به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چند سالی است که تفاوت سنی یعنی بزرگتر بودن سن پسرها کمرنگ شده و قبح آن در جامعه از بین رفته است تا جایی که آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می دهد سال گذشته 11درصد ازدواجهای ثبت شده به زنانی اختصاص داشته که بزرگتر از مردان بودهاند. در این زمینه برخی از جامعه شناسان و کارشناسان اجتماعی معتقدند بالا رفتن نرخ تحصیلات زنان، استقلال اجتماعی و اقتصادی زنان در جامعه و بالا رفتن نرخ زنان شاغل از جمله دلایل افزایش ازدواجهای معکوس در جامعه است.
سارا و مهران همکار بودند و بعد از مدتی به هم علاقهمند شدند، بهطوری که 6 ماه بعد تصمیم به ازدواج گرفتند اما یک جای کار میلنگید، سارا 7 سال از مهران بزرگتر بود. مطرح کردن این قضیه در بین خانوادههای دو طرف حاشیهها و حرف و حدیثهایی را بهدنبال داشت وقتی موضوع علنی شد اطرافیان بخصوص پدر، مادر، خواهر، برادر و اقوام نزدیک واکنشهای شدیدی نشان دادند. همه مخالف بودند، جز سارا و مهران. هر دو تحصیلکرده و شاغل بودند و سری در سرها داشتند. یک روز تصمیم گرفتند تا آخر مسیر زندگی همراه هم باشند و بالاخره بعد از کلی جنگ و جدال پیروز میدان شدند. حالا چند سالی است که با هم زیر یک سقف زندگی میکنند و خانوادهها هم جانشان برای عروس و دامادشان در میرود. جالب اینجاست بعد از مدت خیلی کوتاهی همه فراموش کردند که عروس خانم چند سالی از آقا داماد بزرگتر است. از این دست داستانها کم نیستند.
نرگس پرستار بود، در بیمارستانی در غرب تهران کار میکرد. 45 ساله و مجرد تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوانده بود. مؤدب و با وقار ولی بهخاطر ادامه تحصیل، مشغله کاری و نگهداری از مادرپیر بیمارش تا این سن به ازدواج فکر نکرده بود تا اینکه سر و کله علیرضا پیدا شد. داستان آشنایی و ازدواج علیرضا و نرگس در بیمارستانی اتفاق افتاد که نرگس در آنجا کار میکرد.
به لحاظ سنی نرگس 17 سال از شوهرش بزرگتر بود. با این همه اختلاف سن، بهنظر میرسید که ازدواج آن دو منطقی نباشد اما هیچ کدامشان به این تفاوت سنی اعتقادی نداشتند و برایشان مهم نبود که دیگران چه خواهند گفت ولی از نگاه سنتی این فاصله سنی علاوه بر مخالفت شدید خانوادهها سایه سنگینی بر تغییر سرنوشت زندگی آنها انداخته بود با این حال اتفاقی که پیشبینی میشد رقم نخورد و حدود دو سال و نیم است که علیرضا و نرگس ازدواج کردهاند بدون اینکه کوچکترین مشکلی با هم داشته باشند. هر چند هنوز هم خواهر و پدر علیرضا نرگس را قبول نکردهاند اما نرگس امیدوار است روزی خانوادهها بتوانند این افکار سنتی و بیفایده را کنار بگذارند و بتواند راحت با هم رفت و آمد کنند.
تابوها در حال از بین رفتن هستند
یک جامعه شناس با اشاره به اینکه در کشورما معیارهای ازدواج تغییر کردهاند میگوید: در گذشتههای دور بحث بلوغ و جنسیت در انتخاب همسر دخیل بودند. از آن جایی که دختران در سنین پایینتر و سریعتر از پسران به بلوغ جسمی و احیاناً فکری میرسند، در قدیم دختران باید در سنین پایین و آن هم با تصمیم خانوادهها ازدواج میکردند. اختلاف سنی هم در حدود 7 سال بود و عرف و معمول هم این بود که آقایان به لحاظ سنی بزرگتر باشند؛ البته به مرور زمان این اختلاف سن به 3 سال و نیم رسید.
شهلا کاظمیپور در ادامه اضافه میکند: در این میان بجز بحث بلوغ و جنسیت، موضوع دیگری هم مطرح میشد و آن هم بارداریهای مکرر زنان بود که در نتیجه آن زنان نسبت به حال حاضر، دچار افت شدید جسمی و به نوعی پیری و افتادگی میشدند و همین امر سبب میشد به لحاظ ظاهری از سن طبیعی خود بزرگتر بهنظر آیند. از همین رو خانوادهها تصور میکردند، کوچکتر بودن زن از همسر خود در آینده سبب حفظ بنیان خانواده خواهد شد.
بهگفته او، بعدها که بحث تحصیلات مطرح شد، سن ازدواج هم به تأخیر افتاد و دختران و پسران دیگر در سنین پایین تمایلی به ازدواج نداشتند، چون فاکتور ادامه تحصیل یکی از الزامات زندگی به شمار میآمد. وبه تبع آن هم، بتدریج نگرشهایی مانند توجه به اختلاف سنی زوجین کمرنگ شد. فرهنگ عصر حاضر به طریقی دیکته میکند که افراد به شناخت یکدیگر اهمیت دهند و از لحاظ تحصیلی و اجتماعی هم در ترازی متناسب با یکدیگر باشند.
این جامعه شناس با بیان اینکه تابوهایی مانند بیشتر بودن سن پسرها از دخترها در حال از بین رفتن است، توضیح میدهد: بالاتر بودن سن دختران از پسران در عین حال الزاماً مثبت یا منفی نیست، زیرا با اختلاف سنی مورد نظر عرف هم که تا پیش از این وجود داشت، احتمال جدایی هم باقی بود؛ هم چنان که شاهد آمار بالای طلاق به دلایل مختلف بودیم، بنابراین قطعاً سن نمیتواند تضمینکننده ماندگاری یک زندگی مشترک باشد.
کاظمیپور بیان میکند: با اینکه اختلاف سن در موضوع ازدواج اهمیت ندارد، اما اختلاف سنهای خیلی بالا میتوانند نوعی آسیب باشند؛ اختلاف سنی متعادل در حد 5 سال نمیتواند آسیبزا باشد اما وقتی اختلاف سنی خیلی زیاد باشد ممکن است نوعی آسیب بهشمار رود. بهعنوان مثال وقتی پسری 25 ساله با زنی 50 ساله ازدواج میکند، ممکن است، هدف، همدلی و احساس و عشق نباشد، بلکه معیارهایی گذرا مانند مسائل اقتصادی مدنظر افراد قرار گیرد که این امر میتواند به مرور زمان زندگی مشترک را دچار مشکل کند.
الگوهای ازدواج تغییر کردهاند
سمیرا میس شاه اسماعیلی، جامعه شناس با اشاره به عوامل متعددی که به تغییر نگرشها در ازدواج منجر شده است، به این موضوع میپردازد که نقش فاکتور «سن» در امر ازدواج دستخوش تغییر شده است؛ در این زمینه او میگوید: در زمان قدیم بزرگتر بودن مردان از زنان مرسوم بود که به باور رایج مردم، منجر به استحکام پیوند ازدواج میشد؛ چون آنها فکر میکردند مردان نسبت به زنان دیرتر بالغ میشوند؛ از اینرو هرچقدر سن مرد نسبت به زن بیشتر بود، گویی بیشتر باعث آرامش خاطر میشد. او در ادامه میافزاید: امروز با تغییرات گستردهای در عرصه فرهنگ، اقتصاد و روابط اجتماعی مواجه هستیم؛ از سویی بهدلیل بحرانهای اقتصادی اساساً ازدواج کردن در این برهه کاری سخت شده است و لذا نرخ ازدواج روبه کاهش گذاشته است. از سوی دیگر بحران اقتصادی اجازه نمیدهد که فقط مرد نان آور خانه باشد و زن مثل قدیم تنها به تدبیر منزل و تولد و تربیت کودکان بپردازد، بلکه او نیز به میدان اقتصاد پا گذاشته است؛ از سویی بالا رفتن تحصیلات زنان و انتخاب و تمایل آنها به داشتن نقشی اجتماعی و اتخاذ سبکهای مدرنتر در زندگی که بهظهور بیشتر فردیت آنها و استقلالشان منجر میشود، ازدواج و مناسبات خانه را تغییر داده است. در چنین شرایطی، دیگر سن مردان نسبت به زنان به اندازه قبل تعیینکننده نیست، زنان خود شاغل و مستقل هستند و نیازی به مردی که به قول معروف بارش را بسته باشد، یا دنیا دیدهتر و باتجربهتر باشد تا بتواند زندگی مشترک را سروسامان دهد، ندارند. حالا زن و مرد در کنار هم زندگی را تدبیر میکنند. پس سن به اندازه قبل تعینکننده نیست، زیرا از اساس، جایگاه زن و مرد به سمت برابری بیشتر پیش میرود.
او در ادامه میافزاید: الگوهای ازدواج امروز بهسمت و سوی دیگری پیش میرود؛ انتخاب مبتنی بر علاقه، داشتن مهارت گفتوگو و ارتباط مستمر برای تداوم زندگی مشترک، داشتن مهارت برای تدبیر امور مربوط به زندگی مشترک و حفظ آن عوامل مؤثر در ازدواج محسوب میشوند. اعتبار خانواده امروز نقشهای کارکردی پیشین، مانند تأمین اقتصادی زن توسط مرد را با نقشهای معطوف به صمیمیت و روابط احساسی و عاطفی جایگزین میکند. بهخاطر داشته باشیم، اتخاذ رویکردهای جدید در شناخت مناسبات مربوط به خانواده در سطوح خرد، روابط اجتماعی و کلان سیاستگذارانه، ضرورت امروز ما است.
ایران، در حال گذار از سنتها
یک روان شناس هم درباره رواج این ازدواجها میگوید: ازدواج، امری فرهنگی – اجتماعی است که دو نوع هدف میتواند داشته باشد؛ اهداف فردی و اهداف اجتماعی. مسائل روحی، عاطفی و جسمی و جنسی در جایگاه اهداف فردی قرار دارند و هدفهایی که نهادهای اجتماعی و در کل جامعه در جستوجوی آنها هستند. بهعنوان مثال تشکیل رسمی نهاد خانواده یکی از اهداف اجتماعی مقوله ازدواج است.
رضا ولدخانی در ادامه میافزاید: معمولاً در طول زمان فرهنگ جوامع دستخوش تغییر میشود. نمیتوان گفت مثبت یا منفی ولی تغییرات همیشه ایجاد میشوند. امر ازدواج هم که امری فرهنگی – اجتماعی است از این قضیه مستثنی نیست. جامعه ما در حال گذار از سنت است. جامعه سنتی در حال تبدیل شدن به جامعهای مدرن یا به قولی صنعتی است. بر این اساس مبناهای فکری افراد برای تصمیم ازدواج هم دستخوش تغییراتی میشوند. بهگفته او، بحث مردسالاری و زن سالاری تقریباً کمرنگ شده، از طرفی هم عامل سن در رشد عقلی و فکری کمرنگ شده است. حتی اگر این بحث همچنان وجود داشته باشد، یعنی برخی اعتقاد داشته باشند که عامل سن در رشد عقلی تأثیرگذار است، توجه افراد باز هم نسبت به اختلاف سنی به پررنگی گذشته نیست.
این روان شناس با اشاره به تغییر تفکر نسبت به زمان گذشته توضیح میدهد: در گذشته تصور میکردند که باید پسرها از دخترها بزرگتر باشند تا مرد بتواند براحتی در خانواده حاکمیت داشته باشد. با تغییراتی که در جامعه ایجاد شده، موضوع سن کمرنگ شده و این عامل از عوامل رشد افراد حذف شده و بحث حاکمیت مردان هم کمرنگ شده و زن و مرد پا به پای هم برای گرداندن چرخ زندگی کار میکنند و وظایف دیگر را هم با هم به دوش میکشند؛ البته بحثهای مالی و عاطفی هم در انتخاب همسران مؤثر است و عامل سن را براحتی کنار میزند.
ولدخانی در ادامه میافزاید: آداب و سنن قدیمی که بهصورت تابو ظاهر میشدند دیگر شکسته شدهاند. در زمان قدیم، در خانوادهای اگر دختر بزرگتر ازدواج نکرده بود، دختر کوچکتر حق ازدواج نداشت. دیگر افراد برای انتخاب همسر، خود را در قید و بندهای قدیمی نمیبینند و آزادانهتر انتخاب میکنند. مبناهای فکری عوض شده و افراد مسائل دیگری را برای انتخاب همسر انتخاب میکنند.