۰ نفر

تاثیر شیوع ویروس کرونا بر کسب و کار زنان؛

جیب‌های خالی زنان

۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۵:۴۵
کد خبر: 433371
جیب‌های خالی زنان

دو ماه از تعطیلی مدارس می‌گذرد، دو ماه است که مهدکودک‌ها درهای خود را بسته‌اند و بدیهی است که مراقبت و نگهداری از این افراد به دوش زنان است. انجام وظایف روزمره خانگی، مراقبت از کودکان و سالمندان عموما کار بدون مزد بر دوش زنان است، تلاشی که فرصتی مغتنم را برای مردان خانه فراهم می‌کند تا شاهکارها یکی پس از دیگری تولید شوند.

گرچه نمی‌توان این روایت را به تمام خانواده‌ها تعمیم داد، اما گزارش‌های منتشر شده‌ای در سایر رسانه‌های جهان نیز نشان می‌دهد که تاثیر شیوع کرونا، از دوجنبه خشونت‌های خانگی و اقتصاد بر زنان بیش از مردان بوده است. طبق گزارشی که به تاریخ 18 آوریل در نیویورک‌تایمز منتشر شده است، در ایام کرونا 52 درصد نیروی کار امریکا را زنان تشکیل می‌دهند که بخش عمده آنها، در خدمات اجتماعی (78 درصد) و خدمات بهداشتی و درمانی (77 درصد) شاغل هستند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، زهرا کریمی‌موغاری، محقق و مدرس دانشکده علوم اقتصادی دانشگاه مازندران  تاکید می‌کند که عموما در بیشتر کشورهای دنیا، آسیب‌های اقتصادی بیشتر متوجه زنان است تا مردان، زیرا زنان به سختی استخدام و به سادگی از کار برکنار می‌شوند. او می‌گوید: «عموما در بیشتر کشورهای دنیا، نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان است. در ایران هم نرخ بیکاری زنان بیش از دوبرابر مردان است. در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل بسیار بیشتر از مردان است.»

طبق گزارش‌هایی که این روزها از کشورهای مختلف منتشر می‌شود، نگرانی درباره تاثیر شیوع کرونا بر اشتغال زنان بیش از پیش مطرح است. آیا شیوع کرونا در کشور ما تغییر قابل ‌توجهی در وضعیت اشتغال یا دستمزد زنان داشته است؟ به دلیل شیوع کرونا، چه آسیب‌ها و مخاطراتی بر سر راه اشتغال زنان دیده می‌شود؟

شیوع کرونا بسیاری از کسب‌و‌کارها را تحت ‌تاثیر قرار داده است. شیوع کرونا حتی بخش کشاورزی را تحت‌ تاثیر خود قرار داده و سبب شده که صادرات محصولات کشاورزی به کشورهای همسایه کاهش پیدا کند که روی قیمت محصولات کشاورزی تاثیر گذاشته است. تاثیر شیوع کرونا در طرف عرضه و تقاضا آسیب جدی به بخش‌ صنعت وارد کرده است. بسیاری از کارخانه‌ها بسته شده‌اند. ایران قبل از شیوع کرونا نیز در وضعیت نامناسبی قرار داشت؛ حالا مشکلات ناشی از شیوع کرونا هم به مشکلات قبلی اضافه شده است. از طرف دیگر و تحت‌ تاثیر این شرایط، الگوی مصرف مردم تغییر کرده است. در یکی از کلاس‌های آنلاین از دانشجویان پرسیدم که آیا این روزها کفش و لباس خریده‌اند. پاسخ تمام دانشجویان به این سوال منفی بود. در حالی که عموما جوانان به خرید لباس تمایل دارند، اما به دلیل شیوع کرونا از رفتن به فروشگاه‌ها اجتناب می‌کنند. در واقع این روزها مردم کمتر از خانه خارج می‌شوند و کمتر گرایشی به خرید کالاهای غیرضروری دارند. به همین دلیل تقاضا برای محصولات داخلی کاهش یافته است. همان‌طور که اشاره کردم کرونا روی عرضه و تقاضا اثر ‌گذاشته است. خطر واگیری بیماری بالاست. بسیاری از کارخانه‌ها در این ایام مجبور شده‌اند خط تولید خود را متوقف یا کمتر تولید کنند تا افراد کمتری وارد کارگاه‌ها ‌شوند. بسیاری از افراد شغل خود را از دست داده‌اند. از طرفی دیگر مردم نسبت به آینده نگران هستند و کمتر مصرف کرده و بیش از همه مایلند ضروریات زندگی خود را تامین کنند. به همین دلیل تقاضا برای برخی کالاها مانند کفش، لباس و کالاهای الکترونیک از بین رفته است. این حقیقت در مورد بسیاری از کشورهای دیگر نیز صادق است، اما کشور ما که پیش از شیوع کرونا هم در وضعیت شکننده‌ای قرار داشت، حالا با آسیب‌های جدی‌تری مواجه است. گفته می‌شود که کرونا برای افراد با بیماری‌های زمینه‌ای خطر بیشتری دارد؛ این گفته عینا در مورد اقتصاد صادق است. اقتصادهای ضعیف بیش از اقتصادهای توانمند در معرض آسیب‌های ناشی از شیوع کرونا قرار می‌گیرند و توان مقابله آنها با این شوک وحشتناک پایین‌تر است. وقتی وضعیت سرمایه‌گذاری، تولید و اشتغال وخیم می‌شود، به‌طور طبیعی در همه جای دنیا شرایط برای زنان بدتر از مردان است. شکاف میان مزد زنان و مردان در تمام کشورهای دنیا به چشم می‌خورد ولی در شرایط بحرانی، این شکاف عمیق‌تر می‌شود. در دوره‌های بحرانی زنان بیشتری حاضرند با مزد پایین برای مدت کوتاهی کار کنند؛ به همین دلیل زنان، در مقایسه با مردانی که به دنبال حقوق منطقی‌تر و شغل بادوام‌تری می‌گردند، برای کارفرما‌یان گزینه‌های بهتری جهت استخدام در مشاغل کوتاه‌مدت هستند. این مساله به وضوح در کشور ما صادق است. شیوع کرونا بخش خدمات را شدیدا تحت ‌تاثیر قرار داده است. راننده‌های تاکسی و اتوبوس‌های بین‌شهری مسافران خود را از دست داده‌اند. آرایشگاه‌ها، تولیدی‌های پوشاک، رستوران و هتل‌ها نیز که زنان بسیاری در آنها شاغلند، آسیب‌ جدی دیده‌‌اند و گاهی تقاضا برای این کسب‌و‌کار به صفر رسیده است. آرایشگاه‌های زنانه در ایران سهم بالایی در اشتغال زنان دارند. درست است که مردان نیز در این صنف فعالیت می‌کنند، اما سهم اشتغال مردان جزیی است و درصد زنان شاغل آرایشگر در کل زنان شاغل بیش از درصد مردان آرایشگر در میان کل شاغلان مرد کشور است. این مساله در مورد فروشگاه‌های پوشاک نیز صدق می‌کند. در بسیاری از فروشگاه‌ها زنان به صورت روزمزد یا به صورت نیمه‌وقت، با مزدهای پایین و غالبا بدون پوشش بیمه‌ کار می‌کنند. با شیوع کرونا بخش اعظمی از این زنان اخراج شده‌اند، زیرا فروشگاه‌ها مشتری ندارند و درآمد چندانی نیز کسب نمی‌کنند.

در مقابل مشاغلی که آسیب‌ دیده‌اند، آیا شیوع کرونا احیانا فرصت اشتغالی را در صنوف دیگر برای زنان رقم زده است؟

در دوران شیوع کرونا مشاغلی هم برای زنان ایجاد شده است. برای مثال با بسته شدن مهدکودک‌ها، تعداد قابل‌ توجهی از زنان شاغل در این مراکز بیکار شده‌اند. با این حال، بخش دیگری از زنان شاغل به دلیل بسته بودن مهدکودک‌ها از خدمات پرستاران کودک استفاده می‌کنند. بنابراین فرصت‌های شغلی اندک و حاشیه‌ای جدیدی ایجاد شده اما در مقابل مشاغلی که از میان رفته ناچیز است. پیش از شیوع ویروس کرونا نیز وضعیت بازار کار ایران برای زنان و مردان بد بود. اما عموما در بیشتر کشورهای دنیا، نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان است، در شرایط بحرانی عموما این شکاف تشدید می‌شود، زیرا زنان دیرتر استخدام می‌شوند و عموما زودتر کار خود را از دست می‌دهند. در ایران هم نرخ بیکاری زنان بیش از دوبرابر مردان است. در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز نرخ بیکاری زنان فارغ‌التحصیل بسیار بیشتر از مردان است.

شما تحقیقاتی در مورد اشتغال غیررسمی زنان داشته‌اید. شیوع کرونا برای مثال وضعیت دستفروشان را وخیم‌تر کرده است. آسیب‌های اقتصادی وارد بر زنانی را که در مشاغل غیررسمی مشغول به کار هستند در این ایام چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یکی از چهره‌های غم‌انگیز متروی تهران، حضور دستفروشان است، با این حال دیدن زنان و کودکان دستفروش این چهره را غم‌انگیزتر می‌کند. دیدن زنانی که ساعت‌های طولانی سرپا هستند و بارهای سنگین را جابه‌جا می‌کنند، یا دیدن کودکانی که در ساعاتی که باید در مدرسه باشند، در مترو مشغول به کار هستند. با شیوع کرونا حضور دستفروش‌ها در واگن‌های مترو خطر جانی بیشتری برای خودشان و دیگران دارد؛ اما دستفروشان با اینکه بخش عمده‌ای از درآمد خود را از دست داده‌اند، باز هم خطر می‌کنند. بسیاری از مردم در خرید از دستفروشان پرهیز می‌کنند و به همین دلیل تقاضا برای خرید از دستفروشان کم شده است. دستفروشان عمدتا از اقشار بسیار ضعیف جامعه هستند و از شیوع کرونا آسیب بسیاری را متحمل شده‌اند. از طرفی دیگر هیچ نهادی مسوولیت جبران آسیب‌های وارد ‌شده به این اقشار را برعهده نگرفته است.

آخرین گزارش شکاف جنسیتی در دو شاخص مشارکت اقتصادی و سیاسی تصویرگر اوضاع مساعدی برای زنان ایران نیست. آیا شیوع کرونا شکاف جنسیتی مشارکت اقتصادی را در سال جاری افزایش خواهد داد؟

شکاف جنسیتی شاخص‌های مختلفی دارد و ما در برخی از این شاخص‌ها وضعیت خوبی داریم؛ مانند آموزش و پرورش و شبکه‌های بهداشتی. ما سطح خوبی را در این دو شاخص داریم، زیرا در ارتباط با آموزش و بهداشت زنان در ایران بسیار کار شده است. اما سطح بالای آموزش زنان در میزان اشتغال و دستمزد زنان انعکاس مناسبی نداشته است. نرخ مشارکت و سطح دستمزد زنان در ایران پایین است. با اینکه مشارکت زنان در بازار کار محدود است، اما نرخ بیکاری آنها بالاست. عامل دیگری که شکاف جنسیت را در عرصه اقتصادی نشان می‌دهد، تفاوت دستمزد میان زنان و مردان است. یکی از دانشجویان ارشد در موسسه‌ای با حقوق ماهانه حدود 700 هزار تومان مشغول به کار است. این دانشجو نه بیمه دارد و نه برای تعطیلات عید حقوقی دریافت کرده است. از این نمونه دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دختر بسیار هستند و بنگاه‌های اقتصادی بدترین نوع استفاده را از آنها دارند، زیرا عرضه زیاد است و بنگاه‌ها برای پرداخت بیشتر به آنان ضرورتی نمی‌بینند. جنجال‌های اخیر بر سر حداقل دستمزد قانونی نیز در مزد پرداختی به این گروه تاثیری ندارد. وقتی وضعیت اقتصادی کشور بد است، مزدهای واقعی کاهش پیدا می‌کند. ظاهرا حقوق کارکنان مثلا از 600 هزار تومان به 800 هزار تومان افزایش پیدا می‌کند اما تورم بالا بخش بزرگی از حقوق را می‌بلعد و قدرت خرید کارگران کمتر و کمتر می‌شود. در مورد زنان این مساله شدیدتر است. فرصت‌های شغلی برای زنان کمتر است و بسیاری از کارفرماها ترجیح می‌دهند برای مشاغل جدی و پایدار از مردان استفاده کنند. این وضعیت در بسیاری از شرکت‌های دولتی و خصوصی وجود دارد، زیرا زنان به دلیل ازدواج یا بارداری ممکن است پس از مدتی شغل خود را رها کنند. به همین دلیل عموما مشاغلی به زنان پیشنهاد می‌شود که جایگزینی نیروی کار در آن ساده است.

این مساله برای زنان تحصیلکرده هم صادق است؟

در مجموع برای زنان تحصیلکرده تقاضا کم است. چرا دانشجویان ما حاضر هستند با وجود داشتن تحصیلات بالا 600 هزار تومان حقوق دریافت کنند؟ دانشجویان فوق‌لیسانس ما با دریافت یک میلیون تومان در ماه به راحتی حاضر به کار می‌شوند. این وضعیت بسیار غم‌انگیز در دانشگاه‌های ایران نیز انعکاس زشتی پیدا کرده است. برخی استادان از دانشجویان کارشناسی‌ارشد و دکترا یا فارغ‌التحصیلان سوءاستفاده می‌کنند. به عنوان وظیفه، انواع و اقسام کارها مانند نوشتن و ترجمه‌ مقاله و کتاب به دانشجویان محول شده و امتیازات مادی، معنوی، و پرستیژ علمی نهایتا به حساب اساتید منظور می‌شود. این کار به صورت گسترده در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور جریان دارد. همان‌طور که زنان در بازار کار وضعیت بدتری نسبت به مردان را تجربه می‌کنند، در این فساد علمی نیز زنان بیش از مردان استثمار می‌شوند. در مقاله‌ای که با اسم استاد و دانشجو منتشر می‌شود، اکثرا عمده کار به دوش دانشجو بوده است. همان‌طور که در عرصه‌های مختلف کشور با فساد مواجه هستیم، این فساد در دانشگاه نیز ریشه دوانده است و سبب شده که دانشجویان گاه با دریافت مبالغ بسیار اندک، کتاب‌هایی را ترجمه کنند که اساتید به نام خود منتشر می‌کنند. وقتی بازار کار خراب باشد، قطعا میزان این سوءاستفاده‌ها، خصوصا از زنان بالاتر خواهد بود.