۰ نفر

دروغ سیزده در سپتامبر

۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۷
کد خبر: 382959
دروغ سیزده در سپتامبر

رئیس‌جمهور صبح روز گذشته و در حالی که بخش قابل‌توجهی از همکارانش را به‌دلیل عدم صدور روادید از سوی دولت آمریکا به‌همراه نداشت، تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، بنابر اخبار اعلام‌شده از سوی دفتر رئیس‌جمهوری، حسن روحانی عصر روز چهارشنبه سوم مهر در صحن علنی سازمان‌ملل سخنرانی خواهد کرد و روز پنجشنبه پس از برگزاری نشست خبری با خبرنگاران، به تهران بازخواهد گشت.با وجود اینکه طبق اعلام دفتر رئیس‌جمهوری، سخنرانی در صحن علنی و نهایتا دیدار با برخی روسای کشورهای مختلف جهان ازجمله انگلیس، مهم‌ترین برنامه‌های رئیس دولت خواهند بود؛ اما جریانی در داخل تبلیغ‌کننده یک خط خبری خارجی خطرناک درباره این سفر شده و تلاش می‌کند بگوید احتمال توافق و سپس دیدار حسن روحانی با دونالد ترامپ جدی است.

شاید در ابتدا بپرسید چرا این خط خبری را خارجی معرفی می‌کنیم؟ و احتمالا پس از آن بپرسید که مگر توافق چه ایرادی دارد؟

پاسخ سوال اول این است که اولا در ایران نه صرفا قریب‌به‌اتفاق کارشناسان که بسیاری از مردم هم به این نتیجه رسیده‌اند که با ترامپ نمی‌توان گفت‌وگو کرد، لذا در داخل جریان‌های رادیکال یا مدافعان غرب نمی‌خواهند یا نمی‌توانند سرمنشأ چنین خبری باشند و لذا ترجیح می‌دهند دنبال خبررسانی غربی‌ها را بگیرند.

1 دونالد ترامپ آغازکننده ماجرا بود. او در یک سخنرانی تلاش کرد وجهه تند و خشن قبلی خود را قدری اصلاح و ابراز کند مدافع صلح و گفت‌وگو است. ترامپ که البته به داشتن مواضع متناقض و زیگزاگی معروف است، گفت: «من همیشه برای گفت‌وگو حاضرم. برنامه‌ای برای دیدار با او (حسن روحانی) ندارم، اما همیشه حاضرم. آنچه را آنها می‌خواهند گوش می‌دهم، اما برنامه‌ای برای دیدار ندارم.»

2 امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه که حالا چند ماهی است پیگیر روابط ایران و آمریکا شده و تلاش می‌کند نقش یک میانجی و مصلح را بازی کند، در اظهارنظری از احتمال وقوع تغییرات در روابط ایران و آمریکا خبر داده و گفته است به تلاش‌های خود برای یافتن راهی که بتواند اقدامات ناتمامی را که در جریان اجلاس گروه‌۷ در شهر بیاریتز در جنوب فرانسه انجام شده، کامل کند، ادامه می دهد.

3 علاوه‌بر اظهارنظر مکرون، خبر دیگری فضای رسانه‌ای معطوف به نشست مجمع عمومی سازمان‌ملل را درنوردید. کریستین امانپور، مجری شبکه خبری «سی‌ان‌ان» که صبح دیروز با ظریف گفت‌وگو کرده بود، پیش از انتشار متن کامل این مصاحبه نوشت: «ظریف امروز به من گفت رئیس‌جمهور روحانی حاضر است با (دونالد) ترامپ این هفته در نیویورک دیدار کند، اگر ترامپ حاضر باشد آن چیزهایی را که ضروری است انجام دهد؛ لغو تحریم‌ها در ازای نظارت‌های دائمی بر برنامه هسته‌ای ایران.»

این خبر خیلی زود در رسانه‌ها پیچید و تحلیل‌های زیادی درمورد آن منتشر شد. چندین ساعت بعد و پس از آنکه سوالات زیادی درباره این موضع ظریف در رسانه‌های داخلی مطرح و انتقادهایی درباره آن شده بود، محمدجواد ظریف به یکی از رسانه‌ها توضیحاتی را ارائه کرد. او به خبرنگار «الف» درباه خبر امانپور گفت: «ایران پیشنهاد دو تعهد متقابل 2023 را در برجام داده است، یعنی تصویب پروتکل الحاقی در ایران، درصورت لغو تحریم‌ها در مجلس آمریکا. درصورت اجرای فوری تعهد توسط ایالات متحده، دیداری در چارچوب 1+5 صورت خواهد گرفت.»

 یک دوگانه پیچیده و دوسر باخت برای ایران

این خبرها همگی ازجمله اظهارنظرهایی بودند که در 30 ساعت گذشته به‌شدت میان رسانه‌ها بازنشرشده و به‌نوعی سیلی شده بر مواضع قبلی ایران، به‌گونه‌ای که به‌راحتی می‌توان تصور کرد توافق و برنامه‌ریزی نانوشته‌ای بین غربی‌ها در شکل‌دهی یک دیپلماسی عمومی و عملیات روانی شکل گرفته است؛ از ترامپ تا امان‌پور، ایده‌ای که می‌خواهد اولا چهره خشن و تند و تیز ترامپ را تعدیل کند و سپس ایران را در یک دوگانه دوسر باخت قرار دهد، چنانکه اگر گفت‌وگو شکل گرفت ایران بازنده میدان باشد و اگر مذاکره هم آغاز و اساسا دیداری میان دو رئیس‌جمهور برگزار نشد، ایران مقصر جلوه داده شود و برنده آمریکا باشد.

همین‌جا نقطه‌ای است که باید به سوال دوم پاسخ داد تا هم علت نامناسب بودن دیدار و توافق مشخص شود و هم چرایی خطرناک‌بودن دوگانه‌سازی آمریکا برای ایران.

 چرا گفت‌وگو با آمریکا در گرفتن یک عکس یادگاری خلاصه خواهد شد؟

بیایید مواضع آمریکایی‌ها چه نظرات این یکی، دو روزه و چه حرف‌ها و اقدامات قبلی را مرور کنیم.

اول دونالد ترامپ در کنار اعلام آمادگی برای شنیدن و گفت‌وگو که ظاهرا موضعی صلح‌طلبانه  و   مسالمت‌جویانه است که پیش از این هم بارها بیان کرده و بعدا یا نقض‌شان یا با توهین و تهدید همراه کرده، اقداماتی انجام داده که هیچ‌کدام نشان از صلح‌جویی، گفت‌وگو، توافق و هر عبارتی نزدیک به این مضامین را ندارد. آنها همین دو روز قبل به‌جای اینکه مقدمات گفت‌وگو را آماده کنند، یعنی به‌جای زمینه‌سازی برای حضور تیم ایرانی در نیویورک، دقیقا عکس آن عمل کردند و پس از تاخیر در صدور روادید برای حسن روحانی و محمدجواد ظریف، هم برای تعداد زیادی از هیات همراه رئیس‌جمهور، ویزای رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه را با محدودیت‌های بالایی به دست‌شان رساندند، رفتاری که هیچ نشانی از زمینه‌سازی برای یک توافق یا گفت‌وگو در آن دیده نمی‌شود.

دوم تحریم چندی‌پیش محمدجواد ظریف سنگ بزرگ آمریکایی‌ها در مسیر مذاکره بود، چراکه اساسا آنها درصدد حذف ابزار مذاکره که همان وزیر امور خارجه ایران باشد برآمدند و نشان دادند با اصل گفت‌وگو و تعامل مشکل دارند وگرنه هیچ لزومی برای ایجاد محدودیت علیه وزیر امور خارجه ایران نبود.

سوم  ترامپ و مکرون هرکدام در حالی از احتمال دیدار و تغییر فضا سخن می‌گویند که هنوز خبر تحریم مجدد ایران از تیتر اصلی رسانه‌ها پایین نیامده است. عصر جمعه گذشته وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد تحریم‌های سنگینی را علیه بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی ایران به بهانه اقدامات تروریستی ایجاد کرده است و به نقل خودشان آخرین راه تنفس مالی ایران را هم بستند. این تازه علاوه‌بر تحریم‌های یکی، دو ماه اخیر است؛ تحریم‌هایی که از دفتر رهبر انقلاب تا صنایع پتروشیمی ایران را شامل می‌شد. این اقدام هم نشان می‌دهد هیچ نشانه‌ای از آمادگی برای گفت‌وگو وجود ندارد.

چهارم شکل‌گیری هر گفت‌وگو یا مذاکره‌ای مستلزم برخی توافقات اولیه است. آمریکایی‌ها اما امروز مسیر هرگونه مذاکره و توافقی را بسته‌اند. مثال بارز این مساله، سنگ‌اندازی مقابل راه‌اندازی اینستکس و توافق 15 میلیارد دلاری اروپا با ایران.

جمع‌بندی این نکات لاجرم این ذهنیت را در اذهان ایجاد می‌کند که روح حاکم بر رفتار و کلام آمریکایی‌ها، هیچ سنخیتی با کسی که مایل به گفت‌وگو، مذاکره و توافق باشد نیست و همین کافی است تا به این نتیجه برسیم که ترامپ مانند آنچه بر سر کره آورد، صرفا به‌دنبال گرفتن عکس یادگاری و بهره‌برداری انتخاباتی است ولاغیر؛ اقدامی که البته ضرری مضاعف برای ایران پدید خواهد آورد، به این صورت که ایران از مواضع خود کوتاه می‌آید، میان مردم در داخل گسست ایجاد می‌شود و علاوه‌بر اینها، وجهه خود را نیز در جهان بدون دریافت حداقلی از امتیازات از دست خواهد داد. حالت دوم اما این است که با همه این اقدامات، دیداری میان مقامات دو کشور اتفاق نیفتد. در آن حالت هم آمریکایی‌ها و هم غربی‌ها توانسته‌اند با استفاده از توان رسانه‌ای خود چهره‌ای مدافع مذاکره بسازند و ایران را مخالف گفت‌وگو توصیف کنند. ترامپ البته همین را هم غنیمت خواهد شمرد و از این فضا برای پیشبرد اهدافش از توسعه فشار بر ایران تا مدیریت افکار داخلی آمریکا استفاده خواهد کرد. همین وضعیت به‌خوبی توضیح می‌دهد که چرا دوگانه‌ای که آمریکا به‌دنبال آن است برای ایران باخت - باخت است و تیم دستگاه دیپلماسی و دفتر رئیس‌جمهور نه‌تنها باید از قرار گرفتن در آن خودداری کرده و لازم است تلاش کنند این بازی را به‌هم بزنند و نگذارند چنین فضایی علیه ایران شکل بگیرد.

 غفلت دولت هزینه سنگینی دارد

یک نکته اما در این میان نباید مغفول بماند و آن این است که یکی از نتایج فضاسازی اخیر غربی‌ها اعم از آمریکا یا فرانسه تداعی نوعی حاکمیت دوگانه در ایران است، اینکه ایران دولتی دارد که می‌توان با آن به گفت‌وگو نشست و حاکمیتی که قابل گفت‌وگو نیست. این وضعیت در نگاه برخی فعالان سیاسی رادیکال در نزدیکی‌های دولت به‌عنوان یک فرصت مناسب و انتخاباتی قابل استفاده است، لذا بدشان نمی‌آید از چنین فضایی در خارج بهره‌برداری داخلی کنند. از این‌رو به‌نظر می‌رسد ارسال هرگونه پالسی از داخل که تقویت‌کننده فضاسازی غربی‌ها درباره وقایع سفر حسن روحانی به آمریکا باشد مانند توئیت اخیر حسام‌الدین آشنا درباره سفر آمریکا، به‌نوعی بازی در زمین همین فعالان سیاسی رادیکال است و شائبه برخورد انتخاباتی با منافع ملی را تداعی می‌کند. با توجه به همین مساله باید انتظار داشت دولت خود را از این نقطه اتهام خارج کند و دقیقا برعکس واکنش دیرهنگام محمدجواد ظریف به توئیت کریستین امانپور که باعث شد فضای سنگینی در این خصوص شکل بگیرد، وارد میدان شود و فضاسازی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها را بشکند.

ماجرای یک پیشنهاد ضعیف

از ظواهر امر اینچنین برمی‌آید که محمدجواد ظریف دوباره پیشنهاد قبلی خود را به آمریکایی‌ها ارائه کرده است. «ایران پیشنهاد دو تعهد متقابل 2023 را در برجام داده است، یعنی تصویب پروتکل الحاقی در ایران، درصورت لغو تحریم‌ها در مجلس آمریکا. درصورت اجرای فوری تعهد توسط ایالات متحده دیداری در چارچوب 1+5 صورت خواهد گرفت» همانی است که پیش از این ظریف از آن سخن گفته بود اما مورد موافقت آمریکا قرار نگرفته بود. با وجود این اما ایرادات مهم و بزرگی به همین پیشنهاد وزیر امور خارجه هم وارد است که بد نیست به‌سرعت مرور شود.

1- ترامپ از برجام خارج‌شده و بازگشت او به برجام و پذیرفتن این پیشنهاد دور از انتظار است، چراکه اگر بنا براین بود اصلا از توافق خارج نمی‌شد، علاوه‌بر این اگر هم او به توافق هسته‌ای برگردد و این پیشنهاد را بپذیرد، تکلیف خسارت سنگینی که او از اردیبهشت 97 تاکنون به کشور وارد کرده، چه می‌شود؟

2- ظریف مجددا مانند همان اتفاقی که در برجام رخ داد و نتیجه خسارت‌باری برای کشور داشت، در حال وعده دادن به طرف غربی از جانب مجلس شورای اسلامی است. بعید نیست در پی این پیشنهاد او دوباره به فعال‌شدن رئیس کنونی مجلس و عبور 20 دقیقه‌ای برجام از مجلس دل خوش کرده باشد که خود حرف و حدیث زیادی دارد که در این مجال نمی‌گنجد.

3- بر فرض که تصور کنیم ترامپ به توافق برگشت و همان رویه قبلی طی شد و 2023 هم طبق برجام، چندی زودتر و در 2019 رقم خورد. سوال اینجاست که آیا مشکل ایران حل می‌شود و ما به خواسته خود می‌رسیم؟ پاسخ یک «نه» بلند و محکم است، چراکه آن زمان هم که آمریکا از توافق خارج نشده بود و حتی در زمانی که همان رئیس‌جمهور قبلی یعنی اوباما ساکن کاخ سفید بود، این تنها ایران بود که مجری برجام و اخص پروتکل الحاقی بود و آمریکایی‌ها اساسا هیچ تعهدی به توافق هسته‌ای نداشتند و ایران از همان سال 95 بارها به این مساله به‌صورت رسمی اعتراض کرده بود.

4- نکته مهم این است که آمریکا با وجود تعلیق تحریم‌ها، یعنی همان تعهدی که در برجام داده بود، بر فرض پایبندی کاملی هم از خود نشان دهد، آنقدر پیچیدگی ایجاد و سنگ‌اندازی کرده که اساسا لغو تحریم‌ها دیگر دردی از ایران دوا نمی‌کند. برای مثال وقتی تحریمی لغو می‌شود برای اینکه فضای همکاری مساعد شود ایران باید چندین تعهد بدهد و چندین اقدام دیگر که هرکدام جنبی و حاشیه‌ای هستند نیز انجام شود تا موانع برداشته شوند. FATF یکی از آنهاست که برداشتن تحریم‌ها را بی‌اثر می‌کند. فشار محرمانه و مخفیانه آمریکا به دیگر کشورها موضوع دیگر است. از این‌رو باید برای رفع مشکل طرح دیگری درانداخت.

5- بعد از خروج آمریکا از برجام، دستورهای اجرایی متعددی از سوی ترامپ امضا شده که شرایط را به کلی متفاوت‌تر از قبل کرده است. به این صورت که اساس تحریم‌های هسته‌ای دیگر فقط بسته‌ای نیستند و حالا هرکدام از نهادهای ایرانی مانند بانک مرکزی برچسب‌های تحریمی دیگری دارند که به‌هیچ‌عنوان با برگشتن به برجام و لغو دستورهای اجرایی قبلی، مشکل آنها مرتفع نخواهد شد. برخی نهادهای ایران امروز علاوه‌بر اینکه به‌خاطر مساله هسته‌ای تحت تحریم هستند، به علت موضوعات دیگری مانند مسائل تروریسم هم تحریم‌ند، لذا واضح است که با رفع یک برچسب دیگر تحریم‌ها ملغی نخواهند شد.