۰ نفر

آسیب‌های موجود درجامعه موبایل به‌دستان

بلایی که سلفی‌گرفتن سر ما می‌آورد

۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۹:۴۲
کد خبر: 165200
بلایی که سلفی‌گرفتن سر ما می‌آورد

این روزها به هرطرف که نگاه کنید افرادی را می‌بینید که در حال سلفی گرفتن برای انتشار در فضای مجازی یا صحبت از این موضوع هستند.

 این پدیده با سرعتی باور نکردنی همه‌گیر شده و روان‌شناسان و جامعه‌شناسان سراسر دنیا را نگران ساخته‌است. اما اگر از زاویه‌ای دیگر به موضوع نگاه کنیم می‌بینیم که در اصل، اقتضای جامعه امروز و زندگی تکنولوژیک و مجازی دنیای جدید همین ‌است. تبعات این اتفاق برای این نسل و نسل آینده‌ای که در این بستر رشد و نمو پیدا می‌کند چالش‌ها و مشکلاتی را به همراه دارد که درباره این مسائل با دکتر کافی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگویی داشتیم.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از صبح نو ، دکتر کافی درباره عوامل روی‌آوری جامعه به خودنمایی ظاهری به جای عمیق‌تر شدن و پرداخت به کیفیت زندگی معتقد هستند که جامعه امروز ما زمان زیادی را در فضای مجازی جدید می‌گذراند که این فضا اقتضای خاص خودش را دارد. در گذشته و نسل اول فضاهای مجازی وبلاگ وجود داشت و بروز در این فضا مبتنی بر متن بود، متنی که یا ریشه در علم و سواد شخص داشت یا در فکر او پس افراد برای بروز بهتر و بیشتر، می‌خواندند و می‌نوشتند. اما با ارائه فضای مجازی جدید که بیشتر مبتنی بر عکس و فیلم است فعالیت‌ها تغییر کرده و به سمت ظاهر کشیده شده‌است. این در اصل بیشتر از آنکه انتخاب افراد باشد اقتضا و نیاز این فضای جدید است.  انسان در ذات نیاز به بیشتر دیده شدن دارد و زمانی که شخص نتواند استعداد درونی‌اش را در یک فضای رقابتی به عرصه ظهور بگذارد به فضایی روی می‌آورد که توانایی رقابت در آن را داشته باشد و این مقایسه و رقابت در بین کاربران فضای مجازی جدید در زمین بروز ظاهری و تصویری اتفاق می‌افتد و افراد را مجبور می‌کند برای موفقیت هرروز موضوع جدیدی را به نمایش بگذارند و بیشتر مخاطب جذب کند و از مخاطبان واکنش مثبت بگیرد.  و البته در کم‌کاری متصدیان امر در فرهنگ‌سازی و آموزش استفاده بهتر از این فضاها حرفی نیست و قطعاً درصورت توجه بیشتر به این موضوع نتایج بهتری از این امکانات به دست می‌آمد.

کاربران این فضا در کل به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند، دسته اول جوانان هستند و دسته بعدی باقی افراد. دسته دوم اغلب بنا به ذات انسانی و غریزه حب‌ذاتی و نیاز به دیده‌شدن، از این فضا استفاده کرده و از خودشان و اتفاقات جذاب پیرامون‌شان عکس منتشر می‌کنند. در این گروه زمانی که با افراد پرمشغله یا با جایگاه اجتماعی فرهنگی بالا مواجه هستیم این‌گونه رفتارها و بروزهای ظاهری را کمتر خواهیم دید و در افرادی با زمان آزاد بیشتر و دغدغه‌های سطحی‌تر این موضوع پررنگ‌تر اتفاق می‌افتد. اما جوانان دلایل بیشتری برای این کار و فعالیت‌های متفاوت می‌توانند داشته باشند. برای مثال عده‌ای از جوانان در همه جای دنیا علاقه زیادی به مخالفت با روال عادی جامعه دارند یا به عبارت دیگر اپوزوسیون بودن را می‌پسندند. حرکت خلاف جهت برای‌شان جذاب است اما این حرکت خلاف جهت در زندگی حقیقی، هزینه‌ها و عواقبی را به همراه دارد که با محافظه‌کاری مغایرت دارد پس این حرکت را به فضای مجازی منتقل کرده و از این فضاها و امکاناتشان برای مخالفت استفاده می‌کنند.  البته نمی‌توان گفت ایجاد این فضا و امکانات برنامه‌ریزی شده برای ایجاد تغییر در جامعه ماست که از نیازها و درون انسان پیروی می‌کند و در راستای پاسخ‌گویی به آن نیازها ایجاد شده‌است. اما همین پیروی از نیازهای نفسانی تبعاتی را به دنبال دارد که یکی از اصلی‌ترین تبعات ریخته شدن قبح بسیاری از فعالیت‌ها و ارزش‌های اجتماعی‌ است و زمانی حساسیت به این ارزش‌ها کم می‌شود که مرز بین سنت و مدرنیته ترکیب می‌شود، پس از این دوره درد بسیاری از اتفاقات که پیش‌از آن سخت یا غیرقابل تحمل بود دیگر برای جامعه احساس نمی‌شود. زمانی که در یک جامعه از یک نفر دزدی شود، درد از دادن مال برای آن شخص و دیگرانی که مواجه با آن هستند بسیار زیاد است اما اگر از اکثریت این جامعه دزدی شود دیگر درد آن‌چنانی به وجود نمی‌آید. ارزش‌ها کم‌رنگ می‌شوند مرز بین سنت و مدرنیته قابل تشخیص نیست درنتیجه جامعه درد از دست دادن ارزش‌ّهایش را احساس نمی‌کند. حال اگر این اتفاق در کشورهایی بدون زیرساخت محکم یا با زیرساخت موافق و در راستای نفسانیات انسان پیش بیاید، این ماجرا آن‌قدرها مسأله پیچیده‌ای نیست و به راحتی در جامعه هضم می‌شود اما برای جامعه ما که زیرساختی سنتی و مذهبی دارد ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست. درست است که جامعه درد اولیه این موضوع را احساس نمی‌کند و با رنگ‌باختن اصولش کنار می‌آید اما این روساخت با زیرساخت موجود هم‌خوانی و همراهی ندارد پس جامعه بعد از این دوره گذار به آرامش و ثبات نمی‌رسد و درگیر یک سری تنش و ناهماهنگی‌های اساسی‌تر می‌شود.

حال اگر به نسلی فکر کنیم که در این دوره و این بستر رشد پیدا کرده‌اند و بزرگ شده‌است قطعاً به این نتیجه خواهیم رسید که اگر برنامه‌ای نداشته باشیم و از همین امروز به فکر راه‌حل و چاره نباشیم این نسل با مشکلات عدیده روحی روبه‌رو خواهد بود. و اگرچه دیگر چیزی از ارزش‌های اولیه را ندیده و لمس نکرده اما عواقب این ناهماهنگی را با تمام وجود درک می‌کند و آسیب خواهد دید.

عملاً برخورد سلبی با چنین فضایی نه ممکن‌است و نه به صلاح زیرا این تغییر ذائقه در میان یک نسلی پیش‌آمده و اگر به شکل قهری این دسترسی به این فضاها را مسدود کنیم در اثر اقبال زیاد به آن فضاهای جدید و مشابه خواه‌ناخواه ایجاد می‌شود.  اما بی‌توجهی به این تغییر اساسی در جامعه و رها کردن آن به حال خود، نسلی را به وجود خواهد آورد که عملاً از معنا تهی و به سمت جذابیت‌های ظاهری گرایش پیدا می‌کند. این نسل با این ویژگی‌ها نه‌تنها از پس اداره خود بر نمی‌آید که در اداره شئونات گوناگون جامعه هم ناتوان ظاهر خواهد شد.