به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این پسر نوجوان میگوید همه بار زندگی روی دوش او بود و هرچند پدرش باعث مرگ یکی از برادرانش شد اما با همه اینها او هزینه مصرف شیشه پدر خود را هم تأمین میکرد؛ اما پدرش با اینکه هزینه مواد مخدرش را از او میگرفت، وسایل خانه را میفروخت که همین رفتار او باعث درگیری منجر به قتل شد. این نوجوان 18ساله دوشنبهشب با مراجعه به کلانتری 135 آزادی خود را به پلیس معرفی کرد و گفت پدرم را کشتهام. بهاینترتیب با هماهنگی بازپرس کشیک قتل بازداشت شد. صبح دیروز این پسر در دادسرای جنایی تهران حضور یافت تا از سوی بازپرس جنایی مورد تحقیق قرار گیرد. این نوجوان ابتدا به شرح زندگی خود پرداخت و گفت: من پسر بزرگ خانواده هستم و از وقتی یادم میآید، پدرم اعتیاد داشت. هشت سالم بود که مادرم به خاطر اعتیاد از پدرم جدا شد و ما پنج بچه ماندیم و یک پدر معتاد. بعد از طلاق مادرم، ما مجبور بودیم برای تأمین هزینه شیشه پدر کار کنیم و در این مدت هم هرکدام از ما بلایی سرمان آمد. یک برادرم که فالفروشی میکرد، یک بار تصادف کرد و پایش شکست و دفعه بعد که ماشین به او زد، در بیمارستان مرد. خواهر دیگرم هم پایش در تصادف با ماشین شکست؛ اما هیچکدام از این اتفاقات باعث تغییر رفتار پدرم نشد و او باز هم ما را برای تأمین پول مواد مخدرش
به هر کاری میفرستاد. این نوجوان ادامه داد: مدتی بود که من کارم را عوض کرده بودم و دیگر به گدایی و فالفروشی نمیرفتم، ضایعات جمع میکردم و یک نفر هم بود که ضایعات را با قیمت خوبی از من میخرید. اینجوری بود که وضعمان بهتر شده بود و دیگر نمیگذاشتم خواهر و برادرهای کوچکترم به فالفروش و گدایی بروند. خرج مصرف شیشه پدرم را هم خودم میدادم؛ اما پدرم باز هم گاهی به وسایل خانه دستدرازی میکرد و چیزهایی را میفروخت. پریشب که با او درگیر شدم و او را با چاقو زدم، خسته از سر کار به خانه رفتم و دیدم یخچال و تلویزیون نیست. از بچهها پرسیدم، گفتند بابا برداشته. فهمیدم که باز هم برای تأمین هزینه شیشهاش وسایل خانه را فروخته است. وقتی پدرم به خانه آمد، با هم دعوایمان شد و او با چاقو به من حمله کرد. من هم چاقو را به زور از او گرفتم و او را زمین زدم، بعد هم دست بچهها را گرفتم و به پارک بردم. بعد به خانه یکی از اقوام رفتم و بچهها را به او سپردم. به خانه برگشتم تا با پدرم صحبت کنم که دیدم چاقو زمین افتاده و او هم پای بساط شیشه نشسته است. آن موقع بود که عصبانی شدم. چاقو را برداشتم و به سرو و گردن او چند ضربه زدم. آن موقع که خون پاشید، تازه فهمیدم چه کردهام. برای همین فرار کردم و به تهران آمدم، چند ساعتی در میدان آزادی بودم؛ اما آخر سر به خاطر عذاب وجدان خودم را به کلانتری معرفی کردم. در پی این اعترافات نوجوان 18ساله بازپرس محسن مدیرروستا پس از تحقیقات اولیه قرار عدم صلاحیت را برای رسیدگی به این پرونده صادر کرد؛ چون قتل در حسینآباد آقتپه اتفاق افتاده و محل قتل خارج از حوزه قضائی تهران بود؛ بهاینترتیب پرونده این جوان به دادسرای کرج که محل وقوع قتل بود، فرستاده میشود.