۰ نفر

چگونه اقتصاد خانواده خود را مدیریت کنیم؟

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۴۵
کد خبر: 353292
چگونه اقتصاد خانواده خود را مدیریت کنیم؟

یکی از ویژگی‌های مهم تربیتی در خانواده، نظم و انضباط مالی است. مدیریت هزینه به معنای بهترین بهره­‌وری با حداقل امکانات است. در زندگی باید بر مبنای نیازهای ضروری خود برنامه‌ریزی کنیم.

چگونه می­‌توان هزینه‌­ها را در خانواده مدیریت کرد؟

برای مدیریت هزینه اول باید هزینه‌­ها را یادداشت کنیم چون تا آدم شناخت دقیقی از اندازه هزینه نداشته باشیم نمی­تواند در مورد آن تصمیم بگیرد که هزینه­‌ها را کاهش دهد یا خیر. اگر از کسی پرسیدید هزینه ماهیانه‌­ات چقدر است و رقم دقیق نگفت بدانید مطمئنا نمی‌­تواند از نظر اقتصادی موفق باشد. آدم‌­های اقتصادی دقیقا می­دانند که چقدر و کجاها هزینه کرده‌­اند. باید آمار ریز هزینه ماهیانه را داشته باشیم تا بتوانیم موفق شویم. بعد از آن کاهش هزینه است.

قدم جدی مهم برای بهبود اوضاع اقتصادی در خانواده این است که انضباط مالی داشته باشیم. واقعیت این است که عمدتا یک شلختگی وجود دارد که این شلختگی و نداشتن انضباط مالی و کاهش ندادن هزینه اغلب ریشه در ضعف­‌های شخصیتی دارد. ضعف­‌های شخصیتی و لایه‌­های پنهانی درونی، ما را وادار می­‌کند که بهتر، بیشتر و فراوان‌تر خرج کنیم. همه ما دنبال یک احساس خوب هستیم. احساس خوب یا کسب انرژی را معمولا به دو روش درست و نادرست دنبال می‌کنیم.

1- روش‌های نادرست کسب انرژی(یا احساس خوب): روش‌های نادرست کسب انرژی مبتنی بر توجه دیگران است. مثلا برای این که عطر و ادوکلنی را استفاده کنم مهم نیست که چه عطری دوست دارم مهم این است که برند باشد و دیده شود. تمارض­ کردن، مظلوم­‌نمایی، متفاوت بودن (مثلا ساعت مچی را بر خلاف دیگران به دست راست بستن)، ارعاب و تهدید دیگران، در مخالفت با دیگران نظر دادن یا رفتار کردن (گرچه این نظر یا رفتار، غیرعقلانی باشد) اینها از شیوه­‌های نادرست کسب انرژی با جلب توجه دیگران است.

2-روش درست کسب انرژی که مانع از این می­‌شود که فرد آدم پرهزینه‌­ای باشد، این است که با انجام کار ارزشمند انرژی بگیرد. وقتی یک کار مفید و ارزشمند انجام بدهد دیگر نیازی به روش های غلط نمی­‌بیند. باید دنبال این باشیم که با چه کارهای ارزشمندی (مهارت، هنر، تحصیل و ...) کسب انرژی کنیم. چون روش های درست کسب انرژی مبتنی بر فعل است نه مبتنی بر توجه دیگران.

ریشه همه اینها عمدتا این است که ما اشباع از محبت و ارزش‌گذاری درست نیستیم و این به دوران کودکی برمی­‌گردد. اگر در خانواده محبت باشد و از کودکی حس ارزشمندی را به روش صحیح به کودک یاد دهند نیازی نمی­بیند که در سنین بزرگسالی، میانسالی و حتی پیری به دنبال کسب انرژی از راه‌­های نادرست باشد. اگر هدفمان این باشد که کار ارزشمندی را انجام بدهیم و از ارائه آن کار ارزشمند یک ارزشی در جامعه ایجاد کنیم این باید ارزشمند باشد و حس خوب به ما بدهد. گاهی، نوع تربیت ما با هدف­‌گذاریِ این موضوع است که مردم چه می‌­گویند و مردم چه فکر می­ کنند. ما یاد گرفته ­ایم که فقط از مردم انرژی بگیریم. اگر دنبال این باشیم که طوری رفتار کنیم که دیگران خوششان بیاید این گاهی موجب انحراف می­‌شود. می‌­دانیم که رفتاری نادرست است ولی انجام می‌­دهیم چون جلب توجه می­کند و از طریق آن انرژی می ­گیریم.

ما با کاهش ندادن هزینه در پی تقویت حس­‌هایی هستیم که نسبت به آن کمبود داریم و با هزینه کردن دنبال حس­‌های خوب هستیم. اگر یک فعالیت ارزشمند خوب دارم آنقدر به من انرژی و احساس خوب می­‌دهد که نیازی به تایید و حس خوب از طریق رفتارهای هزینه بر نیست. هر وقت می­‌خواهیم هزینه را کمتر کنیم چون به این مدل از زندگی و این احساس خوب از هزینه کردن عادت کرده‌­ایم یک رنج درونی در خود احساس می­‌کنیم. علت انجام یا ترک کارها براساس خوب یا بد بودن آنها نیست بلکه علت و انگیزه انجام همه آنها لذت بردن یا ترک رنج است. همه ما کارهایی انجام می­‌دهیم که از آن لذت می­‌بریم و کارهایی انجام نمی­‌دهیم که از آنها رنج می‌­بریم. طبیعی است کسی که به هزینه کردن و لذت بردن عادت کرده، اگر بخواهد هزینه نکند رنج می‌­برد. ممکن است به خود متعهد شود و تصمیم بگیرد که هزینه­‌ها را کاهش دهد اما وقتی رنج چندروزه و یک هفته­‌ای آن را می­‌بیند دیگر ادامه نمی­‌دهد. نکته جالب اینجاست که آنهایی که می­‌خواهند ما را به مصرف متقاعد کنند، یعنی بازار دنیا که می‌­خواهد من، مشتریِ خوبش باشم و خوب برایش خرج کنم، هزینه کردن را برای ما لذت‌بخش نشان می­دهند و جلوه­‌هایی نمایش می­‌دهند که خرید کردن و هزینه کردن را برای ما لذت‌بخش و نشاط‌­آور می­کند. باید مواظب باشیم اسیر این بازی‌ها نشویم.

یکی از کارها برای این که در پرداخت‌ها و هزینه‌­کردها از طریق پول دادن (خرج کردن اسکناس) حس بد نداشته باشیم اختراع کارت‌­های اعتباری است. جشنواره­‌های فروش با تخفیف­، و وام دادن... همه اینها برای این است که ما در هزینه کردن رنج نبریم. سیستم مالی دنیا ما را دائم دارد مقروض می­‌کند. این سه مورد ما را به هزینه ­کردن تشویق می‌­کنند و از طرف دیگر در ما حس رنج بردن را از بین ببرند.

چطور جلوی هزینه‌­های بی مورد را بگیریم؟

راهکارش این است که مدام به رنج‌­ها و خسارت‌هایی که برای از دست ­دادن دارایی داریم فکر کنیم:  درست است چیزهایی را خریده­‌ام ولی برای به دست ­آوردن هریک، چه چیزهایی را از دست داده‌­ام یا می­‌توانستم با این مبلغ چه چیزهای بهتری را بدست آورم؟ به اینها باید فکر کنیم. چون محور کارهای ما همه لذت و رنج است. معمولا تغییر نمی‌­کنیم مگر آن که لذت و رنج خود را تغییر بدهیم.

مرز بین برنامه­‌ریزی و  دقت در هزینه‌­کردها با خسیس بودن چیست؟

تفاوت این است که در این هزینه ­کردها بیشتر عقل دخالت دارد نه نفس. هرجا ضرورت دارد به­ راحتی هزینه می­‌کنیم و هرجا که ضرورت ندارد هزینه نمی­‌کنیم. مثلا برای جهیزیه، یخچال ضرورت دارد و باید یک یخچال خوب بخریم. ولی اگر ماکروفر نباشد لطمه‌­ای نمی‌­بیند. چون بیشتر نفسمان است که تصمیم می‌­گیرد آنجا که توجیه عقلانی نداریم به دلیل­‌تراشی و توجیه­ کردن رفتار مصرفی­‌مان می‌­پردازیمو برای انتخاب‌­هایمان دلایلی به ظاهر عقلانی می‌­آوریم. پس راه آن است که با معیار عقل فردی و اجتماعی در هزینه‌­کردها دقت داشته باشیم. باید با عقلای عالم نشست و برخاست کنیم تا خط کش کار دستمان بیاید. چون من اسیر نفسم شده‌­ام و به دنبال لذت آنی هستم و ممکن است یک جاهایی خست به خرج بدهم و فکر کنم این عقل معاش است و یا یک جاهایی اسراف کنم و فکر کنم که این سخاوت است. یک نفر سومی باید آرام آرام به من یاد بدهد که کجا خرج کردن مدبرانه و درست و به جا است و کجا غلط است. کجا مصداق خست است و کجا مصداق اسراف.

چه باید کرد؟

-قدم اول این که به عنوان یک انسان عاقل و بالغ الان باید باورهایمان را درست آزمایی کنیم. لایه­‌های پنهانی ذهن را بررسی کنیم. اگر تصمیم‌­گیری‌­های مالی و هزینه‌­کردهایمان براساس نیاز است و منطقی است هزینه می­‌کنیم ولو این که هزینه زیادی هم صرف شود، اما اگر نه، تامل کنیم.

-دوم این که عیار کارهای ارزشمند خود را بالا ببریم تا حس خودارزشمندی را در خود تقویت کنیم. فرض کنیم ما با روش تربیتی درستی مواجه نبوده‌­ایم و حتی جامعه و رسانه و تلویزیون هم ارزش ها و روش درستی به ما نشان نداده است الان باید در افکار و ... خود بازاندیشی کنیم و ببینیم که چگونه می‌­توان ارزشمندتر زندگی کرد. وقتی دنبال یک هدف ارزشمند می­‌رویم حس ارزشمندی می­‌کنیم و نیازی نمی‌­بینیم که به روش های غلط کسب انرژی کنیم و هرچند که دیگران تربیت نادرست کرده­‌اند الان با انجام فعالیت‌­های ارزشمند احساس ارزشمندی می­‌کنیم و نیازی به هزینه‌­های بی­جا نخواهیم داشت.

اگر بخواهیم اقتصاد در خانواده را رشد دهیم باید هزینه ­هایمان را در خانواده معقول کنیم.

 کم کردن هزینه برای انسان دردناک است چون :

  • هزینه ­کردن برای انسان حس خوبی دارد خصوصا اگر فرد ضعف‌­­های شخصیتی داشته باشد و با این هزینه آن را پوشش دهد.
  •  به این روش و سبک زندگی عادت کرده­‌ایم.

این دو مورد مانع تغییر مثبت در رفتارهای اقتصادی می شود. و اینها منبعث از باورهای غلط است.

 راه‌های تغییر با توجه به این دو مورد چگونه است؟

 هر تغییر با دو مانع مواجه است:

  • این که احساس خوبم را از دست می دهم یا دچار احساس بد می شوم.

  • با ترک عادت احساس خلاء می‌­کنم.

اصلاح رفتار با تغییر در لذت و رنج ایجاد می‌­شود. این چطور ممکن است؟ با تغییر نگرش. تغییر نگرش هم  به مرور زمان اتفاق می افتد. ما یک تصمیم داریم و یک تغییر. تصمیم الزاما منجر به تغییر نمی‌­شود. فاصله بین تصمیم و تغییر را تمرین پر می‌­کند. این به جدیت و تمرین بستگی دارد.

دو چیز باعث می‌­شود که من نگرش‌­هایم را تغییر دهم. در مورد هر موضوعی یکی به عواقب آن و دیگری به باطن آن فکر می‌­کنم. معمولا کارآفرینان این ویژگی‌­ها را زیاد دارند. نگاه‌شان به آینده است. روحیه‌­ای که کارآفرین نیست نگاه به لحظه و اکنون دارد و این باعث می­ شود که من دنبال لذت آنی و لحظه ­ای باشم. ما لغاتی داریم که در اقتصاد یک جور معنا می­شود و در ادبیات شخصی­‌مان یک جور دیگر. مثلا یک بدهی داریم و یک درآمد و دارایی این در حوزه شخصی..... در حالی که در اقتصاد این گونه معنی نمی­‌شود و در اقتصاد، بدهی آن چیزی است که پول از جیب شما خارج می­‌کند و دارایی چیزی است که به واسطه آن پولی به جیب شما می­‌آید و ریخته می‌­شود. مثلا ماشینی که دارم استفاده می‌­کنم این بدهی است و اگر با آن کار می‌­کنم این دارایی است. چون ما نگاه هزینه‌­ای –لذتی داریم این­گونه افراد هیچ وقت از نظر اقتصادی رشد نمی­‌کنند ما باید پولی را که در می‌­آوریم بخشی از آن را وارد چرخه درآمد کنیم از درآمد دارایی باید وارد سبک زندگی کنیم نه از خود سرمایه­‌مان. هرکس که دلش می­‌خواهد پولدار شود باید پاداش را به تاخیر بیندازد.