۰ نفر

آیا امریکا از عواقب عملیات تروریستی فرودگاه بغداد در امان می‌ماند؟

۱۴ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰
کد خبر: 406994
آیا امریکا از عواقب عملیات تروریستی فرودگاه بغداد در امان می‌ماند؟

امریکایی‌ها در ترور سردار شهید قاسم سلیمانی دچار محاسبات غلط شده‌اند و تصور می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران نتواند در شرایط تحریم‌ها و مسائل جاری خاورمیانه در سطح قابل توجهی به این اقدام تروریستی واکنش نشان دهد. واشنگتن با اطمینان خاطر این عملیات را انجام داد.

و گرفتار این خیال باطل است که جمهوری اسلامی ایران آمادگی تقابل را ندارد. روز گذشته در سطح مقام معظم رهبری و شورای امنیت ملی تصمیمات مهمی گرفته ‌شد که نشان می‌دهد، ایران حاضر به ساده عبور کردن از کنار این اقدام خصمانه و جنایتکارانه امریکا نیست. نکته حایز اهمیت دیگرمساله وحدت ملی است که در پی این اقدام ایجاد شد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، مردم ایران به صورت خودجوش در واکنش به این اقدام به خیابان‌ها ریختند و برای شهادت سردار قاسم سلیمانی عزاداری کردند. این مقدمه یک تشییع باشکوه برای شهدای این عملیات تروریستی و شهید قاسم سلیمانی خواهد بود. چنین وحدتی و شکوه تشییع پیکر این شهدا، به امریکایی‌ها نشان خواهد داد که در محاسبات خودشان اشتباه کرده‌اند و برخلاف انتظار باعث اتحاد و همبستگی بیشتر میان مردم ایران شده‌اند.

نکته دیگری که وجود دارد، این است که امریکایی‌ها از نتایج عملکردهای اخیر خود در خاورمیانه به‌شدت ناامید شده‌اند و نوعی سرخوردگی و خشم در میان مقام‌های امریکایی عیان شده است. این تصور وجود داشت که در پی ناآرامی‌های عراق و لبنان، کار یکسره خواهد شد و دولت‌هایی در این کشورها بر سر کار خواهند آمد که سرسپرده واشنگتن باشند و امتیازهای ویژه‌ای به واشنگتن به‌ویژه در جهت تضعیف محور مقاومت خواهند داد. اما تا به امروز، این اهداف و خواسته‌های واشنگتن عملی نشده است و طی هفته‌های اخیر علائمی از بغداد و بیروت می‌آید که نشان می‌دهد برخلاف انتظار امریکا، مسیر تحولات به سمت دیگری میل می‌کند. امریکایی‌ها خیلی هزینه کردند و امیدوار بودند که با سرمایه‌گذاری بر ناآرامی‌های داخلی در لبنان و عراق، بتوانند به نتایج دلخواه‌شان برسند، اما به نظر می‌رسد که تحولات پیش‌رو نه تنها به نفع امریکایی‌ها تمام نخواهد شد، بلکه منافع آنها را در منطقه بیشتر به خطر می‌اندازد.

نکته سوم این است که امریکایی‌ها از یک سال و نیم پیش در این رویا بودند که با اجرای سیاست حداکثری و تحریم‌ها علیه ایران، باعث عقب‌نشینی و تغییر مواضع جمهوری اسلامی ایران شوند، اما انتظار امریکا در این مورد هم برآورده نشد. مانور مرکب هفته گذشته با حضور ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند، بیش از هر زمان دیگری واشنگتن را غضبناک و ناخشنود کرد، چراکه دو ابرقدرت در کنار ایران قرار گرفتند و با سیاست‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران همراهی کردند.

امریکا تصور می‌کرد بعد از این شکست‌ها، می‌تواند از طریق اقدام حذفی و ترور، محور مقاومت را در منطقه تضعیف کند و شرایط جدیدی به نفعش شکل بگیرد. اما واقعیت این است که در واکنش به این اقدام، در عراق هم مرجعیت، هم دولت، هم نیروهای مردمی، این اقدام را محکوم کردند و پشتیبانی خود را از حشدالشعبی و جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند. گروه‌های لبنانی، یمنی و فلسطین اشغالی هم یک‌صدا این جنایت را محکوم کردند و بار دیگر بر همراهی خود با جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند. این موضع‌گیری‌ها به منطقه هم محدود نمانده و همه کشورهای دنیا و حتی درون امریکا، صدای انتقادها و اعتراض‌ها نسبت به چنین اقدامی بلند شده است و همه نگران واکنش جمهوری اسلامی ایران هستند.

بعد از محکومیت یک‌صدای این اقدام تروریستی بود که امریکا به سرعت دچار اضطراب شد و تغییر رویه داد تا جایی که من شنیده‌ام بلافاصله بعد از واکنش تند ایران به این اقدام، واشنگتن از طریق سفرای یکی از کشورهای عربی به ایران پیامی را رسانده است که اگر جمهوری اسلامی ایران در برابر این اقدام، واکنشی نشان ندهد و آن را تلافی نکند، واشنگتن می‌تواند در بحث تحریم‌ها امتیازهایی به تهران بدهد. به تصور من اینها همه نشان از اضطراب در راس نظام تصمیم‌گیری ایالات‌متحده امریکاست.

به تصور من بهترین مسیر برای مقابله با اهداف امریکا در منطقه، ادامه مسیر شهید سردار قاسم سلیمانی خواهد بود که الحمدلله با انتخاب سردار قاآنی به‌عنوان جانشین ایشان و تاکید مقام معظم رهبری بر استمرار مسیر سردار شهید در منطقه، پرچم مقاومت همچنان برافراشته باقی خواهد ماند.

به گمان من باید با جسارت و غره شدن امریکا برخورد جدی انجام شود. پیش از هر چیزی، نباید فراموش کرد که جسارت امریکا به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی عراق است. واشنگتن برخلاف استقلال و سیادت عراق عمل کرده‌ است. آنها یک مقام رسمی و فرمانده ارشد نیروهای مسلح عراق را شهید کرده‌اند و هم برخلاف توافقنامه امنیتی میان عراق و امریکا عمل کرده‌اند و بدون مجوز دولت عراق دست به عملیات نظامی در خاک این کشور زده‌اند. به‌علاوه اینکه، ترور سردار سلیمانی، در واقع ترور یک مهمان رسمی حکومت عراق است. سردار سلیمانی، مهمان ویژه و رسمی دولت عراق بود و توسط یک مقام ارشد امنیتی عراق مورد استقبال قرار گرفته ‌بود. نکته دیگر این است که این جنایت در حمله به یک منطقه غیرنظامی اتفاق افتاده است. امریکایی‌ها با حمله به خیابان‌های اطراف فرودگاه بغداد، عملا یک منطقه غیرنظامی را هدف حملات جنایتکارانه خود قرار داده‌اند که یک جرم به جرایم متعدد امریکا در این جنایت غیرقانونی اضافه می‌کند.

اما در میان همه این جنایات و جرایم، امریکایی‌ها یک خطای راهبردی بزرگ مرتکب شدند؛ اینکه واشنگتن در یک عملیات تروریستی یک مقام ارشد جمهوری اسلامی ایران را ترور کند و مسوولیت آن را برعهده بگیرد، اولین‌بار است که اتفاق می‌افتد. امریکایی‌ها به لحاظ اقدامات جنایتکارانه علیه مردم ایران، مقام‌های سیاسی و نظامی تاکنون کم نگذاشته‌اند، اما تاکنون مستقیما مسوولیت جنایات‌شان را برعهده نمی‌گرفتند. این‌بار علنا و به صورت رسمی، مسوولیت اقدام خود را برعهده گرفته‌اند. خطای راهبردی امریکا این بود که با پذیرفتن مسوولیت این اقدام عملا دست ایران را برای مقابله به‌مثل باز گذاشت و به لحاظ حقوقی مقام‌های امریکایی در همه جای دنیا می‌توانند هدف مشروع حملات تقابلی ایران باشند، چراکه امریکا مستقیما مسوولیت این اقدام را پذیرفته است و به آن افتخار هم می‌کند؛ درنتیجه هرگونه مقابله به مثل ازسوی جمهوری اسلامی ایران، جمهوری عراق و گروه‌های مقاومت در منطقه، مشروع و مطابق قواعد بین‌المللی خواهد بود.

بعید است که جمهوری اسلامی ایران، در برابر هیچ امتیاز سیاسی از سوی امریکا حاضر به گذشت از خون شهدایش باشد؛ خون‌هایی که دیروز ریخته شدند، بسیار ارزشمند بودند. امریکا اگر بخواهد مورد عفو و گذشت ایران قرار بگیرد، باید امتیازهای بسیار بزرگی بدهد که به نظر نمی‌رسد به هیچ‌وجه آمادگی برای چنین اقداماتی در واشنگتن وجود داشته ‌باشد. امریکا نه تنها باید رسما به خاطر ریخته شدن خون مقام‌های ایرانی و عراقی، از دولت‌های دو کشور و خانواده شهدا عذرخواهی کند، بلکه در ابعاد وسیعی باید برای عقب‌نشینی از منطقه اقدام کند. چنین تصمیم‌های بزرگی در قواره و قد دونالد ترامپ و دستگاه حاکمیت کنونی امریکا نیست. فراموش نکنیم که حتی اگر امریکایی‌ها وعده امتیازی هم بدهند، با خلف وعده‌های مکرر و بدعهدی‌های متعدد، عملا اعتمادی به اجرای این وعده‌ها وجود ندارد.

امریکایی‌ها جسارت پذیرش اشتباهات خود را ندارند. خطایی استراتژیک که دیروز روی داد، خطایی است که امریکا حاضر به اعتراف به آن نخواهد بود و با اصرار بر آن مجبور می‌شود عواقب سخت و شدید آن را تحمل کند. جسارت امریکایی‌ها در اصلاح و عمل صواب نیست، بلکه آنها در جنایت و عملکرد شیطانی جسارت دارند. امریکایی‌ها اگر می‌خواهند از عواقب این اقدام تروریستی معاف شوند، باید جسارت داشته ‌باشند که تصمیم‌های بزرگی برای خروج از عراق و منطقه بگیرند، چراکه نهایتا جز رفتن از منطقه راهی نخواهند داشت. اما یا می‌پذیرند و آبرومندانه از منطقه می‌روند یا با حقارت و شکست. اگر امریکایی‌ها تصور می‌کنند که با نگه داشتن نیروهای‌شان در منطقه از این به بعد می‌توانند به هدف یا منفعتی در خاورمیانه برسند، خطایی بزرگ‌تر، روی خطای راهبردی پیشین خود افزوده‌اند، چراکه دیگر آسایش و آرامشی برای نیروهای امریکایی در منطقه وجود نخواهد داشت.