به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، بایدن به راحتی نمیتواند این حجم از خسارت به اعتبار امریکا را جبران کند. اما شاید بتواند اتحاد و روابط امنیتی کشورش را مقاومترکند. شاید عجیب باشد ولی ترامپ این کار را برای رییسجمهور آینده آسان کرده است. به قدرت رسیدن او نشان داد که مسائلی مانند تقسیم هزینههای دفاعی و اختصاص بودجه از سوی متحدان برای مسائل نظامی، میتواند موجب برانگیختن احساسات پوپولیستی شده و در نتیجه اتحادهای دیرینه را به خطر بیندازد. دولت بایدن باید از این تهدید و خطر روی کار آمدن پوپولیست دیگری مانند ترامپ برای ایجاد روابط امنیتی عادلانهتر استفاده کند. اگر قرار باشد تخریب نظام امنیتی امریکا به همین شکل ادامه پیدا کند، کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، استرالیا و کره جنوبی با آیندهای خطرناک و نامعلوم مواجه خواهند بود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «فارن افرز» در انتخابات اخیر بیش از 73 میلیون امریکایی دوباره به ترامپ رای دادند. این عدد باید به خوبی در ذهن شرکای ایالات متحده حک شود تا به آنان یادآوری کند که نظام اتحاد و روابط امنیتی امریکا همیشه تنها به اندازه یک انتخابات با سقوط فاصله دارد. بایدن باید این شرکا را متقاعد کند تا به اتحاد خود با واشنگتن بیشتر کمک کنند چراکه در غیر این صورت خطر بازگشت پوپولیسم امریکایی وجود دارد و چنین اتفاقی میتواند در طولانیمدت آنها را در معرض خطر قرار داده و آسیبپذیر کند.
یکی از درسهایی که میتوان از سالهای ریاستجمهوری ترامپ یاد گرفت این است که اختلاف بر سر تقسیم هزینهها، خصوصا هزینههای دفاعی، تهدیدی جدی در روابط کشورهای دو طرف اقیانوس اطلس محسوب میشود. در سال 2006 همچنین در سال 2014 کشورهای عضو ناتو متعهد شدند تا هر یک 2 درصد از تولید ناخالص ملی خود را صرف توانمندیهای نظامی کنند اما تنها کمتر از نصف آنها سر قول خود ماندند. ترامپ در جریان انتخابات سال 2016 از عدم پایبندی متحدان ناتو در انجام تعهداتشان برای تامین هزینههای دفاعی شدیدا انتقاد کرد و تا جایی پیش رفت که باید پرسید در صورت حمله روسیه به هر یک از این متحدان آیا امریکا از آنها دفاع خواهد کرد یا خیر؟
او حتی پس از نشستن بر مسند قدرت نیز پیوسته نسبت به کوتاهی متحدان امریکا در ناتو درخصوص تقسیم هزینهها اعتراض میکرد تا بتواند آنها را متقاعد کند که بودجه نظامیشان را افزایش داده و به این ترتیب به جبران هزینههای امریکا کمک کنند. او از متحدان دیرینه خود در آسیا نیز در ازای حضور نیروهای نظامی امریکا درخواست مشابهی کرده بود. این رویکرد افراطی نه تنها به اتحادهای اصلی امریکا آسیب زد بلکه این واقعیت را گوشزد کرد که بدون ایجاد تغییر واقعی از سوی متحدان واشنگتن، این روابط میتواند کاملا تحتالشعاع انتخابات در ایالات متحده قرار بگیرد. بر اساس یکی از نظرسنجیهای مرکز تحقیقات پیو، تا سال 2017 تقریبا نیمی از مردم امریکا فکر میکردند ناتو برای حل مشکلات جهانی به اندازه کافی تلاش نمیکند.
بعید است که این مساله به این زودیها حل شود. بایدن باید متحدان دموکراتیک بزرگی مانند فرانسه و آلمان را راضی کند تا بودجههای دفاعی خود را متناسب با تعهداتشان افزایش دهند. با اینکه ممکن است برخی از متحدان امریکا نسبت به این تصمیم اعتراض کنند یا مانند قبل در انجام آن بیمیل باشند اما دولت بایدن برای مجبور کردن آنها از اهرم ویژهای استفاده خواهد کرد. برخلاف کشورهایی مانند پاکستان، شرکای لیبرالدموکراتیک امریکا نمیخواهند برای تامین امنیت خود به روسیه یا چین رو بزنند و به تنهایی هم نمیتوانند از پس انجام این کار بربیایند.
این وضعیت متزلزل نشان میدهد که متحدان اروپایی باید برای راضی نگاه داشتن دولت بایدن از روز اول پیشقدم شوند. آن دسته از شرکایی که از مسوولیت خود در قبال تامین بودجه دفاعی شانه خالی میکنند باید عادت دیرینه خود را کنار بگذارند. یک هفته به مقامات امریکا گفته میشود موثرترین راه فشار علنی است و هفته بعد اصرار میکنند که مذاکره خصوصی ارجحیت دارد. پیشنهاد اخیر برلین مبنی بر ایجاد یک «توافقجدید» برای تقسیم مخارج-که به موجب آن آلمان بودجه خود را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد و میتواند عملیات نظامی خارجی خود را بدون کمک امریکا انجام دهد- همچنین تصمیم اخیر آنها مبنی بر حذف شرکت مخابراتی «هواوی» چین، شروع بسیار قدرتمندی محسوب میشود. اما بایدن باید آلمان را متقاعد کند تا کمی فراتر برود؛ لغو برنامه احداث خط لوله گاز «نورد استریم2» که روسیه و اروپا را به هم متصل میکند و هماهنگی کامل مواضع برلین در قبال روسیه و چین با مواضع واشنگتن میتواند از جمله گامهای مثمرثمر بعدی باشد.
بایدن باید فرانسه را نیز تحت فشار قرار دهد تا بودجه دفاعی خود را تا سقف 2 درصدی ناتو یا بیشتر از آن افزایش دهد همچنین حملات روسیه به اوکراین، حمایت این کشور از پوپولیستهای تندرو و تلاش آن برای براندازی دموکراسیهای غربی را نیز شدیدتر محکوم کند. او در ازای آن میتواند به متحدان اروپایی خود اطمینان دهد که از روابط نزدیکتر امریکا و اتحادیه اروپا و همکاریهای بیشتر کشورهای دو طرف اقیانوس اطلس کاملا پشتیبانی کرده و حامی ستاد نظامی اروپایی مستقلی است که به خوبی با ناتو هماهنگ خواهد بود.
با توجه به اینکه بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس از زمان انتخابات امریکا خواستار افزایش قابل توجه بودجه نظامی شده است، رویکرد بایدن نسبت به این کشور باید کمی متفاوت و سنجیدهتر باشد تا بتواند گسترش پوپولیسم در این کشور را متوقف کند. برگزیت به اقتصاد و جایگاه بینالمللی انگلستان آسیب زده و عواقب آن تهدیدی برای منافع امریکا و اروپاست. بایدن باید مشخص کند که «رابطه خاصی» با هیچ یک از این کشورها ندارد - و هیچ توافق تجاری را به دیگری ترجیح نمیدهد- مگر آنکه لندن در توافق برگزیت مشخص کند که «پیمان جمعه نیک» یا «پیمان بلفاست» را در ایرلند شمالی حفظ کرده و انگلستان را به سایر نقاط اروپا نزدیک نگه میدارد.
اگر چه متحدان دموکراتیک امریکا در آسیا مثل کشورهای اروپایی از زیر بار مسوولیت شانه خالی نمیکنند اما دولت بایدن در همین ابتدای کار خود باید به دنبال گرفتن برخی امتیازات در منطقه اقیانوس آرام باشد. توافق بر سر تامین بودجه پایگاههای نظامی امریکا در ژاپن و کرهجنوبی میتواند برای بایدن شروع خوبی باشد. دولت همچنین باید بر این نکته تاکید کند که وقتی صحبت از توجیه حضور امریکا در شمال شرق آسیا به میان میآید، وخامت روابط میان دو کشور اصلا به صلاح نیست.
مصون سازی در برابر ترامپ
این ابتکارها در اروپا و آسیا باید بخشی از برنامه وسیعتر دولت بایدن برای مصونسازی شبکه متحدان خود در برابر ترامپ و امثال او باشد. اینکه این نظام در 4 سال گذشته توانسته جان سالم به در ببرد و از هم نپاشد گواهی بر اهمیت روابط نهادینه میان وزارتخانهها و ادارات سرتاسر جهان است. حتی با وجود اینکه ترامپ تهدید کرد متحدان امریکا را ترک میکند، مقامات نظامی و غیرنظامی امریکا همچنان با همتایان خود در سرتاسر جهان همکاری کردند. این شبکههای حرفهای باعث میشوند کار ترامپ برای پایان دادن به تعهدات امنیتی امریکا دشوار شود و بسیاری از دیگر توافقها نیز به همین وسیله جان سالم به در ببرند.
امریکا باید به عنوان بخشی از این برنامه وسیعتر، روابط خود با دولتهای دیگر به ویژه با متحدان اروپایی را تقویت و گسترش دهد. ناتو باید قابلیتهای غیرنظامی خود را توسعه بخشد تا این اتحاد بتواند عملیات بازسازی پس از جنگ و گسترش ثبات در اتحادیه اروپا را به خوبی انجام دهد. اروپا نیز باید نیروی نظامی نه چندان بزرگ اما کارآمد خود را برای مقابله با بحرانها در نزدیکی مرزهای خود مستقر کند. به ویژه آلمان و فرانسه میتوانند به عنوان بخشی از پیشنهاد خود مبنی بر ترمیم و بازسازی روابط با امریکا این فرآیند را پیش ببرند.
امریکا و متحدان اروپایی آن باید با تجهیزات و نفرات بیشتر مانورهای نظامی و گشتهای هوایی مشترک بیشتری برگزار کنند. در عین حال نیروهای امریکایی و متحدان آنها باید در مرکز اروپا حضور بیشتری داشته باشند و تعداد مقامات امریکایی در دفاتر مرکزی نظامی و سیاسی ناتو و اتحادیه اروپا افزایش یابد. این کار باعث میشود روابط میان سیاستگذاران دو طرف تقویت شده و توجه امریکا بار دیگر به اروپا معطوف شود.
در منطقه موسوم به هند - پاسیفیک، دولت بایدن باید تلاش کند مانورهای نظامی مشترک چند جانبه بیشتری با متحدان منطقهای برگزار کند و در عین حال در این منطقه نیز مثل اروپا نیمنگاهی به تقویت روابط دیپلماتیک و نظامی خود داشته باشد. در این جبهه، ترامپ استرالیا را در بحث چین تقریبا به حال خود رها کرده است. اکنون بایدن باید کانبرا را تحت فشار بگذارد تا نقش مهمی در بازسازی ائتلافهای آسیایی و محافظت از آنها در برابر افرادی مثل ترامپ ایفا کند. استرالیا در کنار متحدان امریکا مثل ژاپن و کرهجنوبی احتمالا به محض ورود بایدن به کاخ سفید از گسترش همکاریها حمایت میکند و این تلاشها به توسعه همکاریهای راهبردی با هند و دیگر بازیگران خارج از نظام متحدان امریکا کمک میکند.
در نهایت اینکه نخستین سفر خارجی بایدن احتمالا به مقصد بروکسل و به منظور حضور در یک نشست بیسابقه مشترک میان اتحادیه اروپا و ناتو در فصل بهار خواهد بود. پس از این سفر بایدن احتمالا در فصل پاییز برای دیدار با متحدان آسیایی دموکراتیک به توکیو سفر میکند و در اوایل سال 2022 نیز در نشستی مشترک میان شرکای اروپایی و آسیایی حضور خواهد یافت. در گذشته امریکا ترجیح میداد بین این دو گروه از متحدان خود فاصله را رعایت کند. اما اکنون یکپارچگی اقتصادی، چالشهای امنیتی جهانی و عضویت هر دو گروه در نظام امنیتی امریکا باعث میشود چنین رویکردی دیگر موضوعیت نداشته باشد.
شوک بعدی
اگر در 4 سال آینده پیشرفت قابل اندازهگیری، علنی و سریعی اتفاق نیفتد، شبکه اتحاد امریکا به ویژه در منطقه غرب اروپا در برابر موج دیگری از عوامفریبی آسیبپذیر باقی میماند. مصونسازی این اتحادها و شراکتها در برابر افرادی مثل ترامپ نیازمند اقدامات بیشتری از سوی هر دو طرف خواهد بود. نکته جالب اینجاست که سرنوشت نظام امنیتی امریکا همان قدر که به نحوه واکنش متحدان امریکا به دولت بایدن بستگی دارد به همان اندازه هم به رفتار دولت جدید امریکا وابسته است.
تلاشهای زودهنگام برای برقراری رابطه دوستانه با دولت بایدن نشان میدهد متحدان دموکراتیک امریکا- به ویژه در قاره اروپا- میدانند بازگشت به وضعیت فعلی به منزله افزایش خطر یک شوک پوپولیستی دیگر است، شوکی که این بار دیگر کل نظام را از هم میپاشاند. این به آن معناست که بایدن در مذاکرات خود برای ترمیم روابط دیرباز با متحدان، اهرم فشار قابل توجهی در اختیار دارد. اگر چه رویکرد «اول امریکا» ترامپ جهان را به مکان خطرناکتری تبدیل کرد اما عواقب آن بیشتر متوجه شرکای امریکا شد نه خود امریکا. این امر باعث میشود کشورهایی مثل آلمان و فرانسه که سودای رهبری بر جهان را دارند، بفهمند در حالی که رویکرد مقابلهای ترامپ شکست خورده، رویکرد مبتنی بر مشارکت بیشتر میتواند موفق شود. با این حال ترک عادت موجب مرض است. اگر متحدان دموکراتیک امریکا اشباع شوند و فکر کنند اوضاع بر وفق مراد است، آن وقت دولت بایدن باید به آنها یادآوری کند که تا چه حد ضمانتهای امنیتی امریکا به خطر میافتد. البته نه به این دلیل که بایدن ارزش آنها را درک نمیکند بلکه ممکن است رییسجمهور پس از بایدن بخواهد آنها را لغو کند.