۰ نفر

یادداشت اختصاصی اقتصادآنلاین؛

پلنگ قائمشهری و ایران ما

۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱۸:۵۱
کد خبر: 630626
پلنگ قائمشهری و ایران ما

صبح با دیدن ویدیو پلنگی پشت پنجره ساختمان بانکی در قائمشهر شروع شد. پلنگی که حیران در شهر قدم برمی‌داشت و ویدیوی او در فضای مجازی دست به دست می‎شد. هنوز مشخص نیست که چرا این گربه‌سان در عرض چند ساعت کشته شد. سوالی که مانند هزاران چرایی که در این سال‎ها بی‌جواب مانده است، باقی می‌ماند.

پلنگ قائمشهری تلف شد. البته بهتر است که بگوییم پلنگ ایرانی که در خطر انقراض است، در یک روز بهاری به قتل رسید. قتلی که متهمی ندارد و هر ارگانی سعی دارد ارگان دیگر را مقصر این جریان نشان دهد.

مشاور رسانه‌ای یگان حفاظت سازمان محیط زیست می‎گوید قبل از حضور ما پلنگ قائمشهری آسیب دیده بود. ارگان دیگر می‌گوید به دلیل دیر رسیدن حفاظت محیط زیست و حمله پلنگ تیر زده شده است. ارگان دیگر می‎گوید نباید بعد تیر داروی بیهوشی تزریق می‌شده است. ارگان دیگر می‌گوید پلنگ برای شخصی بوده و مقصر آن شخص است. ارگان دیگر می‌گوید اصلاً پلنگ در شهر چه کار می‎کرده و مقصر خودش بوده است و... . این داستان مقصر کیست را تا فردا باید دنبال کرد و آخر هم همه چیز به دست فراموشی سپرده می‌شود. زیرا استعفا، عذرخواهی و توضیح به مردم در قاموس مسئولان ایرانی جایی ندارد و قرار نیست کسی متهم ردیف اول باشد.

چندین ارگان و سازمان در محل حضور پیدا کرده‌اند و در انتها گربه‌سان ایرانی به راحتی در عرض چند ساعت تلف شد. البته این داستان برای ما ایرانی‌ها خیلی غریب و دور از انتظار نیست. زیرا نوع مدیریت مسئولین ایرانی به گونه‌ای است که ما هر روز شاهد مرگ یک تیکه از گربه‌سانی هستیم که در داخل مرزهایش زندگی می‎کنیم. کسی هم مسئولیت این فاجعه را بر عهده نمی‌گیرد.

چندین سال قبل در اردبیل سعی شد خرسی را که در کانال آب افتاده بود را نجات دهند. در آن زمان طنابی را به گردن حیوان بسته بودند و برای نجات دادنش ممکن بود خرس خفه شود که البته حیوان زنده ماند و فرار کرد. آن نجات به خوبی شرایط آن روزهای مدیریت ایران را به نمایش گذاشت که به گونه‌ای مدیریت می‌شود که احتمالاً زنده ماند، هنوز هست. اما امروز حیوان بعد چند ساعت تلف شد. در واقع مدیریتمان هر روز گل جدیدی به خود می‎زند و شاهد  مدیریت جدیدی برای نجات هستیم که به مرگ می‌انجامد.

مدیریت بحران را در ایرانی که در جنگ اقتصادی به سر می‌برد و در سال‌های اخیر با هزاران مشکل روبرو است، به خوبی می‎توان از نوع نجات گربه‌سان قائمشهری دنبال کرد.

وعده داده شد که گربه‌سان نجات پیدا می‌کند، اما پایان خونینی رقم خورد. مانند شرایط امروز کشور، یک شب مسئولی می‌گوید، باید قیمت‌ها به یک سال قبل برگردد، صبح سفره مردم کوچیکتر از دیروز می‌شود. مسئول دیگری می‎گوید فقر باید ریشه‌کن شود و فردا قیمت‌ها چند برابر می‎شود. مسئولی هم از سوی دیگر می‌گوید حمایت از اقتصاد مقاومتی و تولید داخلی، اما سیسمونی نوه‌اش از ترکیه خریداری می‎شود. مسئولی خواستار رسیدگی به مشکل کم آبی می‌شود، مجوز کشت برنج به به مناطق کم آب داده می‌شود. مسئولی می‎گوید آموزش دانشگاه‌ها ارتقاع پیدا کرده‌اند و فرزندش در اروپا و آمریکا درس می‎خواند. دیگری ورود زنان را به ورزشگاه آزاد می‌خواند و در ورودی ورزشگاه با اسپری فلفل از زنان میزبانی می‌شود. مسئول می‎گوید مدیریت ما در جهان مثال زدنی است، اما گربه‌سان قائمشهری امروز تلف شد.

با مدیریت حیرت‌انگیز مقامات قائمشهری پلنگ حیران تلف شد، اما هنوز ایران ما نفس می‎کشد. اما نفس‌های این گربه‌سانی که ما درونش زندگی می‎کنیم به شماره افتاده است و منتظر است که کسی مسئولیت این شرایط را برعهده بگیرد و به گردن دولت قبل و حکومت قبل نیاندازد. ایران ما که نقشه آن یک گربه خوابیده است نیاز به کمک دارد. اگر صدای این گربه خسته را می‎شنوید به داد آن برسید تا مانند پلنگ قائمشهری تلف نشود.

* خبرنگار