۰ نفر

‌ سفره ایرانی‌ها در دهه۹۰ کوچک شد

۷ مهر ۱۳۹۹، ۶:۴۰
کد خبر: 470211

‌ سفره ایرانی‌ها در دهه۹۰ کوچک شد

چندی‌پیش بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌ها از رسیدن خط فقر خانوار چهارنفره ایرانی به 10 میلیون تومان خبر داده بود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، حمیدرضا امام‌قلی‌تبار گفته بود: «براساس این برآورد و دریافت خوشبینانه حقوق ماهانه سه‌میلیون تومانی کارگران، به‌راحتی می‌توان اثبات کرد که کارگران (بیش از نیمی از جمعیت کشور) در فقر مطلق به‌سر می‌برند». سخنان او هرچند بر پایه آمار دقیقی اعلام نشد اما تحلیل‌های کارشناسی مؤید آن است که درحال‌حاضر نیمی از جمعیت کشور به زیر خط فقر رفته‌اند. در این رابطه یکی از اقتصاددان‌ها با بیان اینکه برآوردها حاکی از آن است که نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند می‌گوید: «میانگین رشد اقتصادی ایران در دهه 90، صفر و میانگین تورم نیز در این دوره، 23 درصد شده است. این دو عدد در کنار یکدیگر، این علامت را می‌دهند که کیک اقتصاد ایران در دهه 90 کوچک‌تر شده است. علاوه بر آن، در سه‌ساله اخیر هم به‌تنهایی کیک اقتصاد کشور 20 درصد کوچک شده است. بنابراین وقتی کیک اقتصاد کشور کوچک‌تر می‌شود، به این معناست که سفره مردم نیز کوچک‌تر شده است». در‌حال‌حاضر سه نظام کلیدی اقتصاد ایران در شرایط تورمی به نفع دهک‌های بالای درآمدی و به ضرر دهک‌های کم‌درآمد کار می‌کنند. این امر سبب شده تا از کیک کوچک‌شده اقتصاد ایران، دهک‌های پردرآمد، سهم بیشتری ببرند و روز به روز ثروتمندتر شوند. فقر گسترده در جامعه که شکاف طبقاتی عمیقی را ایجاد کرده، می‌تواند پیامدهای بسیار ناگواری به دنبال داشته باشد. یکی دیگر از اقتصاددان‌ها با هشدار نسبت به این موضوع یادآوری می‌کند: «سیاست‌های مقابله‌ای با فقر نسبت به پیشگیری، بسیار هزینه‌بر است. براساس تحقیقات انجام‌‌گرفته‌ در بانک جهانی، اگر سیاست‌هایی که باید برای بهبود وضعیت اجتماعی صرف شود، اکنون هزینه نشود، در آینده ناگزیر خواهید بود چندبرابر آن را برای  پوشش پیامدهای بعدی فقر به کار بگیرید».

وحید شقاقی‌شهری، اقتصاددان  در این زمینه می‌گوید: «میانگین رشد اقتصادی ایران در دهه 90، صفر شده است. همچنین میانگین تورم نیز در این دوره، 23 درصد شده است. این دو عدد در کنار یکدیگر، این علامت را می‌دهند که کیک اقتصاد ایران در دهه 90 کوچک‌تر شده است. علاوه بر آن، در سه‌ساله اخیر هم به‌تنهایی کیک اقتصاد کشور 20 درصد کوچک شده است».

این کارشناس اقتصادی با اشاره به آمار یادشده، ادامه می‌دهد: «وقتی کیک اقتصاد کشور (تولید ناخالص ملی) کوچک‌تر می‌شود، به این معناست که سفره مردم نیز کوچک‌تر شده است. در نتیجه سفره ایرانی‌ها در دهه 90 به‌ویژه در سه‌ساله اخیر، کوچک‌تر شده است».

شقاقی‌شهری با اشاره به اینکه کوچک‌شدن سفره ایرانی‌ها در دهک‌های کم‌درآمد بیشتر خود را نشان می‌دهد، تصریح می‌‌کند: «متأسفانه در سال‌های اخیر، دهک‌های ثروتمند ما ثروتمند‌تر شده‌اند. علت این اتفاق به آن بازمی‌گردد که سه نظام کلیدی اقتصادی ایران (نظام مالیاتی، یارانه‌ای و بانکی) به نفع ثروتمندان و به ضرر کم‌درآمدها در شرایط تورمی است. در حقیقت، با این سه نظام معیوب اقتصادی نمی‌توانیم بازتوزیع ثروت را دنبال کنیم. با شرایطی که پنج بازار دارایی تجربه کرده، دو دهک بالای درآمدی به دلیل داشتن دارایی بالا، سودهای کلانی را عاید خود کرده‌اند و ثروتشان چندین برابر شده است».

‌ نیمی از جمعیت کشور  زیر خط فقر قرار  دارند

این اقتصاددان ادامه می‌دهد: «وقتی سه نظام کلیدی اقتصاد در شرایط تورمی به نفع دهک‌های بالای درآمدی کار می‌کند، درحالی‌که در همه کشورهای با نظام اقتصادی سالم، این سه نظام به نفع دهک‌های کم‌درآمد فعالیت می‌کنند، این امر سبب شده تا از کیک کوچک‌شده اقتصاد کشور، همین دهک‌های پردرآمد نیز، سهم بیشتری ببرند. در چنین شرایطی، عملا میزان فقر در خانوارها گسترش می‌یابد. در سال 1394 گزارشی منتشر شده بود که نشان می‌داد درآمد- هزینه 38 درصد خانوارهای ایرانی، کمتر از دهک سوم (استاندارد و معیار رفاه حداقلی) است». به گفته او، مشکل ساختاری سه نظام کلیدی اقتصاد ایران سبب شده تا دو دهک بالای درآمدی کشور از تورم منتفع شوند. این در حالی است که در سایر کشورها، فشار تورم بر دوش ثروتمندان است نه مانند ایران که فشار تورمی بر دوش اقشار ضعیف جامعه سنگینی می‌کند. او تصریح کرد: «این در حالی است که از سال 1397 به این سو، ارزش پول ملی ایران به‌شدت ریزش داشت و متناظر با کاهش ارزش پول ملی، تورم‌های بالایی نیز تجربه کردیم. در سال گذشته تورم در اقتصاد ایران حدودا 38 درصد، سال 1397، حدودا 27 درصد بوده و امسال نیز طبق برآوردها 40 درصد خواهد بود که نشان می‌دهد تورم تجمعی در سه‌ساله اخیر به صددرصد خواهد رسید. بنابراین طبیعی است که آمار 1394 مبنی بر آنکه 38 درصد خانوارهای ایرانی زیر خط استاندارد درآمد- هزینه قرار دارند، اکنون به بالای 50 درصد رسیده است».

‌ گسترش شکاف طبقاتی در کشور

رضا امیدی، اقتصاددان با تأیید اینکه 50 درصد خانوارها در کشور در فقر مطلق به سر می‌برند، می‌گوید: «آخرین برآوردها تا پایان سال 1398 نشان می‌داد که حدود 43 درصد جمعیت شهری کمی کمتر از آن در جمعیت روستایی در فقر مطلق به سر می‌برند». امیدی در ادامه با اشاره به افزایش نرخ تورم در شش‌ماهه نخست سال جاری، ادامه می‌دهد:‌ «می‌توان با روند افزایش تورم به‌ویژه در کالاهای خوراکی پیش‌بینی کرد که نیمی از جمعیت کشور در فقر مطلق به سر می‌برند. با‌این‌‌حال هنوز نه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نه پژوهشگاه‌های مستقل، عدد دقیقی از میزان خط فقر ارائه نداده‌اند».

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران می‌گوید: «متأسفانه نشانه‌ای مبنی بر آنکه روند افزایش تورم کنترل شود یا اینکه دولت سیاست خاصی را در این زمینه در پیش گرفته باشد‌، مشاهده نمی‌شود. در‌حال‌حاضر حدود یک دهه است که در اغلب سال‌ها، تورم مناطق روستایی بالاتر از تورم مناطق شهری شده است و از آن‌سو مناطق روستایی‌، شوک‌های تورمی بالاتری را تجربه‌ می‌کنند. به‌طوری‌که در برخی سال‌ها، فاصله تورم شهری و روستایی حدود 14 درصد بوده است. این مسئله از آنجایی دارای اهمیت است که در سیاست‌های پیشنهادی عموما بر فشار تورم بر جامعه شهری تکیه می‌شود، درحالی‌که اثرات غیرمستقیم افزایش نرخ تورم بر هزینه‌های زندگی در روستاها بسیار بیشتر است و بخش تهیدست جامعه را بیشتر متأثر می‌کند». او با بیان اینکه با ادامه این روند جامعه به‌سوی دوقطبی‌شدن پیش می‌رود، می‌افزاید: «استمرار این روند می‌تواند برای کشور بسیار مخاطره‌آمیز باشد. در سیاست‌گذاری اجتماعی این نکته حائز اهمیت است که سیاست‌گذاری‌ها چه پیامدهایی به لحاظ قشربندی، سطح همبستگی، گسترش نابرابری، شکاف طبقاتی و... ایجاد می‌کند». امیدی با اشاره به اینکه دوقطبی‌شدن جامعه و گسترش شکاف طبقاتی را می‌توان در حاشیه‌نشینی دید، تصریح می‌کند: «روایت‌های متفاوتی از 18 تا 24 میلیون جمعیت حاشیه‌نشین شامل سکونتگاه‌های غیررسمی و مشاغل غیررسمی وجود دارد که دولت در سال‌های اخیر برای بهبود این وضعیت موفق عمل نکرده است».

‌ فقرزایی بسیار موفق‌تر از طرح‌های مقابله با فقر عمل می‌کند

به گفته او، آمارهای بودجه در این زمینه مؤید آن است که نظام سیاست‌گذاری در کشور خود را در مقابل روند فقرزایی در کشور می‌بیند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه سیاست‌های حداقلی حمایتی در کشور نیز بلافاصله با شوک‌های تورمی در اقتصاد روبه‌رو می‌شود، ادامه می‌دهد: «به دلیل ضعف بنیادین اقتصاد کشور، شوک‌های تورمی اثرات سیاست‌های حمایتی دولت مانند پرداخت یارانه نقدی را به کل از بین می‌برند. در حقیقت می‌تواند گفت دینامیزمی که به‌صورت مداوم نابرابری‌ها را تولید و بازتوزیع می‌کند، بسیار فعالانه‌تر از سیاست‌های حمایتی دولت‌ها عمل می‌کند. به بیانی دیگر، دینامیزم فقرزایی بسیار موفق‌تر از طرح‌های مقابله با فقر عمل می‌کنند».

‌ هزینه بالای کنترل پیامدهای فقر در جامعه

او ادامه می‌دهد: «این روند مربوط به یکی، دو سال اخیر نیست بلکه در بیش از یک دهه اخیر به‌ویژه از سال‌های 85 به این‌سو، با روند فقرزایی در کشور روبه‌رو بوده‌ایم که می‌تواند وضعیت پرمخاطره‌ای را برای کشور ایجاد کند».

این اقتصاددان با تأکید بر اینکه سیاست‌های مقابله‌ای با فقر نسبت به پیشگیری، بسیار هزینه‌بر است، تصریح می‌کند: «براساس تحقیقات انجام‌‌شده‌ در بانک جهانی، اگر سیاست‌هایی که باید برای بهبود وضعیت اجتماعی صرف شود، اکنون هزینه نشود، در آینده ناگزیر خواهید بود چندبرابر آن را برای پوشش پیامدهای بعدی فقر به کار بگیرید». به گفته او، متأسفانه فقرزایی صرفا به کلان‌شهرها محدود نشده و به شهرهای کوچک و کم‌جمعیت نیز سرایت کرده است و خانوارها به‌شدت تحت فشار قرار گرفته‌اند. این روند مؤید آن است که لایه‌های بیشتری از جمعیت کشور درگیر دغدغه‌های معیشتی شده‌اند.