آتشسوزیای که تا ساعات اولیه بامداد روز شنبه 20 تیرماه ادامه یافت و یکی از بزرگترین خسارات را در تاریخ بیمه ایران به ثبت رساند. زمانی که برای پوشش این واقعه وارد ماهشهر شدم، همه از «شانس» صحبت میکردند. شانسی که در وزیدن باد به سمت دریا بود و در غیر این حالت، میتوانست فاجعهیی در ابعاد غیر قابل تصور ایجاد کند. اما این تمام ماجرا نبود؛ آتش بوعلی با برجای گذاشتن خسارت مالی فراوان، آرام گرفت اما ماجرا میتوانست بسیار و بسیار بدتر از این تمام شود. بخش اعظم پایان نسبتا خوش اما بسته به شانس و اقبال و نه تجهیزات و زیرساخت کافی بود. میثم سلطانی از آتشنشانانی که در مهار حریق بوعلی نقش داشت، صبح روزی که ماموریتشان به اتمام رسیده بود در ایستگاه آتشنشانی شهرک صنعتی ماهشهر از کمبود آب سخن گفت؛ از طولانی بودن شلنگها که باعث افت فشار آب میشد و نیاز به لاینهایی با اینچ بالا که بتواند آب را به سرعت به محل حادثه انتقال دهد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، سلطانپور آن روز با صدایی گرفته که حاصل ساعتها قرار گرفتن در معرض دود بود و با ریهیی که مشخص نیست تا چه اندازه از آن وقایع آسیبدیده است، میگفت که اگر آب بیشتری در اختیار داشتند، حریق تا این اندازه به طول نمیانجامید. آتشسوزی بوعلی البته اگر آمار را فقط به حوادثی که از مجاری رسمی اطلاعرسانی شدند محدود کنیم، هفتمین حادثه صنعت پتروشیمی ایران در سال 1395 بود. پیش از آن پتروشیمی تندگویان، پتروشیمی مارون، پتروشیمی ایلام، انبار پتروشیمی قم و پتروشیمی بندر امام نیز هر یک سوانح و حوادثی را در ابعاد مختلف تجربه کردند. حوادثی که یکی از آنها موجب سقوط و جانباختن دو کارگر در پتروشیمی ایلام در اردیبهشت ماه سال 1395 شد.
داغ پلاسکو، داغ از دست رفتن جان شریف آتشنشانها؛ تبعات فراوانی را برای روح و روان کسانی که در مناطق پرخطر در حال کار هستند، به همراه داشت. افرادی که در صنعت نفت و گاز فراوان هستند، این روزها کسی که کنار خطوط پر فشار یا تاسیسات یک چاه در دل بیابانی که با نزدیکترین نشانههای شهری کیلومترها فاصله دارد در حال کار است، با خود میگوید اگر یک حریق در دل پایتخت، چنین عواقب و تبعات فاجعهباری را به دنبال داشت؛ او چطور میتواند، مطمئن باشد در دل یک بیابان و به دور از خانواده، تمهیدات لازم برای حفظ جانش اندیشیده شده است؟ اگر مادر و پدر آتشنشانان شریفی که در پلاسکو جانشان را از دست دادند، خود را به خیابان جمهوری رساندند، خانواده این افراد در صورت بروز هر حادثهیی چطور باید در مرزیترین نقاط ایران از سلامت فرزندانشان با خبر شوند؟ آنها میخواهند، بدانند آیا کسی بهطور جدی به فکرشان هست؟ یکی از این افراد که در یکی از فیلدهای گاز در جنوب شرق ایران مشغول به کار است میگوید: « از وقتی فیلم مادر یکی از آتشنشانها را که دنبال فرزندش بود دیدم، این فکر که ممکن است، چنین اتفاقی برای مادر من نیز تکرار شود از سرم بیرون نمیرود.» او از ترسش میگوید، ترسی که بعد از پلاسکو انگار او را فلج کرده و اجازه نمیدهد با اطمینان وارد محیط کارش شود. اطمینانی که از ابتداییترین حقوق هر شخص برای کار است.
بهطور طبیعی مخاطرات آتشسوزی در یک مجتمع مرتبط با نفت و صنایع وابسته با آتشسوزی در محیطهای مسکونی بسیار متفاوت است. علت آن وجود مواد اشتعالپذیر و واکنشپذیر شیمیایی است. همچنین فرآیندهای یک مجتمع پتروشیمی در فشار و دمای بسیار بالایی انجام میشود و ممکن است گستره وسیعی از حالتهای مختلف شیمیایی در آنها ایجاد شوند.
طبق گزارشی که پیش از این به استناد مقالهیی علمی در وبسایت جهانی مهندسی آتش نگاشته شده بود، آتشسوزی در تاسیسات نفت و پتروشیمی دربرگیرنده خطرها و چالشهایی است که سازمانهای آتشنشانی شهری آمادگی مقابله با آن را ندارند. درون مجتمعهای نفتی و به ویژه پتروشیمی انواع مختلفی از مواد شیمیایی قابلاحتراق، اسیدی و سوزشآور در شکلهای مختلف مایع، گاز و جامد است. حجم این مواد ممکن است از صدها گالن تا میلیونها گالن نیز برسد. آتشسوزی در یک نقطه از مجتمع پتروشیمی میتواند، عواقب کاملا متفاوتی نسبت به نقطه دیگری از همان مجتمع داشته باشد. به عنوان مثال مهار آتش و خطرات آن در انبار پروپان و تاسیسات توزیعی هزار برابر خطرناکتر از آتشسوزی در محفظه گاز پروپان با یک سیلندر 20پوندی پروپان به عنوان منبع سوخت است.
داغ نرگسی
درست یک روز قبل از فاجعه پلاسکو، صبح روز چهارشنبه 3 کارگر جان خود را در میدان نفتی نرگسی در شهر وحدتیه استان بوشهر از دست دادند، طبق خبری که منتشر و در لابهلای اخبار پلاسکو گم شد، ساعت 11 صبح روز چهارشنبه، ٢٩ دیماه نشت گاز h2s موجب گاز گرفتی 5نفر از کارکنان شرکت پیمانکار در میدان نفتی نرگسی شد، 5نفری که 3نفر از آنها در راه انتقال به بیمارستان جان خود را از دست دادند. خبرگزاریهای بومی از جمله وحدتیهنیوز به نقل از مهدی فروزانکمالی رییس اورژانس و فوریتهای پزشکی دشتستان نوشتند که این حادثه ساعت ۱۱صبح در میدان نرگسی رخ داد و 3نفر از کارکنان شرکت بهرهبرداری نفت نرگسی ۳۲ساله، ۳۵ساله و ۳۰ساله در محل کار فوت کردند. موسی شریفات، بهلول زبیدی و مهدی شریفی این سه نفر بودند. کسانی که کوچشان به معنای داغدار شدن چندین و چند خانواده بود.
در ادامه وزارت نفت عنوان کرد که پیمانکار عملیات اورهال تاسیسات بهرهبرداری میدان نفتی نرگسی «بدون اطلاع و هماهنگی با مسوولان واحد ایمنی، بهداشت و محیط زیست» (HSE) برای انجام عملیات رسوبزدایی در مخزن ذخیرهسازی نفت خام این تاسیسات را باز کردند و همین مساله باعث نشت گاز و از دست رفتن جان کارگران شد.
نظارت با کیست؟
صنعت نفت و صنایع وابسته آن در ایران؛ به ویژه بعد از برنامههای آشفته خصوصیسازی، مانند طفلی چند والد شده است. بخشی از صنعت که دست بر قضا از خطرزاترین بخشهای آن است به خصوصیها واگذار شده است. بخشهای دیگر هر چند در دست دولت اما با حضور انبوهی از پیمانکاران ریز و درشتی اداره میشود که مشخص نیست نظارت بر اعمال آنها اساسا از سوی چه کسی و با چه میزان از جدیت انجام میشود؟
متولی کیست؟
اداره کل بهداشت، ایمنی، محیطزیست و پدافند غیرعامل وزارت نفت، بالاترین رده را در تعیین سیاستهای HSE در صنعت نفت ایران دارد. اداره کلی که طبق اطلاعات موجود در وبسایت آن 5 ماموریت را عهدهدار است؛ « استقرار، راهبری، توسعه و ممیزی نظام مدیریت بهداشت، ایمنی و محیطزیست»، «حرکت به سوی ایجاد امنیت و صنعتی بدون حادثه»، « نظارت بر ایجاد محیط کاری سالم، ایمن و به دور از هرگونه حادثه، آسیب و خسارت به محیطزیست»، « صیانت از نیروی انسانی، حفاظت از محیطزیست و پاسداری از سرمایهها و اعتبار سازمان» و « حرکت در راستای توسعه پایدار، افزایش بهرهوری و رشد و بالندگی نیروی انسانی» این 5 ماموریت را تشکیل میدهند. ماموریتهایی که سیدباقر مرتضوی اکنون عهدهدار آن است.
به دنبال نگرانی شماری از کارکنان اقماری صنعت نفت، این روزنامه خواستار گفتوگو با مرتضوی برای اطلاعرسانی درباره آخرین وضعیت سیاستگذاریها و تجهیزات کنترل حادثه در صنعت نفت که 4 شرکت زیرمجموعه را تحت پوشش خود دارد، شد. در بازه حساس فعلی که جامعه در نگرانی بسیار به سر میبرد، این انتظار وجود داشت که مدیرکل HSE وزارت نفت که بخش مهمی از ابعاد کاری آن، اطلاعرسانی و آگاهسازی جامعه است با رویکردی مثبت نسبت به این گفتوگو و در واقع شفاف کردن وضعیت فعلی HSE در صنعت نفت برای آرام کردن روح نگران کارکنان صنعت پاسخ دهد.
واکنش مدیرکل اداره HSE وزارت نفت اما بهشدت با انتظار ما متفاوت بود. مرتضوی به هیچوجه حاضر به گفتوگوی مستقیم نشده و از طریق اطرافیان خود اعلام کرد که «POLICY» او صحبت با رسانههایی خارج از وزارت نفت نیست و فقط حاضر به گفتوگو با رسانههای رسمی وزارتخانه است. صحبتهایی که از سوی یک مدیر که بهطور قطع پاسخگویی نیز در حیطه وظایف او قرار دارد، بهشدت جای تاسف داشته و تلنگری پیش پای یکی از مهمترین بخشهای این صنعت است.
نکتهیی که مدیرکل اداره بهداشت، ایمنی، محیطزیست و پدافند غیرعامل وزارت نفت در این برخورد در نظر نداشته این است که «سکوت» نیز پاسخی است که به راحتی قابل تفسیر و تاویل بوده و تبعات آن بهطور قطع در زمان مشخص، دامن افراد را خواهد گرفت. بیتوجهی به درخواست کارکنانی که روزها و ساعتها به دور از خانواده در حال جانکاهترین فعالیتها بوده و از طریق یک رسانه خواستار مطمئن شدن از فضای کاری خود هستند، در یک سیستم کارآمد هرگز نباید بیپاسخ بماند.
سکوت پرابهام مدیرکل اداره بهداشت، ایمنی، محیطزیست و پدافند غیرعامل وزارت نفت در حالی صورت گرفت که میتوان رد پای عدم اطلاعرسانی صحیح در این حوزه را در بسیاری از فجایع رخ داده از جمله؛ از دست رفتن جان شریف 3نفر از کارگران در میدان نفتی نرگسی پیدا کرد. شاید اگر مسوولانی بر راس کار بودند که از «صحبت» و «گفتوگو» واهمه نداشتند، در مخزن نفتی در میدان نرگسی بدون اطلاع از ابعاد فاجعهبار آن باز نمیشد و عصر روز شنبه هواپیمای حامل آقای مرتضوی و معاونانش نه بعد از مرگ این 3 کارگر بلکه به دلایلی از جمله نظارت بر وضعیت HSE در صنعت راهی اهواز میشد. آن وقت شاید هنوز موسی، بهلول و مهدی کنار خانوادههایشان بودند و حاصل کار و زحمتشان به قبری سرد در گورستان بدل نمیشد.