۰ نفر

تنش عصبی برای چه تیپ شخصیتی خطرناک است؟

۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۶
کد خبر: 321584
تنش عصبی برای چه تیپ شخصیتی خطرناک است؟

شواهد زیادی نشان داده‌اند استرس هیجانی در برخی از افراد می‌تواند ریسک بیماری‌های قلبی را افزایش داده و حتی عاملی برای سکته قلبی باشد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، از جنبه‌ی تکاملی، استرس هیجانی مکانیسمی دفاعی بوده که به اجداد دور ما کمک می‌کرده زنده بمانند. وقتی پدر پدر پدر پدر ... پدربزرگ شما در جنگل راه می‌رفته و ناگهان با پلنگ شمشیر دندان روبرو می‌شده، ترشح آدرنالین در بدنش او را برای موقعیت جنگ یا گریز آماده می‌کرده است؛ اما در دنیای مدرن، نه جنگ به کارمان می‌آید و نه گریز! چون امروزه نسبت به موقعیت‌های استرس برانگیز و خطرناک، واکنشی اجتماعی‌تر نشان می‌دهیم. مثلاً در برابر رئیس‌تان که از شما گله‌مند و عصبانی است نه فرار می‌کنید و نه با او می‌جنگید. اما ما همچنان همان آرایش ژنتیکی اجدادمان را داریم، در نتیجه همان ترشح آدرنالین در شرایط ترس و استرس وجود دارد ولی دیگر به همان نتیجه ختم نمی‌شود. به جای اینکه با یک واکنش فیزیکی سریع، بدن را از تنش رها کنیم مجبوریم با به هم فشردن دندان‌ها و گفتن حرف‌هایی که باب میلمان نیست و به هزار روش دیگر، تنش را سرکوب کنیم.

معلوم شده که این واکنش‌های غیرضروری و درونی شده اگر مکرراً روی بدهند می‌توانند به سیستم قلبی و عروقی آسیب بزنند. ضمناً علم نشان داده این آسیب بیشتر متوجه کسانی است که به راه‌های سالمی برای غلبه بر استرس‌های زندگی مدرن مجهز نیستند و نمی‌دانند خشم و فرسودگی و ترس ناشی از استرس‌های هیجانی را چگونه کنترل کنند.

همه‌ی استرس‌های هیجانی لزوماً بد نیستند. مثلاً سال‌هاست مشاهده شده بسیاری از افرادی که مشاغلی با ریسک بالا دارند نه تنها از موقعیت‌های پرتنش خود لذت می‌برند بلکه تا سنین سالمندی نیز سالم می‌مانند. مطالعات اخیر تا حدودی علت این پدیده را بررسی کرده‌اند.

معلوم شده نوع استرس هیجانی که فرد تجربه می‌کند در تعیین پتانسیل اثر آن بر قلب مهم است. نتایج نشان می‌دهند افرادی که کنترل نسبتاً کمی روی شرایط محیط کار خود دارند (مثلاً منشی‌ها و دفتردارها) در مقایسه با افرادی که استرس‌های شغلی جورواجور دارند اما تا حدودی کنترل امور دستشان است (مثلاً رئیس‌ها)، احساس بدتری دارند. پس می‌بینید که رئیس بودن خوب است!

اگر بتوانید به آن احساس کنترل دست پیدا کنید، استرس‌های شغلی‌تان (و سایر موقعیت‌های استرس‌برانگیز زندگی‌تان) می‌توانند به جای ناتوان کننده و مضر بودن، خوب و لذت‌بخش هم باشند.

ضمناً اپیزودهای خیلی شدید از استرس هیجانی می‌توانند واقعاً مضر باشند و حتی وضعیت حاد قلبی ایجاد کنند. مثلاً مرگ یکی از عزیزان، جدایی، از دست دادن کار، ورشکستگی، قربانی خشونت بودن، مواجهه با فجایع انسانی یا درگیری جدی در درون خانواده.

نوع استرس هیجانی که فرد تجربه می‌کند در تعیین پتانسیل اثر آن بر قلب مهم است. نتایج نشان می‌دهند افرادی که کنترل نسبتاً کمی روی شرایط محیط کار خود دارند (مثلاً منشی‌ها و دفتردارها) در مقایسه با افرادی که استرس‌های شغلی جورواجور دارند اما تا حدودی کنترل امور دستشان است (مثلاً رئیس‌ها)، احساس بدتری دارند

آیا واکنش همه‌ی افراد به استرس هیجانی یکسان است؟

آشکار است که آدم‌ها به استرس‌ها واکنش‌های گوناگونی نشان می‌دهند. شواهد زیادی نشان داده‌اند شخصیت‌های تیپ A (وقت‌شناس، حساس، عجول، تمایل به خشم و کینه، رقابت‌طلب)، بیشتر مستعد بیماری عروق کرونری هستند. اما در مورد شخصیت‌های تیپ B (صبور، خوددار، بی‌تمایل به رقابت، بی‌اهمیت به وقت و زمان)، این ریسک بسیار پایین‌تر است.

به عبارتی دیگر در یک موقعیت استرس برانگیز یکسان، برخی از افراد با خشم و ضعف واکنش نشان می‌دهند و عده‌ای دیگر نیز به روشی کنترل شده‌تر جواب می‌دهند.

به همین دلیل است که این توصیه‌ی رایج پزشکان مبنی بر «اجتناب از استرس» اغلب بی‌فایده است! هیچ‌کس نمی‌تواند زندگی اجتماعی و دغدغه‌های آن را کنار بگذارد و تارک‌دنیا شود تا هیچ استرسی به او وارد نشود. ضمناً افراد تیپ شخصیتی A، هر کجا که باشند و هر کاری که بکنند، خودشان شرایط استرس برانگیز را خلق خواهند کرد!

راننده‌هایی که بد رانندگی می‌کنند، چراغ‌های راهنمایی که خیلی بد زمان‌بندی شده‌اند، صف‌های شلوغ فروشگاه‌ها، اشتباه متصدی بانک و ...، به راحتی می‌توانند یک شخصیت تیپ A را تا ساعت‌ها آشفته و پریشان کنند.

اگر شما همچین شخصیت و نگرشی دارید، تعویض شغل، بازنشسته شدن یا حتی ساکن شدن در نواحی دور از شهر و شلوغی، احتمالاً کمکی به شما نخواهد کرد تا از استرستان کم کنید و استرس‌تان همچنان وجود خواهد داشت، چه از بیرون به شما وارد شود و چه خودتان تولیدش کنید! کاهش میزان استرس این‌گونه افراد یا نیاز به حذف تمام موارد استرس برانگیز دارد (که البته غیرممکن است)، یا تغییر شیوه‌ی برخورد با استرس (که ممکن است). شخصیت تیپ A باید یاد بگیرد بیشتر شبیه شخصیت تیپ B شود.