به گزارش اقتصاد آنلاین ، مطالعه و توجه به سیاست های ابلاغی اصل ۴۴ و تاکید نظام بر توسعه و توانمندسازی بخش خصوصی و کاهش تصدی گری دولت، نقشه راه را ترسیم کرده است و این باشگاهها بزرگتر از شرکت های مخابرات ، فولاد، مس و امثال آن نیستند که نتوان سهام آنها را در بورس یا فرابورس عرضه کرد.
از مهم ترین دلایل ناکامی خصوصی سازی این باشگاه ها می توان به عدم تمایل به شفاف سازی مالی و بی توجهی به تفاوت مبنایی سه مقوله مالکیت، مدیریت و نظارت اشاره کرد، زیرا جذابیت ها و استفاده هایی که می توان از محبوبیت و جایگاه این باشگاهها نزد مردم کرد، قابل توصیف نیست و به همین علت در برابر واگذاری این باشگاها مقاومت می شود.
یکی از بارزترین نمونه های قابل اشاره در این زمینه موضوع سامانه ۳۰۹۰ است که تحت لوای درآمدزایی و حمایت از این باشگاهها ایجاد شده است و تبلیغات وسیعی انجام می دهد در حالی که به هیچ وجه قرارداد این سامانه با باشگاهها و گردش مالی ناشی از آن و اشخاصی که در منافع آن سهیم هستند شفاف سازی نشده است.
اگر سهام این 2 باشگاه در بورس یا فرابورس عرضه شده بود، همه قراردادها و عملکردهای مالی و مدیریتی آن باید شفاف میشد ولیکن هم اکنون هیچ گزارش و اطلاع رسانی در این خصوص انجام نشده است و مشخص نیست منابعی که مردم به عنوان هواداران این 2 باشگاه اجازه برداشت آن را داده اند، چگونه هزینه می شود.
ارزشگذاری اعلامی به عنوان مبنای مزایده برای هریک از این باشگاهها 290 میلیارد تومان آن هم به طور اقساط بود و این در حالی است که اگر فقط یک میلیون هوادار هر یک از این باشگاهها عضو سامانه 3090 شده باشند، گردش مالی سالانه برای هریک 72 میلیارد تومان خواهد بود و اگر این عدد 2 یا 3 برابر باشد، کل مبلغ اعلامی برای مزایده در یک سال از محل کمک های مردمی و هواداری تامین می شود و البته این در حالی است که تا کنون از تعداد اعضای سامانه یا گردش مالی ناشی از این امر گزارش شفاف و مستندی ارائه نشده است.
متاسفانه سازمان ورزش و سازمان خصوصی سازی برای واگذاری این 2 باشگاه از متخصصان بازار سرمایه استفاده نکردند و الا حتی اگر کل سهام این باشگاهها به ارزش 290 میلیارد تومان عرضه میشد، در کمترین زمان ممکن به فروش می رسید.
مردم و هواداران این تیم ها تصور می کنند که کل مبالغی که از طریق این سامانه پرداخت می کنند به باشگاه های محبوبشان می رسد و این در حالی است که طبق اخبار غیررسمی بین 10 تا 20 درصد این مبلغ به باشگاه ها می رسد که این موضوع یک فاجعه و استفاده نادرست از اعتماد مردم است و مهم ترین علت آن عدم شفاف سازی مباحث مالی مرتبط می باشد و لازم است که نهادهای نظارتی و سازمان ورزش راساً در این خصوص شفاف سازی کنند تا مردم بدانند که منابع ناشی از حمایت آنان چگونه و در کجا هزینه می شود.
سازمان ورزش می تواند با اختصاص دارایی ها و امکانات سخت افزاری از قبیل ورزشگاه و فروشگاه و ارزشگذاری برند و دارایی های معنوی این باشگاهها به راحتی آنها را برای عرضه در بازارهای مالی آماده کند .
در صورت واگذاری باشگاهها به مردم، مدیران متخصص و غیر سفارشی به انتخاب مجمع سهامداران در راس کار قرار می گیرند و با استفاده از ابزارهایی مانند حق پخش، تولید و توزیع لوازم و البسه تحت برند و ترانسفر بازیکن و حمایت های هواداران درآمدهای شفاف ایجاد کنند که حتی خود هواداران نیز به عنوان سهامدار در سود و زیان آن شریک باشند.
اگر این باشگاه ها خصوصی شوند داستان هایی مانند سقف قرارداد و زیر میزی و عابربانک و امثال آن از اطراف این باشگاه ها جمع می شود و این باشگاه ها می توانند با استفاده از منابع اقتصادی که خود ایجاد کرده اند برای افتخار آفرینی و رقابت در سطوح آسیایی و جهانی خود را آماده کنند و سازمان ورزش هم نظارت های لازم را در این عرصه انجام دهد و از آثار مشارکت اجتماعی ان استفاده کند.
تمام/ف