۰ نفر

رؤیای اقامت سوئیس با قتل پایان یافت

۱۲ آبان ۱۳۹۸، ۷:۲۵
کد خبر: 391848
رؤیای اقامت سوئیس با قتل پایان یافت

پسری جوان که به عشق اقامت سوئیس با زنی میان‌سال رابطه برقرار کرده و سپس با همدستی دوستش میلیون‌ها تومان پول نقد زن را سرقت کرده و او را به قتل رسانده ‌بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این متهم که متولد سال 72 است به اتفاق همدستش در سال 92 زنی 55ساله را به قتل رسانده و جسدش را در خیابان رها کرده ‌بود. بعد از کشف جسد و مشخص‌شدن هویت عاملان قتل مشخص شد که دو مرد جوان ژاله زن میان‌سال را به قتل رساندند و از حسابش 180 میلیون تومان پول سرقت کرده و اموال دیگرش از جمله تلفن همراه و وسایل شخصی او را به سرقت برده‌اند. با توجه به اینکه فرزندان و مادر مقتول در خارج از کشور زندگی می‌کردند، روند رسیدگی به این پرونده کمی کند پیش رفت تا اینکه فرزندان مقتول در تهران حاضر شدند اما مادر او به دلیل کهولت سن نتوانست به ایران بیاید و دادستان به جای او درخواست دیه کرد این در حالی است که فرزندان مقتول درخواست قصاص هر دو متهم را کردند.

روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهمان را خواند و گفت: متهمان هر دو متهم به مشارکت در قتل، مشارکت در ایراد صدمه عمدی غیرمنتهی به فوت بر بدن مقتول و معاونت کلاهبرداری رایانه‌ای به مبلغ 180 میلیون تومان هستند. زنی به نام مینا نیز در کلاهبرداری رایانه‌ای نقش داشته و مباشرت به این کار کرده‌ است به این ترتیب درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه سینا متهم ردیف اول که متولد سال 72 است، در جایگاه حاضر شد؛ او به جز کلاهبرداری اتهامات دیگرش را قبول نکرد و گفت: من اصلا با ژاله ارتباط خاصی نداشتم و فقط کارهای او را انجام دادم. از چیزهای دیگر خبر ندارم. قاضی گفته‌های متهم را خواند و گفت: در بازپرسی گفته‌ای که با ژاله رابطه‌ داشته‌ای و با او بارها سفر رفته‌ای و از اینکه قرار بود اقامت سوئیس برایت بگیرد اما این کار را نکرد و تو را به سوئیس نبرد ناراحت بوده‌ای اما حالا انکار می‌کنی. متهم جواب نداد و گفت: من هیچ‌کدام از این گفته‌ها را قبول ندارم. سپس نوبت به حامد متهم ردیف دوم رسید؛ او اتهاماتش را قبول کرد و گفت: من قبول دارم به اتفاق سینا ژاله را کشتم و از کاری که کردم بسیار پشیمان هستم. من سه فرزند دارم که یکی از آنها معلول است و برای جراحی‌هایی که باید انجام می‌دادم گرفتاری شدیدی داشتم. اول به من پیشنهاد شد که کارت مقتول را خالی کنیم و من هم قبول کردم. 

سینا دو بار کارت را آورد و من موجودی گرفتم اما به محض اینکه پیامک برای مقتول می‌رفت او کارتش را می‌سوزاند تا اینکه سینا من را به خانه مقتول دعوت کرد. البته ژاله خودش در خانه نبود فقط سینا در خانه بود. او به من گفت: ژاله من را بیچاره کرده‌ است؛ من یک ساندویچی داشتم که به خاطر ژاله آن را جمع کردم. کارهای ژاله را انجام می‌دادم و برایش خرید می‌کردم و او خرجی‌ام را می‌داد. او زن ثروتمندی است و قول داده بود با توجه به اینکه خودش مقیم سوئیس است برای من هم اقامت سوئیس بگیرد اما اصلا توجهی به قولش ندارد و فقط چندباری من را به تایلند و ترکیه برده ‌است. من هم از دستش خسته شده‌ام و حالا می‌خواهم او را بکشم. متهم گفت: من اول قبول نکردم؛ گفتم نمی‌توانم این کار را بکنم و گرفتار می‌شوم اما سینا اصرار زیادی کرد. او خیلی اصرار کرد و من را راضی کرد که این کار را بکنم و من هم در نهایت قبول کردم چون به پول احتیاج داشتم. قرار شد سینا به بهانه گردش ژاله را به پارکی در همان حوالی خانه که اتفاقا بالای شهر تهران بود بیاورد من هم آنجا بودم. طبق قرار وقتی که سینا بشکن می‌زد من باید اقدام می‌کردم اما من خیلی ترسیده‌ بودم؛ بدنم می‌لرزید، دستهایم را نمی‌توانستم کنترل کنم. سینا چندین بار دستش را به هم کوبید و بشکن زد تا من بالاخره رفتم. آنها روی صندلی نشسته بودند؛ من از پشت حمله کردم، دهان و سینه مقتول را گرفتم، به سینا گفتم کیف را بردارد که برویم او گفت اگر زنده بماند من بیچاره می‌شوم. ژاله فریاد می‌زد و از سینا کمک می‌خواست. ناگهان سینا از پشت سر به بدن او کوبید، او را به خاک انداخت و در حالی که او را به خاک انداخته بود با هم ژاله را خفه کردیم و بعد کیفش را برداشتیم و فرار کردیم. رمز کارت عابربانک مقتول را داشتیم. ژاله به سینا خیلی زیاد اعتماد داشت و همه زندگی‌اش را به او سپرده بود به همین خاطر سینا رمز کارت او را می‌دانست. کارت را به زنی به نام مینا که خاله دوست من بود دادیم و او هم 180 میلیون تومان پول را از کارت بیرون کشید و این‌طور بود که پول را بین خودمان تقسیم کردیم که 75 میلیون تومان آن به من رسید. من این پول را صرف هزینه درمان دخترم کردم. از کاری که کرده‌ام بسیار پشیمان هستم؛ من در واقع خودم و خانواده‌ام را بدبخت کردم اما بیماری دخترم و خرجی که روی دستم گذاشته بود، خیلی به من فشار آورد و باعث شد نتوانم تصمیم درستی بگیرم اما از وقتی که مرتکب این قتل شده‌ام، به شدت عذاب وجدان دارم و از اولیای‌ دم هم درخواست بخشش دارم به خاطر کاری که کرده‌ام. فقط بگویم من هیچ شناختی از مادر آنها نداشتم و اولین بار بود که با او برخورد داشتم. سپس مینا در جایگاه قرار گرفت؛ او نیز دفاعیاتش را مطرح کرد و گفت: من فقط کارت را خالی کردم و از اینکه کارت چطور به دست آمده است، خبر نداشتم. من در جریان کارهایی که کرده‌ بودند نبودم حتی نمی‌دانستم کارت چطوری به دستشان رسیده‌ است و اینکه در حال کار خلاف هستند. بعد از پایان گفته‌های متهمان و دفاعیات وکلای آنها هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.