۰ نفر

جداشدن ری از تهران، به‌نفع زمین‌خواران

۷ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۳۸
کد خبر: 405239
جداشدن ری از تهران، به‌نفع زمین‌خواران

با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، برخی از نامزد‌ها به هواداران خود وعده می‌دهند که شهر‌های کوچک را از مراکز استان‌ها جدا کنند و روستا‌های بزرگ را تبدیل به شهر کنند. این وعده در میان مردمی که دلیل محرومیت و توسعه نیافتگی خود را تسلط یک مرکز تصمیم‌گیری بزرگ‌تر بر زندگی‌شان می‌دانند طرفداران زیادی دارد اما تا‌کنون کدام شهر یا استان با روش «جدا شدن» توانسته است شرایط بهتری پیدا کند؟ آیا «جدا شدن» به معنی تبدیل کاربری زمین‌های خالی به مسکونی و تجاری و در نتیجه فروش آنها به قیمت مناسب و سود‌آوری برای گروه خاصی نیست؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ در ماه‌های اخیر موضوع جداشدن ری از تهران بار‌ها مطرح شده است. تجربه قبلی درباره نقاط دیگری که در این قسمت کشور از یکدیگر جدا شدند و تشکیل شهر‌ها و استان‌های جدید را دادند به سال‌ها قبل برمی‌گردد. از دورانی که صنایع به بیرون شهر‌ها رانده شدند و تصمیم گرفته شد که کارخانه‌ها در شعاع 120کیلومتری تهران و دورتر از آن ساخته شوند شیوه توسعه حاشیه‌ها تغییر کرد. رفت‌وآمد از بزرگراه‌هایی که بین شهر‌ها ساخته شده بود و کار‌خانه‌هایی که با به کارگرفتن هزاران کارگر چرخ بزرگ اقتصاد را می‌چرخاند این تصور را ایجاد کرده بود که سهم شهر‌های کوچک اطراف آنها بیشتر از چیزی است که در بودجه شهرداری‌ و دولت لحاظ می‌شود. افزایش جمعیت این تقاضا را بیشتر کرد. جدا شدن استان‌های قزوین، قم و البرز به همین شکل اتفاق افتاد و اکنون باید از کسانی که طرح جدایی آنها را دنبال می‌کردند پرسید که آیا شرایط به نسبت گذشته بهتر شده است یا خیر؟ حالا نوبت شهر‌هایی رسیده است که در فاصله نزدیک‌تر قرار گرفته‌اند مانند ری، اسلامشهر و چهاردانگه. احتمالا نامزد‌های انتخابات مجلس وقتی در این شهر‌ها سخنرانی تبلیغاتی می‌کنند از این تمایل به جدا شدن برای رأی جمع کردن بهره‌برداری خواهند کرد بدون اینکه دیدگاه «بلندمدت» و «پایدار» داشته باشند.

کسب ثروت از زمین‌های خالی

استدلال طرفداران «جدایی از شهرهای بزرگ» این است که شهر بزرگ به حاشیه‌های خود اجازه «پیشرفت» نمی‌دهد. دلیل آن هم طرح‌های تفصیلی و جامع است که زمین‌های حاشیه شهر را به‌عنوان فضای سبز، اراضی ملی یا کاربری کشاورزی درنظر گرفته است. شهر بزرگ اجازه تغییر کاربری این زمین‌ها را نمی‌دهد اما اگر یک منطقه بتواند از محدوده نظارت آن خارج شود به سادگی می‌توان این اراضی را واگذار کرد و پول کلانی به‌دست آورد. مشکل اینجاست که پول به‌دست آمده نه‌تنها برای توسعه منطقه خرج نمی‌شود بلکه بعد از کلنگ‌زنی و شروع چند پروژه نمادین، به پایان می‌رسد تا جایی که بعد از چند سال برای ارائه خدمات اولیه هم بودجه کافی باقی نمی‌ماند.

نایب‌رئیس دوره دوم و سوم شورای شهر تهران درباره سوابق جداشدن برخی از شهرهای استان، از پایتخت می‌گوید: در موارد قبلی مانند شهر قدس (قلعه‌حسن‌خان)، باقر شهر و چهاردانگه دیدیم که هیچ‌کدام در رسیدن به اهدافی که داشتند، موفق نبودند. «حسن بیادی» با شرح سود ناشی از فروش زمین‌های بایر می‌گوید: وقتی شهری جدا می‌شود یک گروه از زمین‌خواران، زمین‌های کشاورزی را تقسیم بندی می‌کنند و می‌فروشند. ساخت‌وساز در این اراضی هم بدون ضابطه است و کسی هم حکم تخریب صادر نمی‌کند. پولی که از این راه به‌دست می‌آید هم صرف توسعه منطقه نمی‌شود. در حاشیه تهران و حتی نزدیکی شهر ری این اتفاقات قبلا افتاده و اکنون قابل مشاهده است.

او می‌افزاید: شهر‌های اطراف تهران درآمد چندانی به جز از راه تغییر کاربری و ساخت‌وساز در زمین‌های خالی ندارند. درآمد شرکت نفت هیچ وقت به شهر ری نمی‌رسد یا بهشت زهرا اصولا درآمدی ندارد که بتواند آن را به شهر ری پرداخت کند.

عضو سابق شورای شهر تأکید می‌کند: زیرساخت‌های شهرری و تهران از مترو و حمل­‌ونقل تا آب و برق، به هم گره خورده است.

جمعیتی که هر روز جابه‌جا می‌شوند

دلیل دیگری که برای جداکردن شهر‌های حاشیه‌ای از شهر‌بزرگ مطرح می‌شود جمعیت آنها و گاهی جمعیت افرادی است که هر روز در جاده‌ها و بزرگراه‌های اطراف آن تردد می‌کنند. مدیران محلی تصور می‌کنند که این جمعیت به تنهایی می‌تواند عاملی برای کسب استقلال باشد درحالی‌که بخش بزرگی از اشتغال آنها کاملا به شهر بزرگ وابسته است و رفت‌وآمد هم به همین دلیل صورت می‌گیرد. اخذ عوارض و مالیات از صنایع مستقر در حاشیه شهرها هم به سادگی که تصور می‌شود نیست. به جز معایب نظام مالیاتی، این صنایع برای تصمیم‌گیری به مراکز سیاسی و اقتصادی کلان وابستگی بیشتری دارند تا به ساکنان اطراف خود، مگر در زمانی که بخواهند کارگران ساده را جذب کنند.

طراح طرح جامع دوم شهر تهران در این‌باره می‌گوید: این جریان سیاسی است و ارتباطی با توسعه ندارد زیرا با جدا شدن شهرستان‌ها، تعداد و حضور نمایندگان آنها بیشتر می‌شود.

«صمد ذواشتیاق» اظهار می‌کند: در نتیجه یکپارچگی برنامه‌های توسعه می‌شود از مواهب شهر بزرگ‌تر برای پیشرفت شهر‌ کوچک‌تر هم استفاده کرد. درحالی‌که جدا شدن آنها نتیجه منفی روی شهر بزرگ‌تر می‌گذارد مگر اینکه در چارچوب برنامه توسعه پیوسته با شهر بزرگ‌تر پیش بروند. این مناطق شهر‌هایی نیستند که از نظر اقتصاد و صنعت و اشتغال خود‌کفا باشند حتی از نظر خدماتی، آموزش و درمانی هم وابسته هستند. وقتی جمعیت بیشتری جذب کنند به شهر بزرگ هم فشار زیادی وارد می‌شود.

او تأکید می‌کند: جدا شدن شهر‌های کوچک یا حاشیه‌ شهر‌ها در کشور‌های توسعه یافته با ما متفاوت است زیرا اولا شیوه انتخابات متفاوتی دارند و دوما دارای برنامه منطقه‌ای مصوب هستند که در ابعاد گسترده‌ اجرا می‌شود. البته در ایران هم برنامه‌هایی داریم که در شورای‌عالی شهرسازی تأیید شده اما نمایندگان مجلس آن را نپذیرفته‌اند. به‌عنوان مثال، جمعیت‌پذیری و مهاجرت سیاست‌های مشخصی دارد و براساس آنها جلو می‌رود اما تغییر جمعیت در یک منطقه به یقین به توسعه محدوده‌های اطراف آن‌ هم صدمه خواهد زد.

تهران، شمیران و ری تا‌کنون یک شورای شهر و یک شهرداری داشته‌اند. کمتر از یک‌ماه قبل رئیس شورای اسلامی شهر تهران ، ری و تجریش و شهردار تهران در بازدید از پروژه‌های منطقه 20تهران یا همان شهر‌ری مخالفت خود با جدایی این منطقه را اعلام کردند. شهردار تهران نیز پس از آن اظهار کرده بود که « زمانی که گزارش مالی ری را جمع‌آوری کردیم متوجه شدیم درآمدی که شهرداری تهران از ری کسب می‌کند بسیار کمتر از هزینه سرمایه‌گذاری و پرداخت شده در این منطقه است. به همین دلیل جدایی ری از تهران به نفع ری نیست.» در شورای شهر هم این موضوع در قالب تذکر و از سوی 2عضو مطرح شد اما به‌صورت جدی پیگیری نشده است