۰ نفر

رقم دستمزد محمدعلی کشاورز از فیلم کمال‌الملک +عکس

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۱۶
کد خبر: 435468
رقم دستمزد محمدعلی کشاورز از فیلم کمال‌الملک +عکس

مبلغ این قرارداد حالا برای ما شگفت‌انگیز است و قطعا لبخندی هم بر گوشه لب‌مان می‌نشاند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، کمتر سینما دوستی را بتوان پیدا کرد که فیلم «کمال‌الملک» علی حاتمی را ندیده باشد. فیلمی که بعد از گذر سالیان گرد کهنگی بر آن ننشسته و همچنان دیدنی و شنیدنی است.

اما آنچه شادی بتوان رنگ گذر زمان را بر آن احساس کرد، قرارداد یکی از آثار ماندگار سینمای ماست. قراردادی در نهایت سادگی... بدون هیچ پیش شرط عجیب و غریبی، بدون هیچ حاشیه و زیاده‌خواهی ... قراردادی که از سلامت سینمای ایران در آن سال‌ها حکایت دارد.

و البته مبلغ این قرارداد که حالا برای ما شگفت‌انگیز است و قطعا لبخندی هم بر گوشه لب‌مان می‌نشاند. چه کسی باورش می‌شود یکی از بازیگران سرشناس ایران برای بازی در این فیلم، ۹۰ هزار تومان دستمزد گرفته باشد. درست است سال ۶۲ زمانی که این قرارداد بسته شده، عدد و رقم‌ها با امروز ما فاصله‌ی بسیار دارد اما این رقم در همان دوره نیز رقمی نجومی محسوب نمی‌شده‌ است.

محمد علی کشاورز که در همان زمان هم یکی از بازیگران بنام ایران بوده، برای بازی در این اثر ۹۰ هزار تومان دستمزد گرفته است. در این قرارداد ذکر شده اگر مدت زمان فیلمبرداری بیش از زمان مقرر به طول بینجامد، با توافق طرفین، مبلغی به این دستمزد افزوده خواهد شد.

۳۷ سال از نگارش این قرارداد و ساخت این اثر می‌گذرد. صرف‌نظر از نوستالژی و خاطره‌بازی، هنوز «کمال‌الملک» برای ما حرف و سخن دارد و با زیبایی ستایش برانگیزش، می‌تواند در این روزهایی که به رنگ انتظار آمیخته است، حالی خوش به ما ببخشد.

فیلمی که درباره زندگی نقاش چیره‌دست سرزمین ماست. جمشید مشایخی (در نقش کمال‌الملک)، عزت‌الله انتظامی (در نقش ناصرالدین شاه)، علی نصیریان ( در نقش مظفرالدین شاه)، داود رشیدی (در نقش رضا شاه) و محمد علی کشاورز (در نقش اتابک اعظم) جلوی دوربین علی حاتمی قرار گرفتند و اثری را خلق کردند که حالا جزو خاطره‌های مشترک نسل‌های مختلف است.

بهرام بیضایی در جایی درباره یکی از دیالوگ‌های این اثر گفته است (نقل به مضمون): بهترین دیالوگ را علی حاتمی در فیلم «کمال الملک» درباره فرش ایرانی گفته است: جایی که کمال الملک خطاب به یارمحمد که یک بافنده فرش است، می‌گوید: استاد تویی، هنر، این فرشه، شاهکار این تابلوست، دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر، این ذوق گسترده است، شاهکار، کار توست...»