۰ نفر

خاورمیانه بعد از کرونا!

۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۵۲
کد خبر: 433788
خاورمیانه بعد از کرونا!

با شدت‌گرفتن بحران فراگیر و جهانی ویروس کووید ۱۹، ارتعاشات و انعکاس‌هایی که روند تحولات بین‌المللی در فردای مهار این میهمان ناخوانده جامعه جهانی به خود خواهد دید، موضوع بحث محافل و مجامع مختلفی که به‌نوعی خود را در این دغدغه‌های عمومی ذی‌نفع می‌دانند، قرار گرفته است.‌

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، درباره اینکه فردای جامعه جهانی پس از بحران کرونا با دیروز آن متفاوت خواهد بود، به‌نوعی اتفاق نظر همگانی وجود دارد؛ اما اینکه تفاوت و تغییرات ایجاد‌شده چه سمت‌و‌سویی خواهد گرفت، بحث‌ها و نظرات مختلفی را به‌سوی خود جلب کرده است.

آسیای غربی - در مفهوم مصطلح‌تر آن یعنی خاورمیانه و شمال آفریقا و به تعبیر دقیق‌تر آن دنیای اسلامی عربی این حوزه- از جمله مناطقی است که نقشی حیاتی در همه روند‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی دنیا، چه قبل و چه بعد از کرونا داشته و اکنون با این سؤال روبه‌رو است که این‌همه بحران جنگ، درگیری و نزاع و حسدورزی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای منافع استراتژیک و ژئوپلیتیکی آن، چه نتایجی از رهگذر بحران فراگیر کووید ۱۹ در پی خواهد داشت؟

این منطقه که ثبات و آرامش آن برای تعادل جهانی نقش اساسی و تعیین‌کننده داشته و در هرگونه وضعیتی که قرار داشته باشد می‌تواند شرایط امنیتی و اقتصادی دنیا را متأثر کند، نمی‌تواند در قبال آینده ناشی از تأثیرات بی‌بدیل بحران فراگیر و زیان‌بار کووید ۱۹ مانند سایر مناطق جغرافیایی جهان مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد.‌ در مرحله نخست چگونگی شرایط آتی منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و بخش اعظم دنیای اسلامی عربی، جواب این سؤال خواهد بود که کشورها و نظام‌های حاضر در این منطقه با چه مدیریت و سرنوشتی از کوران تلاش‌های خود برای مقابله با ویروس کرونا بیرون خواهند آمد. شاید هم در مفهوم عام‌تری، آیا تصور اینکه در بحبوحه بحران جاری که مقابله‌‌ای سهل و ممتنع را برای خود تدارک دیده، باید شاهد باشیم که عواقب و عوارض ناشی از آن بتواند نتایج و آثار سیاسی و اجتماعی خاصی را برای هریک از بازیگران ملی به‌همراه داشته باشد و در سطح منطقه‌‌ای و بین‌المللی کسانی باشند که منافع و مضار این بحران را برای خود نتیجه قهری قلمداد کنند؟

در منطقه‌ای که عوامل جدایی‌ناپذیر و ناپیوستگی به‌وفور در گستره وسیع آن جای دارد، از فاکتورهای مشترکی مانند مذهب، زبان و فرهنگ نیز برخوردار است که در مفهوم کلی آن ظرفیت واهی ایجاد وحدت حول هریک از آنها را می‌تواند داشته باشد، اما به دلایل کاملا آشکار و واضح از بهره‌مندی از هریک از فاکتورهای وحدت محروم است و امروز در مقابل آزمایش جهانی کرونا ناتوان و متفرق به‌دنبال راهی برای خروج از بحران می‌گردد.

وضعیت‌های مختلف هریک از کشورهای این منطقه در قبال شیوع و مقابله با کووید ۱۹ بسیار متنوع و متفرق بوده و هریک به دلایل و مشخصه‌های معلوم با شرایطی روبه‌رو هستند که با نگاهی به آمار رسمی سازمان جهانی بهداشت می‌توان دریافت که در این زمینه نیز ناپیوستگی و جدایی بیش از هر عنصر دیگری بازیگر صحنه مقابله با ویروس در این کشور‌هاست.

همان‌گونه که در صحنه جهانی نیز شاهد نوعی نزاع و مبارزه منفی با اهداف مشخص سیاسی برای نسبت‌دادن منشأ ویروس به کشور خاصی هستیم، در همایش منطقه غرب آسیای کووید ۱۹ نیز ناظر همین سفسطه‌‌ها و نسبت‌دادن منشأ ویروس به دنیای شیعه و تبلیغات گسترده برای گسترش‌دادن ادعای واهی آنها هستیم. این محور خصومت‌آمیز که با اتکا به ثروت‌های فراوان نفتی و حمایت‌های عنصر رسانه‌ای در افکار عمومی منطقه و بین‌الملل، شدیدا فعال است، غافل از آن است که آنان که امروز و در اوج بحران نفس‌گیر ویروس کرونا باد می‌کارند، مطمئن باشند که فردا حاصلی جز توفان درو نخواهند کرد.

با نگاه‌ کلان به شرایط جاری شیوع ویروس در این منطقه می‌توان به گونه‌‌های مشخص و گاه متفاوتی از کشورها برخورد کرد که به‌دلیل زمانی و تاریخ شروع رسمی و علنی ویروس از وضعیت‌های نسبتا متفاوت‌تری برخوردار بوده که جمهوری اسلامی ایران در بین آنها علاوه بر مقابله بی‌امان و مستمر خود با ویروس باید شرایط ناعادلانه و بی‌منطق فشارهای ناشی از تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه مردم نجیب و مقاوم ایران را نیز متحمل شود.

البته به نظر می‌رسد برای بسیاری از رژیم‌های حاکم در منطقه آسیای غربی که در پی نسبت‌دادن منشأ ویروس به پایگاه‌های بعضا مذهبی هستند، موفقیت در میزان ظرفیت و توانایی جلوگیری از بسط ویروس اهمیت چندانی نداشته، بلکه پنهان‌کاری هرچه‌بیشتر درباره تلفات انسانی ویروس می‌تواند میزان توفیق مؤثرتر آنها قلمداد شود.

درعین‌حال میزان تأثیرگذاری بحران ویروس کرونا در جهان اسلامی عربی تا حدودی متفاوت بوده و تأثیر عوامل اقتصادی و سیاسی در هریک از این کشورها اثرات و تبعات خاص خود را برای آن کشور به‌همراه داشته است.‌با نگاهی به ژئوپلیتیک منطقه، اولین استنباطی که از چگونگی تأثیر بحران فراگیر کرونا بر بحران‌های جاری منطقه به دست می‌آید، بیانگر آن است که بحران کووید 19 بر معادله بحران‌های منطقه‌‌ای تأثیر چندانی نداشته است؛ برای نمونه جناح‌بندی حاصل از منازعه قطر و ترکیه از یک سو با برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌علاوه مصر و سایرین از سوی دیگر هیچ‌گونه تأثیری از این رهگذر نداشته است. همچنین مشکلات ناشی از اختلاف دیدگاه‌های جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا و همپالکی‌هایش در منطقه نیز حاکی از تداوم خط تخاصمی و فشار حداکثری بوده، هرچند در این مورد نباید از تحرکاتی که امارات متحده عربی در پوشش مناسبات حسن همجواری و اقدامات بشردوستانه، تلاش‌هایی را برای شکستن فضای فعلی روابط دوجانبه‌اش با تهران به مرحله اجرا درآورده، غافل شد که در جای خود می‌توان آن را تحلیل کرد.‌البته در فضای کرونایی منطقه نباید از این مسئله نیز غفلت کرد که در پاره‌ای موارد از شدت درگیری و بحران‌هایی که بازیگران منطقه‌‌ای و قدرت‌های بزرگ خارج از منطقه در آن دخیل بودند، کاسته شده و برعکس برخی نمونه‌ها هم به‌خاطر بازیگران فرصت‌طلبی مانند گروه‌های تروریستی وخامت اوضاع را به دنبال داشته است.

پیشنهاد عربستان سعودی برای آتش‌بس موقت در یمن که ممکن است به نتایج پیشرفته‌تری نیز منجر شود و برقراری آتش‌بس در ادلب سوریه تحت تأثیر و نفوذ روس‌ها، از جمله مواردی است که در قلمرو بحران‌های منطقه‌ای قابل توجه است. هرچند به موازات آتش‌بس در سوریه، ترکیه با تمام توان برای حضور نظامی خود در ادلب قدم برمی‌دارد که البته با پاسخ سوریه و از موضع قدرت روبه‌رو بوده است.

بحران جاری در لیبی به‌دلیل حضور روسیه و ترکیه و به تبع آن هریک از آنها به‌عنوان بازیگران صحنه داخلی این کشور، در تداوم خود، پذیرش واقعی آتش‌بس ادعایی در این کشور را شاهد نبوده است.

وضعیت عراق نیز در چارچوب تأثیرات بحران ناشی از ویروس کرونا شرایط ملتهب خود را که منتج از حضور تحمیلی آمریکا و شرایطی است که این حضور نامیمون می‌تواند برای صلح و آرامش مورد نیاز و خاتمه دخالت‌های آشکار و پنهان رژیم صهیونیستی در تحولات این کشور داشته باشد، فراهم کرده و درحال‌حاضر از جنگ و درگیری رودررو خبری نیست؛ اما تحرکاتی که تروریست‌های داعش در سوریه و عراق به آنها متوسل می‌شوند، حکایت از آتش زیر خاکستری دارد که تا پایان حضور آمریکا در این دو کشور نمی‌تواند از منظر بحران‌زایی به دور باشد.

منازعات و رقابت‌های قدرت‌های بزرگ در منطقه آسیای غربی محور دیگر ژئوپلیتیک این منطقه در کوران بحران کرونا و پس از آن است.

در این مبحث نیز باید اذعان کرد که بنیان و پایه‌های این رقابت همچنان دست‌نخورده است؛ اما نمی‌توان از نظر دور داشت که حداقل نتیجه‌ای که روند فعلی این رقابت به‌همراه داشته، تسریع در گرایش‌های موجود و ناظر بر خروج آمریکا از منطقه است. خروج نهایی آمریکا از این منطقه می‌تواند کم‌شدن بازدهی سرمایه‌گذاری روسیه در سوریه را نیز معنا کند، زیرا تمامی دستاورد‌های روسیه در سوریه به‌منزله تلاش مسکو برای کسب آورده‌هایی برای تسویه‌حساب‌های بین‌المللی روسیه با غرب و به‌ویژه آمریکاست. نباید فراموش کنیم که آقای پوتین در نزاع بر سر قیمت نفت بخشی از پرستیژ بین‌المللی خود را خدشه‌دار کرد؛ بنابراین تأثیرات بحران کرونا در منازعات و گردن‌کشی‌های دو ابرقدرت، نشانه‌های آشکاری از خود را در حال بروز دارد.

صحنه ترسیمی مبارزات کسب جایگاه توسط ابرقدرت‌های بزرگ، امکاناتی را برای بازیگران منطقه‌‌ای مانند ترکیه فراهم کرده و آنچه در ادلب در حال وقوع است، می‌تواند بخشی از زمینه‌سازی برای آینده آقای اردوغان تلقی شود.‌اگرچه فضای منطقه‌‌ای بین‌المللی در تلاش برای القای این فرضیه نادرست است که ایران به‌دلیل فشار‌ها و مشکلات ناشی از تحریم‌ها ضعیف شده؛ ولی ظرفیت‌ها و توانایی‌های بالقوه و بالفعل کشور که در منزلگاه مقابله با بحران کرونا نیز با وجود تمامی مشکلات پیش‌رو به‌خوبی خود را بروز داد، گویای واقعیت انکارناپذیری است که نقش و بازیگری جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یکی از مؤثرترین و بانفوذترین کشورهای منطقه، در مسیر پیش‌رونده خود قابل توقف و برگشت نخواهد بود.

شرایط داخلی و منطقه‌‌ای رژیم صهیونیستی نیز با وجود فشار رسانه‌ای پیوسته و مستمر مبنی بر تقویت هر‌چه بیشتر این رژیم در پرتو تحولات بحرانی منطقه، حکایت از آن دارد که با ظرفیت و توانایی این رژیم نیز در بستر تحولات جاری، نمی‌توان امکان جهش فوق‌العاده و کسب امتیازات بیشتر را برایش متصور بود.

با توجه به مفروضاتی که به‌صورت مختصر درباره وضعیت حضور قدرت‌های خارجی و چگونگی شرایط جاری آنها که شامل مواردی مانند زیر وجود دارد:

‌-تضعیف ایالات متحده و روسیه از رهگذر تحولات منطقه‌‌ای،

‌-نفوذ و ارتباطات رو‌به‌گسترش چین در کشورهای حوزه خلیج فارس (عراق) و شمال آفریقا (تونس، مصر و...‌)،

‌-تداوم روابط معنی‌دار پکن و تهران از رهگذر تحریم‌های ناعادلانه و زورمدارانه آمریکا بر انرژی و نفت ایران،

‌-نیازهای مالی و سرمایه‌‌ای کشورهای کلیدی منطقه شمال آفریقا مانند مصر، الجزایر و امکانات منحصربه‌فرد چین برای پاسخ‌گویی به این نیازها،

‌-همکاری‌های از سر ضرورت پکن و ریاض در جهت تدوین استراتژی ورود چین به معادلات انرژی منطقه خلیج فارس که در اظهارات توأم با نگرانی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، نسبت به عملکرد آمریکایی‌ها در منازعه نفتی ریاض و مسکو که انعکاس آن به‌خوبی قابل فهم بوده و حاکی از آن است که ریاض درصدد تعامل با بزرگ‌ترین مصرف‌کننده هیدروکربوری جهان یعنی چین و دومین مشتری سعودی بعد از ژاپن است.

شواهد و روندهای تحولاتی منطقه آسیای غربی، می‌تواند حاکی از آن باشد که یک ابرقدرت اقتصادی مانند چین در حال آماده‌سازی بیشتر زمینه‌های ورود تمام‌عیار خود در این منطقه است.

البته نباید از این منظر دچار خوش‌خیالی‌هایی مانند ورود چین به صحنه سیاسی و نظامی بحران‌هایی مانند سوریه و عراق شد که پکن هیچ‌گونه سودی در حضور در این مناطق برای خود متصور نیست. از طرفی مناسبات پکن با هریک از بازیگران و عناصر منطقه‌ای شکل و محتوای خاص خود را دارد که تمایز آشکار آنها مانع از مشکل‌آفرینی برای راهبرد درازمدت چین خواهد بود. این راهبرد چنانچه در برخی از اسناد منطقه‌‌ای نیز از آنها صحبت می‌شود، بر نگاه پکن بر محوری مانند عربستان سعودی، دریای سرخ و مصر استوار است که بسیار پرمعنی و بی‌هماورد بوده و در امتداد استراتژی بلندمدت اقتصادی «جاده ابریشم» خود که به مصر هم ختم می‌شود، قرار دارد.

در مجموع چنانچه در مسیر عبور از بحران فراگیر کرونا، رخدادی مانند انفجار اجتماعی با نتایج سیاسی کنترل‌نشدنی را در منطقه شاهد نباشیم و با احتیاط از کنار فرضیه حضور پرمعنای چین در صحنه‌آرایی بعد از این بحران عبور کنیم، به نظر نمی‌رسد که بحران کووید ۱۹ از چنان ظرفیتی برخوردار باشد که بتواند منتج به تحولی مانند تغییرات بزرگ و اساسی در منطقه اسلامی- عربی غرب آسیا شود. نگاه به این صحنه‌آرایی در شرایطی خواهد بود که دنیای غرب به‌ویژه اتحادیه اروپایی به دلایل و استدلال‌های مختلف، ناچار است در فردای رهایی از ویروس مرگ‌بار کرونا چارچوب راهبردی دیگری را برای مناسبات خود با چین طراحی کند، همان‌گونه که بارقه‌های آن از هم‌اکنون در شرف بروز و ظهور عینی است.