۰ نفر

کارشناس مسائل نفت در گفت‌وگو با اقتصادآنلاین تشریح کرد؛

ناگفته‌های نفت منفی/ آمریکا در تامین نفت خودکفا نخواهد شد

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۲۵
کد خبر: 433442
ناگفته‌های نفت منفی/ آمریکا در تامین نفت خودکفا نخواهد شد

درحالی تولیدکنندگان بزرگ نفت بفکر چاره اندیشی برای بازگرداندن توازن به بازار نفت هستند که به نظر می رسد فعلا فقط سمت تقاضا دیگر تعیین کننده قیمت است.

اقتصاد آنلاین-مریم علیزاده؛ در روزهایی به سر می‌بریم که در تاریخ اکتشاف ١۴٠ ساله نفت بی‌سابقه است. با منفی شدن قیمت نفت، بسیاری از معادلات بازارهای جهانی طلای سیاه بهم خورده و نگرانی از ادامه روند سقوط قیمت، تولیدکنندگان را وادار به تصمیم‌ گیری سخت در خصوص کاهش تولید کرده است.

در هر صورت بازی سلطان انرژی دنیا در صفحه شطرنج بازارهای جهانی به گونه‌ای رقم خورده که برخی آن را پایان سلطه‌جویی نفت بر اقتصاد دنیا می خوانند. از این رو برای روشن تر شدن ابعاد این شکست تاریخی، گفت‌وگوی با فریدون برکشلی رئیس مرکز تحقیقات نفت وین داشتیم که بصورت پرسش و پاسخ در زیر آورده شده است.

از آنجا که تا به حال سابقه قیمت‌های منفی نفت در تاریخ کشف این ماده وجود نداشته، این موضوع چه تاثیری بازار نفت آمریکا خواهد داشت؟

در تاریخ صنعت نفت شاید قیمت نفت هرگز منفی نشده باشد، اما نکته ای که لازم است مورد توجه قرار دهیم این است که قیمت منفی یا صفر، به لحاظ کمبود مخازن و انبارها و تاسیسات لازم برای نگهداری و انتقال نفت است. در واقع در قیمت‌های پایین، خریداران بیشتر هستند ولی مشکل در فقدان فضا برای انتقال و ذخیره‌سازی است. در حال حاضر، مخازن نفتی اشباع شده‌اند. پالایشگاه‌ها خواهان نفت برای پالایش نیستند و انبارهای آنان پر شده و ترمینال ها هم مملو از نفت هستند. پدیده تعجب آور این که خطوط لوله انتقال نفت و فرآورده هم اکنون به عنوان انبار و برای نگاهداری نفت، استفاده می شود.

از سوی دیگر انبارهای روی آب هم عموماً پر هستند. نفتکش‌های غول پیکر و پر هزینه که برای جابجایی نفت در اقیانوس ها ساخته شده اند، هم‌اکنون از آن ها بعنوان انبار نفتی استفاده می شود. در حقیقت شاید، برای اولین بار در تاریخ صنعت نفت، هزینه انبارداری و ذخیره‌سازی نفت از قیمت نفت بیشتر شده است.

با توجه به آنچه بیان شد، در حقیقت، مشکل کنونی صنعت نفت امریکا و البته شاید جهان، جنبه تاسیساتی و زیرساختی دارد. این را از این نظر می گویم که در حال حاضر به جهت محدودیت تقاضا، نفت فیزیکی و تحویل آنی است که بدون مشتری و خریدار است. همین حالا هم نفت در بازارهای آتی، مثلا تحویل ماه‌های ژوییه و آگوست بالای ۴۰ دلار در بشکه است.

چرا فاصله قیمتی نفت برنت و WTI تا این حد افزایش یافته است؟

موضوع دیفرانسیل‌ها یعنی تفاوت یا فاصله نفت خام های شاخص، همیشه مورد توجه بازار نفت بوده است. آنچه که دیفرانسیل ها را تعیین می کند، تابعی از فاکتورهایی مانند کیفیت و درجه API نفت خام، میزان عرضه و تقاضا، مقاصد مصرف برای پالایشگاه ها و انواع فرآورده‌هایی که از هر بشکه نفت خام، استحصال و نهایتا مصرف می شود و البته به پیروی از آنها رفتار معامله‌گران بوده است. بر این اساس معمولا دیفرانسیل مابین برنت و WTI معمولا بین ۱ تا ۳ دلار در نوسان بود. گاه فاصله کمتر و گاه در همان طیفی که اشاره شد، بیشتر می‌شد. البته دیفرانسیل ها معمولا در حوزه های جغرافیایی هم تغییراتی داشتند. برای مثال ارقام برای شرق کانال سوئز و غرب کانال سوئز، یعنی بازارهای آسیا و اروپا و امریکا تفاوت داشتند. در طول پنج سال گذشته، زیاد شدن دیفرانسیل ها به ویژه مابین WTI  و برنت، تعجب آور شدند چرا که در مواردی مانند این ایام حتی دو رقمی شد. معامله گران تعریف روشنی از این تفاوت نداشتند. البته یک دلیل مهم ظهور و رونق معاملات نفت خام های غیر متعارف یا شیل بود که در واقع WTI را حاشیه کرده است و روند قیمت در معاملات امریکا به تدریج از چهارچوب های متعارف شاخص WTI فاصله گرفتند.

موضوع دیفرانسیل ها و رفتار معامله گران در مورد آن حالا ظاهرا از قوانین متداول عرضه و تقاضا پیروی نمی کند. اما در عین حال ارتباط منطقی هم با کاهش کنونی و یا به صفر رسیدن WTI ندارد.

به نظر شما کاهش تولید بازهم می تواند سبب تقویت قیمت شود؟

تولید کنندگان برای مدیریت بازار جهانی نفت، ابزاری غیر از کاهش تولید ندارند. طی دهه های گذشته، مهم‌ترین اقدام اوپک و حالا اوپک پلاس، در ارتباط با تنظیم بازار از طریق سقف تولید بوده است. البته، در بعد روانی هم اوپک خوب عمل کرده است. مدیریت روانی بازار توسط اوپک غالبا به درستی عمل شده است. روسیه در فضای بازار مجازی و رفتار روانی بازار، آماتور و ابتدایی عمل می‌کند. اوپک به رفتار و کارکرد روانی بازار اشراف و تسلط بالایی دارد.

درگذشته اوپک فقط سقف تولید را تعیین نمی کرد بلکه سقف تولید و سقف قیمت را تعیین می‌کرد. به عبارتی، سقفی از تولید را مشخص می کرد که قیمت معینی را تامین کند که البته این اقدامات تابعی از شرایط بازار بود. در اجلاس ۱۷۷ اوپک در دسامبر ۲۰۱۹ عبدالعزیز، وزیر نفت عربستان، پیشنهاد تعیین کف قیمت را ارایه کرد(Price floor ), یعنی تعیین قیمتی که حداقل انتظار اوپک و پلاس هست. روسیه با این پیشنهاد و طرح علنی آن مخالف بود و اعتقاد داشت که قیمت کف در هر اجلاسی برای سه ماهه بعد قابل ارزیابی و تعیین است. فکر می‌کنم که این رویه از سوی روسیه، نشان می‌داد که مسکو علاقمند به برقراری رابطه طولانی و مستمر با اوپک نبود.

تولیدکنندگان تا چه زمان می توانند با این قیمت ها تولید ادامه دهند؟

همانطور که اشاره شد، آن دسته از تولید کنندگانی که با هزینه بالا نفت تولید می کنند، نمی‌توانند، این مسیر را ادامه دهند. اینها عمدتا تولیدکنندگان شیل هستند که در واقع از اواسط فوریه با تنفس مصنوعی و زیر دستگاه اکسیژن دوام آورده اند و هم اکنون عموما در آستانه ورشکستگی قرار دارند. البته تولید کنندگان نفت خام های متعارف هم در امریکا و کانادا اصلا وضع بهتری ندارند. در امریکای شمالی هم مکانیزمی برای کمک و حمایت به آنان تعریف نشده است. یعنی یارانه یا معافیت های مالیاتی برای کمک به آنان در دست نیست. البته قابل انجام است، اما برای دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، جواب نمی دهد چراکه ترامپ برای نجات خودش و نجات شیل تنها تا پیش از نوامبر امسال که انتخابات خواهد بود فرصت دارد.

در خاورمیانه، آفریقا و برخی کشورهای امریکای جنوبی، اما شرایط فرق دارد. نفت را با قیمت های زیر ۱۰ دلار هم می‌توان تولید کرد، ولی مشکلات بسیار جدی اقتصادی و سیاسی، گریز ناپذیر خواهد بود.

باتوحه به اینکه تولیدکنندگان نفت در آمریکا، بخش خصوصی هستند و حرف‌شنویی چندانی از حاکمیت مرکزی ندارند، دولت آمریکا برای بقای این صنعت چه راهکاری دارد؟

بله، این نکته درست و در عین حال مهم است. در امریکا، تولید کنندگان باید پاسخگوی سهامداران خود باشند. یعنی هر زمان که تولید اقتصادی نبود، کسب و کار خود را تعطیل کرده، اعلان ورشکستگی می کنند و از دولت بیمه بیکاری می گیرند. اما در خاورمیانه صنعت نفت باید خرج یک ملت را تامین کند. باید انرژی لازم برای ادامه و استمرار حیات یک اقتصاد را تامین کند. این دشوار است، شاید در صورت ادامه قیمت های پایین نفت خاورمیانه و آفریقا و امریکای جنوبی باید در انتظار شرایط سختی باشد.

البته همانطور که بارها هم صحبت شده است، هم چالش است و هم فرصت. اقتصاد ایران بزرگ، گسترده و فراخ است و از جمعیت جوان و تحصیل‌کرده مطلوبی بهره می‌برد. لذا در صورت برنامه ریزی‌های درست و درک و بهره برداری از تمامی امکانات، قطعا نسبت به بقیه کشورهای خاورمیانه، از شرایط بهتری برخوردار است.

باتوجه به ورشکستگی احتمالی صنعت شیل، پیش بینی می کنید که بازهم آمریکا به نفت خاورمیانه وابسته شود؟

نفت یک فعالیت بین‌المللی است و در حقیقت ما چیزی به نام خودکفایی نفتی نداریم چراکه صنعت جهانی نفت یک زنجیره است در اشکال مختلف و سطوح متفاوت. کشور امریکا می تواند در شیل و در نفت خام های فوق سبک، خودکفا باشد، اما باید نفت خام سنگین از خاورمیانه، یا مکزیک و ونزوئلا وارد کند. سیستم پالایشی نمی تواند تمام نفتی را که API آن بالای ۵۰ درجه است را پالایش کند. البته برای خاورمیانه امکان خودکفایی در واردت نفت خام بیشتر است، زیرا که تنوع میادین تولید کننده نفت خام بیشتر است.