به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این درحالی است که اجرای این طرح با واکنشهای بسیاری در میان مردم و کارشناسان مواجه شد. درمجموع اکثر اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی در خصوص اینکه قیمت بنزین در ایران بهدلیل فاصله بسیار زیاد با کشورهای منطقه و جهان، نیاز به اصلاح دارد، متفق القولند. با وجود این درخصوص روش اجرای این اصلاح نظرات متفاوتی وجود دارد. از رقم 1300 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان و آشکاری که در سالجاری پرداخت میشود، یارانههای پنهان انرژی با 987 هزار میلیارد تومان بالاترین سهم را داراست که 180 هزار میلیارد تومان آن مربوط به یارانه بنزین است.
درطرح دولت افزایش قیمت بنزین سالانه 31 هزار میلیارد تومان درآمد دارد که قرار است این منابع به طور کامل میان 18 میلیون خانوار ایرانی که 60 میلیون نفر را در برمیگیرد، بهصورت نقدی توزیع شود. مهمترین پرسشهایی که درخصوص این طرح مطرح میشود این است که آیا هماکنون زمان مناسبی برای اصلاح قیمت بنزین بود و چرا در میان بخشهای مختلفی که با چالش همراه است و نیازمند اصلاح است، دولت به سراغ انرژی و بنزین رفته است؟
درهمین خصوص این سؤالات را با مهدی ناجی اصفهانی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درمیان گذاشتیم که در ادامه میخوانید.
درخصوص زمان اجرای این طرح نظرات مختلفی میان مردم و کارشناسان وجود دارد، به نظر شما این طرح در زمان مناسبی اجرا شد؟
با توجه به مسیری که در چند دهه گذشته در اقتصاد ایران سپری کردهایم چالشهای مختلفی دراین مدت در بخشهای گوناگون رسوب کرده و انباشت شده که در سالهای اخیر ادامه طبیعی اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه کرده بود. تاکنون سادهترین واکنش سیاستگذاران به این چالشها چشم بستن بر آنها یا به تعویق انداختن آنها بوده است. اما به نظر میرسد عمق و شدت این چالشها به جایی رسیده است که دیگر چارهای جز اصلاح آنها باقی نگذاشته است. برهمین اساس در حوزههای مختلف مانند بودجه، یارانهها، نظام بانکی، محیط زیست، صندوقهای بازنشستگی و... نیازمند اصلاحات جدی هستیم و بالاخره باید اصلاحات اقتصادی را از جایی شروع کنیم. از سوی دیگر هر نوع اصلاحی هزینه دارد و همانند یک جراحی با خونریزی و درد همراه است و دشواریهایی به دنبال دارد. هرچند همواره توصیه میشود که اصلاحات اقتصادی به دلیل دشواریهایی که دارد در دوران رونق انجام شود تا اقتصاد بتواند هزینههای آن را تاب آورد، ولی اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران و کاهش شدید درآمدهای نفتی، دیگر انتخابی برای ما باقی نگذاشته است. بدین ترتیب از نظر زمان اجرا انتخابی نداشتهایم، این درحالی است که مشخص نیست اگر این اصلاحات عقب میافتاد اقتصاد ایران تا چه مدتی توان تحمل این مشکلات را داشت، چرا که هر چه زمان میگذشت شرایط دشوارتر میشد. بنابراین باید این اصلاح زودتر از این اجرا میشد و نمیتوان بیش از این فرصت را از دست داد.
از میان بخشهایی که نیازمند اصلاح است چرا دولت به سراغ بخش انرژی و به طور مشخص بنزین رفت؟
درمیان تمام چالشهایی که هماکنون اقتصاد ایران با آن درگیر است، یارانه انرژی تنها بخشی بود که منبع مالی فشردهای درآن وجود دارد که میتوان از طریق آن هزینههای اصلاح آن را داد. در بخش یارانههای انرژی حجم هنگفتی از یارانه بهطور عمده به طبقات بیشتر برخوردار میرسید که با آزادسازی آن میتوان منابع مالی مورد نیاز برای اصلاحات را تأمین کرد. بدین ترتیب میتوان گفت انرژی از میان بخشهای دیگر تنها گزینه برای اصلاح بود که بار مالی سنگینی بر دولت با این کسری بودجه شدید اضافه نمیکرد.
درخصوص روش اجرای طرح چه نظری دارید؟
دولت به اندازه کافی به توصیه کارشناسان توجه نکرد. درواقع روشهای بهتری روی میز وجود داشت که هم منجر به اصلاح ساختاری میشد و هم درد و خونریزی کمتری داشت. مردم دراین طرح احساس کردند که غافلگیر شدهاند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که دولت باید اقدام به اقناع افکارعمومی میکرد. طرحی که در روزهای اخیر اجرا شد به دلایل مختلف به معنی اصلاح ساختاری نظام یارانهها نیست. دولت باید دراین اصلاح به نوعی قیمت را تعیین میکرد که بتدریج از سرکوب قیمت بنزین خارج میشد تا مجدداً چند سال دیگر ضرورتی به اصلاح مجدد نظام یارانهها وجود نداشته باشد. در صورتی که در اقدام اخیر چنین اتفاقی نیفتاده است. من امیدوارم طرحی که با افزایش قیمت بنزین اجرا شد بخش کوچکی از یک بسته جامع اصلاح نظام یارانهها باشد. در این صورت، دولت باید این موضوع را برای مردم توجیه میکرد تا هم مردم و هم اقتصاددانان احساس کنند که اقتصاد در مسیری روشن قرار گرفته است. علاوه براین، درحالی که دولت چندین سال در برابر افزایش قیمتها ایستاده بود، نباید بدون گفتوگو با کارشناسان و مردم به یکباره قیمت بنزین را افزایش میداد.
دولت برای تبیین عمومی این طرح باید چه کار میکرد؟
برای این مسأله نیز راهکار وجود داشت. دولت میتوانست پیش از اجرا درخصوص مزایای اجرای این طرح مردم را قانع و اعلام کند که در ماههای آینده قصد اجرای این طرح را دارد ولی زمان دقیق آن بهدلیل همین مشکلات اعلام نمیشود. این باعث میشد که نه مشکل ازدحام برای سوختگیری رخ دهد نه مردم غافلگیر شوند.
برخی مدعی هستند که دولت از این تصمیم برمی گردد. آیا این تحلیل درستی است؟
من با عقب نشینی دولت از اجرای طرح مخالفم. هر اصلاحی هزینه دارد اگر عقب نشینی صورت گیرد این سیگنال را به جامعه میدهد که در هر تصمیم اقتصادی گروهی که متضرر میشوند به خیابانها بریزند و دولت را از تصمیم خود بازدارند. به نظر من دولت باید این تصمیم را به طور جدی و بهسرعت اصلاح کند. برهمین اساس در ابتدا باید با گفتوگو با مردم آنها را قانع کند که چارهای جز این طرح وجود نداشته است و درصورت نیاز این طرح اصلاح میشود. باید درخصوص عواید و مزایای این طرح با مردم گفتوگو کرد. درهمین راستا، میتوان سهمیهها را افزایش داد و به مرور از آن کاست. همچنین به جای سهمیه به خودرو سهمیه به خودرو و کارت ملی اجرا شود به این معنا که کسانی که صاحب چند خودرو هستند تنها برای یک خودرو سهمیه دریافت کنند تا تبعیضی وجود نداشته باشد.
اقدام دیگری که دولت میتواند انجام دهد این است که یک تیم حرفهای و متخصص را برای هدایت این طرح تعیین کند تا براساس نیازهای روز جامعه طرح اصلاح و تغییر کند. همچنین باید برای کسانی که با خودرو شخصی خود کار میکنند و از سهمیه تاکسی یا تاکسیهای اینترنتی محرومند فکری شود تا فشاری به این قشر وارد نشود.
دولت باید مطالعات کارشناسی این طرح را منتشر کند و در اختیار کارشناسان قرار دهد تا این گونه تصور نشود که این طرح یک تصمیم شخصی بوده است. درصورتی که دولت از اقتصاددانان کمک بگیرد و در مسیر اجرای طرح از نظرات کارشناسی و اصلاحی آنها استفاده کند میتواند تا حدی به آرامش و اقناع افکارعمومی کمک کند. در این صورت نقدها و بحثهای پیرامون این موضوع وارد حیطه کارشناسانه میشود و از فضای سیاستزده و سیاسی فاصله میگیرد.