۰ نفر

اقتصادآنلاین درمیزگردی باحضور مهدی‌‌عسلی و حسن‌بهشتی‌پور بررسی‌کرد؛

۳ بُعد عملکرد دیپلماتیک وزارت نفت/ مهدی عسلی: تضمینی برای تقاضای پایدار نفت در دهه‌های پیش‌رو وجود ندارد/ حسن بهشتی‌پور: برای صادرات گاز به اروپا با روسیه منافع مشترک ایجاد کنیم

۱۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۴:۲۵
کد خبر: 198464
۳ بُعد عملکرد دیپلماتیک وزارت نفت/ مهدی عسلی: تضمینی برای تقاضای پایدار نفت در دهه‌های پیش‌رو وجود ندارد/ حسن بهشتی‌پور: برای صادرات گاز به اروپا با روسیه منافع مشترک ایجاد کنیم

اگرچه در ایران، نفت و وزارت نفت را بیش از هر چیز با حفر چاه و تولید طلای سیاه می‌شناسند، اما استراتژیک بودن این کالا باعث می‌شود بعد دیپلماتیک آن نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد.

 اقتصاد آنلاین - نادی صبوری؛ ایران در مهم‌ترین کارتل نفتی جهان عضو است و همین باعث می‌شود، عملکرد وزارت نفت از منظر دیپلماتیک، تاثیر مهمی بر کسب منفعت یا ضرر برای این کشور داشته باشد. اقتصاد آنلاین با برگزاری یک میزگرد با حضور مهدی عسلی مدیر کل سابق امور اوپک وزارت نفت و حسن بهشتی‌پور استاد دانشگاه و کارشناس دیپلماسی، به ارزیابی عملکرد وزارت نفت در این عرصه پرداخته است.  این مباحثه به 3 بخش عمده تقسیم می‌شود، بخش نخست بررسی عملکرد وزارت نفت در اوپک در چند سال گذشته است، بخش دوم سعی در شکافتن سیاست‌های ایران در بازاریابی نفت و گاز و نقش روابط بین‌الملل و دیپلماسی در این عرصه و بخش سوم نیز به اصطکاک ایران با برخی از کشورهای دوست خود برای صادرات گاز اشاره دارد. مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.

* جناب آقای دکتر عسلی تحلیل شما از عملکرد وزارت نفت در بعد سیاست خارجی در 4 سال اخیر چیست؟

مهدی عسلی: منظور از عملکرد وزارت نفت در بعد سیاست خارجی طبعا نتایج مذاکرات مقامات ذیربط وزارت نفت با نمایندگان کشورهای خارجی برای پیگیری اهداف برون مرزی انرژی کشور است. ارزیابی من آن است که هماهنگ با دستاوردهای کلی سیاست خارجی کشور در دولت تدبیر و امید نسبت به دولت قبل عملکرد دیپلماسی انرژی کشور مرتبط با وزارت نفت هم در مقایسه با قبل موفق تر بود. این موفقیت‌ها شامل توفیقاتی می‌شود که در مجمع کشورهای صادر کننده گاز، در اوپک، در رابطه با سایر کشورهایی که علاقمند به توسعه روابط خود با ایران در بخش انرژی هستند و نیز مذاکرات با شرکت‌های بزرگ بین المللی نفت و گاز برای سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز کشور حاصل شد.    

میزگرد اقتصاد آنلاین

در اوایل دولت یازدهم  در سال 2013 وزارت نفت در یک دیپلماسی انرژی کارامد موفق شد دبیرکلی مجمع کشورهای صادر کننده را بگیرد و آقای دکتر عادلی برای دو سال به دبیرکلی GECFانتخاب شد.  در  سال 2015 این موفقیتها کامل شد و ما دو نشست  وزارتی (عادی و فوق العاده) در تهران برگزار کردیم که در آن مجددا آقای دکتر عادلی به دبیرکلی مجمع برای دو سال دیگر انتخاب شد و این نشست ها با  یک اجلاس موفق سران GECF با شرکت 8 رییس کشور یادولت از جمله روسای جمهور روسیه، ونزویلا، بولیوی و غیره در تهران تکمیل شد. بیانیه پایانی اجلاس انعکاس دهنده دیدگاه های ایران بود.

در اوپک ایران موفق شد موقعیت خود را که در سالهای تحریم تضعیف شده بود بازسازی کند بطوریکه به‌رغم فشارهای عربستان ایران زیر بار طرح فریز نفتی نرفت و در نوامبر سال گذشته که اوپک و دوازده کشور غیر اوپک تصمیم به کاهش تولید برای تثبیت بازار نفت در قیمت‌های قابل قبول گرفتند ایران با دیپلماسی کارامد نفتی از کاهش تولید مستثنی شده و امکان ادامه افزایش تولید تا رسیدن به سطح تولید 3.8 میلیون بشکه در روز را پیدا کرد. در ضمن ایران در انتخاب دبیرکل جدید اوپک، آقای بارکیندو از نیجریه، موثر بود. عربستان مایل بود دبیرکلی آقای البدری، لیبیایی، که کاملا با آن کشور هماهنگ بود تمدید شود اما ایران به همراه عراق و ونزوئلا و الجزایر این حرکت را ناکام گذاشت و پیشنهاد دیگر عربستان برای دبیرکلی وزیر اندونزیای هم با مخالفت مواجه شد و ایران کمک کرد آقای بارکیندو از نیجریه که موضع گیری نسبتا بیطرفانه ای را در قبال مواضع کشور عضو دارد به دبیرکلی برسد.

•جناب آقای بهشتی‌پور، بسیاری بر این باور هستند که وزارت نفت اکنون با دو طیف و رویکرد در مسائل دیپلماتیک روبرو است، یک طیف که با حضور بیژن زنگنه عملکرد خود را نشان داده و از تجربه کافی و دانش در این زمینه برخوردار است و طیفی دیگر که بدون هیچ تجربه‌ای از مسائلی همچون نشست‌های اوپک، تاکنون ضررهای زیادی را برای نفت به دنبال داشته‌اند. به نظر شما دانش و تجربه فعلی در دیپلماسی نفتی چگونه باید به بدنه وزارت‌خانه منتقل شود؟

میزگرد اقتصاد آنلاین

حسن بهشتی‌پور: باید توجه داشته باشیم که امثال آقای زنگنه زمانی می‌توانند کارآمد باشند که سیاست کشور به گونه‌ای باشد که این افراد بتوانند علم خود را به اجرا درآورند مثلا اگر آقای زنگنه در دولت نهم یا دهم وزیر بود نمی‌توانست سیاست‌های درست را اجرا کند چون رویکرد کشور، بسترساز اجرای این سیاست‌ها نبود. مثلا سوالی که در مناظره‌های انتخاباتی هم مطرح شد این است که اصلا صدور نفت خام چه نفعی برای کشور دارد؟ افرادی می‌گویند نفت خام را پالایش کنیم و به فرآورده‌های نفتی تبدیل کنیم و این فرآورده‌ها را صادر کنیم که برای ما نفع بیشتری دارد. در این استدلال دو واقعیت در نظر گرفته نشده است. یک واقعیت توجه به پتانسیل‌های تولیدی کشور است یعنی این که کشور چقدر می‌تواند نفت‌ خام را به فرآورده تبدیل کند و دیگری بازاریابی این فرآورده ها است. سیاست‌های کلان کشور باید متناسب با رویکردهایی باشد که توجه به تولید نفت دارد. تفکر دیگری هست که می‌گویند ما نیاز به سرمایه خارجی نداریم و سرمایه خارجی را در قالب پول می‌بینند و تصور می‌کنند سرمایه‌گذاری خارجی در دیپلماسی انرژی تنها به معنی ورود پول به کشور است. در حالی که چیزی که مهم است ورود فناوری و دانش به کشور است که ما امکان تولید آن فناوری را نداریم. آموزش هم مهم است. اکنون در وزارت نفت نیروهایی با پتانسیل بالا هستند که باید به آن‌ها عرصه برای یادگیری و تجربه کسب کردن داد. از سوی دیگر نیز باید به این نکته توجه کرد که علم دیپلماسی انرژی در ایران بسیار تازه بوده و تاکنون توجه زیادی به آن نشده است.

*جناب آقای دکتر  عسلی، به نظر شما فارغ از مسائل اوپک، عملکرد ایران در بخش‌های دیگر دیپلماسی انرژی چگونه بوده است؟

مهدی عسلی: در این فاصله برای جلب سرمایه و فناوری‌های مدرن با شرکت‌های بین المللی نفت و گاز از شرکت‌های چینی و هندی و روسی گرفته تا شرکت‌های غربی مذاکرات سازنده ای به عمل آمده پیش توافق هایی نیز به امضاء رسید. پس از امضای برجام بین ایران و 1+5 تمایل شرکت‌های بین المللی به مشارکت در بخش نفت و گاز ایران زیاد بلکه فوق العاده بوده است ایران و در صورتیکه قراردهای جدید نفت و گاز موسوم به IPC  که توسط کمیته منتخب وزیر نفت با هدف جذاب تر کردن قراردادهای قبلی بیع متقابل  تنظیم شده است  زودتر نهایی و عملیاتی میشد فرایند سرمایه گذاری شرکت‌های بین المللی در نفت و گاز ایران و انتقال تکنولوژی نیز سریعتر انجام میشد. توجه شود که وضعیت صنعت نفت حتی نسبت به 10 سال پیش  کاملا تغییر کرده است  و فناوریهای جدید هزینه تولید انعطاف پذیر نفت غیر متعارف و آبهای عمیق را کاهش و با هزینه تولید بسیاری از اعضای اوپک قابل مقایسه کرده است. تا ده سال پیش اوپک به عنوان موازنه گر بازار نفت همیشه یک مازاد ظرفیتی نگه میداشت و می‌توانست بر قیمت بازار اثر بگذارد. اما حالا دیگر اثر گذاری اوپک در قیمتهای بالای 60-55  دلار بسیار محدود است. زیرا به محض کاهش تولید نفت خام اوپک و افزایش قیمتها بلافاصه حفاری ها برای تولید شیل اویل و نفت غیر متعارف افزایش یافته و تولید نفت غیر متعارف افزایش یافته بازار اوپک را میگیرد. بنابراین اوپک نمی تواند مانند گذشته قیمت نفت را در سطوح بالا نگه دارد. دوره فعالیت نفت شیل  مانند منابع متعارف نیست که چند سال برای اکتشاف و توسعه لازم  باشد تا تولید نفت شروع شود. تولید کنندگان نفت شیل 2 الی 3 ماه حفاری می کنند و سپس ظرف 6 ماه به تولید می رسند. این تغییر فناوری اثربخشی اوپک را در قیمتهای  بالا محدود کرده و موضوع آن است که هزینه تولید نفت غیر متعارف مستمرا کاهش می یابد بطوریکه سه سال قبل صحبت از متوسط  75 دلار برای هر بشکه بود اما اکنون به متوسط 45 دلار در هر بشکه رسیده است.

*با این تفاسیر باقی ماندن ایران در اوپک هنوز فایده‌ دارد؟

مهدی عسلی:  بله به نظر من حضور ما در اوپک هنوز به نفع کشور است و خروج از آن به نفع ایران نخواهد بود. حداقل فایده حضور در اوپک برای ایران  این است که ما از طریق حضور در این سازمان که دارای قدرت بازار است (تقریبا 43 درصد نفت خام دنیا را اوپک تولید می‌کند) روی بازار نفت دنیا اثر می‌گذاریم. ما در بازارهای جهانی  نفت و گاز به تنهایی  نمی‌توانیم اثر بزرگی داشته باشیم. مثلا در گاز طبیعی هنوز جزو صادرکنندگان کوچک هستیم پس بهتر است سعی کنیم در مجمع کشورهای صادر کننده گاز از طریق همکاری با دیگر تولید کنندگان و صادر کنندگان گاز قیمتهای گاز را در سطوح قابل قبولی حفظ کنیم. باید به این نکته توجه کرد که ما تازه می‌خواهیم وارد بازار گاز دنیا شویم. پس عقل سلیم حکم میکند که در اوپک و GECF بمانیم.

میزگرد اقتصاد آنلاین

*روند کار وزارت نفت نسبت به دوره های گذشته بسیار قابل دفاع بوده است اما باز هم نقدهایی بر آن وجود دارد. یکی از‌ آن‌ها این است که ایران به نسبت بقیه کشورهای تولید کننده نفت خام موضع منفعلانه ای دارد و در بسیاری از برنامه‌های بین‌المللی که لزوما مرتبط با اوپک نیستند اما خیلی از شرکت‌های تولیدکننده نفت مثل عراق و عربستان  در آن حضور دارند، حاضر نمی‌شود. بسیاری می‌‌گویند این ناشی از این است که اراده‌ای برای این کارها در بدنه فعلی وزارت نفت وجود ندارد یا شاید آن قدر دغدغه‌های داخلی وجود دارد که نمی‌تواند به این مسائل رسیدگی کند.

مهدی عسلی:  در وزارت نفت یک معاونت بین الملل وجود دارد که متصدی روابط دوجانبه ایران در زمینه نفت و گاز خارجی با کشورهای دنیا است و یک امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وجود دارد که متصدی روابط چند جانبه و سازمانهای انرژی مانند اوپک و GECF , IEF و غیره است. از سوی دیگر مدیریت بین الملل شرکت نفت هم مسئول فروش نفت و در نتیجه مذاکره با خریداران نفت ایران اعم از  شرکتهای دولتی و خصوص است.

 تا جاییکه لازم باشد مسئولان این ادارات در کنفرانس ها و جلسات بی المللی حضور می یابند اما باید توجه کرد که کثرت شرکت در همایش ها و یا کنفرانس های بی المللی لزوما همراه با موفقیت دیپلماسی انرژی یک کشور نیست. طبق تعریف دیپلماسی عبارت است از هنر و تاکتیک‌های ماهرانه برای هدایت مذاکره با نمایندگان (دیپلمات‌های) سایر کشورها (از طریق کانال‌های رسمی یا غیررسمی) به منظور دستیابی به اهداف بین‌المللی و برون‌مرزی کشور، در این مورد اهداف برون مرزی نفت و گاز کشور. در واقع هدف دیپلماسی انرژی کشور آن است که از طریق ارائه راه‌حل‌های قابل قبول برای دو طرف (دوجانبه و چند جانبه) در مباحثات و چالش‌ها به مزیت‌های استراتژیک در رابطه با سایر کشورها دست یابد. حال موفقیت وزارت نفت در هدایت مذاکرات نفت و گاز کشور برای دستیابی به اهداف  بین المللی کشور در این عرصه باید سنجیده شود و کثرت شرکت در برنامه ها و یا نمایشگاه ها و کنفرانس های بین المللی به خودی خود حایز اهمیت نیست هر حضور ایران در این برنام ها میتواند فرصتهایی را برای کشور ایجاد کند.

بطور کلی میتوان گفت موفقیت یک کشور در هدایت دیپلماسی (در اینجا انرژی) خود به سه عامل مهم بستگی دارد:

-توان و ظرفیت  تولید و به عبارت دیگر شاخص جهانی قدرت آن کشور (در اینجا در تولید نفت و گاز)،

-موقعیت آن کشور در روابط بین المللی از نظر وجود روابطه نزدیک با کشورهای دیگر برای جلب حمایت و پشتیبانی انها در مذاکرات بین المللی،

-وجود دیپلماتهای ماهر، توانمند و با انگیزه که بتوانند در گفتگوهای رسمی و غیر رسمی با نمایندگان سایر کشورها حداکثر ممکن امتیاز را برای پیشبرد اهداف برون مرزی کشور به دست آورند.

در ارزیابی وزارت نفت در دولت تدبیر و امید در حیطه دیپلماسی انرژی میتوان گفت نمایندگان این وزارتخانه  برای مذاکره با کشورهای دیگر از شخص وزیر و یا مذاکره کنندگان دیگر از تجربه و  مهارت نسبتا بالایی برخوردار بوده و در مقایسه با دولتهای پیشین توانسته اند اهداف برون مرزی کشور را بهتر تامین کنند که مقایسه عملکرد ایران در اوپک در این دولت و دولت قبل تا حدودی موضوع را روشن میکند. اما رابطه سیاسی کشور با کشورهای دیگر برای جلب حمایتهای انها در مذاکرات نفت و گاز و نیز توان تولید نفت و گاز کشور فراتر از صلاحیتهای نمایندگان وزارت نفت در مذاکرات بین المللی است. توان تولید نفت و گاز کشور به میزان سرمایه گذاریها و استفاده از فناوریهای مدرن بستگی دارد که این خود تا حدود زیادی تحت تاثیر تصمیمات مقامات کشور در رده های بالاتر از وزارت نفت است. سطح روابط سیاسی با کشورهای دیگر نیز خارج از حیطه صلاحیت نمایندگان وزارت نفت است. برای مثال تاثیر دیپلماسی نفتی عربستان در اوپک تنها از مهارت دیپلماتهای نفتی او ناشی نمیشود بلکه به توان تولید نفت آن کشور و سطح بالای روابط سیاسی آن  کشور با دیگر کشورها از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی و قدرتهای بزرگ بر میگردد.بنابراین در ارزیابی دستاوردهای دیپلماسی نفتی و گازی کشور به محدودیتهایی که وزارت نفت در آن عمل میکند نیز باید توجه داشت.      

  * دیپلماسی انرژی از منظری دیگر نیز می‌تواند مورد ارزیابی قرار گیرد، این منظر تعیین‌کننده رفتار و استراتژی ایران در قبال صادرات نفت و گاز و انرژی به کشورهای دیگر است که هم از روابط‌ بین‌الملل تاثیر گرفته و هم بر آن اثر می‌گذارد. به نظر شما اکنون سیاست‌های بازاریابی و صادراتی ایران در نفت و فرآورده نیازمند تغییر است؟

مهدی عسلی:  با توجه به تغییرات سریعی که در جهان در صنعت نفت و گاز اتفاق می افتد باید گفت کل راهبردها و سیاستهای نفتی و گازی کشور و از جمله سیاستهای بازاریابی و صادرات نفت و گاز کشور نیازمند بازنگری و به روز رسانی مداوم است. در حال حاضر هیچ تضمینی وجود ندارد که مثلا ۲۰ سال دیگر همین تقاضا برای نفت خام اوپک و یا ایران  وجود داشته باشد . هم در قسمت عرضه و هم در تقاضا به قدری عدم قطعیت وجود دارد که ممکن است (مثلا به دلیل توسعه اتومبیل‌های برقی و یا رعایت ملاحظات  محیط زیستی و انتشار گازهای گلخانه ای) جهان چند سال دیگر به دلیل استفاده از سوختهای جایگزین اصولا به نفت ما نیازی نداشته باشد. در آن صورت دیپلماسی وزارت نفت به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. بنابراین از هم اکنون لازم است با شناخت بهتر شرایط بین المللی متغییر و بازارهای جهانی نفت و گاز در آینده راهبردها سیاستهای بازاریابی و صادرات نفت و گاز کشور خودمان را  هم تنظیم کنیم.

* جناب آقای بهشتی پور، این مسئله همواره درباره ایران و عملکردش در بازاریابی نفت و گاز مطرح بوده که با وجود اینکه ذخایر گازی ایران به وسعت ذخایر روسیه است اما ایران بیشتر چهره کشوری نفت‌خیز را در جهان به ثبت رسانده است.اما روسیه با شتاب در پی تثبیت جایگاه خودش است و حتی چالش‌های اوکراین هم نتوانست بازار روسیه در اروپا را به صورت قابل توجهی به خطر بیندازد. اکنون روسیه یار ایران در منطقه است و  ایران از لحاظ دیپلماسی اقتصادی روی آن حساب می‌کند و از طرفی در بازار اروپا رقیب ایران است. به نظر شما از نگاه روابط بین‌الملل چه راهکاری برای ایران وجود دارد که در عین به دست گرفتن بازار اروپا رابطه خوب با روسیه را حفظ کند ؟

حسن بهشتی پور:  امکان ندارد همه جوانب سیاستی که تنظیم می‌کنیم به نفع ما باشد و باید سیاستی را تنظیم کنیم که بتواند منافع مشترک ایجاد کند و بتواند برای کشور پایگاه ایجاد کند نه اینکه به صورت مقطعی منفعت داشته باشد. ما می‌توانیم با  روسیه که رقیب جدی ما در بازار اروپا است منافع مشترک تعریف کنیم. در سال ۲۰۰۸ که گاز گرجستان که از روسیه تأمین می‌شد به دلیل مشکلات فنی قطع شد، ایران به گرجستان گاز صادر کرد. روسیه از این اقدام ایران ناراضی بود ولی وقتی برای روسیه تعریف شد که این اقدام در راستای منافع مشترک است مسأله برای  آن‌ها قابل حل شد. البته وقتی ما توافق کردیم برای ارمنستان گاز بفرستیم روسیه شرکت طرف قرارداد را خرید و طرف ایران قرار گرفت. ما باید بین ایران و ارمنستان و روسیه یا حتی ترکیه و روسیه طرح مشترک داشته باشیم به جای اینکه خودمان را در تقابل با روسیه قرار دهیم. دیپلماسی همین است و کار نشدنی را شدنی می‌کند. به هیچ کشوری نمی‌شود اعتماد کرد و تنها می‌توانیم به مردم خودمان اعتماد کنیم. اصلاً در روابط بین کشورها بحث اعتماد مطرح نیست و بحث بر سر منافع است

*آقای عسلی، جدا از مسئله گاز شما اکنون بازاریابی نفت خام ایران را در مسیری درست می‌دانید؟

مهدی عسلی: واقعیت آن است که فروش و صادرات نفت ایران تا کنون بیش از آنکه از راهبردها و سیاستهای به دقت طراحی شده ای پیروی کند بیشتر تحت تاثیر نیاز کشور به منابع ارزی حاصل از صادرات نفت و بصورت روز به روز و کوتاه مدت اداره شده است. در واقع ما تقاضا برای نفت ایران را مفروض گرفته و منتظر مانده ایم تا متقاضیان به ما مراجعه کنند تا ما هم سعی کنیم با بهترین شرایط ممکن نفت خود را به آنها بفروشیم.

به عبارت دیگر تا کنون فروش نفت ما عمدتا به این صورت بوده که خریداران نفت ایران به خرید میزان مشخصی از نفت خام ابراز علاقه کرده و مدیریت بین المللی شرکت ملی نفت ایران هم مذاکرات مربوط به فرارداد فروش نفت را با طرفهای خارجی پیش برده و نفت کشور را صادر کرده است. طبعا در شرایط رونق و تقاضای بالاتر نفت ایران با شرایط بهتر و در شرایط مازاد عرضه و رکود جهانی اقتصاد نفت ایران هم با قیمتهای پایین تر به فروش رفته است.  اما ملاحظه کردیم که این راهبرد در شرایط تحریم های بین المللی  که فروش نفت ایران محدود شد کار نکرد و کشور دچار مشلات عدیده ای شد. ما باید یک راهبرد بلند مدت برای بخش نفت و گاز خود داشته باشیم که در آن راهبردها و سیاستهای مشخصی هم برای صادرات نفت و گاز کشور با هدف ایجاد و حفظ امنیت تقاضا برای نفت و گاز ما طرح شده باشد.     

یک راهبرد مناسب در این مورد میتواند برنامه ریزی برای توسعه ظرفیت تولید نفت ایران و در عین حال توسعه فعالیتهای پالایشگاهی در داخل و خارج کشور است تا به جای نفت خام فروشی بتدریج به سمت فروش فراورده های با کیفیت پالایشگاهی با تنوع زیاد هم از لحاظ براورده و هم از لحاظ مشتری برویم. مثلا شرایطی را فرض کنیم که ایران 7 میلیون بشکه نفت خام تولید کند اما بجای صادرات نفت خام 6 میلیون بشکه این نفت خام را در داخل و خارج تصفیه و تبدیل به فراورده های با کیقیت و گران قیمت بنزین، گازوییل و غیره کرده و در داخل مصرف کرده و صادر کند و تنها یک میلیون بشکه نفت خام بفروشد. این راهبرد از هر نظر برای کشوری مانند ایران مناسب است.اولا منابع نفت خام ما به اندازه لازم بالا است که سالها ورودی نفت خام به پالایشگاه های ما در داخل و خارج کشور را تضمین کند. ثانیا در داخل کشور نیروی انسانی تحصیل کرده لازم وجود دارد که بتواند روزی 3 تا 4 میلیون بشکه نفت خام را تبدیل به فراورده های باکیفیت کند تا در داخل (جایگزین واردات فراورده ها شده) و در بازارهای در حال رشد کشورهای همسایه به فروش رود. دو میلیون بشکه نفت خام ایران را هم میتوان در پالایشگاه هایی که نزدیک مراکز بزرگ  مصرف چین و هند و اندونزی و غیره  تصفیه و به بفروش رساند.

بنابراین موفقیت در اهداف صادرات نفت ایران در گرو اتخاذ یک راهبرد بلند مدت توسعه ظرفیت تولید، توسعه ظرفیت های پالایشگاهی و متنوع کردن فراورده های نفتی با کیفیت صادراتی مشارکت فعالانه در بازارهای جهانی برای متنوع کردن مشتریان نفت ایران است. طبعا موفقیت در این راهبرد تغییرات بنیادی در روابط بین المللی کشور و  نحوه اداره شرکت ملی نفت ایران را میطلبد.  بهبود روابط بین المللی  اجازه می دهد سرمایه و فناوریهای مدرن به بخش نفت کشور بیاید. تجاری کردن شرکت ملی نفت (الان مانند یک اداره دولتی مدیریت میشود) هم اجازه میدهد که این شرکت بتواند مانند یک شرکت نفت بین المللی در سرتاسر دنیا فعالیت کتد و منافع حاصل از نفت و گاز کشور را بیشینه کند.

*آینده مورد تصور برای بازار صادراتی گاز ایران چیست؟

مهدی عسلی:  ما می‌توانیم از کشورهای اطراف شروع کنیم و به کشورهای دورتر با خط لوله یا ال ان جی گاز صادر کنیم.  بنابراین با توجه به منابعی که در اختیار داریم در آینده می‌توانیم بازیگر بزرگی در بازار گاز باشیم. دپارتمان انرژی آمریکا پیش‌بینی کرده بود که تقاضای جهانی برای گاز ایران در سال‌های آینده هر سال بطور متوسط 3درصد افزایش پیدا خواهد کرد. چینی‌ها برنامه‌ای برای احیای جاده ابریشم دارند که مهم‌ترین قسمت این برنامه امنیت انرژی خود آن‌ها است. چین می‌خواهد بخش عمده واردات انرژی را از دریا به خشکی ببرند چرا که معتقد است واردات انرژی از خلیج فارس زیر کنترل نیروی دریایی آمریکا است و ممکن است در شرایط بحران روابط سیاسی بین دو کشور چین را از منابع انرژی مورد نیاز او محروم کند. چین، روسیه، ایران، قزاقستان و … می‌توانند از این جاده در آینده برای صادرات و واردات انرژی استفاده کنند. آینده برای نفت و گاز ایران روشن است به شرط این که سرمایه‌گذاری کرده و فناوریهای پیشرفته را در بخش به کار گیریم. در غیر اینصورت چگونه میتوانیم ال ان جی صادر کنیم؟ بهبود روابط و تنش‌زدایی از روابط با دنیا، چارچوب‌هایی را ایجاد می‌کند که در جهت منافع مشترک حرکت کنیم. یکی از نقاط ضعف ما این است که استراتژی انرژی کشور نداریم. اقتصاددانان بزرگی بحث کرده‌اند که کشورها با توجه به شرایط خود (از لحاظ منابع انرژی، جمعیت، تولید ناخالص داخلی و غیره) می‌توانند مدلیهایی را طراحی کنند که به تخصیص بهینه منابع انرژی انها و به عبارت دیگر سطح بالاتر رفاه اجتماعی انها کمک کند.

 ما مصارف مشخصی برای گاز کشور داریم. میتوانیم گاز را در بخش خانوار و تجاری مصرف کنیم. میتوانیم در تولید برق بکار گیریم و یا بخشی از آن را صادر کنیم و بخشی را هم به چاه های نفت تزریق کنیم تا فشار چاه ها حفظ و تولید نفت ما کاهش نیابد. نهایتا میتوانیم گاز طبیعی را در پایین دستی به خوراک پتروشیمی تبدیل کنیم و یا جایگزین فراورده های نفتی در حمل و نقل کنیم. به اندازه کافی گاز برای همه این مصارف وجود دارد تنها لازم است با برنامه ریزی و با قیمت گذاری صحیح منافع کل اجتماع را از تخصیص گاز به این مصارف چندگانه بیشینه کنیم.

در برنامه سوم توسعه شورایی پیش‌بینی شده بود به نام شورای انرژی که فقط هم مربوط به نفت و گاز نیست بلکه مربوط به تمام انرژی‌ها از جمله انرژی خورشیدی و هسته‌ای است. این شورا استراتژی کلی برای مثلاً  20سال آینده انرژی ایران تعیین می‌کند. چنانچه این شورا بطور کارامدی فعال شود برای راهبردهای بلند مدت نفت و گاز هم میتواند برنامه ریزی کند.