به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، با این حساب تعداد مناطق آزاد به 17منطقه و تعداد مناطق ویژه اقتصادی به 156 منطقه افزایش پیدا میکند که رویهمرفته تعداد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را در کشور به 173 منطقه خواهد رساند. این در حالی است که کارشناسان اقتصادی در سالهای گذشته با اشاره به معضلات ناشی از عملکرد مناطق آزاد و ویژه نسبت به مخاطرات افزایش وسعت این مناطق در سطح کشور هشدار داده بودند. کمال اطهاری، کارشناس اقتصادی دراینباره بیان میکند: درحالحاضر دولت مشغول توزیع یارانه است، نمایندگان هم مشغول تعریف پروژه میشوند تا بودجه دولت را تحت یک برنامه خاص یا قانون خاص تصویب کنند. الان این اتفاق درباره مناطق آزاد افتاده است، درحالیکه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی درحالحاضر در ایران چندین برابر بسیاری از کشورها حتی چین است. از نظر او این موضوع که در اقتصاد جهانی رشد و توسعه برای سایر کشورها به ارمغان آورده بهصورت معکوسی در جهت نابودی اقتصاد ایران استفاده میشود و در صورت ادامه گسترش این مناطق نتیجهای جز تورم نخواهد داشت و بهواسطه این تورم دیگر نمیتوان مناطقی را که باید فعال باشند، به فعالیت واداشت. اطهاری علت پافشاری نمایندگان را بر توسعه این مناطق اینطور توضیح میدهد: فرقی نمیکند نمایندگان مدافع کدام جناح هستند، چون میخواهند در آستانه انتخابات تاختزنیهایشان را تشدید کنند. برای دوره بعد باید دستاوردی داشته باشند و چون در چهار سالشان نتوانستند دستاوردی برای جامعه داشته باشند، حالا در چند ماه آخر میخواهند ادعا کنند که ما توانستیم برایتان منطقه آزاد ایجاد کنیم؛ مجلس قفل شده در بازتولید تورم، ممانعت از همافزایی بین عدالت و رشد اقتصادی. این فرصتی تاریخی برای دشمن فراهم میکند که به تحریمش ادامه دهد.
با توجه به تأکید کارشناسان و مسئولان بر عملکرد نهچندان مطلوب مناطق آزاد بازهم نمایندگان بر این مسئله تأکید دارند. فکر میکنید چه عواملی در این پافشاری مؤثر باشد؟
در غیاب یک برنامه توسعه جامع و در غیاب احزابی که برنامه داشته باشند و مردم به برنامه آنان رأی دهند، طبیعتا نمایندگان برای اینکه بار دیگر رأی بیاورند، دست به چنین کارهایی میزنند. قبلا هرکدام سد، بیمارستان، فرودگاه، اتوبان و...میخواستند و هرکدام پروژههای جداگانهای بهاینترتیب تعریف میکردند و تاختزدن به این شکل بین جناحها رواج داشت. در ادبیات سیاسی به این عمل تاختزدن گفته میشود. تاختزدن به این شکل است که فرضا در مقاطعی که بودجه میخواهد تصویب شود، هر نمایندهای، فرقی هم نمیکند متعلق به کدام جناح است، رأیدادن خودش به آن لایحه دولت را به تعریف یک پروژه منوط میکند؛ دقت کنید که آنها به دنبال تعریف پروژه هستند نه برنامه.
این تفاوت بین برنامه و پروژه کجا خودش را نشان میدهد؟
برنامه عبارت است از همافزایی پروژههای متعدد در چارچوب یک سیاست اجتماعی، پیوند عدالت با توسعه و رشد اقتصادی. بهاینترتیب وقتی شما فاقد برنامه توسعه باشید، در اصل فاقد برنامههای همافزا هستید. درحالحاضر دولت مشغول توزیع یارانه است تا مردم ساکت باشند، نمایندگان هم مشغول تعریف پروژه میشوند تا بودجه دولت را تحت یک برنامه خاص یا قانون خاص تصویب کنند. الان این اتفاق درباره مناطق آزاد افتاده است. مناطق آزاد و ویژه اقتصادی درحالحاضر در ایران چندین برابر بسیاری از کشورها حتی چین است.
کارشناسان اقتصادی در سالهای گذشته با اشاره به معضلات ناشی از عملکرد مناطق آزاد و ویژه نسبت به مخاطرات افزایش وسعت این مناطق در سطح کشور هشدار دادند؛ از تسهیل قاچاق کالا و ارز گرفته تا رشد تصاعدی شرکتهای صوری و به تبع آن افزایش فرار مالیاتی و در نهایت تشدید شکاف طبقاتی. مناطق آزاد ما نهتنها کارآمد ارزیابی نمیشوند بلکه معضلساز هم هستند. نظر شما دراینباره چیست؟
این مناطق آزاد تابهحال هیچگونه کارایی نداشتهاند. قانون مناطق آزاد ترکیه در همان دهه 70 ما به جایی رسید که الان متجاوز از 30 تا 40 میلیارد دلار صادرات در این مناطق دارد. این آمار ترکیه تا پنج سال پیش است. مثال سادهای میزنم؛ گردشگرانی که به ترکیه وارد میشوند، برای ترکیه درآمدزا هستند؛ زیرا کالاهایی را میخرند که یا داخل خاک ترکیه یا در مناطق آزاد آن تولید شده است. بهاینترتیب درآمد ارزیشان در خود ترکیه رسوب میکند. اما در کشور ما درآمد آنان در جیب کمپانیهایی میرود که فرضا به ایران ون میفروشند؛ در واقع تمام درآمد ارزی در نهایت از ایران خارج میشود. به این معنا که ما برای اینکه جذب توریست کنیم، مقداری بیشتر از درآمد ارزیمان واردات انجام میدهیم تا بتوانیم تجهیزات لازم را برای توریستها فراهم کنیم. یکی از مشکلات اساسی که مناطق آزاد ایران دارد و همه هم میدانند، این است که سرپل ورود ماشینآلات هستند و بخشی از مشکل آن ناشی از تحریمهاست. سؤال این است که وقتی تحریمها باقی است، چرا میخواهید منطقه آزاد ایجاد کنید؟! ضمنا از ظرفیتهای مناطق آزاد استفاده نشده است.
از مناطق آزاد ما بهعنوان محلی برای«تخلفات در واگذاری منابع و اراضی» یاد میشود. شما این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟
مناطق آزاد ما یک نوع معاملات ملکی زمین هستند. من در ابتدای کار تعدادی از تیمهای مطالعاتی آن حضور داشتم و دیدم که پس از مدتی آنان هیچیک از برنامههایی را که به آنها داده میشود، اجرا نمیکنند و به دنبال این بودند که بهنوعی تبدیل به زمینخواری و معاملات املاک شود و نقش واسطه را برای بورژوازی مستغلات بازی کنند. خود من مجبور به خروج شدم، چون به زور میخواهند مجوز انجام این کار را از مشاور بگیرند و وقتی هم داده نمیشود، مشاور مربوطه را برکنار میکنند و به سراغ مشاوری میروند که درحالحاضر مشاور کل مناطق آزاد ایران است و از او میخواهند که این را برایشان انجام دهد.
در همهجای دنیا، مناطق آزاد مرکز صادرات هستند و از مالیات معافاند، در ایران مرکز واردات هستند و از مالیات معافاند. بهطورکلی وضعیت مناطق آزاد ما در قیاس با سایر کشورها چگونه است؟
برای ما در این مناطق مضایق بسیاری را ایجاد میکنند. نمونههای بسیاری وجود دارد از افرادی که خواستهاند فعالیتهای صنعتی پیشرفته انجام دهند و انواع مضایق را برایشان ایجاد کردند. نمونهای از آن را بهتازگی شاهد بودم که جلوی فعالیت مولد فردی گرفته شده بود درحالیکه حتی اگر بخشی از پول او تبدیل به ارز شده بود سودآوری بالایی برایش داشت. اما از این موارد بسیار است و من در گذشته هم با آن زیاد مواجه شدهام. من از قوانین مناطق آزاد جهان مطلع هستم؛ میدانم که مثلا چین چه کار کرده که به این مرحله رسیده که به کارگاه صنعتی جهان تبدیل شده است. بهطورکلی همه مسیرهایی که سایر کشورهای پیشرفته پیمودهاند، در کشور ما معکوس است. از موضوعی که در اقتصاد جهانی رشد و توسعهای برای سایر کشورها به ارمغان آورده، بهصورت معکوس در جهت نابودی اقتصاد ایران استفاده میکنند.
مصادیقی را میفرمایید؟
مثلا مناطق آزاد چین در چارچوب طرحهای آمایش تا سه ایالت پسکرانهشان همپیوند هستند و حتی منطقه آزاد شانگهای وظیفه دارد آن منطقه عقبمانده سینکیانگ در نزدیکی مغولستان را با جهان پیوند دهد تا از عقبماندگی درآید. این را مقایسه کنید با ایران که در آن حتی منطقه اروند قادر نیست رابطهاش را با خرمشهر تعریف کند، شهری که سمبل فداکاری و پیروزی ایران در جنگ تحمیلی است. وقتی وضع این است و مشاورهایی هم به این وضع دامن میزنند؛ ممکن است در مواردی که مثال زدم به چنین مشاورهایی رجوع شده باشد و بهنوعی طرحی توجیهی و مصنوعی برایشان نوشته شده باشد که اینها هرکدام آمدهاند تا یک منطقه آزاد دریافت کنند تا در کنار هر پروژهای که تا امروز گرفتهاند و فایدهای برای توسعه این مناطق نداشته است، قرارش دهند.
ریشه این مسئله در چیست؟
این در واقع زمینخواری است و وجه دیگر آن این است که بورژوازی مستغلات که در بخش مسکن با چیزی حدود یک میلیون و خردهای مسکن خالی روبهرو شده است، برای بازی زمینخواری به آنان رجوع میکند. همچنین بانکهای ورشکسته پولشان در این مستغلات قفل شده است و به این وسیله به این مسئله مربوط شدهاند. در اصل این دور باطلی است که اقتصاد نئوفئودال ایران به آن دچار شده است.
در شرایط فعلی افزایش مناطق آزاد، آن هم در این حجم و به این شکل، چه تبعاتی بهدنبال خواهد آورد؟ تأثیر وضع نامطلوب مناطق آزاد کشور را در توسعه چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از تبعات آن تورم است؛ وقتی هزینههای ساختمانی که من بهجای عمرانی به آن بنایی میگویم، به آنان تعلق میگیرد، تورم ایجاد میکند. من به این پروژهها بنایی میگویم، چون پروژه عمرانی شأن دارد؛ اینها فقط بنایی است که موجب تورم بیشتر میشود و علاوه بر آن تورمی که ایجاد میکنند، موجب میشود نتوان مناطقی را که باید وارد فعالیت شوند، به فعالیت واداشت. برنامهریزی یعنی تخصیص منابع محدود به فعالیتهای توسعهزا؛ برای نمونه بندر جاسک را ملاحظه کنید که همه جهان گفتهاند باید این بندر را بهعنوان منطقه آزاد انتخاب و ساماندهی کنیم. برای اینکه جاسک یک زمانی بتواند منطقه آزاد شود، باید مدتها بگذرد و توسعهای رخ بدهد. حالا اگر بنادر ما در آن چارچوب توسعه قرار گیرد، 10 تا 15 سال بعد به بندری مثل منطقه آزاد جاسک نیاز خواهند داشت، اما این در نظر گرفته نمیشود. همچنین همان زمان منطقه آزاد بندر چابهار باید تجهیز میشد، چه از نظر مسکن و چه از نظر پشتیبانیهایی از این قبیل. اینها کارهایی بود که هم چینیها کردنند هم کره جنوبی کرده و...؛ لازم است منابعی به آنجا برود و آنجا را کامل کند. برای اقشار کمدرآمد هم در همان چارچوب باید مسکن ساخته شود نه اینکه آن بندر تجهیز کامل نشود، بعد بنیاد برود و بخواهد در آنجا برای فقرا مسکن بسازد؛ این عمل معنا ندارد. باید تمام امکانات برای اشتغال به کار برده شود، در این شرایط این امکان وجود دارد که فرد شغل پیدا کند و بتواند بخشی از اقساطش را بپردازد نه اینهمه چیز مجانی برایش تمام شود. یا این مسئله که بهجای اینکه تجهیز در چارچوب مسکن ملی انجام شود، همهجای ایران دان میپاشند و هر نمایندهای میآید و میگوید مثلا باید هزار تا از این مسکن را به من بدهید وگرنه فلان رأی را به شما نمیدهم. همه منابع محدود از مسکن تا امکانات زیربنایی و تجهیز کامل راهآهن، کانتینرها و... در بندر چابهار صورت میگیرد، به همین علت هندیها بهشدت بهدنبال آن هستند که بندر چابهار تبدیل شود به یک بندر که سرپل ارتباط ترانزیت هند با آسیای میانه باشد، ولی میبینید که حداقل 20 سال است این مسئله باقی مانده. روشن است که این مسئله چقدر میتواند به توسعه اقتصادی لطمه بزند و در این شرایط چقدر چنین کشوری آماده میشود که تحریمش کنند.
از نظر شما ریشه این مسائل بیتوجهی است یا بیکفایتی و منفعتجویی؟
یک روزی بیتوجهی بوده و حالا به بیکفایتی رسیده است. در واقع آن راهی که از تراکمفروشی به رانت مستغلات باز شد و به نئوفئودالیسم در ایران انجامید، اکنون همه را در یک دور باطل از لحاظ بازتولید فقر و فساد قرار داده و رشد منفی ایجاد کرده است. در اقتصاد توسعه به این قفلشدگی نهادی گفته میشود. قفلشدگی نهادی ما قفل شده روی بازتولید فقر و فساد و کل اقتصاد و منابع را به سمت آن حرکت میدهد. فرقی نمیکند نمایندگان مدافع کدام جناح هستند، چون میخواهند در آستانه انتخاب همان موضوع تاختزدنی را که به آن اشاره کردم، تشدید کنند. برای دوره بعد باید دستاوردی داشته باشند و در طول چهار سالشان هم نتوانستند دستاوردی برای جامعه داشته باشند، حالا در چند ماه آخر میخواهند ادعا کنند که ما توانستیم برایتان منطقه آزاد ایجاد کنیم و آن حریف و رقیب ما مخالف است. مجلس قفل شده در بازتولید تورم، ممانعت از همافزایی بین عدالت و رشد اقتصادی. این فرصتی تاریخی برای دشمن فراهم میکند که به تحریمش ادامه دهد.