۰ نفر

خطاهای شناختی چه تأثیری در زندگی می‌گذارند؟

۲ شهریور ۱۳۹۹، ۱۴:۰۵
کد خبر: 461944
خطاهای شناختی چه تأثیری در زندگی می‌گذارند؟

باور اینکه من نقطه ضعفی ندارم و آسیب‌ناپذیرم و هیچ خطری من را به‌دلیل سبک زندگی‌ام تهدید نمی‌کند باور درستی نیست.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ هنگامی که فرد در مرحله خودارزیابی قرار می‌گیرد و از خودش می‌پرسد چه نقاط ضعف و قوتی دارد، حتماً برخی ویژگی‌های مثبت و برخی ویژگی‌های منفی خود را بر می‌شمرد. در چنین شرایطی و درصورت رسیدن به چنین پاسخی، می‌توان دریافت که افراد به سطحی از شناخت فردی از خود دست پیدا کرده‌اند و اصطلاحاً دارای خودآگاهی از وضعیت خویشتن هستند. ما نیاز داریم خصوصیات مثبت، توانمندی‌ها و ضعف‌های خود را بشناسیم و برمبنای آن عملکردهای روزانه و سبک زندگی خود را انتخاب کنیم. اما از سوی دیگر مشاهده می‌شود برخی افراد در پاسخ به این سؤال که چه ویژگی‌هایی دارند، تنها نقاط مثبت خود را بیان می‌کنند و مدعی هستند که هیچ خصوصیت منفی‌ای در آنها نیست. این دسته از افراد احساس می‌کنند که انسان کاملی هستند و هیچ ضعفی ندارند و همین باور، خود بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف این دسته از افراد است. نداشتن شناخت از خود سبب می‌شود، این دسته از افراد همواره درمعرض خطر قرار بگیرند. ممکن است این سؤال در ذهنتان پیش بیاید چطور نبود خودآگاهی و ضعف از شناخت خویشتن سبب بروز خطر برای فرد می‌شود؟ پاسخ آن ساده است. در شرایط امروز که با شیوع بیماری کرونا روبه‌رو هستیم، برخی افراد می‌گویند قادرند افراد بیمار را تشخیص بدهند و از آنها فاصله بگیرند. یا این افراد مدعی هستند که سیستم دفاعی بدنشان قوی است و کرونا آنها را بیمار نمی‌کند. بنابراین نیاز به استفاده از ماسک ندارند و می‌توانند از خودشان در مقابل بیماری مراقبت کنند. چنین تصوری ناشی از نداشتن شناخت از خود است؛ چرا که همه می‌دانیم که نمی‌توان افراد ناقل را از غیرناقل شناسایی کرد. سیستم ایمنی بدن ما نیز تا حد زیادی مشابه سیستم ایمنی بدن دیگر انسان‌هاست و کسی در مقابل بیماری به صورت کامل مصون نیست. معتقدم، وقتی افراد با خطرات مختلف روبه‌رو می‌شوند از خطر و تهدیدات آن برداشت خود را دارند و سپس متناسب با موقعیت در مقابل خطر واکنش نشان می‌دهند. به‌عنوان نمونه همه می‌دانند بیماری کرونا خطرناک است و هر فرد متناسب با شناخت و آگاهی‌ای که از بیماری به‌دست آورده است نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد و اصولی را رعایت می‌کند تا مبتلا نشود. اما افرادی هستند که در این موقعیت، ادراک خطر ندارند؛ یعنی اینکه افراد احساس همه‌‌چیزدانی دارند و فکر می‌کنند می‌دانند چه خطراتی وجود دارد و اگر به بیماری مبتلا شدند چه اقداماتی را برای درمان خود انجام دهند. این دسته افراد از نظر روانشناختی نیازمند تجربه شخصی از بیماری هستند و تا تجربه شخصی از ابتلا به کرونا پیدا نکنند نمی‌توانند درکی از بیماری پیدا کنند. چنین اشخاصی، از تفکر خود برای درک واقعیت‌هایی که در اطرافشان می‌گذرد استفاده نمی‌کنند و می‌خواهند خود تجربه‌کننده موضوع باشند تا اینکه از تجربه‌های دیگران در برخورد با بیماری استفاده کنند. معتقدم، افرادی با چنین شخصیتی برای کسب تجربه‌هایی که در زندگی به‌دست می‌آورند هزینه‌های بسیار سنگینی پرداخت می‌کنند؛ هزینه‌هایی که در بسیاری از موارد ممکن است هرگز قابل جبران نباشد. تأکید می‌کنم که افراد موفق کسانی هستند که لزوماً دست به تجربه نمی‌زنند بلکه سعی می‌کنند از تجربه‌های دیگران استفاده و منطقی عمل کنند.

 این افراد ممکن است تجربه‌های خوبی بعد از بیماری به‌دست بیاورند و بعدها در زندگی خود آن را به مرحله اجرا درآورند اما هزینه بزرگی را می‌پردازند که گاهی راه برگشتی برای آن وجود ندارد. درچنین شرایطی فرد دچار خودسرزنشی و افسوس‌هایی می‌شود که می‌تواند منجر به بروز مشکلات دیگری برای او شود. از سوی دیگر، ممکن است افرادی باشند که به دلایل گوناگون تلاش می‌کنند که خود را از دیگران جدا دانسته و برای خود جایگاه بالاتری نزد افکار عمومی پیدا کنند. چنین افرادی عموماً تلاش می‌کنند افرادی را که دستورالعمل‌های بهداشتی را رعایت می‌کنند و از بیماری کرونا می‌ترسند را ترسو خطاب کرده و رعایت مسائل بهداشتی از سوی دیگران را به چالش بکشند. ممکن است در برخی موارد چنین رفتارهایی جنبه‌های نمایشی داشته باشد؛ به این معنا که فرد می‌کوشد با این رفتار، خود را نسبت به دیگران متمایز جلوه داده و به این روش جذابیت بیشتری برای خود ایجاد کند و مورد تحسین دیگران قرار بگیرد. این دسته از افراد، تلاش می‌کنند ترس را ضعف دیگران معرفی کنند و خود نیز ترس را ضعفی برای خود ارزیابی می‌کنند. دقیقاً در چنین موقعیتی است که شکل‌گیری خطای شناخت از خود آغاز می‌شود. افراد فکر می‌کنند تجربه ترس به‌معنای ضعیف‌بودن است، درحالی‌که هیجان ترس، رفتاری کارآمد و منطبق با عقل در مواجهه با خطرات است و اگر آن را درنظر نگیریم ممکن است زندگی و موجودیتمان به خطر بیفتد. برخی افراد هم در عزت نفس مشکل دارند و در پذیرش خود آنگونه که هستند مشکل دارند و به اندازه کافی برای خویش ارزش قائل نیستند. افرادی با چنین ویژگی‌هایی در موقعیت‌های مختلف برای اثبات خود دست به کارهایی می‌زنند که شاید درست نباشد. این افراد احساس می‌کنند برای جلب توجه باید دنبال رفتارهایی بروند که دیگران انجام نمی‌دهند. به‌عنوان مثال ماسک‌نزدن به‌عنوان رفتاری متفاوت در دستور کار این دسته از افراد قرار می‌گیرد. چنین افرادی در سبک‌های تربیتی الگوهای نادرستی داشته‌اند و باید این الگوها را در قالب برنامه‌های بلندمدت و میان‌مدت اصلاح کرد تا هم عزت‌نفس در فرد تقویت شود  و هم او از انجام رفتارهای نادرست در جامعه خودداری کند.