۰ نفر

در گفت‌‌وگو با اقتصادآنلاین مطرح شد:

نامه 25اقتصاددان در ریزش بورس اثرگذار نبود/ تورم باید با جلوگیری از پولی شدن کسری بودجه کنترل شود

۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۸:۴۵
کد خبر: 469618
نامه 25اقتصاددان در ریزش بورس اثرگذار نبود/ تورم باید با جلوگیری از پولی شدن کسری بودجه کنترل شود

یک کارشناس اقتصادی گفت: نامه‌ای که ما امضا کردیم، سبب وضعیت کنونی بورس نشد. ما این اتفاقات را در نامه هشدار داده بودیم و پیشنهاداتی برای کاهش صدمات مطرح کردیم که کسی به آن‌ها توجهی نکرد. وی با برشمردن دلایل جهش بازارسهام، علل ریزش آن را نیز مطرح کرد و گفت: برای جلوگیری از تورم نباید اجاره دهیم کسری بودجه پولی شود.

اقتصادآنلاین - سیده زهرا محمودی؛ شانزدهم تیرماه نامه‌ای خطاب به دولت و بانک مرکزی در فضای رسانه‌ای منتشر شد. در این نامه سرگشاده توضیح داده شد که بورس در مرحله خطرناکی قرار گرفته و برای گذار از این مرحله خطرناک راهکارهایی پیشنهاد شد. در روزهای اخیر این نامه حواشی زیادی در فضای مجازی داشت. اقتصادآنلاین در گفت‌وگویی با صادق الحسینی اقتصاددان و یکی از امضاکنندگان نامه، به بررسی مفاد نامه و اثرات آن بر وضعیت فعلی بورس و آینده بازار سرمایه پرداخته است.

صادق الحسینی، تحلیلگر اقتصادی و یکی از امضاکنندگان نامه معروف به 25 اقتصاددان، در گفت‌وگو با اقتصادآنلاین، در خصوص انگیزه امضا این نامه گفت: ما حس می‌کردیم روندهای خطرناکی در بازارهای مختلف اقتصاد ایران، درحال شکل‌گیری است و تمام این روندهای خطرناک یک ریشه مشترک داشت. در نامه هم اشاره دقیقی به ریشه شد و نشان دادیم که چرا این ریشه مشترک که باعث ایجاد حباب در کل بازارها در اقتصاد ایران شده، می‌تواند کل فضای اقتصادی را برهم ریزد و در این برهه کانال به هم زدن بورس و بازار سهام خواهد بود.

وی افزود: این نامه در 16تیر 99منتشر شد و ما در نامه به این موضوع اشاره کردیم که بازار بورس تهران از سال 98 رشد پر شتابی به خود گرفته و به طور بی سابقه‌ای بر سرعت رشد آن در سال 99 افزوده شده است. این سطح بی‌سابقه از رشد ارزش بورس و مبادلات مالی آن، در حالی است که نتوانسته به رشد واقعی سرمایه‌گذاری و تشکیل سرمایه ثابت به شکل معناداری کمک کند.

این کارشناس اقتصادی اظهار داشت: بورس در همه جای دنیا یک بازار ثانویه است؛ ولی ابزارهایی وجود دارد که عملا از طریق افزایش سرمایه به قیمت روز، این امکان را فراهم می‌کنند تا شرکت‌ها بتوانند از بازار سرمایه استفاده کنند. همچنین اوراق شرکتی نقش مهم‌تری از سهام شرکت‌ها در بازار ثانویه اوراق بهادار (بورس) ایفا می‌کند؛ ولی در ایران اینطور نیست و بازار ثانویه فقط بین خریدار و فروشنده سهام وجود دارد. پس رشد بورس به نفع تولید نیست. بورس یک بازی جمع صفر است که در ایران به یک بازی جمع منفی تبدیل شده است.

الحسینی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه می‌دانیم زیر ساخت‌ها و بسترهای بورس، بسترهای ابتدایی هستند و با توجه به جهش بورس در یک برهه کوتاه چند ماهه، چه طور انتظار داشتید که در این فرصت کوتاه منجر به رشد تشکیل سرمایه ثابت شود، پاسخ داد: ما انتظار نداشتیم که این اتفاق بیفتد. بحث این است که شاخص 250هزارتایی به شاخص 2میلیون و 100هزار واحدی تبدیل شده است. یعنی این شاخص حدود 8 الی 9برابر افزایش داشته که زمان آن مهم نیست؛ آنچه حائز اهمیت است، این است که بورسی که تنها 40درصد از GDP بوده، به 300درصد از GDP تبدیل شده و طبیعی است که این بازار دیگر جای رشد نداشته باشد و هر خدمتی که قرار بود به تولید کند، تاکنون باید انجام می‌گرفت. این نه مشکل مردم است و نه مشکل سفته بازان بلکه مشکل دولت و ارکان تنظیم‌گر بازار است که ابزار لازم را ایجاد نکردند.

وی ادامه داد: در دنیا هم بازار سهام نیست که بازار تامین مالی شرکتی است، برعکس چیزی که اخیرا در ایران می‌گویند؛ یعنی بازار اوراق بدهی شرکتی است که بازار تامین مالی شرکت‌هاست نه بازار سهام؛ زیرا بازار سرمایه، هم شامل بازار اوراق شرکتی می‌شود و هم بازار سهام شرکت‌ها و اوراق شرکتی است که به تامین مالی پروژه‌ها و شرکت‌ها کمک می‌کند. بازار سهام بازار ثانویه است و سهام‌‌داران بین هم سهام را دست به دست می‌کنند و قیمت آن بالا می‌رود.

بورس عامل تورم یا تورم عامل بورس؟

این کارشناس اقتصادی با اشاره به بخش‌های دیگری از نامه تصریح کرد: در ادامه نامه آمده است که" وضعیت فعلی بورس و ادامه آن به شدت بحران‌خیز و همراه با تخریب بیشتر وضعیت اقتصاد کلان خواهد بود. از منظر پولی مسئله بیش از آن که تغییر نقدینگی و پول باشد، تغییر انتظارات و در نتیجه تغییر سرعت گردش پول است." این جا گفته شد بورس، به لحاظ درون‌زایی باعث افزایش حجم نقدینگی هم می‌شود ولی این بازدهی بسیار بالا، در یک سال باعث تغییر سرعت گردش پول می‌شود؛ زیرا سبب می‌شود پول از سپرده‌های مدت دار و کوتاه مدت به حساب جاری یعنی پول تبدیل شود و این باعث تغییر سرعت گردش پول و در نتیجه سبب ایجاد تورم، افزایش قیمت در بازار دارایی و... خواهد شد.

وی افزود: برخی تصور کردند که این یعنی بورس عامل تورم است اما برعکس این موضوع صادق است؛ یعنی تورم عامل بورس است. وقتی بازده 7 الی 8هزار درصدی داریم، طبیعی است که انتظار به سرعت روی گردش پول تاثیر می‌گذارد و تورم و نقدینگی که قبلا داشتیم را تشدید می‌کند. آنچه نامه بیان کرده، این موضوع است.

صادق الحسینی در ادامه اظهار کرد: در نامه آمده که پیامد ادامه روند فعلی بازار بورس، افزایش بیشتر تورم و نرخ ارز خواهد بود. در پاسخ به افرادی که در روزهای اخیر می‌گویند چرا با ریزش بورس نرخ ارز افزایش داشت، باید گفت: حرف ما دقیقا همین بود. این بازدهی بالا به هرحال در جایی متوقف می‌شد. بعضی فکر می‌کردند در شاخص یک و نیم میلیون واحدی  متوقف می‌شود. برخی فکر می‌کردند 2میلیون واحد و برخی نیز معتقد بودند در 8میلیون واحد؛ اما در هرحال جایی باید متوقف می‌شد و کسانی زیان می‌دیدند که آخر بازی رسیده بودند و با توقف این روند بازار ارز شروع به رشد می‌کند که در نامه هم صراحتا بیان شده که روند فزاینده‌ای که در بازار بورس شکل گرفته، باعث افزایش نرخ ارز و همچنین افزایش قیمت مسکن هم خواهد شد.

این کارشناس اقتصادی با خواندن فرازهای دیگری از نامه، عنوان کرد: در بخشی از نامه آمده که "این نگاه که با هدایت نقدینگی به بورس، از قدرت نقدینگی کاسته می‌شود، خطاست. نقدینگی قابلیت انتقال و خروج از نظام بانکی را ندارد. با تغییر انتظارات از مجرای بورس، بدون کاسته شدن از قدرت کمی نقدینگی سایر دارایی‌ها مانند ارز و مسکن دچار تغییر قیمت شده و در نهایت جهش قیمت در این بازارها خود را در بازار کالا و خدمات نشان می‌دهد." دقیقا گفته شده که بازدهی بالا، بازدهی را در کل اقتصاد ایران متاثر خواهد کرد زیرا این بازدهی غیرعادی و کاملا حباب‌گونه است. دلایل این امر نیز در ادامه توضیح داده خواهد شد. بازار در آن قیمت‌ها قطعا حباب بود و آن روند سبب می‌شد که بازار دچار مشکل شود و ما این مشکل را بیان کردیم.

وی در پاسخ به این سوال که چرا این مسائل خصوصی بیان نشد، اظهار داشت: این موارد به صورت خصوصی از فروردین99 گفته شد اما کسی به حرف‌ها و هشدارهای ما توجه نکرد. از وقتی که شاخص بر روی 1میلیون واحد قرار گرفت، هشدار داده شد که موانع برداشته شود تا هیجانات تخلیه شود که کسانی که ریسک پذیری آن‌ها تطابق ندارند، وارد بازار نشوند.

آیا دولت باید به عنوان حمایت‌گر در بازار سهام عمل کند؟

الحسینی گفت: در بخش دیگری از نامه می‌بینیم که" ادبیات شکل‌گیری حباب‌های قیمتی به ویژگی از کنش سرمایه‌گذاران توجه دارد که در آن سرمایه‌گذار به جای توجه به داد‌ه‌های بنیادی یک سهم، براساس روند گذشته قیمتی، چشم‌انداز آتی خود از بازار را با آن شکل می‌دهد." احتمال شکل‌گیری چنین رفتاری همواره وجود داشته و در تجربیات سایر کشورها نیز قابل مطالعه و ملاحظه است؛ اما اگر مجموعه بدنه سیاست‌گذاری به طور پیاپی این پیام را مخابره کند که بورس به شکل استثنایی و ویژه، مشمول حمایت و پشتیبانی است، عملا این تصور به وجود خواهد آمد که حاکمیت نقش‌ بیمه‌گر کلان بورس را بر عهده گرفته و اجازه سقوط آن را به بازار نخواهد داد. در حالی که به هیچ وجه چنین امکانی را ندارد و حتی اگر این امکان وجود داشت و می‌توانست، حمایت از بازار سهام توسط دولت غلط بود.

این کارشناس اقتصادی افزود: شاخص بورس تهران به 8000هزار میلیارد هم رسید. اما دولتی که کل بودجه آن 500هزار میلیارد هم نیست و عملا 300هزار میلیارد درآمد دارد، چگونه می‌خواهد 8000هزار میلیارد تومان را جمع و حمایت کند؟ اگر می‌توانست هم غلط بود و این عمل در هیچ جای دنیا صورت نمی‌گیرد. هم باور عمومی به چنین پیامی به شدت خطرناک است و هم در صورت سقوط بورس، استقاده از ابزارهای پولی و بانکی برای جلوگیری از آن عواقب بسیار بدی به دنبال خواهد داشت و متاسفانه این اتفاقی است که اکنون در حال رخ دادن است. این روند آنقدر خطرناک است که اگر دولت اقدام به انجام آن کند، باید منتظر جهشی شدید در بازار ارز و مسکن بود. اصلا نباید اجازه پولی شدن سقوط بورس را بدهیم.

وی با اشاره به مهم‌ترین بند نامه با این مضمون که" امروز در نقطه‌ای قرار داریم که رهایی از آن بدون هزینه نخواهد بود"، تاکید کرد: ما بیان کردیم که سیاستمدار و ارکان بازار غلط رفتار کرده است، موانع برداشته نشد، اجازه عرضه صادر نشد، و در انتشار اوراق تعلل شد که رشد شدید شکل گرفت و از یک نقطه‌ای که به 7000درصد رشد رسید، کم کردن آن برای کشور و اقتصاد هزینه دارد. در ادامه نامه آمده " که هرچه زودتر باید اقداماتی صورت گیرد، هرچند شاید امروز هم برای اثربخشی اقدامات دیر باشد."

الحسینی به این موضوع اشاره کرد که ما مستاصل شدیم که این نامه را زدیم. بارها به صورت خصوصی تاکید کردیم که این روند برای مردم وسرمایه‌هایشان خطرناک است و سرمایه آن‌ها را از بین خواهد برد ولی کسی توجه نکرد به همین دلیل هم نامه را عمومی کردیم تا مردم هم در جریان باشند و خود تصمیم بگیرند که به حرف بورسی‌ها گوش دهند یا به حرف اقتصاددان‌ها. نکته قابل توجه این است که ما ریزش بازار را به موقع و 50روز قبل از ریزش هشدار دادیم و من نیز پیش از این، آن را در فرودین ماه در توییتی اعلام کردم.

پیشنهاداتی که در نامه مطرح شد

صادق الحسینی در ادامه و با اشاره به این فرازی از نامه که تسریع در اتخاذ تصمیم‌های لازم به معنی هزینه کمتر و تاخیر در آن همراه با هزینه‌های به مراتب بیشتری خواهد بود، اظهار داشت: دولت به پیشنهادهای ما توجهی نکرد. پیشنهاد اول، عرضه بدون تعلل دارایی‌های بورسی دولت که 350 تا 400هزار میلیارد تومان تخمین زده شده بود، با نظر شورای عالی بورس، بدین جهت که عرضه ابشاری نشود و امکان رصد آن وجود داشته باشد، بود. پیشنهاد دوم به افزایش نرخ سود بازار بین بانکی و سپرده‌های بانکی اشاره داشت که افزایش سود بازار بین بانکی قبل نامه در حال شروع شدن بود و تغییری در بهره بانکی بعد از نامه رخ نداد و سیاست‌مدار به حرف ما توجهی نکرد و نرخ سپرده‌های بانکی هم ثابت بود و تغییری در این حیطه ایجاد نشد. عملا در این حوزه روندی از قبل شروع شده بود و نظر ما این بود که سریع‌تر انجام شود اما این اتفاق نیفتاد و سپرده‌های بین بانکی نیز تغییری نکرد.

وی افزود: ما در نامه آوردیم با توجه به هدف‌گذاری تورمی اعلام شده نرخ بازار بین بانکی در محدوده 20درصد قرار گیرد یعنی نرخ سود سپرده تقریبا 22 و 23 شود. پیشنهاد سوم ما شتاب‌دهی به عرضه اولیه شرکت‌ها و افزایش درصد شناوری آن‌ها و همچنین تسریع عرضه اولیه بود. سوالی که پیش می‌آید این است که چرا سازمان بورس، عرضه اولیه را تسریع نکرد و این همه شرکت در صف عرضه اولیه ماندند؟ تقریبا 1000درخواست شرکت سبدگردان داریم و همه آن‌ها در صف هستند. بورس تهران یکی از بالاترین نسبت‌های معامله‌گری مستقیم به کل میزان معاملات را در جهان دارد و مشخص است این موضوع هیجان ایجاد می‌کند. این‌ها اقداماتی بود که سازمان بورس باید انجام می‌داد و متاسفانه هیچ کدام انجام نشد.

این کارشناس اقتصادی در خصوص پیشنهاد چهارم یعنی توقف هر نوع پیام‌دهی سیاست‎‌گذاری درمعنای بیمه‌گری کلان بورس، بیان کرد: گفته شد که دولت حق حمایت را ندارد. مگر وقتی بازار مسکن، ارز، خودو و... می‌ریزد، دولت باید حمایت کند؟ البته که حتی توان  حمایت هم ندارد. 8000هزار میلیارد تومان کجا و 300هزار میلیارد تومان درآمد دولت کجا؟ حمایت دولت یعنی انتقال ریسک بازار به کل اقتصاد.

الحسینی با تاکید بر اینکه پیشنهاد پنجم یعنی کنترل موثر در نظارت بانکی برای جلوگیری از تزریق اعتبارات جدید و جلوگیری از رشد بییش از حد نقدینگی تنها فراز نامه بود که عملی شد تصریح کرد: اعتبارات بانکی را قبل از اینکه ما نامه بزنیم کاهش دادند و این فراز عملی شد.

علت جهش بازار

وی در خصوص علت جهش بازار توضیح داد: اتفاقی در بورس تهران افتاد که در تاریخ اقتصاد ایران در سایر بازارها نیز مشاهده شده است که منشا همه آن‌ها هم مشابه است: افزایش شدید رشد نقدینگی. به طور متوسط در تاریخ اقتصادی ایران سالانه بین 27 تا 30درصد رشد نقدینگی داریم که رقم بسیار بالایی است. در آمریکا پایه پولی را 4برابر یعنی 300درصد می‌کنند، اما نقدینگی 100درصد هم زیاد نمی‌شود اینجا برعکس است.

وی افزود: رشد نقدینگی در سه سال گذشته ناشی از کسری بودجه بالای دولت بود. امسال حدود 220 هزار میلیارد کسری بودجه داریم که این عدد در سال گذشته 150هزار میلیارد تومان و سال قبل آن حدود 90هزار میلیارد تومان و سال پیش از آن نیز حدود 30الی 40هزار میلیارد تومان بود. برعکس دوره قبل یعنی سال‌های 92 تا94، در سال‌های اخیر به طور مداوم کسری بودجه داریم. رشد نقدینگی در دوره قبل ناشی از ناترازی در نظام بانکی بود اما در این سه سال ناشی از کسری بودجه شدید دولت است. این کسری بودجه باعث رشد نقدینگی شد و رشد نقدینگی خود را در بازارهای مختلف نشان داد.

الحسینی ادامه داد: در کنار رشد نقدینگی اتفاق دیگری هم در اقتصاد ایران افتاد که سبب شد رشد نقدینگی اثرگذاری بالاتری داشته باشد. در همه جای دنیا نرخ بهره واقعی یعنی سپرده‌ها منهای تورم حدود صفر، یک یا دو درصد و در این حدود است؛ ولی در تاریخ اقتصاد ایران این نرخ بهره واقعی منفی 32درصدی در سال 97 واقعا بی سابقه است که نمونه‌اش فقط در سال 74 آن هم با آن میزان بالای تورم 49درصدی دیده شد. در این سه سال نرخ بهره کاملا منفی است. سیاست‌گذار پولی و مالی ما به این توجه نمی‌کند که نرخ بهره واقعی منفی چه عوارضی برای اقتصاد کشور دارد. عدم توجه به این موضوع فاجعه سیاست‌گذاری پولی است و این نرخ بهره منفی در کنار رشد حجم نقدینگی به هر مسیری برود، آن بازار را نابود خواهد کرد.

این کارشناس اقتصادی در ادامه اظهار کرد: نرخ بهره منفی در همه جای دنیا حباب‌ساز است؛ زیرا مثل این است که بانک به ما پول نقدی داده است. هرچیزی که بخریم در طول چند سال چند برابر می‌شود ولی آن چه که باید به بانک پس دهیم خیر. این مسئله درست مثل این است که بانک به ما رانتی می‌دهد که علاوه بر پولی که می‌گیریم چیزی هم آخر سال به ما داده است. به همین علت می‌گوییم که نرخ بهره منفی حباب ساز است. برای مردم به صرفه است که دارایی بخرند و خریدن دارایی در هر بازاری که باشد، باعث ایجاد حباب در کل بازارها می‌شود.

صادق الحسینی یادآور شد: کسری بودجه و نرخ بهره واقعی منفی دو عامل بنیادی جهش بازار بودند در کنار این دو عامل دیگری نیز در جهش بازار موثر بود و آن هم اقداماتی بود که برای مبارزه با پولشویی انجام شد. این اقدامات شامل مواردی چون گرفتن جلوی پزها (POS) و جلوگیری از امضا پشت چک هایی که به صورت حامل صادر می‌شد و... است که سبب شد امکان سفته‌بازی در بازارهای مواری از بین برود و  سفته‌بازی در اقتصاد زمینی ما کاهش یابد و سفته بازان نتوانند به راحتی پول را به بازار ارز و طلا ببرند و تنها کانالی که باقی ماند تا سیل ویرانگر به آن بزند بازار سهام ما باشد.

این تحلیلگر اقتصادی تاکید کرد: ما نمی‌گوییم عامل تورم بورس است بلکه عامل رشد بورس تورم است. بازدهی 7،8هزار درصدی در یک بازار، تعادل اقتصاد در همه بازارها را برهم می‌ریزد و اگر بیمه‌گری دولت باشد،  کوچکترین تکانه‌ای که به بازار وارد شود، این حجم عظیم سرمایه‌های حقیقی سفته‌باز وارد بازار ارز و ملک می‌شود.

الحسینی توضیح داد: اگر بازار سهام نبود این موضوع می‌توانست برای ارز و ملک هم اتفاق بیفتد. درست است که اگر بورس و سهام نبود، این حجم بالای نقدینگی ممکن بود وارد بازار دیگری شود و تا تاریخی بازار سهام در ایجاد یک فضایی که پول هوشمند به سمت بازار مسکن و بازار ارز مهم بود اما از جایی که نرخ بازدهی به این نرخ‌های عجیب برسد، به انواع عدم تعادل در بازارهای مختلف دامن می‌زند.

این کارشناس اقتصادی با تاکید بر اینکه نقدینگی در کنار جلوگیری از تراکنش‌ها سبب ورود پول به این بازار شد و تقاضای زیادی در این بازارها شکل گرفت، گفت: این امر می‌توانست به عنوان ضربه‌گیر هم عمل کند؛ اما دولت از این فرصت استفاده نکرد و علاوه بر برنداشتن موانع، جهت تحقق یک بازدهی معقول، درصد شناوری هم افزایشی نداشت. درصد شناوری بورس در سه سال گذشته تقریبا در حدود 20درصد ثابت بوده و درصد شناوری شرکت بزرگی مثل خلیج فارس روی تابلو 9درصد است اما درصد واقعی شناوری آن 5درصد است. سهام عدالت هم می‌توانست  به شناوری بازار کمک کند اما دیر انجام شد. حجم عظیم تقاضا آمد و بازار دچار کمبود میزان دارایی شد. وقتی تنها 20درصد دارایی قابل معامله است، طبیعی است که قادر به پاسخگویی به این حجم عظیم از تقاضا نباشیم.

دامنه نوسان یا محدودیت بازار سهام؟

به گفته صادق الحسینی، دامنه نوسان در دنیا سالی یک بار و یا چند سال یکبار لمس می‌شود. دامنه نوسانی که هر روز لمس شود، دامنه نوسان نیست و محدودیتی بزرگ برای بازار است. در وضعیت کنونی آنچه اتفاق افتاده، قانون‌گذاری بیش از حد است؛ دامنه نوسان گذاشته شده، حجم مبنا گذاشته شده، بازار مقرراتی شده و کمبود بودجه داریم، نمی‌گذاریم عرضه ‌های اولیه بیاید، به شرکت‌های سبدگردان مجور داده نمی‌شود. مردم عادی را قربانی می‌کنیم.

وی افزود: قانون‌گذاری بیش از حد، در کنار کمبود دارایی‌ها سبب تشدید سه عاملی که در بندهای پیشین گفتیم، شد. زیرا این حجم روزی 3یا 4درصد مثبت می‌شود و مردم فکر می‌کنند این بازار بدون ریسک است و هر روز در حال افزایش است. وظیفه اقتصاددانان این است که این خطر را گوشزد کنند و ما برای مسئولیت اجتماعی که داشتیم، به مردم و دولت گفتیم تا بدانند مسیر غلط است. علت عمومی مطرح شدن نامه نیز همین بود؛ زیرا دولت گوش نمی‌داد. کسی که به حرف اقتصاددانان گوش دهد، می‌داند که این بازار خطرناک است.

آیا نامه علت ریزش بازار سهام بود؟

این تحلیلگر اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا انتشار نامه آن هم به صورت سرگشاده سبب دچار پانیک شدن بازار و التهاب آن نشد، اظهار داشت: من با این گزاره مخالفم و دلایلی نیز برای دفاع دارم. نامه در تاریخ 16تیر 99 منتشر شد و پنجاه روز بعد بازار ریزش کرد، در حالی که پانیک به سرعت اتفاق می‌افتد. بازاری که به شدت بالا برود، به شدت هم پایین می‌آید؛ حتی اگر ما این روند را تسریع کردیم، بالاخره نقطه فرود داشت و ما هشدار دادیم که این بازار پس از شاخص 1 یا 1.5 میلیون واحد خطرناک است. ما می‌خواستیم مردم بدانند و توضیح می‌دهم چگونه سفته‌بازان از بازار خارج شدند و مردم را در آن نگه داشتند.

صادق الحسینی تاکید کرد: بازار سهام بازار خرید و فروش و پیش بینی‌هاست، یعنی وقتی پیش‌بینی می‌کنید بالا می‌رود می‌خرید و اگر پیش‌بینی‌کنید پایین می‌آید، می ‌فروشید. عده‌ای اقتصاددان خطرناک بودن بازار را هشدار دادند.

وی با اشاره بر این موضوع که اگر مخاطب سیاست‌گذار بود، نامه به صورت خصوصی منتشر می‌شد بیان کرد: رسالت ما این است که مردم عادی را که زندگی خود را در این بازار گذاشتند، آگاه کنیم. اکنون کدهای فعال بورسی حدود 7 الی 8 میلیون نفر است. اگر در شاخص 8میلیونی افراد بیشتری وارد می‌شدند چه اتفاقی می‌افتاد؟ بازار سقوطی را تجربه می‌کرد که ارزش دارایی افراد یک دهم می‌شد. بورس به علت اشتباهات سیاست‌گذار و همچنین عدم حرکت دقیق سیاست‌گذار بالا رفت.

این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: ریختن بازار تقصیر ما نیست. بلکه تقصیر سیاست‌گذار، سفته بازان بورسی و اشخاصی است که به این افراد اعتماد کردند. ما موظف به هشدار بودیم و از هزینه‌هایی که این هشدار در پی داشت آگاه بودیم. اما وظیفه اخلاقی ما ایستادن جلوی این موارد بود و توان ما تنها نوشتن نامه بود که انجام دادیم و به عنوان اقتصاددان منافع عامه مردم، یعنی هم هشتاد میلیون نفر و هم هشت میلیونی که کد بورسی دارند، در نظر می‌گیریم. این هشت میلیون هم فکر نکنند سود کردند این‌ها تنها ارقامی در کامپیوتر است. آماری وجود دارد که بالای 100 کد حقیقی فردی بالای هزار میلیارد تومانی داریم که این افراد پشت هر سهمی بروند کل آن سهم بالا می‌رود. مردم عادی نیز بر همین مبنا خرید می‌کنند.

وی تاکید کرد: روند فعلی خطرناک است. یا سفته بازان بورسی باسواد هستند و می‌دانستند بورس حباب است و می‌ریزد که آمار داریم برخی سهام خود را به کدهای حقیقی مردم فروختند؛ مثلا سهامی که 400 تومان ارزش داشت، 8000 تومان به مردم فروخته شد و الان آن سهم 4000تومان شده و پایین‌تر هم می‌آید. سفته‌بازان گنجشک را به جای قناری به مردم غالب کردند و اگر هم نمی‌دانستند بازار حباب دارد یعنی سوادش را نداشتند و پولی که گرفتند به واسطه رشد نقدینگی و رشد شاخص کلی بوده، نه سواد و دانش که 70درصد هم به این صورت است.

صادق الحسینی در پاسخ به این پرسش که چرا مطالبه‌گری را از شرکت‌ها نکردید و نخواستید بازار جذاب‌تر شود، قیمت‌گذاری‌ها محدود شود، کشف قیمت‌ها حقیقی‌تر شود، رانت نباشد و... پاسخ داد: همه این‌ها گفته شد. ما گفتیم عرضه‌ها بالا رود و عرضه اولیه افزایش پیدا کند. بدیهی است که یا عرضه متناسب با حجم تقاضا به مردم داده می‌شود و یا اینکه قیمت بالا می‌رود.

وی در ادامه با اشاره به صحبت‌هایی که گفته می‌شود، چرا در موارد دیگر نامه زده نشد، اظهار داشت: ما درموارد دیگری مثل ارز 4200تومانی نامه نوشتیم. راجع به کرونا و دادن یک میلیون به هرخانوار نامه نوشتیم قرار بود این پول فقط به بنگاه‌ها داده شود و ما خواستیم به مردم داده شود. در خصوص بنزین نامه نوشتیم ولی نهایتا سیاست‌گذار توجه نکرد. ما فقط گفتیم روند کارها تسریع شود. چیزی که باعث بازار ریزش شد این بود که بازار بیش ارزش‌گذاری شده(Over Valued)  بود و در هر صورت می‌یخت و اگر قرار بود، بریزد باید در نرخ پایین‌می‌ریخت نه بالا. اگر هم بازار حباب نیست می‌توانند بخرند و اگر حباب است بگذارید تخلیه شود.

بازار حباب دارد یا نه؟

وی در پاسخ به این سوال که بازار را چه طور می‌بینید پاسخ داد: دلایلی وجود داشت که ما را نسبت به روند فعلی نگران کرد. دلیل اول نسبت P بر E یا قیمت به درآمد بازار است که در یک روند تاریخی در اقتصاد ایران حدود 5 الی 7 بود و این کم است و نشان می‌دهد بازار در یک دوره طولانی کم ارزش‌گذاری شده (Under Valued) بود و من اعتقادم این است، اما نمی‌توانیم بفهمیم چه قد کم ارزش‌گذاری شده است. در پاسخ به این سوال که آیا P بر E فعلی مناسب است یا خیر باید گفت اگر P بر E فوروارد (قیمت به درآمد پیشرو) را ببینیم، به نظر می‌رسد حدود 16 یا 17 است که نمی‌دانیم در اقتصاد باید چه عددی باشد. علت این ندانستن هم این است که نرخ بهره منفی داریم. ارزیابی P بر E مادامی ممکن است که نرخ بهره حقیقی مثبت باشد.

این تحلیلگر اقتصادی عنوان کرد: نرخ بهره حقیقی منفی حباب‌ساز است و بنابراین نمی‌توان به قیمت واقعی رسید برای اینکه به قیمت واقعی برسیم و ببینیم بازار کجا می‌نشیند، باید نرخ بهره حقیقی درست باشد تا ببینیم کم ارزش‌گذاری پیشین چه اثری در بازار دارد و بازار را در کجا می‌نشاند.

وی در ادامه توضیح داد: شاخص اولی که ما را نگران کرد، P بر E بود که از 7 به 30رسید. دلیل دوم ارزش بازار به GDP  بود که در ادبیات مالی بین‌‌الملل به شاخص وارن بافت(Warren Buffett)  معروف است و یعنی اینکه بازارهای دارایی بزرگ نسبتی با تولید ناخص داخلی دارند. ارزش بازار مسکن ما حدود 17هزارهزار میلیارد است و GDP ما حدود2500هزار میلیارد و روند آن هم همین است چیزی که برای ما ایجاد نگرانی و خطر کرد این بود که ارزش بازار بر GDP در روند بورس، غیرعادی است.

صادق الحسینی اظهار داشت: در وضعیت کنونی نمی‌توان گفت که بازار دچار جابه‌جایی پارادایم شده این اتفاق در اسفند افتاد، اما اینکه ناگهان ارزش بازار  به GDP از متوسط 40درصد به 300درصد برسد غیر عادی است. این رقم در آمریکا به عنوان پیشرفته‌ترین بازار مالی دنیا 250درصد است که شاخص وارن بافت آن را شاخص حباب بازار می‌داند. الانGlobal Warren Buffett Index  که شاخص ارزش بازار کل بازار های بورس جهان به جی دی پی کل جهان است، حدود 103درصد است. روند حرکتی مهم است و این روند غیر معقول است.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: این رشد و جهش بورس هیچ توجیهی ندارد و شاخص نشان می‌دهد که این روند غیرعادی است. شاخص دیگری که سبب نگرانی ما شد، ارزش دلاری بورس است. پس از نگارش نامه ارزش دلاری بالا رفت؛ ولی اکنون به جایی که ما نامه را زده بودیم بازگشته است. ارزش دلاری بورس و فرابورس در ایران همواره متوسط حدود 140میلیارد دلار بود. دهه 90 این رقم به دلیل عرضه اولیه‌ها دچار افزایش شد. بخشی از آن برای عرضه اولیه‌ها بود. ما گفتیم این عرضه اولیه‌ها قبل از 90 هم در بورس بودند که ارزش این عرضه اولیه‌ها را حساب کردیم که از 140میلیارد دلار به 170میلیارد دلار رسید. الان ارزش دلاری بورس و فرابورس ما تا 450میلیارد دلار است.

وی تصریح کرد: بورس تهران در ده سال گذشته بالاترین میزان بازدهی دلاری را در جهان داشته است. بعد آن بورس نیوزیلند است که یک سوم بورس تهران بازدهی دلاری داشت. ایراد واردشده به این موضوع این است که از دهه 90 که تحریم‌ها شروع شد و ما امکان ساخت بسیاری از چیزها را نداشتیم، ارزشی که سهام‌داران و فعالان بازار روی قیمت می‌گذاشتند بیشتر از قیمت واقعی بود که البته من این را می‌پذیرم و قبول دارم این اتفاقا به نفع بورس تمام شد و حباب آن نیز تخلیه شد.

الحسینی گفت: خواهش من از سهام‌داران این است که به همه افراد توجه کنند. همه افراد در شاخص 300هزار و... وارد بازار نشدند. افرادی را ببینید که در شاخص دومیلیون وارد بازار شدند یا افرادی که قرار بود در شاخص‌های بالاتر وارد شوند. این افراد کل دارایی خود را از دست می‌دادند. تکلیف زندگی و سرمایه‌های این افراد چه می‌شد؟ باید به سرنوشت و آینده کشور توجه کرد. هدف ما این بود که امکانی ایجاد کنیم تا مردم خطرات بازار را بدانند و این روند را ادامه خواهیم داد. افرادی که ریسک‌گریز هستند وارد بازار نشوند زیرا با تکانه‌ای کوچک در بازار کل سرمایه خود را از دست خواهند داد.

وی در خصوص شاخص سومی که منجر به نگرانی شد، توضیح داد: شاخص کل، بعد از این که ما نامه زدیم رشد شارپی تا 50روز بعد افزایش داشت و اگر اثر نامه بود این مدت طول نمی‌کشید و حداقل کمی متوازن می‌شد و اتفاقی می‌افتاد ولی اتفاقی با نامه در شاخص نیفتاد. برخی به شاخص کل ایراد می‌گیرند و می‌گویند شاخص کل معیار نیست که اتفاقا درست هم می‌گویند. در شاخص هم وزن نیز این رشد شارپی مشاهده می‌شود.

این تحلیلگر اقتصادی افزود: برخی می‌گویند مسکن و ارز و طلا هم همین است. ما سال 89 را به عنوان سال پایه در نظر گرفتیم. و تغییرات هر بازار را در ده سال اخیر آوردیم و مشاهده شده بازار بورس با اختلاف از بازار مسکن و شاخص اونس جهانی، به صورت غیرعادی بازدهی دلاری داشته که دو الی سه برابر بقیه بازارهاست. این در یک بازه بلند مدت ده ساله است. حتی مسکن، بازدهی دلاری منفی دارد.

باید وارد بازار سهام شد یا خیر؟

صادق الحسینی با تاکید بر اینکه بازدهی بورس تهران از بازدهی مسکن، طلا، ارز، خودرو و.. بیشتر است خاطرنشان کرد: ما از محاسن بازار بورس غافل نیستیم ولی اینکه فردی دارایی‌های حیاتی خود را بفروشد و وارد بازار سهام کند، غلط است. وارد کردن پول به بازار سهام تنها در صورتی که سرمایه مازاد دارید، توصیه می‌شود. عدم مدیریت درست تقاضا، عدم عرضه به اندازه کافی، عدم برداشتن دامنه نوسان برای اینکه باعث توهم پولی نشود و... همه و همه از سیاست‌گذاری‌های غلط دولت است.

وی تاکید کرد: ما حتما مردم را تشویق به گذاشتن دارایی در بازار سهام می‌کنیم. اما مردم باید با توجه به ریسک‌گریزی خود، مقداری از دارایی خود‌شان را وارد این بازار کنند. موارد یادشده علل نگرانی ما بود و به همین علت هم نامه زدیم تا مردم بدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. آن‌ها نیز مختار به تصمیم‌گیری بودند؛ عده‌ای به حرف بورسی‌ها توجه کردند و عده‌ای نیز به اقتصاددان‌ها.

فاجعه‌ای در اقتصاد ایران در حال شکل‌گیری است؟

این کارشناس اقتصادی درمورد پیشنهاداتی چون افزایش نرخ بهره سپرده‌های بانکی و همچنین جلوگیری از تزریق اعتبارات که مورد مخالفت فعالین بازار سرمایه قرار گرفت، توضیح داد: نکته‌ای که وجود دارد این است که کم‌تر کشوری در جهان وجود دارد که نرخ بهره آن منفی 10درصد باشد. چگونگی افزایش مهم است. اتفاقی در اقتصاد ایران در حال رخ دادن است که موفقیت آن دستاوردی بزرگ و عدم موفقیت آن فاجعه‌ای بزرگ است. برای اولین بار بانک مرکزی قصد دارد با انتشار اوراق اجازه پولی شدن کسری بودجه را ندهد.

الحسینی افزود: بحث اصلی ما اوراق است؛ علت اینکه می‌گوییم اوراق این است که می‌خواهیم تورم آتی را کاهش دهیم. دولت دو راه دارد. خبر بدی که فاجعه‌ای اقتصادی خواهد شد این است وزارت اقتصاد می‌خواهد ارزهایی که بانک مرکزی دارد را تسعیر کند و 150هزار میلیارد تومان پول پرقدرت به جامعه تزریق کند این یعنی پولی سازی کسری بودجه که تورم‌های بسیار بالا در پنجاه سال اخیر ایجاد کرده و امسال و سال آینده هم موجب تورم‌های بالا در اقتصاد ایران می‌شود و این فاجعه است و باید از آن باید جلوگیری شود. می‌گوییم اوراق باید منتشر شود که کسری بودجه پولی نشود. هیچ کشوری در دنیا جز ونزوئلا و سودان و زیمباوه این کارها را نمی‌کند، برای همین تورم دورقمی و سه رقمی ایجاد نمی‌شود. وقتی کسری ببودجه را پولی کنیم، باعث تورم‌های بسیار بالا و ابر تورم در اقتصاد ایران خواهد شد.

وی اظهار داشت: دیگر به سیاست‌گذاران اقتصادی امیدی نیست و ما از مردم می‌خواهیم مراقب باشند و به صورت هفتگی رصد کنند که دولت چه قدر اوراق می‌فروشد و اگر کم فروخت یعنی می‌خواهد کسری بودجه را پولی کند. نرخ بهره مهم نیست کسری بودجه نباید به هیچ وجه پولی شود. نرخ رشد اقتصادی ما امسال حداقل 4 الی 5درصد منفی است. پارسال منفی 8درصد بود و سال 95مثبت بود و نرخ بهره واقعی هم مثبت بود.

نرخ بهره، رکود یا رونق؟

الحسینی افزود: در اقتصاد ایران آنقدر موانع کسب و کار زیاد است که نرخ بهره نیست که رکود یا رونق ایجاد می‌کند بلکه اثر نرخ بهره در اقتصاد ایران بیشتر روی بازارهای دارایی است. ما سه سال اخر نرخ بهره‌های بسیار منفی داشتیم؛ ولی قبل 96 نرخ بهره مثبت داشتیم. در بعد 97 رشد هرسال ما منفی است. عدم رشد ما ناشی از موارد متعددی است بخشی از آن مربوط به تحریم‌ها و برخی مربوط به موانع کسب و کار است. وقتی نرخ بهره پایین‌تر از صفر است یعنی داریم رانت توزیع می‌کنیم که نصیب رانت‌خوار می‌شود نه کارآفرین و کسب‌وکاری راه نمی‌افتد. پس این انگاره که نرخ بهره بالا باعث رکود است، درست نیست؛ نرخ بهره مثبت وقتی باعث رکود می‌شود که سایر شرایط فراهم باشد؛ یعنی موانع و تحریم نداشته باشیم.

این کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که نرخ بهره تا کجا باید افزایش داشته باشد، تصریح کرد: اگر نرخ سود بین بانکی به حدود 20 برسد، عملا یعنی به نرخ بهره صفر نزدیک شدیم که برای سال 99 کافی است. حباب بقیه بازارها هم تخلیه می‌شود اما به یک شرط؛ به شرط اینکه این که دولت کسری بودجه را پولی نکند و روی تعهد خود بایستد. رئیس کل بانک مرکزی نباید اجازه دهد تسعیر نرخ ارز انجام شود. این یک جفای بزرگ در اقتصاد ایران است و باعث حباب دار شدن دارایی‌ها خواهد شد. نرخ بهره در اقتصاد مهم است ولی پولی نشدن کسری بودجه و نرخ تورم مهم تر از آن است. ما نمی‌گوییم نرخ سود زیاد شود ما می‌گوییم نرخ تورم باید با جلوگیری از پولی‌سازی کسری بودجه کنترل شود تا نرخ بهره و نرخ سود بانکی در سال جاری پله پله کنترل شود. اگر نرخ تورم کاهش داشته باشد نرخ بهره  هم خود به خود کم می‌شود.

این تحلیل‌گر اقتصادی در ادامه مطرح کرد: پیش‌بینی ما این است که اگر دولت موفق شود حداقل 170هزار میلیارد دلار اوراق منتشر کند که ممکن است نرخ بهره آن 25درصد یا بالاتر برود، نرخ تورم ما تا انتهای سال در همین دامنه 21درصد کنترل می‌شود و اگر دوباره کسری بودجه را پولی نکنیم پیش بینی ما برای نرخ تورم در سال بعد 10درصد است و سال بعدآن یک رقمی است و نرخ سود هم کاهش خواهد داشت. در واقع باید گفت: نرخ سود متغیر مستقل نیست بلکه متغیر وابسته است. تورم پایین بیاید، نرخ سود هم پایین خواهد آمد نه اینکه نرخ سود را نگه داریم تا تورم سر به فلک بکشد و رانت عظیمی برای افرادی که به وام بانکی دسترسی دارند ایجاد کند.

وی در تکمیل گفته‌های پیشین خود بیان کرد: افراد زیادی معتقدند ناترازی شبکه بانکی منجر به تورم در سال 97 شد؛ برخی فکر می‌کنند اگر سود سپرده‌های بانکی زیاد باشد انگیزه فعالیت اقتصادی کم می‌شود و این به تورم می‌انجامد اما من می‌گویم این‌ها غلط است. با این نرخ بهره بورس دیگر رشد شارپ نخواهد داشت. ما نباید اجازه دهیم کسری بودجه پولی شود؛ زیرا تورم بالا و حباب بالا و نرخ بهره منفی بسیار بالایی خواهیم داشت. افرادی که می‌گویند نرخ بهره را منفی کنیم، یعنی افزایش قیمت مسکن، خودرو، ارز و... . آیا باید به خاطر چند میلیون کد فعال بورسی سبب افزایش قیمت مسکن و... شویم؟ ما باید به سمتی برویم که تورم را با اجازه ندادن به پولی شدن کسری بودجه کنترل کنیم؛ اگر این اجازه را ندهیم حباب مسکن، ارز و.. هم تخلیه خواهد شد.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اگر کسری بودجه پولی شود، همه بازارهای ما دچار التهاب می‌شود و زندگی مردم سخت خواهد شد. سیاست‌گذاری اقتصادی یک ظاهر و یک باطل دارد. افرادی که  می‌گویند نرخ سود پایین بیاید تا بورسی‌ها سود کنند به دنبال این هستند که سهام بالا برود و بعد خودشان بیرون بیایند و دارایی خود را به ضرر دارایی مردم و اقتصاد ایران افزایش دهند. این بازی‌ها خطرناک است و پشت آن داستان‌هایی وجود دارد.

الحسینی گفت: ما هم به دنبال کاهش نرخ سود هستیم؛ ولی از راه درست آن و راه آن این است که کسری بودجه را پولی نکنیم و اوراق منتشر کنیم. با این کار یک دوره‌ای نرخ سود بالا می‌رود ولی چون کسری بوده پولی نشده، تورم پایین می‌آید و نرخ سود هم بعد از آن ظرف دو سال در اقتصاد ایران پایین می‌آید. دقیقا مثل همان کاری که کمال درویش در ترکیه کرد. تورم ترکیه 160درصد بود ولی نرخ سود 70الی 80درصد و... بود. اما اکنون نرخ تورم ترکیه تک رقمی است. نرخ سود آن هم 6 تا 7 درصد است.

این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: ماهم می‌گوییم نرخ بهره کاهش پیدا کند. ولی ابتدا باید تورم را کنترل کنیم و سپس نرخ بهره خود کاهش می‌یابد، کاهش نرخ بهره کمکی به تورم نمی‌کند. کسری بودجه عفونتی در اقتصاد ایران است که مداوم بازتولید می‌شود و در نهایت اقتصاد را از بین می‌برد؛ باید تورم را کنترل کرد و راه آن پولی نشدن کسری بودجه از طریق انتشار اوراق است.

وی افزود: این موضوع داستان دارد و این داستان باید درست نوشته و اجرا شود. همیشه در اقتصاد ایران نرخ سود را دستوری پایین کشیدند. کسری بودجه را پولی کردند و با ایجاد تورم از جیب مردم زدند و در نهایت بعد 6دهه نتوانستیم تورم را در اقتصاد ایران کنترل کنیم. ترکیه با این روش در یک سال و نیم تورم را کنترل کرد. ما دنبال کاهش نرخ سود هستیم ولی کاهش نرخ سود آداب دارد.

صادق الحسینی در پاسخ به این پرسش که آیا از اینکه پیش‌بینی شما محقق شد و بازار سهام ریزش کرد خوشحال هستید، پاسخ داد: چرا باید خوشحال باشم که بازار ریخته و ما متاسفیم که پیش بینی ما محقق شد. ما دغدغه داشتیم و هزینه دادیم. هم دلال های بورسی، هم مسکن هم ارز و... از این کارها بدشان می‌آید زیرا کاسب تورم هستند؛ ولی نامه نوشتیم چون قرار است در این کشور زندگی کنیم. ما باعث ریزش بورس نشدیم، ما باعث شدیم بورس بیش از این دچار حباب نشود.

افرادی که سرمایه خرد دارند چه کنند؟

این کارشناس اقتصادی اظهار داشت: توصیه من به افرادی که در این مدت وارد شدند این است که اگر پول مازاد بوده و چیزی برای وارد به این بازار نفروختند، آن را نگه دارند. بازار بورس در روندهای 5ساله، بهتر از بقیه بازارها و نفعش برای اقتصاد بیش از بقیه بازارهاست. در نتیجه اگر می‌توانند صبر کنند و به آن‌ها صبر را توصیه می‌کنم. ولی اینکه بگوییم قرار است پول شما در مدت کوتاهی چند برابر شود، درست نیست و این اتفاقات دیگر نمی‌افتد؛ نباید هم بیفتد.

بایدها و نبایدهای سیاست‌گذاران

الحسینی توضیح داد: ابعاد بورس ما بسیار بزرگ است. اگر پیش‌بینی افرادی که می‌گویند بازار حباب است درست باشد و قیمت تعادلی سهام شرکت‌ها کمتر از قیمت فعلی‌شان باشد، قطعا با حمایت‌های دستوری نمی‌توان جلوی سقوط را گرفت و با سیاست‌های دستوری باعث می‌شویم ریسک بازار سهام به کل اقتصاد سرایت کند. اگر پیش‌بینی این افراد غلط باشد، خود بازار پس از مدتی خود را اصلاح می‌کند و دوباره به وضعیت قبلی برمی‌گردد. پس نیازی نیست که دولت وارد شود و اجبار کند. با اجبار دولت سفته بازاران پول خود را وارد سایر بازارها می‌کنند و منجر به افزایش قیمت ارز و مسکن می‌شود، دلیل رشد بازار مسکن هم خروج همین افراد است. ما در نامه گفتیم این بازدهی غیرعادی جایی تمام می‌شود و به بازارهای دیگر هجوم می‌شود. دولت نباید حمایت دستوری کند. این خیانت به مردم است و نباید به ضرر یک عده و نفع عده ای دیگر دولت ورود کند. دولت فقط باید به نقد شوندگی بازار توجه کند و برداشتن دامنه نوسان به نفع بازار است.

وی در ادامه یادآور شد: تنها راهکار واقعی برای حمایت از بازارها در اقتصاد ایران، برداشتن قیمت‌گذاری است؛ قیمت‌گذاری باید از یک جا در اقتصاد ایران متوقف شود. الان دقیقا وقت این است که قیمت‌گذاری را بردارند. تجربه جهانی ثابت کرده برداشتن قیمت‌گذاری لزوما باعث تورم نمی‌شود و سبب تغییر قیمت‌های نسبی خواهد شد و ممکن است در برخی اقتصادها باعث ایجاد تورم‌های مقطعی کوتاه شود ولی ارزش دارد و ارزش آن هم این است که بازار خودش مسیر خود را انتخاب می‌کند. محدودیت بر صندوق‌های سبدگردان باید کاهش یابد. منوط کردن هرگونه رشد صندوق‌های درامد ثابت به خرید اوراق دولتی تا حداقل 80الی 90درصد و جلوگیری از رانت‌های فنی ایجاد شده که سبب خروج برخی سفته بازاران شده است، باید مورد توجه قرار بگیرد. این‌ها اقداماتی است که باید صورت گیرد.

این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: دولت بی‌تدبیری کرد نه حمایت؛ یعنی حمایت لفظی کرد. ابزارهای لازم را هم ایجاد نکرد و این موضوع باعث کسری بودجه و در نهایت سبب شد عملا جهش شاخص را داشته باشیم و وقتی شاخص بریزد دولت بودجه حمایت ندارد. در واقع دولت اصلا پولی برای کمک ندارد. تنها یک راه دارد و آن چاپ پول است که فاجعه است. آیا سهام‌داران راضی هستند که پول چاپ شود برای حمایت سهام؟ این یعنی ابر تورم و گران شدن همه چیز و ما هر وقت لازم باشد دوباره نامه مینویسیم.

وی افزود: ابزار ما نوشتن نامه است. ما هرکاری می‌کنیم این کشور، کشوری شایسته مردمش باشد. پتانسیل ایران از ترکیه بیشتر است . هزینه پولی شدن کسری بودجه برای مردم و آینده کشور است. تسعیر ارز خیانت در حق اقتصاد ایران است که بارها انجام شده و بدتر شدن زندگی مردم به همین علت است. ما به هر قیمتی ایستادیم تا روندهای غلط از بین رود.

صادق الحسینی در پایان اظهار داشت: هدف ما این بود که کاری کنیم تا مردم در رفاه بیشتر در بلند مدت زندگی کنند. کم شدن سود در کوتاه مدت یعنی اگرروندها را در بلند مدت و میان مدت درست طی کنیم، می‌توانیم در کشوری زندگی کنیم که تورم تک رقمی دارد. ما تا جایی که بتوانیم، می‌ایستیم و اجازه نمی‌دهیم روندهای غلط در اقتصاد ایران تکرار شود. ما مخالف هیچ بازاری نیستیم و خودمان هم ذی‌نفع همه بازارها هستیم ولی به آینده کشور توجه می‌کنیم. مردم به سفته بازارن بورسی اعتماد نکنند. نباید اجازه داد منافع آینده ایران فدای سودهای زودگذر افرادی شود که می‌خواهند سود خود را به قیمت آینده ایران به دست آوردند.