به گزارش اقتصاد آنلاین، کمتر کسی این روزها هنگام بارش برف، پارو به دست میگیرد و حیاط خانهاش را میروبد. شاید اصلا کمتر کسی در یادش باشد که روزگاری مردان و زنان ساکن خیابانهای فرعی پارو به پاروی هم، پشت بام خانهها را از سفیدی پاک میکردند و بعد پارویشان را از بام خانه تا خیابانها میکشاندند. قدیم جلوی در خانهها و پیادهروها هم از این قاعده دست به دست و پارو به پاروی هم جدا نبودند. امروز اما با گذشته توفیر زیادی دارد. مفهومی گمشده این روزهای شهرهاست که جامعه شناسان آن را مشارکت نامیدند. مفهومی که به نظر میرسد از این رو گمشده که امور جاری شهری دولتی شده و رفته رفته مدیریت شهرها از دست نهادهای مدنی خارج شده است.
مهدی حسین زاده فرمی، جامعه شناس حوزه شهری و استاد دانشگاه معتقد است که در طی فرآیند گذر به مدرن بخشی از وظایف افراد به دیگری واگذار شده و این امور رفته رفته به امور جاری در شهر نیز رسیده است. گفتوگوی کوتاه اقتصاد آنلاین با او را در ادامه میخوانید.
بسیار مشاهده شده که در شهر تهران، شهروندان حاضرند پول بیشتری بپردازند و برف روبان شهرداری را به داخل خانههایشان راه دهند تا آنها در خانههایشان شن بریزند یا جلوی در خانهشان را تمیز کنند، این مساله نشان دهنده کم شدن مشارکت مردم در انجام امور جاری شهر است و علت خاصی دارد؟
در فرآیند گذار به مدرنیته، افراد و نهاد خانواده بخشی از کارها و امورش را به دیگری واگذار میکند. مثلا همین مساله برف روبی که شما اشاره میکنید، یا حتی هرس باغچه جلوی در خانهها یا رسیدگی به گل و گیاهان در گذشته به عهده خانواده و ساکنان همان خانه بود. اما اکنون به دلایل مختلف گفته میشود که شهرداری متولی آن است و یا فرد میگوید که مثلا من پول عوارض و نوسازی شهرداری را میپردازم و همین که پولش را میپردازم پس شهرداری موظف است که آن را برای من انجام دهد. در همین مساله برف روبی، در فصل زمستان افراد جلوی خانه خود را تمیز نمیکنند و میگویند که وظیفه شهرداری است، حتی حاضرند سر بخورند اما خودشان اقدام نکنند.
در کشورهای دیگر هم همین مساله گذار به مدرنیته وجود دارد، در آنجا چطور مشارکت مردم جلب شده؟
در کشورهای آمریکایی و اروپایی اصلا اینطور نیست که همه امور شهر را شهرداریها رایگان انجام دهند. به طور مثال ممکن است که درختی در حیاطی مشرف به خانه شهروندی باشد و همسایه از آن ابراز نارضایتی کند. شهروند موظف است که خودش به هرس درخت اقدام کند، اگر انجام ندهد از شهرداری نامه اخطار میگیرد و در نهایت مجبور به پرداخت جریمه میشود. اما در ایران اگر کسی چمن حیاطش را اصلاح نکند کسی به او کاری ندارد در حالیکه در کشورهای اروپایی، شهرداری اگر خودش دست به کار شود، دستمزد مثلا کوتاه کردن چمن را از شهروند اخذ میکند.
بسیاری بعد از شنیدن حرف شما، میگویند آنجا خارج است و اینجا ایران است و راه زیادی مانده تا بتوانیم مانند آنها مشارکت جلب کنیم.
این پاسخ همیشگی است، میگویند ما مانند آنها پول در نمیآوریم و … اما در گذشته پدران ما دست به دست هم میدادند و خودشان همین برف روبی را در سطح شهر انجام میدادند. در گذشته تقسیم کار فضای عمومی و خصوصی از هم تفکیک شده بود اما الان در عصر جدید همه چیز رفته بر این پایه که چون ما پول میدهیم پس شهرداری هم باید همه کار انجام دهد. مساله اینجاست که شهرداریها هم در بسیاری اموری وارد شدند که در گذشته مردم خودشان به صورت سنتی با مشارکت هم به خوبی از عهده انجام آن بر میآمدند.
مثلا چه کارهایی؟
مثلا در مراسمهای عزاداری ما از گذشته به صورت سنتی با هم مشارکت داشتیم. اما نهادها ورود کردند و به هیاتها کمک مالی یا زیرساختی کردند، هیاتها را بد عادت کرد و توقع را بالا برد و ساختار قبلی بهم خورد.
پس شما معتقدید که شهرداری باید بعضی امور که در گذشته مشارکتی در آن وجود داشت را به شکل سابق پیش ببرد و از خود مردم برای انجام امورشان کمک بگیرد؟
من میگویم که صفر و یکی نشود، یعنی ناگهان کارش را زمین نگذارد. زیرا ما در این ۵۰ سال که اموراتمان را به دیگری واگذار کردیم بد عادت شدیم و باید رفته رفته این تغییرات صورت بگیرد. باید به مردم آگاهی داده شود که در دنیا چه اتفاقی میافتد و باید ایران به چه سمتی برود. در این حالت باعث میشود که مردم از شهرداری توقع نداشته باشند که در هر کاری که شاید لزوم ورود نهاد بالادستی نیاز نداشته باشد، وارد شود. به نظر من عامل و مقصر همین کم شدن مشارکت خود شهرداری است و این توقع برای کار کردنهای مختلف را برای شهرداریها بیشتر و بیشتر می کند.