«حفاظت از خود» نه تنها در تعاملات سیاسی، بلکه در تعاملات اقتصادی نیز به کرات دیده میشود. نوآوران در ابتدای فعالیت خود منادی رقابتخواهی هستند، ولی بعد از موفقیت تلاش میکنند به روشهای مختلف رقیب را سرکوب کنند. نمونههای بسیاری میتوان برشمرد که چگونه بنگاههای موفق برآمده از شرایط رقابتی، تمام تلاش خود را برای ایجاد موانع ورود و انحصار به کار میگیرند. خودروسازی ایران مثال سنتی صنعتی است که بدون حمایت دولت شکل گرفت و به تدریج تلاش کرد تا با ایجاد دیوار بلند تعرفه بازار خود را از دسترس رقبای خارجی دور کند. این رفتارهای ضدرقابتی همچنان وجود دارد و هر بار در سیمایی جدید نمایان میشود. اگر در سالهای گذشته تعرفه برای حفاظت از خود در برابر رقبای خارجی بود، اکنون خودروسازی داخلی با مطرح کردن موضوعات اجتماعی ـ کارگری انحصاری باورنکردنی در دسترسی به اعتبارات ارزان بانکی برای خود ایجاد کردهاند. این در حالی است که برخی از بخشهای مولد اقتصاد به واسطه این رفتار انحصارطلبانه از دسترسی به این منابع محروم شدهاند.
برنامه اقتصادی بایدن، اشتغالزایی با سرمایهگذاری در زیرساختهای مورد نیاز برای استفاده گستردهتر از انرژیهای پاک است. این سرمایهگذاریها به کاهش هزینه شرکتهای تولیدکننده خودروهای برقی، تولیدکنندگان صفحههای خورشیدی و... خواهد انجامید. از طرف دیگر، تامین مالی این هزینهها از طریق افزایش مالیات شرکتهای بزرگ صورت میگیرد. این برنامه در مقابل شعارهای ضدرقابتی چهار سال گذشته ترامپ قرار دارد که بر کاهش مالیات شرکتهای بزرگ و بازگرداندن مشاغل از دست رفته (مشاغلی که به واسطه نیروی کار ارزان به کشورهایی مانند چین مهاجرت کرده است) از طریق کاهش رقابت تاکید داشت. هیچ تضمینی وجود ندارد که در صورت موفقیت بایدن در تقویت صنایع جدید، آنها به متقاضیان موانع تجاری برای در امان ماندن از رقابت تبدیل نشوند.
رقابت اساس کامیابی در زندگی سیاسی و اقتصادی بشر است و باید نهادهایی ایجاد کرد که از طریق مبارزه با انحصارطلبی از رقابت حمایت کنند. ترامپ با زیر سوال بردن انتخابات در ایالاتمتحده، آشکارا به جنگ نهاد رقابت سیاسی رفته است؛ همان نهادی که چند سال پیش، خود از آن بهره گرفت. حال زمان آن است تا کارآیی دیگر نهادهای تضمینکننده رقابت سیاسی در برخورد با این تمامیتخواهی را به نظاره نشینیم.