۰ نفر

یادداشت اختصاصی اقتصادآنلاین؛

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

۲۶ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۴۰
کد خبر: 545704
چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ یک دلار در آلمان حدود ۴ مارک بود اما پس از ۵ سال در سال ۱۹۲۳، هر دلار حدود ۴۲۰۰ میلیارد مارک آلمان شد! اما این کشور با اصلاحاتی در چند سال بعد به عنوان یک قدرت بزرگ در جنگ جهانی دوم ظهور کرد و حال پس از گذشت سال‌ها به عنوان قدرت اول اقتصادی اروپا مطرح است.

تورم مقوله‌ای است که ما ایرانی‌ها با تمام وجود آن را درک می‌کنیم و با آن زیسته‌ایم اما خوشبختانه طعم ابرتورم را هرگز نچشیده‌ایم و شاید حتی تصور آن هم برای ما دشوار باشد. در طول دو دهه گذشته، نرخ دلار در اقتصاد ایران حدود ۳۰ برابر شده است، حدس می‌زنید در حدود صد سال پیش، تنها در طی پنج سال نرخ دلار در آلمان چه مقدار افزایش پیدا کرده باشد خوب است؟! ۳۰۰ برابر؟ ۳۰۰۰ برابر چطور؟ نظرتان درباره ۱۵،۰۰۰ برابر چیست؟ یا مثلا ۹۰،۰۰۰ برابر؟!! ۳۰۰،۰۰۰ برابر؟! یا اینکه ۱،۰۰۰،۰۰۰ میلیون برابر؟!!!! درست است که این اعداد بزرگ‌اند و تا حدی ترسناک و عجیب، اما همه‌ی این اعداد در برابر مقدار افزایشی که نرخ دلار در آن سال‌های آلمان تجربه کرد، اعداد بسیار کوچکی هستند! در طی ۵ سال نرخ دلار در آلمان بیش از ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ برابر ( هزار میلیارد برابر!!!! ) افزایش یافت! یعنی پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ یک دلار در آلمان حدود ۴ مارک بود اما پس از ۵ سال در سال ۱۹۲۳، هر دلار حدود ۴۲۰۰ میلیارد مارک آلمان شد!

جنگ جهانی اول از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به طول انجامید و در نهایت متفقین پیروز شدند و هزینه‌ها و غرامت‌های ناشی از جنگ را به گردن طرف شکست‌خورده یعنی آلمان گذاشتند که رقمی معادل ۱۳۲ میلیارد مارک آلمانی بود، یعنی معادل حدود دو برابر درآمد آلمان و آلمان هم چاره‌ای جز پذیرش نداشت. از سوی دیگر در طول جنگ، آلمان هم هزینه‌های بالایی داشت و صدماتی به زیر ساخت‌هایش وارد شده بود و شرایط اقتصادی مناسبی نداشت. از دیگر سو بر خلاف فرانسه که با مالیات از مردم هزینه‌های جنگ را اداره می‌کرد، آلمان برای تامین مالی جنگ از کشورهای دیگر استقراض کرده بود به این امید که با پیروزی در جنگ و فتح نواحی بیشتر و کسب غنائم، بتواند بدهی‌هایش را به دیگر کشورها بپردازد اما بازی بر خلاف تصور آلمان رقم خورد.

بنابراین آلمان برای پرداخت بدهی‌ها و اداره‌ی داخلی کشور، اقدام به چاپ پول کرد و از آن جایی که مخارج و بدهی‌های دولت بالا بود و پس از جنگ زیرساخت‌های اقتصاد آسیب دیده بود، حجم کسری بودجه دولت و متعاقبا چاپ پول بالا بود. این امر سبب ایجاد تورم می‌شد و افزایش قیمت‌ها سبب افزایش هزینه‌های دولت می‌شد و لذا در دوره بعدی دولت مجبور بود حجم بیشتری پول چاپ کند و این دوباره به افزایش بیشتر قیمت‌ها و هزینه‌های دولت دامن می‌زد. هرچند از ۱۹۱۸ تا اواسط ۱۹۲۲، ارزش پول آلمان حدود ۱۰۰ برابر کاهش یافته بود اما آنچه در حدود یک‌سال و نیم بعد رخ داد، بسیار وحشتناک‌تر بود!

در اواخر سال ۱۹۲۲ پرداخت بدهی‌های آلمان به فرانسه عقب افتاد و دولت فرانسه تصمیم به حضور نظامی در آلمان گرفت تا بتواند بدهی‌اش را وصول کند. آنها وارد منطقه روهر شدند که قلب صنعتی آلمان بود و آن‌جا را تصرف کردند و طبق برخی اسناد تاریخی برخی از تجهیزات و ماشین‌آلات صنعتی را به عنوان غنیمت از آلمان به فرانسه منتقل می‌کردند. از سویی دیگر کارگران آلمانی هم به نشانه اعتراض دست از کار کشیدند و منطقه صنعتی و اقتصادی آلمان به شکل تعطیل درآمد. این امر سبب شد که تولید در اقتصاد بحران‌زده آلمان کاهش داشته باشد و قلب تپنده صنعتی از حرکت باز ایستد و از سوی دیگر دولت برای تشویق کارگران به اعتصاب علیه فرانسه، به آنها حقوق می‌داد تا برای تامین مخارج زندگی نیاز به کار کردن در منطقه تحت تصرف فرانسوی‌ها نداشته باشند و این امر سبب افزایش دوباره مخارج دولت شد. این عوامل دست به‌دست هم داد تا سال ۱۹۲۳ بحرانی‌ترین سال اقتصاد آلمان شود و بیشترین تورم را تجربه کند و در یک سال ارزش مارک حدود یک میلیارد برابر کاهش داشته باشد!

برای اینکه کمی درک ملموس‌تری داشته باشیم، اگر به مدت ۶۰ ماه (پنج سال) تورم ماهیانه حدود ۵۸ درصد باشد، در پایان پنج سال ارزش پول هزار میلیارد برابر کاهش می‌یابد. در نظر داشته باشید که در سال ۱۳۹۹ در ایران در طی یک‌سال (و نه یک‌ماه) تورم حدود ۵۰ درصدی را تجربه کردیم، حال فرض کنید این فشار تورمی در یک ماه تجمیع می‌شد و تازه برای ۶۰ ماه امتداد و تکرار می‌یافت! در سال ۱۹۲۳ که ارزش مارک یک میلیارد برابر کاهش یافت، بطور میانگین در هر ماه تورم حدود ۵۶۰ درصد بوده است یعنی قیمت‌ها در طی یک ماه بیش‌از شش برابر می‌شد و طی یک هفته به‌طور میانگین تورم حدود ۱۴۸ درصد بوده است! پول آلمان آنقدر بی‌اعتبار شده بود که دسته‌های پول به عنوان ابزار بازی کودکان استفاده می‌شد و بچه‌ها با کاغذهای پول بادبادک می‌ساختند. به دلیل عدم وجود پول اعتباری، همه‌ی این حجم پول به صورت کاغذی چاپ و منتشر می‌شد. در مواقعی برای گرم کردن و آتش زدن اجاق به جای استفاده از هیزم، در آلمان پول سوزانده می‌شد. در اوج بحران، کارگران روزی دوبار حقوق دریافت می‌کردند و حقوق هربارشان یک گونی پول بود که نهایتا کفاف یک وعده غذایشان را می‌داد! قیمت یک قرص نان به چند صد میلیارد مارک رسید. مردم برای انتقال پول از چرخ دستی و گاری استفاده می‌کردند. اگر کسی قبل از این ابرتورم پول نقدی پس‌انداز کرده بود، تمام ارزش پولش به کلی نابود شد. مردم به جای پول، رو به مبادله کالا به کالا آورده بودند. طبیعی است در چنین شرایطی امید به آینده از جامعه رخت می‌بندد، و مصرف موارد مخدر و بزهکاری افزایش می‌یابد. نرخ رشد جمعیت کاهش و مرگ و میر افزایش یافت به طوری که بر نرخ مرگ و میر نوزادان ۲۱ درصد افزوده شد. تورم نابودکننده، هزینه‌ها و خسارات جنگ، تحقیر سیاسی و نظامی توسط دشمن، فضای جامعه را تاریک و غمبار کرده بود.

در این شرایط « گوستاف اشترزمان» صدراعظم آلمان شد. او برای خروج از چنین وضعیتی تصمیم به از سرگیری تولید در روهر گرفت. به همین منظور اعتصاب کارگری دیگر حمایت نشد و دولت آلمان برای خارج کردن فرانسوی‌ها از روهر به آنها اطمینان داد که بدهی‌ها پرداخت خواهد شد. از سویی دیگر آلمان برای کاهش ریسک‌های سیاسی در لوکارنو سوئیس و ژنو، با کشورهای دیگر معاهداتی را منعقد کرد. دولت به مردم این اطمینان را داد که دیگر دست به چاپ پول بی‌حد و حصر نمی‌زند و انتظارات اقتصاد نسبت به ادامه یافتن ابرتورم تعدیل شد و از واحد پول قبلی ۱۲ صفر برداشته شد و نام واحد پول جدید رنتمارک شد و پشتوانه پول جدید را دارایی‌های باارزش قرار داد یعنی مثلا هر فرد با تحویل پول خود به بانک مرکزی می‌توانست اوراق قرضه مرتبط با طلا را دریافت کند. دولت سعی کرد تا حد ممکن بودجه‌اش را مبتنی بر درآمدهای پایدار تراز کند و سراغ چاپ پول بدون پشتوانه به آن شکل قبلی نرود. مجموعه این اصلاحات سبب شد که در مدت زمان کوتاهی، شعله‌های مهیب ابرتورم فروکش کند.

این یک روایت خلاصه از اتفاقات مربوط به ابرتورم آلمان بود. حال از دیدگاه اقتصادی ببینیم چطور ابرتورم شکل می‌گیرد. معمولا ریشه اصلی تورم، کسری بودجه دولت است که منجر به چاپ پول بدون پشتوانه و افزایش نقدینگی و در نهایت تورم می‌شود. قاعده ساده‌ای در اقتصاد وجود دارد که بیان می‌کند در هر دوره، مجموع نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد سرعت گردش پول برابر است با مجموع نرخ رشد اقتصادی و تورم. سرعت گردش پول یعنی هر واحد پول در یک دوره برای مبادلات اقتصادی به طور میانگین چند مرتبه‌دست به‌دست شده است. در شرایطی که تورم بالا است، به دلیل اینکه ارزش پول به سرعت کاهش پیدا می‌کند، افراد انگیزه دارند به سرعت پول را تبدیل به کالا و دارایی‌های دیگر کنند و از پس انداز پول نقد اجتناب می‌کنند. حال هرچه تورم بالاتر باشد افراد تلاش بیشتری می‌کنند که زودتر پول را از خود دور کنند و با خرید کالا و دارایی از کاهش ارزش پول مصون بمانند. این امر سبب می‌شود که تقاضا در اقتصاد بالا برود در حالی که عرضه تغییری نکرده و این امر سبب افزایش قیمت‌ها می‌شود. در حالت حدی (مثل شرایط ابر تورم آلمان) فرض کنید افراد به محض اینکه پول نقد به دستشان می‌رسید، اقدام به خرید کالا می‌کردند و حتی همانطور که ذکر شد به کارگران دو نوبت در روز حقوق پرداخت می‌شد و آنها به محض دریافت حقوق، از آن برای خرید مایحتاج استفاده می‌کردند زیرا اگر می‌خواستند تا فردا صبر کنند یا کل حقوق خود را فقط در آخر روز دریافت کنند، ممکن بود که به علت افزایش قیمت‌ها و کاهش ارزش پول، دیگر نتوانند کالای مورد نیاز خود را تامین کنند. در چنین شرایطی اگر دولت برای تامین مالی هزینه‌های خودش در طول یک دوره کوتاه مثلا نقدینگی را پنج برابر کند، به دلیل تورم زیادی که ایجاد می‌کند، سرعت گردش پول هم افزایش می‌یابد. با توجه به اینکه در این مدت تولید افزایش نیافته (رشد تولید مساوی با صفر) و یا به دلیل عدم ثبات اقتصادی حتی ممکن است تولید رشد منفی را تجربه کند، پس تورم بیش از نرخ رشد پولی است که دولت به اقتصاد افزوده است زیرا طبق قاعده اقتصادی که در بالا ذکر شد، تورم برابر خواهد بود با جمع نرخ رشد پول بعلاوه‌ی نرخ رشد سرعت گردش پول. بنابراین قیمت‌ها بیش از مقداری که دولت برای تامین هزینه‌هایش پول چاپ کرده، افزایش می‌یابد و افزایش قیمت‌ها سبب افزایش هزینه‌های دولت هم می‌شود. حال در دوره بعد دولت باید با نرخی بیشتر از دوره قبل پول چاپ کند و اگر این روند ادامه پیدا کند، وارد چرخه ابرتورم خواهیم شد.

از سویی دیگر وقتی مردم می‌دانند که دولت در آینده درآمد قابل اطمینانی ندارد ( ارزش حال درآمد‌های دولت کفاف ارزش حال بدهی‌ها و مخارج دولت را نمی‌دهد) و از طریق چاپ پول بدون پشتوانه تامین مالی می‌کند، آنها به شکل منفعل عمل نمی‌کنند، یعنی صبر نمی‌کنند تا دولت پول چاپ کند و پس از چاپ پول با آثار تورمی آن مواجه شوند بلکه آنها فعالانه با توجه به انتظاراتی که از عملکرد دولت دارند، قبل از اینکه دولت پول بدون پشتوانه را به اقتصاد تزریق کند، تقاضای قیمت‌های بالاتری در مبادلات اقتصادی می‌کنند و این باعث افزایش سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود. در چنین شرایطی دولت باید به مقدار بیشتری نسبت به انتظارات اقتصاد، پول چاپ کند تا کفاف افزایش قیمت‌ها را بدهد و بتواند با چاپ پول بیشتر به نحوی یک ارزش اضافی برای خودش خلق کند. این امر سبب می‌شود که انتظارات تورمی مردم خیلی زیاد شود و دولت هم مجبور است بیش از این انتظارات خیلی زیاد پول چاپ کند و اگر مدتی این حوادث تکرار شود، شاهد ابرتورم خواهیم بود.

درس‌هایی که می‌توانیم از این واقعه تاریخی و عجیب بگیریم این است که دولت باید به شدت مراقب تراز بودن بودجه‌اش باشد و حتی در سخت‌ترین شرایط به سمت آسان‌ترین مسیر یعنی چاپ پول نرود زیرا این خطرناک‌ترین مسیر است! حتی در شرایط جنگ و نابسامانی بهتر است هزینه‌های دولت از ناحیه مالیات تامین مالی شود. درست است که مالیات گرفتن سخت است و نارضایتی به همراه دارد اما سختی‌ها و نارضایتی‌ها و آسیب‌های آن در مقابل تامین مالی از طریق چاپ پول بدون پشتوانه که منجر به تورم یا بعضا ابرتورم می‌شود، کاملا پذیرفتنی است چرا که صدمات تورم بسیار بزرگ‌تر است.

درس دیگر این است که با مدیریت صحیح و حساب شده می‌توان در مدت نه‌چندان طولانی، از یاس‌آورترین شرایط به یک وضعیت قدرتمند کوچ کرد. آلمانی که در سال‌های حوالی ۱۹۲۳ تاریک‌ترین شرایط اقتصادی را داشت، با اصلاحاتی در چند سال بعد به عنوان یک قدرت بزرگ در جنگ جهانی دوم ظهور کرد و یک تنه از چند سو با حریفان خود می‌جنگید و هرچند در نهایت به شکل مرموزی شکست خورد اما پیروزی‌های زیادی را در برابر رقیبان به‌دست آورد و حال پس از گذشت سال‌ها به عنوان قدرت اول اقتصادی اروپا مطرح است.

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

چگونه آلمان بر ابرتورم پیروز شد؟

*دانش آموخته اقتصاد دانشگاه شریف