۰ نفر

بازار ارز فردوسی در قبضه دهه‌‌شصتی‌ها

۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۴:۳۷
کد خبر: 479649
بازار ارز فردوسی در قبضه دهه‌‌شصتی‌ها

موج جمعیتی معروف دهه‌شصتی‌ها به بازار ارز رسیده‌ و حالا این جوانان در آستانه میانسالی، چیزی حدود 90درصد معامله‌گران بازار ارز فردوسی را تصاحب کرد‌ه‌اند. جنسشان هم جور است؛ از لیسانسه بیکار و طلافروش ورشکسته گرفته تا جوانی که می‌گوید دلارفروشی کسب‌وکار خانوادگی‌اش است، همه در این راسته جمع شده‌اند. نکته مشترک بسیاری از آنها ازدست‌دادن شغل یا ناکامی در یافتن شغل مناسب بوده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، بررسی‌ها به‌خصوص در روزهایی که انتخابات آمریکا به شلوغی بازار ارز آزاد دامن زده، نشان می‌دهد که دهه‌شصتی‌های معروف، به‌واسطه سهم بالایی که از ترکیب جمعیت جوان ایران می‌برند و در سایه ناکامی‌هایی که در کسب‌وکار و اشتغال داشته‌اند، حالا از بد حادثه به بازار ارز پناه آورده‌اند و در این میان بازداشت و حذف دلالان قدیمی بازار نیز باعث شده جای پایشان محکم‌تر شود.

به‌ خاطر یک‌مشت دلار

جدای از چندنفری که سن‌وسالی از آنها گذشته و در راسته صرافان فردوسی به خرید و فروش ارز مشغولند، مابقی معامله‌گران جوان‌هایی هستند که با 30 تا 40سال سن، نمایندگان جمعیت بزرگ دهه‌شصتی‌ها محسوب می‌شوند. آنگونه که از اظهارات آنها برمی‌آید، عمدتا سرمایه کلانی ندارند و مجموع معاملات هفتگی و حتی ماهانه آنها به‌زحمت 10هزار دلار می‌شود. به گفته یکی از دلارفروش‌های فردوسی، از زمستان96 که دلال‌های ارز دستگیر شدند، معاملات ارزی کلان و خالی‌فروشی دلال‌های وابسته به بزرگان هم از راسته فردوسی حذف شده و حالا خرده‌پاهایی که به دنبال کسب روزی به خرید و فروش پول بیگانه روی آورده‌اند، فقط در حد تأمین ارز مسافری یا دادوستد ارز مسافرتی و دلارهای خانگی مردم عامی فعالیت می‌کنند. یکی دیگر از دلال‌ها نیز می‌گوید بعد از پلیسی‌شدن بازار در دی‌ماه96، دلال‌های بزرگ به‌صورت تلفنی یا در فضای مجازی و کانال‌های تلگرامی مشغول شده‌اند و با پیک موتوری اختصاصی خودشان دلارهای خریده یا فروخته‌شده را جابه‌جا می‌کنند یا نماینده‌هایی در بازار پیدا کرده‌اند که پورسانت بگیرند و معاملات سفارشی آنها را انجام دهند.

دلالی با لیسانس علوم تربیتی

یکی از دلارفروش‌های فردوسی که خود را رضا معرفی می‌کند، مدرک کارشناسی خود را 14سال پیش در رشته علوم تربیتی گرفته و بعد از کلی جست‌وجو برای کار، میان دستفروشی و دلالی ارز، دومی را انتخاب کرده است. دوستانش می‌گویند او با 7سال سابقه دلالی، حالا یکی از قدیمی‌های بازار ارز فردوسی محسوب می‌شود اما خودش می‌گوید قدیمی‌تر از او هم در بازار تعدادشان زیاد است و پاتوق آنها عمدتا در صرافی‌ها و سکه‌فروشی‌هاست.

رضا می‌گوید: به‌طور متوسط ماهانه 5 تا 8میلیون تومان درآمد کسب می‌کند و تقریبا هیچ روزی با دلار به خانه نمی‌رود و کل خریدهای روزانه را در همان روز می‌فروشد؛ خواه با سود خواه با ضرر. او شخص دیگری را نیز برای مصاحبه راضی می‌کند که لیسانس تربیت‌بدنی از دانشگاه دولتی دارد و با ظاهری اسپرت به خرید و فروش ارز مشغول است. نام او بهزاد است و علاقه‌ها و آرزوهایش گویی در میان دغدغه‌های زندگی در کسب درآمدی بی‌دغدغه محدود شده که این نیز در بازار ارز محقق نمی‌شود، اما خودش می‌گوید جای دیگری ندارد که برود. او تأکید می‌کند که «شعار نمی‌دهم» اما دهه‌شصتی جماعت، حتی از دهه نودی‌هایی که عجیب‌ترین اتفاقات را تجربه می‌کنند کم‌اقبال‌ترند، چون تعدادشان به حدی زیاد است که اگر شانس بخواهد به همه آنها هم رو کند، وقتش نمی‌رسد! طنز تلخ بهزاد این است که «ما در صف غسالخانه معطل می‌شویم».

طلافروش ورشکسته در فردوسی

در میانه دهه‌ شصتی‌هایی که دلار‌فروشی را انتخاب ناگزیر خود در مقابل نیافتن شغل مناسب معرفی می‌کنند، جوانی هم هست که اظهار می‌کند تا 4سال پیش طلافروش بوده و بعد از ورشکستگی به بازار ارز آمده تا با اتکا به آشنایی با نوسان قیمت ارز و طلا، به انجام تنها کاری که با آن آشنایی دارد بپردازد و نانی درآورد. او کسادی کسب‌وکار، حلال‌خوری و بی‌تجربگی را از عوامل شکست خود می‌داند و می‌گوید: طلا‌فروش‌ها سرمایه ثابتی دارند و فقط با دریافت کارمزد و اجرت سود می‌کنند؛ درنتیجه اگر سرمایه آنها کم باشد و طلای فروخته‌شده را عینا جایگزین نکنند دیر یا زود کارشان تمام است. به گفته او، پایبندی طلافروش به رعایت قانون و دریافت 7درصد سود مصوب هم با احتساب مالیات و عوارضی که برای طلافروشی محاسبه می‌شود، زمینه‌ساز ورشکستگی است؛ دقیقا مانند آنچه بر سر او آمده است.

خانواده دلارفروش

پرهیز دلالان از مصاحبه و گفت‌وگو با خبرنگاران یکی از عادی‌ترین اتفاقات بازار ارز است؛ اما در ماه‌های اخیر که همگی به‌واسطه کرونا ملزم به ماسک‌زدن هستند، مقاومت دلال‌ها در مقابل رسانه‌ها و حتی پرس‌وجوی مردم عادی شکسته شده و در یک‌کلام خوش‌اخلاق‌تر شده‌اند. باوجود این، هنوز برخی از دلارفروش‌ها چندان با دیگران گرم نمی‌گیرند و ترجیح می‌دهند با احتیاط کامل، فقط بر کسب‌وکار خود تمرکز کنند. یکی از این افراد، عاقبت با پادرمیانی یکی دونفر از دوستانش حاضر شد به چند سؤال کوتاه پاسخ بدهد و از چرایی حضور خود در بازار ارز بگوید. از اظهارات او چنین برمی‌آید که دلارفروشی را از پدرش یاد گرفته و حالا هم به همراه برادر، عمو و برادرزاده‌اش به این حرفه مشغول است. او 3نصیحت پدرش را برای موفقیت در حرفه دلارفروشی اینگونه توضیح می‌دهد: اول اینکه در معامله باید در زمان خرید سود کنی؛ یعنی با قیمت مناسب بخری. دوم اینکه باید معامله فروش را با سود معقول جوش بدهی و اسیر جوسازی‌های بازار نشوی. سوم اینکه قمار روی قیمت و انجام معامله بزرگ هم ممنوع، چون یک دلال سرمایه‌گذار نیست و فقط از خرید و فروش سود می‌کند.

بیکاران دهه‌شصتی؛ شعبه فردوسی

گرچه برخی از معامله‌گران دهه‌شصتی بازار ارز، سابقه نسبتا طولانی در این بازار دارند و قدیمی محسوب می‌شوند اما بخش زیادی از آنها در سه چهارسال اخیر وارد بازار شده‌اند و تغییر ترکیب سنی بازار را رقم زده‌اند. یکی از این معامله‌گران دهه‌شصتی، از اوایل سال97 با سرمایه‌ای نزدیک به 70میلیون تومان وارد بازار شده و تاکنون جدای از خرجی زندگی‌اش، توانسته سرمایه نقدی خود را نیز به حدود 200میلیون تومان برساند اما از منظر ارزی، او نه‌تنها پیشرفتی نداشته بلکه پسرفت هم داشته است. او می‌گوید: در بهار97 حداقل سرمایه‌اش معادل 10هزار دلار بوده اما هفته گذشته به زحمت سرمایه‌اش به 6هزار دلار می‌رسید. نکته دیگری که این دلارفروش یادآور می‌شود این است که در بازارهای نوسانی، ریسک دلالی زیادتر می‌شود و به‌راحتی ممکن است در معاملات خود متضرر شود؛ همچنان که در ماجرای ریزش بازار ارز در اول مهر97، تقریبا همه دلال‌ها متضرر شدند.