۰ نفر

سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه :

استقبال بشار اسد از ترامپ زودرس و غیرضروری بود

۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۹:۰۷
کد خبر: 181994
استقبال بشار اسد از ترامپ زودرس و غیرضروری بود

بشار اسد، رییس‌جمهور سوریه در آخرین گفت‌وگوی رسانه‌ای خود، حضور امریکا در سوریه را اشغالگرانه خواند.

 این سخنان در حالی است که او پیش از این، از حضور امریکا برای مبارزه با تروریسم در سوریه استقبال کرده بود. همچنین رسانه‌های امریکایی از اعزام هزار سرباز امریکایی به کویت برای اعزام به سوریه سخن گفته‌اند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، در خصوص سیاست‌های دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا در سوریه گفت‌وگویی با محمود محمدی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه داشته‌ایم که مشروح آن را می‌خوانید.

امریکا در ماه‌های پایانی دولت اوباما حضور فعالانه‌ای در عرصه سوریه نداشت. دونالد ترامپ نیز در مبارزات انتخاباتی خود از مبارزه تمام‌عیار با تروریسم داعش در سوریه سخن گفته بود و اکنون با گذشت ٥٠ روز از در اختیار گرفتن قدرت توسط ترامپ، او دایما در حال افزایش دادن تعداد نیروهای امریکایی در سوریه است. تا چه اندازه می‌توان سیاست ترامپ در سوریه را با گذشت این روزها تبیین کرد؟

معتقد هستم که سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه در ادامه سیاست‌های جمهوریخواهان در این منطقه است. آن سیاست در جهت همسویی و همکاری بیشتر و گسترده‌تر با همپیمانان منطقه‌ای امریکا ازجمله رژیم اشغالگر قدس و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است، با این تفاوت که ترامپ هزینه‌های بیشتری را نسبت به جرج بوش به کشورهای منطقه و کشورهای عربی تحمیل خواهد کرد. این تفکر در مقابل دیدگاه واقع‌بینانه جمهوری اسلامی ایران درخصوص بحران‌های خاورمیانه و به ویژه سوریه مبنی بر اینکه بحران در این کشور به دلیل تقابل میان دولت و جریان‌های معارضه داخلی نیست و تروریسم بین‌المللی، جریان‌های سلفی‌ را تقویت و حمایت می‌کنند، قرار دارد. از سویی، امریکا از ادامه یافتن بحران و طولانی شدن جنگ و خطرات ناشی از آن آگاه است و ممکن است این مساله، واشنگتن را در این مسیر قراردهد تا با همسویی هم‌پیمانانش مانند تل‌آویو، ریاض و رویکرد جدید آنکارا، اقدامات نظامی بیشتری را در سوریه برای پایان بحران در این کشور، انجام دهد.

اوباما از حضور نظامی مستقیم در سوریه اجتناب داشت که برخلاف خواست عربستان، ترکیه و رژیم اسراییل بود. آیا امریکای دوران ترامپ در سوریه حضور نظامی مستقیم را تجربه می‌کند؟

اگرچه در واشنگتن اختلاف‌نظرهای شدیدی درخصوص حضور فیزیکی امریکا در منطقه و به ویژه سوریه وجود دارد ولی امریکا در رابطه با این بحران، بیش از آنکه به دنبال ثبات و مبارزه با تروریسم باشد، به رضایتمندی هم‌پیمانان خود و هزینه‌های آنها توجه می‌کند و نه تروریسم. به عبارت دیگر، نگاه اعراب و رژیم صهیونیستی هم مبتنی بر مبارزه با تروریسم نیست و این مساله در اولویت‌های بعدی آنها قرار می‌گیرد چون آنها از اصلی‌ترین تشکیل‌دهندگان و حامیان گروه‌های تروریستی همچون داعش محسوب می‌شوند. اولویت اصلی آنها در درجه نخست، تغییر در نظام سوریه و ایجاد بی‌ثباتی در این کشور در جهت تجزیه این کشور بوده و است. ترامپ نیز در چارچوب اهداف هم‌پیمانان منطقه‌ای امریکا درصدد ایجاد موازنه‌ای به سود هم‌پیمانان منطقه‌ای خود است که در نهایت به زیان ثبات در سوریه منجر شود.

گزارش‌های جدید نهادهای نظامی و امنیتی امریکا نشان می‌دهد که ترامپ و دولت او هفته گذشته اعزام هزار سرباز امریکایی به کویت را برای مبارزه با داعش مورد بررسی قرار داده‌اند. قرار است این نیروها در کویت در حالت آماده‌باش قرار داشته باشند تا در صورت نیاز به جبهه‌های جنگ علیه داعش در عراق و سوریه اعزام شوند؛ آیا ما باید شاهد حضور جدی‌تر امریکا در مقابله با تروریسم را شاهد باشیم؟

من فکر می‌کنم نیروهای امریکایی برای ورود به صحنه عملیاتی و میدانی ضدداعش به منطقه اعزام نشده‌اند بلکه برای اطمینان‌بخشی به کشورهای کوچک و البته ثروتمند خلیج فارس اعزام می‌شوند تا چتر پوششی و حمایتی را بر این کشورها تقویت کنند. از سوی دیگر، داعش پدیده‌ای است که با همکاری سرویس‌های امنیتی کشورهای عضو ناتو و در راس آنها امریکا و بریتانیا و با سرمایه برخی از کشورهای عربی و چتر ایدئولوژیکی سلفی‌گری شکل گرفته است. در واقع می‌توان گفت داعش و گروه‌های تروریستی در سوریه، ارتش سری این کشورهاست تا اهداف آنها را در خاورمیانه دنبال کند پس بعید است تا واشنگتن نیرویی برای مبارزه با تروریسم اعزام کند. البته بخشی از نیروها و گروه‌های تروریستی حاضر در سوریه دیگر مانند سابق در کنترل این کشورها نیستند و امکان جابه‌جایی آنها به مناطق دیگر از جمله کشورهای عربی و انجام اقدامات هزینه‌آور از سوی آنها وجود دارد. از آنجایی که امکان بی‌ثباتی و شکنندگی این کشورها وجود دارد، امریکا با اعزام نیروهای بیشتر به خاورمیانه و قرار دادن آنها به حالت آماده‌باش می‌خواهد این اطمینان را به اعراب بدهد که امریکا ثبات آنها را تامین می‌کند.

هم‌اینک شش هزار سرباز امریکایی در سوریه و عراق حضور دارند. حضور این نیروها تا چه اندازه می‌تواند در عرصه عملیاتی اثرگذار باشد؟

مهم‌ترین دغدغه برخی کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی، افزایش نفوذ و اثرگذاری ایران در منطقه است که به دلیل مبارزه با تروریسم و ثبات‌بخشی به سوریه و عراق و حضور در سواحل مدیترانه به واسطه سوریه، توانسته روزبه‌روز به عمق استراتژیک و دامنه تاثیرگذاری‌اش بیفزاید. اعراب و به ویژه سعودی‌ها نسبت به این مساله نگران هستند و به همین خاطر، سرمایه‌گذاری کلانی را برای متقاعد و همراه کردن ترامپ با خواست‌های ریاض انجام داده‌اند. در این راستا، آنها در مرحله اول به دنبال ضربه زدن و لطمه وارد کردن به جایگاه ایران و کاهش نفوذ کشورمان در منطقه هستند. در مرحله دوم، آنها با افزایش دوران بحران و بی‌ثباتی در سوریه، درصدد طرحی برای آسیب‌پذیر کردن سوریه و حتی تجزیه این کشورها هستند؛ پس هر نوع آرایش نظامی امریکا حتی با همکاری ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیش از آنکه برای ثبات‌بخشی باشد، بیشتر به دنبال افزایش بحران و حتی تجزیه است.

ترامپ در زمان انتخابات از همکاری با روسیه برای مبارزه با تروریسم سخن گفته بود. هفته گذشته نیز روسای ستاد ارتش امریکا، روسیه و ترکیه در آنتالیا با یکدیگر دیدار کردند. چه چشم‌اندازی برای همکاری واشنگتن و مسکو وجود دارد؟

به دلیل اتهاماتی که در این مدت متوجه ترامپ به خاطر ارتباطات نزدیکان و مسوولان کمپ انتخاباتی او با روسیه شده، او هم‌اینک در موضع ضعف برای ایجاد همکاری‌های استراتژیک با مسکو قرار گرفته است. همکاری امریکا با روسیه در خاورمیانه قطعا در جهت از بین بردن تروریسم و ثبات‌بخشی به سوریه و حفظ بشار اسد نیست اگرچه مسکو مبارزه با تروریسم و حفظ ثبات در منطقه را دنبال می‌کند. با این حال، اگر مسکو و واشنگتن درصدد همکاری با یکدیگر در خارومیانه باشند، امکان دستیابی به راهکار میانه‌ای در جهت برگزاری انتخابات با نظارت سازمان‌های بین‌المللی و انتقال قدرت از بشار اسد در یک سقف زمانی مشخص وجود دارد. به عبارت دیگر، اگر همکاری‌ای میان روسیه و امریکا ایجاد شود، امکان دستیابی به توافق مرضی‌الطرفین میان روسیه و امریکا بیشتر است. تنها ایران است که سه هدف حفظ بشار اسد در قدرت، مبارزه با تروریسم و حفظ ثبات در خاورمیانه را دنبال می‌کند. اگر امریکا واقعا به دنبال حفظ ثبات بود، کمتر مواضع خصمانه‌ای علیه ایران اتخاذ می‌کرد و اگر ترامپ واقعا مبارزه با تروریسم را دنبال می‌کرد، جمهوری اسلامی ایران آماده همکاری با همه کشورها و نیروها بود. آنچه امریکا در شرایط کنونی دنبال می‌کند، سناریو و دیدگاهی شبیه به طرح لیبی است یعنی ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع برای ایجاد یک منطقه امن و سپس تلاش در جهت تجزیه و افزایش بی‌ثباتی در سوریه. سناریوی دوم در صورت شکست طرح اول نیز رسیدن به تفاهمی با سقف زمانی مشخص با روسیه برای ایجاد تغییرات اساسی در سوریه است.

روس‌ها قبلا گفته بودند که چک سفید امضا به بشار اسد نداده‌اند. فکر می‌کنید چقدر احتمال همراهی مسکو با واشنگتن درخصوص سناریوی دوم وجود دارد؟

روس‌ها نشان داده‌اند که از مساله سوریه درصدد باز کردن روزنه‌ای در جهت کاهش مشکلات خود هستند و از سویی بازگشت به دوران جنگ سرد و افزایش تقابل با ناتو و امریکا را دنبال نمی‌کنند. آنها در خصوص سوریه به دنبال پیدا کردن راه‌حل‌هایی معقول و منطقی برای حل و فصل بحران‌ها هستند اما این راه‌حل‌ها ممکن است مورد قبول طرف غربی قرار نگیرد. در این شرایط، دو گزینه پیشروی ما است؛ نخست، حفظ شرایط موجود که بعید به نظر می‌آید چون تداوم ناامنی موجب بروز مداخلات جدید می‌شود و این مداخلات می‌تواند معادلات را تغییر دهد و این به سود روسیه، ایران و دولت سوریه نیست و همین مساله می‌تواند موجب شود تا طرف روسی به سمت و سوی دستیابی به تفاهمی میانه همراه با برخی تغییرات حرکت کند.

بشار اسد در گفت‌وگویی که اخیرا داشته است حضور جدید نیروهای امریکایی در شمال سوریه را اشغالگرانه خوانده و گفته است که امریکا در همه عرصه‌ها شکست خورده است. این در حالی بود که او قبلا از حضور امریکا در سوریه برای مبارزه با تروریسم استقبال کرده بود. چه مسائلی موجب شده است تا او نسبت به این حضور برآشفته شده و اینچنین ترامپ را مورد خطاب قرار داده است؟

اظهارنظر بشار اسد در این باره و استقبال او از مواضع اعلامی و البته انتخاباتی دونالد ترامپ، زودرس و غیرضروری بود چون آن اظهارات، براساس مواضع واقعی امریکا نبود. از سویی، رییس‌جمهور امریکا فردی است که در دفعات متعدد سخنان متفاوتی را اعلام و اظهارات خود را نقض کرده است. مواضع واقعی امریکا را باید در سیاست‌های دراز مدت امریکا جست‌وجو کرد و نه سخنان ترامپ. آن سیاست‌های درازمدت نیز براساس سیاست جمهوریخواهان و رویکردهای ناتو به شرق است و مساله سوریه نیز در این چارچوب قرار می‌گیرد. این سیاست بر دو اساس قرار دارد: انرژی و حفظ تامین امنیت آن و دیگری، امنیت هم‌پیمانان امریکا در منطقه. طبعا امریکا در دوران ترامپ بیش از هشت سال گذشته حفظ امنیت تامین انرژی و تحقق خواست‌های هم‌پیمانان منطقه‌ای را دنبال می‌کند و بر آن متمرکز است. به نظر می‌آید مواضع و سخنان اخیر بشار اسد درخصوص امریکا و ترامپ، صحیح‌تر، واقع‌بینانه‌تر و در چارچوب راهبردهای کلان امریکای ترامپ باشد.

ترامپ در هفته‌های گذشته از تشکیل یک منطقه امن در شمال سوریه سخن گفته است. آیا تشکیل چنین منطقه‌ای را با توجه به آنکه اوباما در برابر شکل‌گیری آن مقاومت کرده بود، ممکن می‌دانید؟ تبعات تشکیل چنین منطقه‌ای برای تحولات میدانی سوریه چه خواهد بود؟

تجربه مناطق امن ایجاد شده توسط امریکا چه در یوگسلاوی سابق و چه در لیبی نشان داده است که نتیجه‌ای جز سرنگونی دولت این کشورها ندارد. براساس حقوق بین‌الملل، ایجاد یک منطقه امن نیازمند تصویب قطعنامه شورای امنیت است. روس‌ها تاکنون نسبت به تشکیل این منطقه مخالف بوده‌اند ولی امریکا در گذشته نیز شیوه‌ها و رویکردهایی را اعمال کرده‌ که برخلاف میل یکی از اعضای دایم شورای امنیت بوده است ولی واشنگتن با استفاده از بند سه ماده ٢٧ منشور سازمان ملل متحد و در غیبت یکی از اعضا توانسته است با اکثریت آرا به خواست خود دست یابد. اگرچه در مسائل اساسی مانند ایجاد منطقه امن، این بند نمی‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد ولی تجربه تاریخی نشان داده است که امریکا براساس معامله و مذاکره با برخی کشورهای عضو شورای امنیت توانسته از این راهکار به بهترین نحو استفاده بکند. با این حال، منطقه امن طرحی خطرناک و به معنای تجزیه بخشی از خاک سوریه است کماآنکه تشکیل این منطقه به پایگاهی برای مخالفان دولت لیبی تبدیل شد. روسیه و چین می‌توانند با این طرح و تشکیل آن منطقه در سوریه مخالفت کنند و امریکا بدون تصویب قطعنامه شورای امنیت نمی‌تواند کاری در این چارچوب انجام دهد و سوریه نیز حضور امریکا را می‌تواند به مثابه‌ تجاوز و تعدی مطرح سازد. با این حال، به نظر می‌آید امریکا بیشتر به دنبال آن است تا با همراهی هم‌پیمانان منطقه‌ای خود در گام اول به بی‌ثباتی در منطقه دامن بزند و از نیروهای خود به عنوان چتر حمایتی و پشتیبانی حلقه نیروهای منطقه‌ای استفاده بکند.

روس‌ها تشکیل این منطقه را قابل مذاکره دانسته‌اند در حالی که آنها قبلا مخالف جدی این طرح بوده‌اند. آیا این مساله نشان از تغییر مواضع مسکو دارد؟

روس‌ها نشان داده‌اند که در روند همکاری با اعضای دایم شورای امنیت برخی توافقات خارج از چارچوب شورا داشته‌اند که متضمن اهداف و منافع آنها بوده و براین اساس، آنها در شورای امنیت غیبت یا سکوت کرده‌اند کماآنکه یوگسلاوی سابق هم‌پیمان مسکو بود ولی روس‌ها در جلسه شورای امنیت که منجر به صدور قطعنامه‌ای علیه یوگسلاوی شد و دست امریکا و ناتو را برای مداخله باز کرد، غیبت داشته‌اند ولی روسیه بعدا گفت که درصدد حضور و مداخله امریکا در یوگسلاوی نبوده است. همچنین آنها در قطعنامه ١٧٩٣ شورای امنیت درخصوص لیبی هم که منجر به منطقه امن شد، همراه با امریکا شدند که در نهایت منجر به مداخله نظامی فرانسه و امریکا در لیبی شد که مسکو در این باره گفت همراهی‌اش با امریکا در این قطعنامه برای سرنگونی نظام معمر قذافی نبود. گاهی منافع قدرت‌ها پیش از مواضع آنها حرکت می‌کند و می‌تواند منجر به عدول آنها از مواضع‌ پیشین‌شان شود. هنوز نمی‌توان قضاوت زودرسی درباره این مساله نسبت به روسیه داشت ولی تجربه تاریخی نشان داده است هنگامی که فشارهای بین‌المللی به روسیه افزایش یابد یا منافع آنها تامین شود، ممکن است از مواضع‌شان عبور کرده و به سمت و سوی تعامل و سازگاری با امریکا حرکت کنند.

با توجه به تصمیم‌گیری‌های جدید ترامپ می‌توان گفت که حضور نظامی امریکا در منطقه بیشتر شده و سیاست‌های نظامی وی را به سیاست‌های بوش در خاورمیانه شبیه دانست؟

از نظر شکلی، ممکن است حضور امریکا با دوران بوش در خاورمیانه تفاوت‌هایی داشته باشد ولی از نظر راهبردی و زیرساختی، راهبردهای امنیتی و نظامی امریکا در خاورمیانه در چارچوب گسترش چتر حمایتی از هم‌پیمانان منطقه‌ای امریکا و حفظ تامین منافع حیاتی خود و آنها است.