۰ نفر

جهیزیه نمایشی!

۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۱۶:۱۲
کد خبر: 400892
جهیزیه نمایشی!

یک صفحه اینستاگرامی در حوزه جهیزیه که هر پست از این صفحه را باز می‌کنی، عکس‌هایی را می‌بینی که از زاویه‌های متفاوت وسایل خانه را نشان داده‌اند؛ آشپزخانه، اتاق‌خواب، سرویس‌های بهداشتی، سالن و... . عکس‌ها را فالوورها برای ادمین صفحه ارسال کرده‌اند؛ نوعروسانی که تازه به خانه‌بخت رفته‌اند و جهیزیه‌ای که قرار است با آن زندگی‌شان را به سر کنند، به نمایش گذاشته‌اند.

یکی قابلمه‌هایش را روی هم چیده، دیگری در یخچال را باز کرده تا گوشت و مرغی را که تزئین کرده بقیه ببینند، آن یکی ریسمانی را که وسط سرویس بهداشتی آویزان کرده به نمایش گذاشته، عروسی هم طلاکوب‌های روی دیوارها و مبل‌ها را به رخ می‌کشد و...‌ .

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، جهاز ایده‌آل، برشی از جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم؛ جامعه‌ای که اجبارت می‌کند، چند روز قبل از رفتن دختر به خانه همسر، وسایلی را که برای خانه‌اش خریده به نمایش بگذارد تا خانواده همسر و فامیل‌های خودش ببینند و آن را تأیید کنند. شاید این نمایش و این تأیید‌کردن‌هاست که امروز زندگی را سخت‌تر از همیشه کرده است. در نزدیکان چند نفر هستند که به‌خاطر خرید جهیزیه از ازدواج‌کردن پشیمان شده‌اند یا زیر بار وام و قرض رفته‌اند؟ در خانه‌های خودمان نگاهی بیندازیم، چند وسیله در کابینت‌های آشپزخانه داریم که تا به حال از ‌آنها استفاده نکرده‌ایم؟ چند پدر را می‌شناسیم که بعد از سال‌ها هنوز قسط خرید ماشین ظرفشویی و یخچال ساید‌بای‌ساید دخترش را می‌دهد در شرایطی که خودش وسایل ابتدایی زندگی را هم ندارد.

ساناز زن 37ساله‌ای است که 5سال پیش از همسرش جدا شده. او یکی از زنانی است که به‌خاطر راضی نگه داشتن خانواده همسرش بهترین جهیزیه را برد ولی حالا پشیمان است؛ «با پولی که موقع ازدواج داشتم، می‌توانستم یک خانه خیلی ساده بخرم و بیشتر پول را برای خرید خانه بگذارم. اگر وام خرید خانه می گرفتیم هم می‌توانستم خانه بخرم و هم یک جهیزیه متوسط؛ اما به‌خاطر اینکه وسایلم درچشم باشد، همه پول را دادم و بهترین جهیزیه را خریدم. هرچه وسیله برقی در بازار بود خریدم. بعد چند سال از همسرم جدا شدم. همه جهیزیه‌ام را فروختم. پولش چیزی نشد. خودم و پسرم مجبور شدیم به خانه پدر و مادرم برگردیم. اگر آن سال خانه خریده بودم، الان می‌توانستم زندگی مستقلی داشته باشم.» 

خیلی از زنانی که بعد سال‌ها ازدواج هنوز مستأجر هستند، حرف‌های ساناز را تأیید می‌کنند. هر کدام از آنها که به عقب برمی‌گردند، مدعی می‌شوند اگر به جای خرید آب‌پرتغال‌گیر و رنده برقی، به جای پر کردن خانه با مبل‌های تاج‌دار و... پول‌هایشان را روی هم می‌گذاشتند، می‌توانستند یک خانه نقلی بخرند. فرزانه یکی از همین زنان است. او برای خرید جهیزیه 70میلیون‌تومان هزینه کرده؛«موقعی که می‌خواستیم ازدواج کنیم، دوست داشتیم همه‌‌چیز خوب باشد. شوهرم یک ماشین خیلی خوب داشت، فروخت تا بهترین عروسی را بگیرد. من هم 70میلیون تومان دادم و جهیزیه خریدم. همه وسایلم برند و گران بودند. آن سال با 60میلیون تومان می‌توانستم خانه بخرم. پدرم خیلی اصرار کرد ولی من زیر بار نرفتم. الان نه خانه داریم و نه ماشین. هر دوی ما اشتباه کردیم. خانه‌ام پر از وسایل به درد نخور است. هر سال هم قیمت‌ها بالا می‌رود و خانه‌ای که اجاره می‌کنم، کوچک‌تر می‌شود. خانه شده مثل سمساری، همه وسایل‌ها را توی هم چپانده‌ام. درخانه جدید، برای ماشین ظرفشویی جا ندارم، مجبور شدم بفروشم‌اش.»

لیلا و فهیمه زنانی هستند که با نگاه متفاوتی جهیزیه خریده‌اند. آنها معتقدند که استقلال مالی زنان و سنی که آنها ازدواج می‌کنند، در نوع جهیزیه‌ای که می‌خرند، تأثیر می‌گذارد. لیلا 90درصد پول جهیزیه‌ را خودش داده و شاید به‌خاطر همین بوده که با وسواس خرید کرده؛« وام گرفتم و یک پولی هم پس‌انداز کرده بودم، با همان‌ها جهیزیه خریدم. موقعی که می‌خواستم جهیزیه‌ام را بخرم، حواسم بود که پول محدود است و این پول را خودم دارم هزینه می‌کنم. مثل خیلی از دخترها نبودم که پدر و مادرشان 100میلیون‌تومان برای خرید جهیزیه‌شان کنار می‌گذارند و خرید آن باری بر دوش آنها نمی‌گذارد. تلاش می‌کردم چیزی بخرم که هم کیفیتش خوب باشد و هم قیمتش مناسب باشد. وسایل لوکس نمی‌خریدم.» همزمان با لیلا، دختران دیگری هم در فامیل ازدواج کرده بودند. آنها و دوستان خود لیلا خرید جهیزیه را وظیفه پدر و مادر می‌دانند؛« همزمان با من، یکی از دختران فامیل هم ازدواج کرد که وضع مالی خیلی خوبی هم نداشت، ولی خفن‌ترین یخچال بازار را که 8میلیون تومان بود، خرید. می‌گفت وظیفه پدر و مادرم است که بهترین جهیزیه را به من بدهند.» لیلا مشکل اصلی را مسائل فرهنگی می‌داند؛ فرهنگی که می‌گوید عروس مجبور است با توجه به سطح مالی خانواده داماد، جهیزیه تهیه کند. لیلا می‌گوید: «در شمال یک فامیل داشتیم، سر ازدواج دختر اول ماشینش را فروخت تا جهیزیه بخرد، برای دختر دومی هم خانه‌اش را فروخت. دامادها پولدار بودند و پدر مجبور بود جهیزیه خوب بدهد. برای جهیزیه دختر سوم نمی‌دانیم چکار کرد. یک خانواده همه سرمایه‌های زندگی‌شان را از دست دادند تا برای دخترها جهیزیه بخرند. سطح مالی خانواده شوهرم بالاتر از ما بود، ولی من همه‌‌چیزهایی که خریدم  طبق سلیقه خودم بود. به این فکر نمی‌کردم که حتما طوری خرید کنم که در سطح آنها باشد». 

فهیمه هم مثل لیلا خرید کرده، هر چیزی را که نیاز بوده، خریده نه بیشتر؛«من فرصت زیادی برای خرید جهیزیه داشتم. با وامی که گرفتم تکه‌های بزرگ را خریدم. هر ‌ماه که حقوق می‌گرفتم یک وسیله می‌خریدم. من هرچه را که کاربرد دارد، ‌خریدم. مادرم می‌گفت هر چیزی می‌خری، با کیفیت بخر که 2سال بعد نخواهی عوض کنی. اولویت من کیفیت بود. از وامی که گرفته بودم حتی 3میلیون تومان هم ماند. می‌توانستم ماشین ظرفشویی بهتر بخرم، یا یخچال بزرگ‌تر، اما نخریدم. آن 3میلیون را پس‌انداز کردم و ذخیره‌ای برای خرید خانه شد. من ولع خرید نداشتم. من چون خودم هزینه خرید جهیزیه را می‌ دادم و شاید در سنی بودم که منطقی‌تر فکر می‌کردم، الکی خرید نکردم. برای من مهم بود که وسیله زیاد نخرم و خانه را شلوغ نکنم.»

فهیمه هم دوستی دارد که برای خرید خانه، زمینش را فروخته و الان پشیمان است؛«خانواده دوستم، برای خرید جهیزیه او یک زمین اطراف تهران داشتند که  آن را فروختند، جهیزیه خوبی خرید ولی یک سال بعد شوهرش فوت کرد. الان پشیمان است که چرا زمینش را فروخته است. » 

به‌نظر می‌رسد کسانی که استقلال مالی دارند، در خرید جهیزیه دقت بیشتری می‌کنند، اما ساناز این موضوع را تأیید نمی‌کند؛ «من هم بیشتر جهیزیه‌ام را خودم خریدم ولی چیزهایی خریدم که به دردم نمی‌خورد. فکر می‌کنم چون در سن پایین ازدواج کردم، نگاه منطقی به زندگی نداشتم. من اگر عقل امروز را داشتم، بهتر تصمیم می‌گرفتم.»

خانواده دوستم، برای خرید جهیزیه او یک زمین اطراف تهران داشتند که  آن را فروختند، جهیزیه خوبی خرید ولی یک سال بعد شوهرش فوت کرد. الان پشیمان است که چرا زمینش را فروخته است

مکث

چرا ما

آنهایی هم که جهیزیه کامل و گران می‌برند، خیلی راضی نیستند. لیلا یکی از دوستانش را مثال می‌زند که همه جهیزیه‌اش را پدرش خریده که هم وسایلش لوکس هستند و هم باکیفیت و گران‌قیمت؛ «پدر دوستم بازاری است و یک جهیزیه خوب برایش خرید. 2تخته فرش6متری خرید که 36میلیون تومان شد که الان شده 300میلیون‌تومان. اما دغدغه این دختر هم این بود که نمی‌توانست اعمال سلیقه کند. پدر و مادرش می‌گفتند ما پول می‌دهیم و ما تعیین می‌کنیم چه قابلمه، مبل و پرده‌ای بخریم. دوستم فقط خرید آنها را تأیید می‌کرد. می‌گوید بعضی از چیزها را دوست نداشته ولی چون پدرومادرش خواسته‌اند، خریده.» 

بعضی از عروس‌ها با نظر همسرشان خرید می‌کنند. دامادها هستند که تعیین می‌کنند چه چیزی با چه برندی خریده شود. همسر نازی موقع خرید جهیزیه او بیشترین دخالت را کرده؛«من خیلی راحت جهیزیه نخریدم. اوایل دهه70 ازدواج کردم. آن موقع هنوز خرید خیلی از وسایل برقی برای خانواده‌ها سخت بود اما پدر من همه‌‌چیز خرید. وضع مالی پدرم متوسط بود و قرار بود وسایلم ایرانی باشد اما همسرم می‌گفت حتما باید خارجی بخری. آن موقع هم برند خارجی زیاد نبود و آنهایی هم که وجود داشتند گران بودند. پدرم با هر سختی‌ای که بود، وسایل خارجی برای من خرید.» 

بعضی‌ها هستند که خرید جهیزیه را قبول ندارند. آنها می‌گویند چرا برای زندگی‌ای که قرار است زن و مرد با هم داشته باشند، خانواده‌ها باید هزینه کنند. میترا جهیزیه‌ای نبرده است؛«من همیشه می‌گویم پدر و مادر من وظیفه ندارند که برای من زندگی درست کنند. همانطور که خانواده همسرم وظیفه ندارند برای ما عروسی لوکس بگیرند. ما 2سال است که ازدواج کرده‌ایم. به اندازه پولی که داشتیم، خانه اجاره کردیم، به همان اندازه هم وسیله خریدیم. عروسی‌مان هم در حد یک مهمانی خانوادگی بود. بعضی‌‌ها هستند که علاوه بر جهیزیه انتظار دارند پدر و مادر دختر برای بچه‌شان هم سیسمونی بدهد. چرا وظیفه من را پدرومادرم باید به دوش بکشند؟ بچه و زندگی برای من است و مسئولیت همه‌‌چیز هم با من است.» میترا جهیزیه دادن را برای زمانی می‌داند که همه زندگی‌ها سنتی بود؛«دهه‌های قبل دختران کار نمی‌کردند، خانواده‌ها مجبور بودند جهیزیه بدهند. جهیزیه هم محدود بود، رختخواب بود و چند تا ظرف و یخچال اما الان دختر و پسر کار می‌کنند، پول‌هایشان را برای تفریح خرج می‌کنند و موقع ازدواج هم می‌خواهند بهترین چیزها را داشته باشند و این بهترین‌ها را باید خانواده‌هایشان تامین کنند، این خیلی ناعادلانه است.»‌