؟ مقام مسوولی یا نماینده مجلس؟ هزاران هزار بار دیگر هم از مشکلاتمان بگوییم کسی سراغی از ما نمی‌گیرد.

حشمت خان جلوتر می‌آید و می‌گوید: من همین الان که اینجا ایستاده‌ام 2 میلیون تومان بدهی و دو دختر دم‌بخت دارم فکر می‌کنی با این درآمدی که فصلی هم تغییر می‌کند چطور می‌توانم از پس مخارجم بربیایم؟ تازه هزینه‌های بنزین تعمیراتش را هم به این هزینه‌ها اضافه کن.

حشمت‌خان 54 ساله است و 14 سال می‌شود در مسیر تهران به تبریز مسافر می‌برد. از او می‌پرسم آیا بیمه هستید؟ پاسخ می‌دهد: بیمه هم باشیم با این وضعیت هزینه‌ها بیمه تامین اجتماعی که برای ما در کف قرار دارد به نظرت چه کار می‌توانیم بکنیم؟

 مزاحمت مسافربرهای شخصی

اسد آقا راننده بعدی است که از مشکلاتش می‌گوید. حرف‌های او اما برخلاف دیگران درباره رقابت نابرابر تاکسی‌های خطی با مسافربرهای شخصی است. اسدآقا می‌گوید: ما ساعت‌ها باید برای نوبت گرفتن و سوار کردن مسافر در صف بمانیم اما در همین حال مسافربرهای شخصی بیرون از ترمینال مسافرهای ما را بدون نوبت سوار می‌کنند و چون این تاکسی‌های شخصی نرخ مشخصی ندارند و اکثرا هم توافقی مسافر می‌زنند به همین خاطر تعداد مسافرشان هم بیشتر از ماست.

اسد آقا می‌گوید: به مسافران اعتراض هم که می‌کنیم می‌گویند رانندگان ماشین‌های شخصی ما را مثلا با 5هزار تومان کمتر می‌برند و کسی هم نمی‌تواند بگوید که چرا با شخصی‌ها می‌روید.

این راننده 45 ساله می‌گوید: من بالاجبار و به خاطر مشکلات شخصی راننده شدم و این مشکلات جانبی هم باعث شده تا تمایلم را هم به این شغل از دست بدهم و تنها به خاطر نیاز مالی آن را ادامه دهم.

 مشکلات رانندگان تاکسی اما تنها به راننده‌های تهرانی محدود نمی‌شود. آقا داریوش راننده دیگری است که در مسیر رشت به اردبیل مسافر می‌برد می‌گوید: شغل ما یکی از سخت‌ترین شغل‌های دنیاست من تعجب می‌کنم چطور هنوز مسوولان به این نتیجه نرسیده‌اند که ما را هم در زمره مشاغل سخت به حساب بیاورند.

آقا داریوش ادامه‌ می‌دهد: من 32 سال دارم و 10سال است که در این مسیر راننده هستم با اینکه نسبت به راننده‌های دیگر جوان‌تر هستم اما بی‌خوابی دمار از روزگارم درآورده است.

وی می‌گوید: مسیر رشت به اردبیل یکی از سخت‌ترین جاده‌های کشور است و با اینکه رفت و برگشت آن در حالت عادی 7 ساعت (سه‌ونیم ساعت رفت، سه‌ونیم ساعت برگشت) طول می‌کشد اما گاهی پیش آمده که به‌دلیل بدی آب و هوا همین مسیر را 9 یا 10 ساعته هم آمده‌ام.

این راننده تاکسی بین شهری ادامه می‌دهد: درآمد من بطور میانگین در ماه حدود 3 تا 3.5میلیون تومان است اما چون تعداد مسافر در تمام فصول سال یکسان نیست گاهی می‌شود که درآمد تا ماهی یک میلیون تومان هم پایین می‌آید.  آقا داریوش می‌گوید: با درنظر گرفتن هزینه‌های جانبی ماشین و هزینه‌های مربوط به خانه گاهی مجبور می‌شوم که بیشتر کار کنم و مسیر بیشتری مسافر ببرم که البته باعث می‌شود بی‌خوابی شدید پیدا کنم و حتی مجبور شوم به خاطر بی‌خوابی چند روز مسافر نزنم.

درنهایت اینکه مشکلات راننده‌های تاکسی اما بیشتر از این حرف‌هاست بحث‌های مربوط به بیمه کارگری، بازنشستگی و درآمدهای پایین این قشر باعث شده تا آنها از شغل خود رضایت چندانی نداشته باشند و تنها امیدشان این باشد که شاید روزی مسوولی یادشان بیفتد و سری به آنها بزند.