۰ نفر

نقطه‌ای روشن برای نجات اقتصاد

۳ بهمن ۱۳۹۴، ۲۲:۵۴
کد خبر: 113186

پس از 2 سال و اندی مذاکره نفسگیر و بسیار مهم که هر لحظه احتمال بر هم خوردن آن و واژگون شدن همه بنای ساخته شده وجود داشت، به توافقی تاریخی دست پیدا کردیم که ایران، منطقه خاورمیانه و جهان را از لبه پرتگاه جنگ و بحران های غیر قابل پیش بینی نجات داد.

گرچه بخش مهمی از آثار مثبت اقتصادی که ممکن بود با توافق هسته ای پدید بیاید، طی دو سال گذشته بخاطر کاهش قیمت نفت از بین رفته است اما نفس این اتفاق و کاهش شدید قیمت جهانی نفت اهمیت توافق را ده‌چندان کرده است. در حال حاضر در بهترین حالت در سال 95 معادل نصفِ بدترین سال تحریم یعنی سال 92، درآمد نفتی خواهیم داشت. این درآمد کمتر از یک چهارم بهترین سال اقتصاد ایران یعنی سال 90 است. باید بدانیم که اگر نظام تحریم برقرار بود، اقتصاد ایران ناچار می‌شد با فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت و حتی کمتر به قیمت 20 دلار ادامه حیات بدهد. این در حالی است در شرایط تحریم هزینه واردات کشور 8 تا 15 درصد بیشتر از سایر نقاط دنیا و درآمد صادراتی کشور 15 درصد کمتر از شرایط عادی بود. بر این اساس می‌توان گفت امکان ادامه این روند غیر قابل تصور بود و همین موضوع نشان‌دهنده اهمیت توافق هسته‌ای و لغو تحریم ها برای اقتصاد ایران است. بنابراین توافق هسته ای و شروع اجرای برجام در یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر اقتصاد ایران، یک نقطه روشن برای نجات اقتصاد ایران محسوب می شود. نجات از بحران درآمدهای نفتی، بحران ناکارآمدی، فساد، کاهش رشد سرمایه گذاری و اقتصادی که مسائلی بزرگتر از برجام به شمار می‌روند. بر این اساس توافق هسته ای و لغو کامل تحریم ها یک مانع بزرگ را از سر راه اقتصاد ایران برداشت اما به هیچ وجه، به تنهایی نمی‌تواند یک موتور محرکه برای شروع رشد اقتصادی باشد. نباید فراموش کرد که ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران بسیار متفاتوت از آن چیزی است که در سال 1384 به دولت قبل تحویل داده شد. گویی در این ده سال که برای ملت ایران یک قرن سپری شده است، اتفاقات بسیار مهمی افتاده که تقریبا برگرداندن آن به شرایط عادی را غیر ممکن کرده است و این به معنای آن است که توافق هسته ای به هیچ وجه شرایط را عادی نمی کند بلکه باید با یک عرق ریزان جسمی و روحیه جهادی هم در دولت، هم در جناح های سیاسی و حکومتی و هم بین مردم با مسئله اقتصاد ایران برخورد کرد. در واقع طلایی ترین دهه تاریخ اقتصاد ایران را نه تنها از دست داده ایم بلکه آن را به ضد فرصت تبدیل کرده ایم یعنی منابع نفتی که ممکن بود زمینه و فرصتی برای سرعت گرفتن رشد اقتصاد ایران و تشکیل سرمایه تبدیل شود به یارانه ای شده است که تامین ماهانه این یارانه برای دولت به یک کابوس تبدیل شده است چراکه فقط در صورت وفور منابع با صادرات روزانه 300 میلیون دلار نفت خام که در سال 1390 به 120 میلیارد دلار رسید، ممکن بود اقتصاد را آنگونه اداره کرد. از سوی دیگر اتفاقی که در تصویر اقتصاد ایران را با سال 1384 متفاوت کرده، فساد گسترده ای است که در سراسر کشور و دستگاه های اجرایی و حکومتی فراگیر شده است. این موضوع تصویز جامعه ایران را متفاوت کرده است. بدون مبارزه با این فساد چه در حوزه اختیارات دولت یعنی پیشگیری و چه در حوزه اختیارات قوه قضاییه یعنی برخورد با فساد، امکان به دست آوردن رشد پایدار و سالم در اقتصاد وجود ندارد. در ده سال گذشته پایه‌های سرمایه موجود در اقتصاد ایران چنان نابود شد که حتی قبل از شروع تحریم‌ها تولید و صادرات نفت ایران سالانه با آهنگی نزدیک به 4 تا 6 درصد به طور منظم کاهش پیدا می کرد. این اتفاق ناشی از فقدان سرمایه گذاری لازم در بخش فوق استراتژیک نفت بود. این موضوع نشان می دهد که نسبت دادن همه مشکلات اقتصاد ایران به تحریم‌ها یک دروغ بزرگ است. اولین موج کاهش نرخ رشد اقتصادی و صفر شدن آن متعلق به سال 1387 که 5 سال قبل از تشدید تحریم‌ها بوده است. بنابراین دولت جز با یک عزم جدی و برخورداری از یک دروغ بزرگ است که مشکلات اقتصاد ایران از تحریم است اولین موج صفر شدن رشد اقتصادی 1378 بود که 5 سال قبل از تشدید تحریم بود. دولت جز با یک عز م جدی و با برخورداری از وفاق حکومتی از جمله حمایت ملی و توده ای، امکان حل مشکلات عظیم اقتصاد ایران را ندارد. حتی اگر نخواهیم جبران کمبودهای گذشته را بکنیم برای سال آینده نیاز به 150 میلیارد دلار سرمایه گذاری داریم. هیچ برآوردی از میزان سرمایه‌گذاری خارجی از سال آینده وجود ندارد بنابراین این میزان باید از سرمایه‌های داخلی به دست بیاید و این جز با آزادسازی اقتصادی همگام با حمایت از فرودست‌ترین اقشار جامعه ایران ممکن نیست. تجربه در این زمینه نشان داده است که می توان حمایت از این اقشار را در دستور کار قرار داد و موفقیت‌هایی را کسب کرد. کاهش هزینه درمان برای فرودست‌ترین اقشار جامعه طی دو سال گذشته یک گام بزرگ بود که یک الگوی مناسب در ساز و کار مورد نیاز برای بازساری اقتصاد ایران به دست می دهد. باید بتوانیم که در بخش حداقل دستمزدها نیز چنین آرامشی را برای طبقه کارگر و همینطور کارمندان کشور فراهم کنیم و همه منابع را به سمت سرمایه گذاری و بهبود بهره‌وری تجهیز کنیم. باید در این مسیر به دنبال جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز بود و موانع آن را از راه برداشت تا به کمک منابع داخلی بیاید گرچه همانطور که ذکر کردم باید سرمایه داخلی را با آزادسازی اقتصادی همراه با حمایت از طبقات فرودست به کار بگیریم. دورانی گرچه هیجان انگیز اما بسیار سخت برای اقتصاد ایران در پیش است که جز با تجهیز همه منابع شامل همه نیروهای مادی و معنوی چه درسطح حکومت و چه در سطح مردم نمی توان از سد مشکلات و مسائل موجود عبور کرد.