۰ نفر

بهانه‌هایی برای گرانی بنزین

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۸:۴۹
کد خبر: 351916
بهانه‌هایی برای گرانی بنزین

همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، دست‌کاری دولت در نرخ ارز در سال گذشته موجب بروز ابرتورم در اقتصاد کشور شده که به مرور دامن همه بخش‌های اقتصاد را فرا گرفته است؛ اما متأسفانه طرفداران بازار آزاد با ارائه آمارهای عوامانه و دست‌کاری‌شده نسبت به میزان مصرف انرژی در ایران و ارجاع سفسطه‌انگیز به سیاست‌های قیمتی و اقتصادسنجی تلاش می‌کنند محملی برای افزایش بهای بنزین فراهم کنند.

به گزارش اقتصادآنلاین، فریبرز مسعودی در شرق نوشت : یکی از این استدلال‌ها که دائما از سوی این گروه به آن استناد می‌شود، استفاده از اهرم قیمتی برای کاهش مصرف بنزین است. بازارگرایان که همواره با افزایش دستمزدها به بهانه تورم‌زابودن و به‌خطرافتادن رقابت آزاد مخالفت می‌کنند، درباره بهای بنزین نظر دیگری دارند و با تشبث نصفه‌نیمه و دل‌بخواهی به «منحنی تقاضا» این‌گونه استدلال می‌کنند که در صورت افزایش قیمت تقاضا کاهش یافته و در نتیجه مصرف کم می‌شود.اگرچه هزار اما‌و‌اگر درباره درستی کارکرد این منحنی در میان اقتصاددانان وجود دارد، برفرض که این منحنی و کارکرد آن درست باشد، ادعای طرفداران اقتصادسنجی این است که افزایش تقاضا موجب افزایش تولید می‌شود؛ نه سبب گران‌کردن کالا برای از دسترس خارج‌کردن آن. این موضوعی است که آشکارا حتی خلاف ادعاهای این افراد درباره دست نامرئی بازار است؛ اما واقعیت‌ها درباره افزایش بهای بنزین و تأثیر آن در کاهش مصرف سوخت ادعاهای طرفداران گران‌فروشی بنزین را تأیید می‌کند؟

1- نگاهی به قیمت بنزین از سال 1355 تاکنون و مصرف آن نشان می‌دهد که افزایش قیمتی هیچ‌گاه در کاهش مصرف بنزین تأثیری نداشته است. همان‌گونه که در (نمودار 1) دیده می‌شود، از سال 1355 که بهای بنزین کمتر از 10 ریال بوده، تا حال حاضر که بهای آن 10 هزار ریال یعنی هزار برابر شده، مصرف بنزین نه‌تنها کاهش نداشته؛ بلکه طبق آمارهای رسمی حدود 10 برابر شده است. همچنین نمودارها نشان می‌دهد به جز سال 59 و سال‌های 86 تا 90 که بنزین سهمیه‌بندی شد، در هیچ سال شاهد کاهش مصرف بنزین نبوده‌ایم و افزایش قیمت تأثیری در کاهش مصرف نداشته است.

2- سرانه مصرف بنزین: سرانه خودرو در ایران در سال 1355 یک خودرو در ازای 202 نفر بوده که با توجه به آمار خودروهای موجود گزارش‌شده از طرف پلیس راهور در سال 1391 در ازای هر پنج نفر یک خودرو در ایران وجود داشته که با احتساب تولید و واردات خودرو از سال 91 تاکنون این نسبت به حدود یک خودرو به ازای چهار نفر رسیده است. با وجود افزایش بیش از دو‌برابری جمعیت شهرنشین در مقایسه با سال 1355 و گسترش وسعت کلان‌شهرهایی مانند تهران، اهواز، مشهد، کرج، شیراز، اصفهان و ده‌ها شهر دیگر و افزایش استفاده از خودرو برای سفرهای درون و برون‌شهری در مقایسه با 45 سال پیش سرانه مصرف بنزین برای هر خودرو از 6/5 لیتر در روز به کمتر از 4/5 لیتر در روز رسیده که در واقع برخلاف ادعای رایج مصرف سرانه به نسبت خودرو کاهش یافته است.

3- شدت مصرف انرژی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر: همواره با ارائه آمارهای گزینشی و دست‌کاری‌شده این‌گونه ادعا می‌شود که شدت مصرف انرژی در ایران بسیار بالاست؛ اما آمارهای رسمی نشان می‌دهد که ایران در مصرف کل انرژی ایران با وجود دارا‌بودن بیشترین نفت و گاز دنیا در میانه‌های جدول قرار دارد. در مصرف برق در سال 2014 ایران با میانگین 315 کیلووات (کمتر از 339 کیلووات میانگین مصرف جهانی) رتبه 92 را در میان 200 کشور و در منطقه بعد از کویت 2176، بحرین 2069، امارات 1848، قطر 1718، عربستان 1102، اسرائیل 835 و عمان 850  قرار دارد. مصرف اتحادیه اروپا 615، روسیه 854 و چین 492 کیلووات است که همگی بالاتر از ایران هستند.

4- بهای بنزین در ایران: طبق آخرین آمار رسمی شرکت پخش فراورده‌های نفتی در سال 1392 و پیش از دست‌کاری اخیر در نرخ ارز، بهای بنزین در ایران پس از امارات و عمان از تمام کشورهای همسایه نفت‌خیز از‌جمله عربستان، بحرین، کویت، قطر، ترکمنستان، الجزایر، سوریه و لیبی بالاتر بوده است.

عدالت اقتصادی با گران‌کردن بنزین

دستاویز دیگر طرفداران گران‌کردن بنزین و به طور کلی انرژی در ایران، اجرای عدالت است. ناگفته پیداست که بهای بنزین یا هر کالای دیگری باید با میانگین میزان درآمد مردم آن کشور سنجیده شود. ضمن اینکه کاهش مصرف سوخت در درجه نخست در گرو گسترش ناوگان حمل‌ونقل همگانی دولتی، اصلاح ساختار شهرها به‌ویژه کلان‌شهرها نسبت به محل استقرار و محیط‌های کاری و همچنین دسترسی فوری و مناسب به خدمات حمل‌ونقل همگانی از جمله مترو و اتوبوس‌رانی و مهم‌تر از همه تمرکززدایی از شهرهای بزرگی مانند تهران و اجرای برنامه‌های عمرانی و اشتغال‌زا در شهرهای کوچک است. در حالی که دولت محترم سال‌هاست طرح‌های آمایش سرزمینی و شهرسازی را رها کرده و از انجام تعهدهای نصفه‌نیمه خود به شرکت واحد اتوبوس‌رانی و مترو طفره رفته و توسعه نامتوازن کلان‌شهرها هزینه‌های هنگفت مالی و فراغتی را روی دست ساکنان حاشیه‌ها و حومه‌ها می‌گذارد. سخن‌گفتن از گران‌کردن بنزین برای اجرای عدالت عین بی‌عدالتی و به منزله کوچک‌ترکردن سفره مردم است.موضوع مهم دیگر توجه به سهم مصرف بنزین در شهرها و نقاط گوناگون کشور است. برای مثال سهم تهران از مصرف انرژی 2/5 برابر اصفهان و 28 برابر ایلام یا کهگیلویه‌وبویراحمد و 20 برابر چهارمحال‌وبختیاری است (آمارنامه شرکت ملی تولید و پخش فراورده‌های نفتی). بالابودن مصرف بنزین در تهران و شهرهای بزرگ نه به واسطه خوش‌گذرانی مردم تهران بلکه نتیجه رشد و توسعه نامتوازن شهرنشینی است. طبق آمارهای غیررسمی بیش از سه میلیون حاشیه‌نشین در کلان‌شهر تهران بدون احتساب ساکنان کلان‌شهر کرج و حومه‌های آن وجود دارند که ناچار هستند برای اشتغال یا تحصیل روزانه چندین کیلومتر بیشتر از ساکنان شهرهای کوچک برای رسیدن به محل کار و تحصیل خود بپیمایند. در نتیجه افزایش قیمت بنزین نه‌تنها برای کسانی که در تهران و سایر کلان‌شهرها زندگی و کار می‌کنند عادلانه نیست بلکه به مراتب هزینه‌های بیشتری را بر آنها تحمیل می‌کند.

افزایش قیمت، پسرفت در بهینه‌سازی مصرف

متأسفانه آمارها نشان می‌دهد که کشور ما در بهینه‌سازی مصرف انرژی و بهره‌برداری از انرژی‌های فسیلی نه‌تنها در همه سال‌های پیش و پس از انقلاب و با وجود رشد و پیشرفت فناوری صنایع پیشرفتی نداشته بلکه پسرفت نیز داشته است. به عبارتی اگر در سال 1355 از 4/5 بشکه انرژی به صورت عام حدود 115 میلیون ریال تولید ناخالص سرانه داشته‌ایم در سال 1394 از 14/7 بشکه 75 میلیون ریال درآمد ناخالص سرانه تولید کرده‌ایم؛ یعنی نه‌تنها در این سال‌ها بهره‌وری انرژی ما افزایش نداشته بلکه کاهش داشته است (همان).

همچنین آمار نسبت شدت مصرف انرژی با کارایی انرژی در همه سال‌های پیش و پس از انقلاب همواره رشد منفی داشته است.

نتیجه: همه شواهد و واقعیت‌های مصرف انرژی در ایران نشان می‌دهد که مصرف انرژی در ایران بهره‌وری و کارایی کمی ‌نسبت به هزینه‌های بین‌نسلی آن و نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر دارد. افزایش بهره‌وری از انرژی اگرچه وظیفه تک‌تک مردم است اما مسئولیت آن با دولت‌هاست نه با مردم و این مهم نه با افزایش قیمت بلکه با افزایش کارایی اقتصادی و صنایع ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد که جز در قالب برنامه‌های بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت به دست نمی‌آید. بالابردن بهای انرژی که با افزایش بهای بنزین کلید خورده است، شاید در کوتاه‌مدت بخشی از هزینه‌های دولت را از کیسه مردم جبران کند اما در درازمدت نه‌تنها سودی برای تولید ناخالص داخلی ندارد بلکه بر اثر ایجاد موج گرانی‌های جدید افق تیره و تاری را فراروی اقتصاد کشور قرار خواهد داد.