وی سالها رییس اتاق بازرگانی مشهد بود سپس در دوره ششم به نایبرییسی اتاق بازرگانی ایران رسید. نایبرییسی وی در دوره دوم نهاوندیان نیز ادامه پیدا کرد تا با رفتن نهاوندیان به ریاستجمهوری دولت تدبیر و امید شافعی به کرسی ریاست اتاق ایران تکیه بزند. در دوره هشتم اما وضعیت به گونهیی دیگر شد. جمعبندی شورای روسای شهرستان بر ریاست محسن جلالپور تاکید داشت به همین دلیل شافعی به نفع جلالپور از ریاست کنارهگیری کرد. در مقابل وی برای نایبرییسی مجددا کاندیدا شد تا در دوره هشتم نیز بر کرسی نایبرییسی اتاق ایران بنشیند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، وی در گفتوگویی برای نخستین بار اعلام کرد که روز یکشنبه قطعا کاندیدای ریاست خواهد شد. همچنین برای نخستین بار برنامههای این کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی ایران در این مصاحبه اعلام شد، برنامههایی که بیش از آنکه به مسائل اقتصاد کشور بپردازد به مسائل داخلی اتاق بازرگانی ایران مربوط میشود. شافعی در این مورد گفت اگر میخواهیم بخش خصوصی بتواند به دولت مشاوره صحیح دهد باید اول از همه خود را از درون اصلاح کند و مشکلات داخلی و ساختاری خود را رفع کند تا بتواند به عنوان یک نمونه موفق الگویی برای دولتیها باشد. وی همچنین تاکید داشت بهتر است برای ریاست، دولتیهای سابق کاندیدا نشوند و کسی که درد بخش خصوصی را با تمام وجود حس کرده است باید بر کرسی ریاست اتاق بازرگانی ایران به عنوان پارلمان بخش خصوصی بنشیند. این روزنامه تلاش خواهد کرد با تمامی کسانی که برای ریاست کاندیدا میشوند درباره برنامههای آنها گفتوگویی داشته باشد و این نخستین مصاحبه نخستین کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی است.
آقای شافعی به عنوان شروع کمی به قبل بازگردیم. شما در دوره قبل رییس اتاق بازرگانی بودید ولی در این دوره به نفع محسن جلالپور کنار کشیدید و از وی حمایت کردید. حال مجددا کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی هستید. چرا رفتید و چرا مجددا تصمیم به بازگشت گرفتید؟
بحث اصلی این است که صلاح اتاق بازرگانی به عنوان یک تشکل فراگیر و پارلمان بخش خصوصی در هر برهه زمانی چیست. من سالهای طولانی با محسن جلالپور کار و دوستی کردهام و روی وی شناخت کافی داشتم. در آن برهه زمانی جمعبندی من این بود که جلالپور میتواند کمک بیشتری به اتاق بازرگانی کند و از من موثرتر باشد. مساله این است که اصلا اهمیتی ندارد که چه کسی رییس باشد بلکه مهم هدف است. اگر قرار است به هدف برسیم باید یک تیم باشیم و فرقی نمیکند چه کسی چه عنوانی را دارد. با این دیدگاه من به این جمعبندی رسیدم که از جلالپور حمایت کنم و حتی به عنوان نایبرییس در کنار وی قرار گرفتم تا بتواند کارها را به شکل بهتری پیش ببرد. بعد از استعفای محسن جلالپور که خدا به ایشان سلامتی دهد من قصد ورود به انتخابات را نداشتم. اما بزرگان اتاق گفتند برای اهدافی که اتاق دارد، چارهیی نیست جز آنکه من مجددا برای ریاست کاندیدا شوم. من در هر صورت تسلیم نظر بزرگان و اوامر مسوولان بخش خصوصی هستم، چه زمانی که قرار شد به نفع جلالپور کنار بکشم چه امروز که با وجود میل باطنی به من اصرار دارند، کاندیدا شوم. کسی که کار تشکلی میکند باید نظر جمع را بپذیرد و نظر بخش خصوصی امروز این بود که من برای ریاست اتاق بازرگانی بیایم.
درحال حاضر بقیه کاندیداها رسما اعلام کاندیداتوری نکردند و این مصاحبه نخستین مصاحبهیی است که در آن یک نفر اعلام کاندیدا شدن میکند. اما گمانهزنیهای زیادی وجود دارد. بعضی از کاندیداهایی که نام آنها مطرح میشود، دولتی هستند و بعضی سابقه دولتی دارند. نه به عنوان یک کاندیدا بلکه به عنوان کسی که سالها در اتاق بازرگانی حضور داشتهاید، آیا حضور یک فرد با سابقه دولتی در راس اتاق بازرگانی به صلاح است؟
به نظر من فارغ از بحث این انتخابات باید افرادی در راس کار بخش خصوصی قرار گیرند که از بخش خصوصی واقعی باشند. این بحث اصلا زیر سوال بردن توانایی دولتیها نیست بلکه موضوع ماهیت اتاق بازرگانی و پارلمان بخش خصوصی است. وظیفه اصلی اتاق بازرگانی این است که مشکلات بخش خصوصی را حل کند و این موضوع نیاز دارد که رییس اتاق تجربه دردهای بخش خصوصی را داشته باشد و تمامی مراحل زندگی یک کسب و کار خصوصی را درک کرده باشد. ماهیت کسب و کارهای خصوصی با سازمانهای دولتی متفاوت است. با توجه به این ماهیت فرد باید از متن مسائل بخش خصوصی بوده باشد تا اشراف کافی به مسائل داشته باشد. مدیران دولتی قابل احترام هستند و تواناییهای آنها مطمئنا قابل توجه است اما مساله خود اتاق بازرگانی و توانایی لازم برای آن است. در اتاق ما رییسی دردمند بخش خصوصی میخواهیم که مسائل و مشکلات را بشناسد.
شهرستانها در دورههای اخیر دارای همگرایی و قدرت زیادی بودند و اکثریت کرسیهای هیات رییسه را به خود اختصاص میدادند. اما درحال حاضر بحثهای زیادی درباره اختلاف نظر میان شهرستانها مطرح میشود. آیا این شایعات صحت دارد و چه برنامهیی برای حفظ انسجام شهرستانها دارید؟
بیایید یک درجه بالاتر برویم و درباره حفظ انسجام کل اتاق بازرگانی صحبت کنیم. کل اعضای بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی تنها زمانی توفیق پیدا میکنند که در مقابل عوامل بیرونی یک صدای واحد داشته باشند. راز تشکل همین است که افرادی با یک هدف یکسان دور یکدیگر جمع میشوند و نظری واحد را دنبال میکنند و به همین دلیل به توفیقاتی دست پیدا میکنند. در تمامی استانها هم این اصل وجود دارد و در شهرستانهای مختلف به تجربه دریافتهاند که اگر انسجام داشته باشند، میتوانند در اقتصاد اثرگذار باشند. ما در اتاق بازرگانی وظیفه مشاوره 3 قوه را بر عهده داریم اما زمانی میتوانیم این وظیفه را درست انجام دهیم که نظر بخش خصوصی یکسان باشد و قوای حاکمیتی یک نظر را دریابند. وقتی نظرات یکسان بود آن وقت میتوان پیگیر مشاورههای خود باشیم. اما درباره اینکه میگویید در روزهای اخیر اختلافاتی ایجاد شده است باید بگویم در انتخابات این موضوع چندان عجیب نیست. در هر انتخاباتی غیرطبیعی نیست که اختلاف نظرهایی پیش آید و حتی این اختلاف نظرها منجر به انشقاق شود. اما مساله اساسی این است که در نهایت بعد از شنیده شدن تمامی نظرها باید انسجام بازگردد و همه روی یک نظر به توافق برسند. از نظر من اتاقهای شهرستان چارهیی ندارند جز آنکه انسجام خود را حفظ کنند تا اثرگذار باشند. اما در کنار آن منافع کل اتاق هم مطرح است. همانطور که شهرستانها نشان دادند با انسجام میتوانند به دستاوردهای بزرگی راه پیدا کنند. کل فعالان بخش خصوصی نیز باید این الگو را رعایت کرده و با اتحاد بتوانند مشکلات را حل کنند.
به عنوان کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی چه برنامههایی برای ادامه دوره هشتم اتاق بازرگانی در نظر دارید؟
نخستین و مهمترین برنامه من ایجاد آرامش در اتاق است. حل مسائلی که این روزها اتاق را به خود مشغول کرده است، بخش قابل توجهی از برنامههای من است. حاشیههای زیادی در اتاق بازرگانی ایجاد شده و باید یک نفر بتواند آرامش را به اتاق بازرگانی بازگرداند. تشکل نیاز به آرامش برای اجرای اهداف خود دارد و در فضایی ناآرام اجرای هر گونه سیاستی غیرقابل تصور است. در شرایط فعلی ما چارهیی نداریم جز آنکه این حاشیهها را مدیریت کنیم، نظر مخالفان را بشنویم و یک فضای صلح و دوستی در اتاق جاری کنیم.
دومین موضوع بحث ظرفیتهایی است که در اتاق بازرگانی وجود دارد و مغفول واقع شده است. این ظرفیتها در کل هیات نمایندگان است.
اعتقاد من این است که تاکنون از همه ظرفیت هیات نمایندگان استفاده نشده و اگر بتوانیم حتی درصدی از این پتانسیلها را فعال کنیم، تحولی بزرگ در اتاق بازرگانی رخ خواهد داد. اعضای اتاق بازرگانی باید تشویق به مشارکت در فعالیتهای اتاق بازرگانی شوند. ما تنها در هیات نمایندگان بیش از 400 نفر عضو داریم که داوطلبانه حاضر به فعالیت هستند. این جدا از صاحبان کارتهای بازرگانی خارج از هیات نمایندگان است. اگر تنها بخشی از آنها نیز به کار گرفته شوند اتفاق بزرگی رخ خواهد داد.
سومین برنامه من بحثی است که از دوران ریاست من آغاز شد ولی باید رنگ و بوی جدیتری به خود گیرد. در زمان ریاست من بحث همکاری میان تشکلهای بخش خصوصی مطرح شد و در این دوره نیز ائتلاف مبارک و میمونی در بخش خصوصی شکل گرفت که قدم اول آن ایجاد دبیرخانه 3 اتاق بازرگانی، تعاون و اصناف بود. در حقیقت این موضوع نباید به اینجا ختم شود و برنامه من بسیار گستردهتر بود. ما تصمیم داریم که حرکتی هماهنگ برای گسترش فعالیتهای مشترک فعالان بخش خصوصی داشته باشیم. بحث تنها مربوط به 3 اتاق که قانون به آنها اشاره داشته است نیست. تعداد بسیار زیادی تشکل در نهادهای مختلف به ثبت رسیده است که همه آنها باید زیر یک پرچم جمع شود. از نظر من تمامی آنها پتانسیلهای زیادی دارند و این پتانسیلها باید به کار گرفته شود. اگر فضا برای حضور این تشکلها باز باشد میتوانیم انتظار داشته باشیم که تغییرات اساسی در شرایط تمامی فعالان بخش خصوصی رخ دهد. تمامی این تشکلها در نهایت میخواهند مشورت و راهکار به دولت ارائه دهند و این چند صدایی قوای 3گانه را با مشکلات زیادی روبرو میکند. تا زمانی که این اتحاد شکل نگیرد مشورتها کارساز نیست. صدای بخش خصوصی باید واحد باشد تا تصمیمگیرندگان تردید نداشته باشند که تصمیمی که میگیرند با نظر بخش خصوصی همخوانی دارد.
مساله بعدی خود اتاق بازرگانی است. ما تشکلی به نام اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران داریم که قرار است مظهر بخش خصوصی باشد و حتی بر آن لقب پارلمان بخش خصوصی را نهادهایم. این نهاد نباید خود مشکلات دولتی را داشته باشد. اگر قرار است ما به دولت راهنمایی کنیم اول باید الگوی مناسبی را در درون خود تجربه کرده باشیم. یکی از ایرادات دولت بروکراسی اداری است پس ما باید نهادی چابک به سبک بخش خصوصی داشته باشیم تا الگوی مدیریت بخش خصوصی در تشکلهای ما نیز پیاده شود. در این خصوص ضعفهای زیادی وجود دارد و ما چارهیی نداریم جز آنکه اتاق را چابک کنیم. به همین دلیل تغییر در ساختار اتاق باید از برنامههای اصلی رییس جدید اتاق بازرگانی باشد.
یکی از ابزارهایی که کمتر به آن بها داده شده است کمیسیونهای اتاق بازرگانی است. این کمیسیونها قرار است اتاق فکر بخش خصوصی باشد پس طبیعتا باید از آنها بیشتر استفاده کرد. من کاملا درک میکنم که این انتقاد از سوی کمیسیونها مطرح میشود که اتاق آنها را به بازی نمیگیرد. بسیاری از وظایف تخصصی اتاق بازرگانی باید به کمیسیونهای مربوطه تفویض اختیار شود. در این خصوص باید برنامهیی روشن داشت. همین بحث درباره تشکلها و توانمندسازی آنها نیز وجود دارد. ما نیاز داریم که در ابتدا تشکلهایی خود ساخته و قوی داشته باشیم و سپس به سویی برویم که این تشکلها بازوهای اجرایی در اتاق بازرگانی باشند و کارهای اجرایی به آنها واگذار شود. همچنین باید از نظر آنها برای حل تمامی مسائل و مشکلات استفاده کنیم. در نهایت مساله شرایط خاص کشور به ویژه رکود اقتصادی مطرح است.
خواسته اصلی بخش خصوصی حل این رکود است و اتاق باید راهکارهای لازم را به دولت برای خروج از رکود ارائه دهد. این راهکارها باید به دور از هر گونه وابستگی و براساس نظر کارشناسی باشد و این موضوع نیاز به تعامل با دولت دارد. البته این تعامل نافی استقلال بخش خصوصی نباید باشد.
اکثر برنامههای شما درباره ساختار داخلی اتاق بازرگانی بود. آیا دلیل خاصی برای این موضوع وجود دارد؟
اگر ما میخواهیم نظری به دولت ارائه دهیم ابتدا باید خود توانمند باشیم. از نظر من اولویت امروز اتاق بازسازی درونی خود و اصلاح ساختار است. هیچ سیاستی بدون وجود ساختار صحیح قابل اجرا نیست و من نیز قبل از ورود به مباحث دیگر میخواهم ساختار اتاق بازرگانی را اصلاح کنم.